صدای همای را که میشنوم، دیگر هوای خواننده شدن به سرم نمیزند
تاریخ انتشار: ۱ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۲۷۹۱۹۹
خرداد:بازیگر نقش شبلی در اپرای «حلاج» میگوید: صدای همای را که میشنوم دیگر هوای خواننده شدن به سرم نمیزند، تا وقتی میشود از این صدا و این حس ناب لذت برد چرا کسی مثل من باید خواننده شود؟!
به گزارش خرداد به نقل از ایلنا، پرواز همای که تا 15 شهریور اپرای «حلاج» را در ایوان عطار کاخ سعدآباد روی صحنه دارد، بازی در نقش مقابلِ خود را به بازیگری سپرده است که اگرچه بیش از آن که سابقه بازیگری داشته باشد، سابقه کارگردانی دارد اما از عهده ایفای «شبلی» به خوبی برآمده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همای که خود علاوه بر سرایش بخشی از اشعار اپرای «حلاج»، کارگردانی و تهیهکنندگی آن را نیز برعهده دارد و نقش حلاج را هم خودش بازی میکند، پیشتر از حضور محمدحسین صفری در اپرای دیگرش؛ «عشق و عقل و آدمی» استفاده کرده بود. آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتوگویی است با محمدحسین صفری؛ بازیگر نقش شبلی در اپرای «حلاج».
اهالی رسانه و مخاطبان اپرای «حلاج»، اگر پیش از این اپرای «عشق و عقل و آدمی» را دیده باشند شما را در نقشِ عقل پدر به یاد میآورند اما در جستوجوهای اینترنتی آنچه در مورد شما پیدا میشود سابقهتان در حوزه کارگردانی فیلم مستند و جوایزی است که در این زمینه کسب کردهاید. آشناییتان با پرواز همای چطور اتفاق افتاد و پیش از «عشق و عقل و آدمی» سابقه بازی در اثری دراماتیک را داشتید یا خیر؟
آشنایی من با پرواز همای به 20 سال قبل برمیگردد. ما پس از مهاجرت تحصیلی از شهرستان به پایتخت، هر دو در یک خانه در جنوب تهران ساکن بودیم و تحصیل میکردیم و همزمان برای کسب درآمد، کارهایی را بهطور مشترک انجام میدادیم، اما آشنایی حسی و درونی ما شاید به سالها قبل از تولدمان برگردد چون رابطه حسی بین ما به شدت عجیب و پیچیده است و همه آنانی که ما را از نزدیک میشناسند به این اتفاقِ کیهانی اذعان دارند.
من تجربه بازی در قالب اپرا با رویکرد موسیقایی را نداشتم اما تجربه بازی روی صحنه را داشتهام چون کارشناسیام رشته نمایش با گرایش ادبیات نمایشی بوده و برای مقطع ارشد نیز فلسفه خواندهام. به همین دلیل، هم نمایشنامههایی نوشته، هم کارگردانی کرده و هم در نمایشها یا فیلمهایی بازی کردهام و با آثار دراماتیکی که مدنظر شماست بسیار روبرو بودهام.
در اپرای «حلاج» شناختتان از شبلی چطور شکل گرفت؟ آنچه همای در این زمینه در ذهنتان شکل داد چه میزان بود و تحقیق و جستوجوی خودتان چه میزان؟
از ابتدای شکلگیری متن «حلاج» در جریان آن بودم اما نمیدانستم که برای اجرای نقش شبلی، یکی از گزینههایی که همای در ذهن داشت من بودهام. از آنجایی که خودم اهل ادبیات بوده و شعر میگویم و داستان مینویسم در حوزه ادبیات ایران به خصوص ادبیات عرفانی نیز مطالعات فراوانی داشتهام و با حلاج بیشتر از شخصیت شبلی آشنا بودم اما پس از گفتوگو با همای در مورد این شخصیت، به وجوه متفاوتی از آن رسیدم. در ذهن او، از شخصیت شبلی، وجه دیوانگی عارفانهاش مدنظر بود. از این رو من سعی کردم در جایگاه بازیگر، به خواسته همای نزدیک باشم. او به دلیل اشرافی که هم به متن دارد، هم به موسیقی و هم به بازیگری، به شدت همه چیز را کنترل میکند و حواسش به همه جوانب هست و من نیز به دلیل شناختم از وجوه گوناگون شخصیتش به او اعتماد کامل دارم.
اصلیترین چالشتان با نقش شبلی چه بود؟
به هر حال شبلی در دورهای از تاریخ، شخصیت بزرگی بوده و حتی در مقطعی در شهر دماوند مسئولیتی داشته و خدمات ارزندهای از خود برجای گذاشته است. شبلی در نزد عرفا و اهالی صوفیه از جایگاه درخوری برخوردار است و روبهرو شدن با وجه دیوانگی عارفانه این شخصیت مشکل بزرگی است به گونهای که شما تصویری نامطلوب از این شخصیت در ذهن مخاطب باقی نگذارید و ضمن اینکه این شخصیت را اثرگذار در بیاورید و همطراز با حلاج پیش ببرید. این شخصیت یا میتوانست سفید باشد یا سیاه، اما در حال حاضر یک شخصیت خاکستری و پر از ایهام و ایجاز از آن طراحی کردهایم که مخاطب با آن ارتباط برقرار کرده و تحت تاثیر رابطه این دو قرار میگیرد.
پیشتر مابه ازای بیرونی شبلی را در اطراف خود دیده بودید؟
واقعیت را اگر بگویم نه دیدهام و نه میبینم اما میتوانم تصوراتی داشته باشم. من بیشتر به شخصیتهایی فکر میکنم که دیوانگی عارفانه و روشنگرانهای دارند، عقلشان سرجایش است اما کارهای نامتعارفی انجام میدهند. به طور همزمان داشتن حس حسادت و همدلی در این شخصیت بارز است و مهمتر از این موارد، این است که پرواز همای داستانش را در زبان شبلی میگذارد و شبلی را در دورهای میبیند که بنا بر جو زمانهاش، حکم قتل حلاج را تایید کرده و پس از آن پشیمان شده و به مرز جنون رسیده است. خب از نظر درامنویسان، کشف این موقعیت بسیار جذاب است.
به عقیده شما بازیگر برای حضور در اپرا (کنسرت- نمایش؛ اثری که موسیقی و دیالوگهایش از ابتدا با هم و در کنار هم تنیده شده است) نیازمند چه تواناییهایی است؟
ببینید بیایید در ابتدای این مطلب موضوعی را مشخص کنیم؛ اینکه پرواز همای به شدت با اصطلاح ترکیبی کنسرت- نمایش مخالف است، از این جهت که او به طور تخصصی اپرا خوانده، آگاهی لازم را از عناصر اپرا دارد و مولفههایی را در آثارش به کار میگیرد که هم متناسب با عناصر اپرا باشد، هم وجوه گوناگون موسیقی ایرانی و سنتی را دربرداشته باشد و هم وجه نمایشی و دراماتیک به خود بگیرد.
به خودی خود آثار موسیقایی، شعرها و حتی اجرای پرواز همای این مشخصهها را داشته و همین موارد او را از دیگر خوانندهها متمایز ساخته است. اما بازیگری که میخواهد در این فضا و این موقعیت و این قالب به ایفای نقش بپردازد بایستی تا حدودی وزن شعر، موسیقی و ریتم را بداند و از فضای موسیقایی اثر اطلاع داشته، تاثیر بگیرد و تاثیر بگذارد. اگر اینگونه نباشد موسیقی و بخش درام و نمایشی اثر از هم منفک شده و هماهنگی و یکدستی خود را از دست میدهند و پیامد آن چیزی جز آزار مخاطبان نخواهد بود اما خوشبختانه در این اثر، همه مخاطبانی که به دیدن آن آمدهاند بر ترکیب متجانس و دلنشین این عناصر و شخصیتها در کنار هم تاکید کردهاند، مخاطبانی که خود اهل فن هستند.
این طراحی پرواز همای بود که در اپرای «حلاج» بخش آوازی نداشته باشید و آواز محدود به خود او باشد؟ یا اساسا در زمینه آواز فعالیتی ندارید؟
طراحی پرواز همای از ابتدا به همین گونه بوده است، ایشان از ابتدا به طور مشخص میدانند چه میخواهند و هدفشان چیست و بر مبنای همان پیش میروند و آزمون و خطایی در کار نیست. ضمن اینکه بنده سالها در کنار او بودهام و گوش و قلبم با ریتم و صدا و عناصر اجرایی او به خوبی آشناست، من بیشتر اهل شعر و شاعری و نویسندگی هستم و برای خوانندگی ساخته نشدهام. بارها و بارها پرواز همای، چیزهایی در این زمینه به من آموخته است اما وقتی صدای او را میشنوم و قطعاتی را که میسازد و برای من به عنوان اولین مخاطب میخواند، میشنوم، دیگر هوای خواننده شدن به سرم نمیزند و با خود میاندیشم تا وقتی میشود از این صدا و این حس ناب در درون تصنیفها و چکامههای دلنشین با محتوای غنی، لذت برد و با طبیعت و کائنات دست داد چرا باید کسی مثل من خواننده بشود؟!
استقبال مخاطب از اپرای «حلاج» چگونه است؟
نمیخواهم اغراق کنم ولی استقبال بینظیر است و مردم تاکید میکنند که برای بار دوم و سوم بلیت گرفتهاند. این روزها در همه جای ایران سخن از اپرای «حلاج» است؛ میگویم همه جای ایران، چون ما هر شب از شهرستانهای مختلف مخاطب و مهمان داریم و پیامهایی در فضای مجازی برایمان میفرستند که نشاندهنده علاقه مردم و شناخت آنها از اپرایی است که توانسته مخاطب امروز را با همه چالشهای ذهنیاش با خود همراه سازد.
برچسب ها: شبلیِ ، اپرا ، حلاجمنبع: خرداد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۲۷۹۱۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سلین دیون در مورد بیماری عصبی نادر خود میگوید / از لحاظ اخلاقی زندگی کردن روز به روز سختتر میشود!
فرارو- "سلین دیون" خواننده در دسامبر ۲۰۲۲ در میان اشکها و در برابر تمام دنیا توضیح داد که از یک بیماری نادر رنج میبرد، تور کنسرت خود را لغو کرده و دیگر بر روی صحنه اجرا نخواهد کرد بدون آن که بداند این لغو کنسرت موقت یا دائمی خواهد بود. در طول یک سال و نیم اخیر خانواده او اخباری را در مورد وضعیت این خواننده کانادایی منتشر کرده اند. با این وجود، حال و هوای او در این دوره همواره سرد بود و به سختی حتی یک کلمه درباره وضعیت اش صحبت کرد.
به گزارش فرارو به نقل از ال پائیس، دیون هم چنین به جز مهمانیهایی که در آن فرزندان اش را همراهی میکرد و به جز فوریه گذشته در مراسم اهدای جوایز گرمی هیچ گونه حضور عمومی دیگری نداشته است. با این وجود، این هنرمند اکنون تصمیم گرفته مصاحبهای طولانی با نشریه "وُگ" داشته باشد و عکسهای قوی را مقابل دوربین عکاس آن نشریه گرفته که در شماره ماه مه آن نشریه منتشر شده و دوباره در کانون توجه قرار گرفته است.
این عکسها در لاس وگاس جایی که این هنرمند سالها زندگی میکند گرفته شده، اما مصاحبه با پاریس از طریق تماس ویدئویی انجام شده است.
دیون دیگر کنسرت برگزار نمیکند آخرین کنسرت او پنج سال پیش بود و به دلیل بیماریای که به آن سندروم فرد سفت گفته میشود به سختی سفر میکند. او در مصاحبه با نشریه "وُگ" میگوید که یکی از آرزوهایش "دیدن دوباره برج ایفل" است. این خواننده در پاسخ به این سوال که چه احساسی دارد پاسخ میدهد:"حالم خوب است، اما کار زیادی دارم". دیون میداند که نمیتواند با این بیماری مبارزه کند، زیرا به گفته خودش "این بیماری همیشه و برای همیشه در درون من است. من واقعا امیدوارم معجزهای پیدا شود راهی برای درمان آن از طریق تحقیقات علمی، اما باید یاد بگیرم که با آن زندگی کنم. پس این من هستم، با سندرم فرد سفت. پنج روز در هفته درمان ورزشی، فیزیکی و صوتی را دنبال میکنم از انگشتان پا گرفته تا زانو، ساق پا، انگشتان دست، آواز خواندن و صدایم".
دیون هم چنین اعتراف میکند که وقتی از تشخیص بیماری اش مطلع شد به ناچار از خود پرسشهای زیادی را پرسید، اما اکنون که زمان گذشته دیدگاه متفاوتی دارد. او میگوید:"من با پرسیدن این پرسش از خود آغاز کردم: چرا من؟ چه شد؟ چه کار کردم؟ آیا من مسئول آن هستم؟ زندگی به شما جواب نمیدهد. شما به سادگی باید آن را زندگی کنید! من به دلایل نامعلوم این بیماری را دارم. من دو انتخاب دارم یا مثل یک ورزشکار تمرین میکنم و فوق العاده سخت کار میکنم یا قطع میکنم و تمام میشود در خانه میمانم، آهنگ هایم را گوش میدهم، جلوی آینه میایستم و فقط برای خودم میخوانم. انتخاب کرده ام که با تمام جسم و روحم از سر تا پا با یک تیم پزشکی کار کنم. من میخواهم بهترین نسخه خودم باشم".
دیون میداند که علیرغم همه چیز او یک فرد ممتاز است. او میگوید:"افرادی که از این بیماری رنج میبرند ممکن است شانس یا امکان دسترسی به پزشکان و درمانهای خوب را نداشته باشند. من، اما آن امکانات را در اختیار دارم این هدیهای برای من است. به علاوه، من این قدرت را در درون خود دارم. میدانم که هیچ چیز مانع من نمیشود".
این هنرمند هم چنین میگوید قدردان محبت خانواده، سه فرزندش و هم چنین طرفداران بسیار وفادار خود و اعضای تیم اش میباشد. با این وجود، او میگوید که هنوز نمیداند ایا میتواند به روی صحنه بازگردد یا خیر کاری که برای اولین بار زمانی که یک کودک پنج ساله بود انجام داد. او در خانواده یکی از ۱۴ خواهر و برادری بود که تقریبا میتوانستند هر سازی را بنوازند و به خوانندگی ادامه داد. او در مورد بازگشت احتمالی به روی صحنه به خبرنگار "وُگ" میگوید:" نمیدانم... بدن ام به من خواهد گفت. از طرف دیگر، من نمیخواهم صرفا منتظر باقی بمانم. از نظر اخلاقی زندگی کردن روز به روز سختتر میشود. سخت است من خیلی سخت کار میکنم و فردا سختتر خواهد بود. فردا روز دیگری است، اما یک چیز وجود دارد که هرگز تمام نمیشود: اراده برای ادامه دادن. این اشتیاق است. این رویا است. این عزم است".
این خواننده بیش از دو دهه است که به همراه سه فرزندش در لاس وگاس زندگی میکند. "رنه آنجلیل" مدیر برنامهها و سپس همسر "سلین دیون" در ژانویه ۲۰۱۶ در سن ۷۳ سالگی پس از سه سال رنج از سرطان درگذشت. علاوه بر بازگشت تحسین برانگیز او در مراسم جوایز گرمی در فوریه گذشته جایی که او جایزهای را اهدا کرد و با انجام این مصاحبه با نشریه "وُگ" دیون قصد دارد تابستان آینده مستندی را درباره حرفه و بیماری خود با عنوان "من سلین دیون هستم" منتشر کند.