عاقبت میرسد آن مرد و چو ایوان نجف/ گنبد همسرتان نیز طلا میگردد
تاریخ انتشار: ۴ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۳۱۸۰۳۰
جمعی از شاعران آئینی کشورمان شب گذشته با حضور در خانه مهر رضا سرودههای علوی خود را تقدیم حضرت امیر(ع) کردند.
به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، نشست شاعرانههای علوی همزمان با نزدیک شدن به ایام عید غدیر شب گذشته با حضور شاعران آیینی کشور در خانه مهر رضا برگزار شد.
بر اساس این گزارش، اجرای این مراسم بر عهده سیدجواد شرافت از شاعران کشورمان بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نور علی نور
محمد جواد شرافت
اوصاف تو از ابتدا تا انتها نور
آیینه ای، آیینه ای سر تا به پا نور
آیینه ای و خلق، حیران صفاتت
تابیده بر جان تو از ذات خدا نور
چشمی که توفیق تماشای تو را داشت
جسم تو را جان دیده و جان تو را نور
در حلقه عشاق تو، ای صبح صادق!
بر هر لبی گل کرده «یا قدوس»، «یا نور»
قرآن وصفت، سوره سوره، باشکوه است
«فرقان»، «نبا»، «یوسف»، «قیامت»، «هل اتی»، «نور»
از کعبه تا مسجد، مسیر روشن توست
از آسمان تا آسمان، از نور تا نور
خورشیدی و بر شانه خورشید رفتی
فریاد می زد آسمان: «نورٌ علی نور»
تو بوتراب و همسر تو مادر آب
اصل شما، وصل شما، نسل شما نور
پایان کار دشمنان توست با نار
آغاز راه دوستان توست با نور
در مدح تو چشم غزل روشن که دیده است
وصف تو را از ابتدا تا انتها نور
***
میلاد حسنی از شاعران کشورمان با دعوت به شعرخوانی پشت تریبون قرار گرفت و ابیات سروده شدهاش را خواند؛
لب تشنه به برکه غدیر آمدهایم
با شوق به محضر امیر آمدهایم
ما چشم به راه دست بیعت هستیم
هرچند هزار سال دیر آمدهایم
***
کعبه سنگیست که آیینه سرای تو شده
حال از شش جهت انگشت نمای تو شده
پردهی بیت که بر دامن او چنگ زنند
به امیدی متمسک به ولای تو شده
قامت نوح ز عشقت که کمان شد تازه
حلقهی درب ورودی سرای تو شده
ناز بر ناس کن ای حمد که در بسم الله
اسم اعظم ز کرم نقطهی بای تو شده
خوش بر احوال غلامی که شدی مولایش
خوش بر احوال خدایی که خدای تو شده
طبق لولاک، به زهرا همگی مدیونیم
چون همین آینه بانی بنای تو شده
هم تو راضی به رضای دل مرضیه شدی
هم دل مرضیه راضی به رضای تو شده
آنچه رخ داده و در آتیه رخ خواهد داد
همه منقوش در ایوان طلای تو شده
در دل سنگ من افتاده هوای نجفت
مثل آن چاه که دلتنگ صدای تو شده
در بخش دیگری از برنامه محمود حبیبی کسبی ابیاتی از یک قصیده طویل علوی خود را برای حاضران خواند.
عمریست گفتهایم به عشق تو یا علی:
"یا مظهر العجائب یا مرتضی علی"
دست مرا بگیر که از پا فتادهام
تا کی کنم به بحر بلایا شنا، علی؟!
من کیستم که بر سر خوانت بخوانیام؟
شاهان عالماند به خوانت گدا، علی!
من کیستم که لاف ز عشق علی زنم؟
این کلب آستانه کجا و کجا علی؟
در راه عشق، غیر علی در میانه نیست
از ابتدا علیست و تا انتها علی
عنقای عشق در به در قاف قنبر است
دیگر چسان پرد مگس عقل تا علی؟
***
سیدعلی رکنالدین هم شعر زیبایی در این مراسم خواند.
زندگی همچو نفس کوتاه است
آخرت اول بسمالله است
شیخ از موی سپیدش ترسد
روز برفی چقدر کوتاه است
غم چنان است که در ذکر خدا
آنچه گفتند خلایق آه است
***
محمد میرزایی از شاعران جوان کشورمان هم ابیات خود را تقدیم حاضران کرد.
هر کجا مجلس مدح تو به پا می گردد
اشک شوق از قفس دیده رها می گردد
با شما می شکفد غنچه اگر می شکفد
یا که برگی اگر از شاخه جدا می گردد
روی خورشید اگر از تو درخشان نشده ست
پس زمین دور سر شمس چرا می گردد ؟
"بأبی أنت و أمّی" که سعادتمند است
هرکه در مسلک عشق تو فدا می گردد
کعبه از عشق تو بی پرده گریبان چاک است
بی سبب نیست اگر قبله ی ما می گردد
دور باطل زده ، سرگرم تسلسل شده است
هر که بی مهر تو دنبال خدا می گردد
درد ما درد خماری ست ، که با یک بوسه
روی انگور ضریح تو دوا می گردد
عاقبت میرسد آن مرد و چو ایوان نجف
گنبد همسرتان نیز طلا میگردد
***
پیمان طالبی شاعر دیگری بود که با دعوت شرافت، پشت تریبون حاضر شد و اینطور خواند؛
نه اعتنا به می و نه خمار می کردند
علی نبود ، خلایق چه کار می کردند ؟
علی اگر که نمی بود ، شاعران در شعر
چه استفاده ای از ذوالفقار می کردند ؟
به دار باقی مولا شتافتند آنان
کز عشق یار تمنای دار می کردند
ز هیبت سخنش ، پایه های منبر نیز
زمان خطبه ، سکوت اختیار می کردند
به دست حیدری اش بوسه زد در خیبر
و اهل کوفه به این افتخار می کردند
برای علم علی تازگی ندارد ، هر
حقیقتی که بر او آشکار می کردند
همه مناظر کوفه ز خویش می رفتند
اگر نگاهی از آن رخ شکار می کردند
بگو به منکر مولا که در شب هجرت
خلیفه های دروغین چه کار می کردند ؟
در آن زمان که علی ذوالفقار می چرخاند
ز معرکه دو خلیفه فرار میکردند !
***
سیدحمیدرضا برقعی نیز برای شعرخوانی دعوت شد، که با همان انرژی همیشگی ابیات را خواند؛
قصه را زودتر ای کاش بیان میکردم
قصه زیباتر از آن شد که گمان میکردم
برکهای رود شد و موج و شد و دریا شد
با جهاز شتران کوه احد برپا شد
و از آن آینه با آینه بالا میرفت
دست در دست خودش یک تنه بالا میرفت
تا که بعثت به تکامل برسد آهسته
پیش چشم همه از دامنه بالا میرفت
تا شهادت بدهد عشق ولیالله است
پله در پله از آن ماذنه بالا میرفت
پیش چشم همه دست پسر بنت اسد
بین دست پسر آمنه بالا میرفت
گفت: اینبار به پایان سفر میگویم
"بارها گفتهام و بار دگر میگویم"
راز خلقت همه پنهان شده در عین علی است
کهکشانها نخی از وصلهء نعلین علی است
گفت ساقی من این مرد و سبویم دستش
بگذارید که یک شمه بگویم دستش
هر چه در عالم بالاست تصرف کرده
شب معراج به من سیب تعارف کرده
واژه در واژه شنیدند صدا را اما...
گفتنیها همگی گفته شد آنجا اما
سوخت در آتش و بر آتش خود دامن زد
آنکه فهمید و خودش را به نفهمیدن زد
میرود قصهء ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق میخورد آرام آرام
***
مصرع ناقص من کاش که کامل می شد
شعر در وصف تو از سوی تو نازل می شد
شعر در شأن تو شرمنده به همراهم نیست
واژه در دست من آنگونه که می خواهم نیست
من که حیران تو حیران توام می دانم
نه فقط من که در این دایره سرگردانم
همه ی عالم و آدم به تو می اندیشد
شک ندارم که خدا هم به تو می اندیشد
کعبه از راز جهان راز خدا آگاه است
راز ایجاز خدا نقطه ی بسم الله است
کعبه افتاده به پایت سر راهت سرمست
«پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست»
کعبه وقتی که در آغوش خودش یوسف دید
خود زلیخا شد و خود پیرهن صبر درید
کعبه بر سینه ی خود نام تو ای مرد نوشت
قلم خواجه ی شیراز کم آورد، نوشت:
«ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه
مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه»
راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست
کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست
روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید
«ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» می گوید
می رسد دست شکوه تو به سقف ملکوت
ای که فتح ملکوت است برای تو هبوط
نه فقط دست زمین از تو تو را می خواهد
سالیانی ست که معراج خدا می خواهد-
زیر پای تو به زانوی ادب بنشیند
لحظه ای جای یتیمان عرب بنشیند
دم به دم عمر تو تلمیح خدا بود علی
رقص شمشیر تو تفریح خدا بود علی
وای اگر تیغ دو دم را به کمر می بستی
وای اگر پارچه ی زرد به سر می بستی
در هوا تیغ دو دم نعره ی هو هو می زد
نعره ی حیدریه «أینَ تَفرو» می زد
بار دیگر سپر و تیغ و علم را بردار
پا در این دایره بگذار عدم را بردار
بعد از آن روز که در کعبه پدیدار شدی
یازده مرتبه در آینه تکرار شدی
راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست
کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست
روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید
«ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» می گوید
منبع: فارس
انتهای پیام/
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: شعر آیینی عید غدیر قدس آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۳۱۸۰۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا تنها سایت موزه غرب کشور عاقبت به خیر نشد
خبرگزاری مهر، گروه استانها- آزاده صفی: سال ۲۰۱۸ پس از انتخاب همدان به عنوان پایتخت گردشگری کشورهای آسیایی، مسئولان استانی برای آمادهسازی شهر و استقبال از این رویداد، دست به احداث، بهسازی و مرمت برخی از آثار و اماکن زدند که طرح پیادهراهسازی خیابانهای بوعلی و اکباتان و میدان مرکزی شهر از این دست بود.
در حین اجرای این عملیات، اشیای تاریخی از میدان مرکزی شهر همدان کشف شد که سر و صدا و حواشی بسیاری را به همراه داشت. پس از کشف این اشیا ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان به همراه شهرداری همدان وعده ساخت سایتموزه را در این مکان دادند.
حواشی گریبانگیر همیشگی سایت موزه همدان
از سال ۱۳۹۶ تا سال ۱۴۰۱ که از طراحی تا بهرهبرداری سایت موزه به طول انجامید، این موزه که روزی قرار بود به عنوان یک اثر شاخص در مرکز شهر همدان خودنمایی کند و تاریخ این کهنشهر را به رخ گردشگران بکشد همچنان درگیر حواشی فراوان بود و حتی حواشی، پس از بهرهبرداری نیز دست از سر سایت موزه برنداشت و تا امروز نیز ادامه دارد.
احداث سایت موزه با همکاری سه مجموعه میراثفرهنگی، شهرداری و راه و شهرسازی و کشمکش بین این دستگاهها از جمله معضلاتی بود که چند سال گریبانگیر پروژه بود و مدتها پروژه را در سکوت عمرانی نگاه داشت و خبری از اجرای آن نبود.
در سال ۹۷ که سایت موزه گرفتار کشمکش اداری بود عباس صوفی؛ شهردار وقت همدان گفته بود که برای به نتیجه رسیدن پروژه و ساخت بنا، باید میراثفرهنگی و راه و شهرسازی، بودجه مورد نیاز را در کار تزریق کنند تا شهرداری بتواند عملیات عمرانی را ادامه دهد.
محمدحسین مرادی؛ معاون وقت بازآفرینی شهری و مسکن ادارهکل راه و شهرسازی استان همدان نیز در این زمینه گفته بود این اداره وظیفهای در قبال تأمین بودجه و اعتبار پروژه احداث سایتموزه میدان مرکزی همدان ندارد.
همان زمان کامران گردان؛ رئیس وقت شورای شهر همدان نیز درباره پروژه گفته بود که سهگانگی در سه نهاد میراثفرهنگی، راه و شهرسازی و شهرداری همدان از دلایل عمده طولانی شدن روند این پروژه است.
احمد ترابی؛ معاون وقت میراثفرهنگی همدان نیز همان زمان از رکود در روند ساخت پروژه سایت موزه میدان مرکزی همدان خبر داده و گفته بود این پروژه در همان مرحلهای که بوده، قرار داشته و پیشرفتی نکرده است و تنها آثار و اشیا تاریخی کشف شده به موزه ادارهکل میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری منتقل شده است.
سایت موزه همدان قبرستان وعدههای بی عمل مدیران
جدا از رکود طولانی پروژه و کشمکش بین دستگاههای مربوطه، وعده و وعیدهای بسیاری برای اتمام پروژه داده شد و سالها سایت موزه میدان مرکزی همدان به قبرستان وعدههای بدون عمل مدیران تبدیل شد و سرانجام ادارهکل راه و شهرسازی از این پروژه کنار گذاشته شد و میراثفرهنگی و شهرداری اتمام پروژه را عهدهدار شدند.
پس از آن نیز «افتتاح سایت موزه همدان در ماههای آینده» بارها تیتر رسانهها شد و خلاصه این پروژه، پس از طی کردن هفتخان رستم شهریورماه ۱۴۰۱ و در سکوت خبری و ناباوری فعالان میراثفرهنگی و گردشگری افتتاح شد و در نهایت مدیریت آن به شهرداری واگذار شد.
باوجود اینکه انتظار میرفت افتتاح این مکان شاخص در میدان دیدنی همدان، میدانداری کند و به رونق گردشگری منجر شود اما حاشیههای بعد از افتتاح آنقدر قوی شد که تمام حواشی ساخت سایت موزه را از ذهنها پاک کرد.
سایت موزه، محل وقوع معضلات اجتماعی در میدان مرکزی شهر
خلاصه اینکه پس از افتتاح هم گره از بخت تنها سایت موزه غرب کشور باز نشد و هر روز حاشیههایش بیشتر از قبل شد و این حواشی تا جایی پیش رفت که حالا این موزه در میدان مرکزی شهر همدان به محلی برای وقوع انواع معضلات اجتماعی تبدیل شده است.
تأمین نیروی متخصص مانند موزهدار و راهنمای گردشگری، مهمترین مشکلات سایت موزه است که پس از گذشت یکسال و نیم از افتتاح، هنوز محقق نشده و گویا عزمی بر رفع این مشکل بزرگ نیز وجود ندارد. از طرفی شهرداری همدان فاقد این نیروهای متخصص است و از طرف دیگر میراثفرهنگی با کمبود شدید نیروی انسانی مواجه است و این معضلات وضعیت سایت موزه را به کلافی سردرگم تبدیل کرده است.
با وجود اینکه استقبال از سایت موزه در ایام خاص مانند تعطیلات و مناسبتها چشمگیر است و گردشگران تمایل بالایی به بازدید از آن نشان میدهند اما این مکان همچنان فاقد استانداردهایی مانند راهنمای گردشگری و موزهدار است و آنطور که باید در معرفی تاریخ همدان به گردشگران موفق عمل نکرده است.
جای خالی راهنمای گردشگری و موزهدار در تنها سایت موزه غرب کشور
در سایت موزه میدان مرکزی شهر همدان که با عنوان عریض و طویل تنها سایت موزه غرب کشور شناخته شده است آثاری از دوران ماد، اشکانی و پایه ستونهای دوره هخامنشی تا دوره اسلامی وجود دارد که نشان میدهد حدود ۳ هزار سال در لایههای مختلف آن زندگی وجود داشته و تاکنون نیز مهمترین میدان شهر همدان باقی مانده است.
بنابراین این موضوع میتواند اصلیترین دلیل و ادعا باشد که این حجم از تاریخ و تمدن هنوز در شهر زنده است و اگر آنها را به تماشای مخاطبان بگذاریم در جذب گردشگر تأثیرگذار خواهد بود، اما متأسفانه هنوز عزمی بر مدیریت صحیح این مکان در همدان شکل نگرفته و سایت موزه به محلی برای وقوع معضلات اجتماعی تبدیل شده است.
کد خبر 6090742