Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تابناک»
2024-04-30@07:46:49 GMT

دختر ۱۸ ساله عضو باند مستهجن «بابا» دستگیر شد!

تاریخ انتشار: ۴ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۳۱۸۳۲۷

دختری به نام پریسا پس از عضویت در یک باند شیطانی و مستهجن، با فریب مسافران ایرانی و خارجی، به آن‌ها نزدیک می‌شد و پس از عقد موقت، این افراد را تلکه می‌کرد.

به گزارش مردم سالاری، پس از ٩ ماه کار سخت و پیچیده قضایی-پلیسی برای دستگیری زن هجده‌ ساله، در نهایت، این متهم در مشهد گرفتار قانون شد.

ماجرای این پرونده از آنجا شروع شد که دختری به نام پریسا پس از عضویت در یک باند شیطانی و مستهجن، با فریب ده‌ها مسافر ایرانی و خارجی، به آن‌ها نزدیک می‌شد و پس از عقد موقت، با چند نفر از طعمه‌هایش که همدستش بودند، این افراد را تلکه می‌کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در یکی از جلسات بازجویی، فرصتی پیش آمد که گفت‌و‌گویی با این متهم انجام شود، مصاحبه‌ای که ماحصل آن را در ادامه خواهید خواند:

خانواده‌ات می‌دانند اینجایی؟ من خانواده‌ای ندارم. 9 سال است که آن‌ها تنها دخترشان را از یاد برده‌اند.

چرا؟ مگر با آنان چه کرده‌ای؟ من هرچه می‌کشم از سر خود‌خواهی و بی‌اعتنایی آن‌هاست. الان مادرم پیش شوهرش است و پدرم هم یا خماری می‌کشد یا در یکی از کوچه‌های شهر پی مواد برای مصرف روزانه‌اش می‌گردد.

مادر و پدرت کی جدا شدند؟سال ٨٧.

علتش چه بود؟پدرم اعتیاد داشت. وقتی مواد به او نمی‌رسید، مانند دیوانه‌ها می‌شد و هرچه به دستش می‌رسید می‌شکست. نه‌ساله بودم و همیشه می‌ترسیدم نکند پدرم بلایی سر من و مادرم بیاورد. دعواهای آنان تمامی نداشت. هر‌روزِ زندگی‌مان شده بود جروبحث‌کردن‌های مادر و پدرم. پدرم بیکار بود. مادرم هم به من توجه نمی‌کرد تا اینکه آن‌ها از همدیگر جدا شدند.

بعد چه شد؟پدر و مادرم پس از طلاق، مرا بین همدیگر پاس‌کاری می‌کردند. مادرم می‌گفت: «خودت پای این بچه را به این دنیا باز‌ کرده‌ای. پس خودت هم باید از او نگهداری کنی.» پدرم هم در پاسخ مادرم می‌گفت: «تا دیروز که خرجی‌تان را می‌دادم، دخترت بود. حالا من پای او را به دنیا باز کرده‌ام؟!» این دعوا‌ها تمامی نداشت تا اینکه به مادربزرگ و خاله‌ام پناه بردم.

در خانه مادربزرگت چه شد؟ مادربزرگم با من مهربان بود اما به این علت که سن زیادی داشت، نمی‌توانست مرا تر و خشک کند. برای همین، بیشتر وقت‌ها را در خانه خاله‌ام می‌گذراندم. آن سال‌ها به‌سختی می‌گذشت و نبودن پدر و مادر از یک سو و تحمل زخم‌زبان‌های اطرافیان از سوی دیگر، زندگی را به کامم تلخ کرده بود. اینکه هم‌سن‌وسالانم، همگی، سایه پدر و مادر روی سرشان بود و من از این سایه بی‌نصیب بودم سخت آزارم می‌داد. سیزده‌ساله بودم که رابطه من و پسرخاله‌ام بالا گرفت و این رابطه شوم موجب بی‌آبرویی‌ام شد. دیگر راهی جز ترک آن خانه برایم نبود. از طرفی، نمی‌خواستم که خاله‌ام از این ماجرا بویی ببرد چون می‌دانستم آخر سر، همه تقصیرات به گردن من می‌افتد. سال ٩٢ بود که از خانه خاله‌ام فرار کردم.

اعتیادت از کی شروع شد؟ از همان زمانی که خانه خاله‌ام بودم. من در حاشیه شهر به دنیا آمده بودم و در همان خیابان‌ها و کوچه‌های خاکی زندگی می‌کردم. در مسیر مدرسه‌ام چند موادفروش بودند که هر موقع از جلو خانه‌شان رد می‌شدم، چند مصرف‌کننده مواد‌ مخدر یا در حال تزریق بودند یا مواد می‌کشیدند. این شرایط روی پسر‌خاله‌ام اثر گذاشته بود و او نیز مثل دیگر جوانان محله به شیشه معتاد شده بود. متأسفانه رابطه من و پسرخاله‌ام موجب آلوده شدن من هم شد.

چگونه با مردان وارد رابطه می‌شدی؟ بعد از فرار از خانه خاله‌ام، آواره کوچه و خیابان شدم. نه جایی برای استراحت داشتم و نه پولی برای تغذیه. از طرفی، مصرف شیشه بسیار آزارم می‌داد. برای همین، تصمیم گرفتم هر طور شده جایی برای استراحت پیدا کنم. رابطه من و پسرخاله‌ام کارم را یکسره کرده بود و دیگر ترسی از رابطه با مردان نداشتم. برای همین، به سراغ مردان جوانی رفتم که هم جایی برای سکونت داشتند و هم شرایط استعمال مواد‌ مخدر را برایم فراهم می‌ساختند.

از کی وارد باند بابا شدی؟در این میان، با فردی به نام مسلم آشنا شدم. او مسافرکش بود و در فرودگاه رفت‌وآمد داشت. وقتی مسلم متوجه شد که من فراری هستم و برای تأمین هزینه‌هایم دست به هر کاری می‌زنم، گفت اگر گوش به حرفش بدهم، می‌توانم پول خوبی به جیب بزنم. متأسفانه بدون اینکه به آینده‌ام فکر کنم، پیشنهاد بی شرمانه مسلم برای ارتباط با مردان هوسران را قبول کردم و از چاله در آمدم و درون چاه افتادم.

چگونه وارد باند بابا شدی؟درست یادم نیست. مسلم مرا به آن مرد شیطان‌صفت معرفی کرد. بابا مردی پنجاه‌ساله است که با پسر بیست‌وهفت‌ساله‌اش زندگی می‌کند.

چرا به او بابا می‌گویی؟

فقط من به او بابا نمی‌گفتم بلکه هر هفت دختر دیگری که شرایط من را داشتند و از خانه فرار کرده بودند و در خانه‌اش زندگی می‌کردند او را با این نام صدا می‌زدند.

آنجا چطور جایی بود؟

خانه‌ای دوطبقه در یکی از مناطق برخوردار شهر بود. من و چند دختر دیگر که شرایطشان مثل شرایط من بود در آنجا زندگی می‌کردیم.

برای بابا چه‌کار می‌کردید؟بابا در تلگرام کانالی به همین نام داشت. افراد مبتذل در این کانال عضو می‌شدند و به بابا پیام می‌دادند. بعد او طبق وعده‌ای که داده بود، من یا دیگر دوستانم را به فرد مورد‌نظر معرفی می‌کرد و پس از پایان کار ٩٠ درصد از پول دریافتی را به بابا می‌دادیم و ١٠ درصد از آن را هم برای خودمان بر می‌داشتیم. او می‌گفت اگر می‌خواهیم جایی برای زندگی کردن داشته باشیم، باید بهای آن را بپردازیم.

چه بهایی؟علاوه‌ بر انجام کارهای خانه و پرداخت ٩٠ درصد از پول دریافتی‌مان، او و پسرش از ما سوء استفاده می‌ کردند.

تاکنون با چند نفر رابطه داشته‌ای؟ نمی‌دانم اما همه آن‌ها قانونی بوده است.

چطور؟آن‌ها مرا موقت عقد می‌کردند.

پس از اتمام مدت عقد، عده نگه می‌داشتی؟نمی‌دانم عده چیست.

می‌دانی مرتکب چه جرمی شده‌ای و چه جزایی در انتظارت است؟بله، حبس و شلاق.

می‌دانی یکی دیگر از احکامی که قانون‌گذار برای اتهامت در نظر گرفته است اعدام است؟مگر من آدم کشته‌ام؟ شما دروغ می‌گویید. خدا پدر و مادرم را نیامرزد. مقصران اصلی آن‌ها هستند. قاضی باید حکم اعدام را برای آنان صادر کند.

حرف دیگری مانده است که بخواهی بگویی؟می‌خواهم توبه کنم. می‌خواهم زندگی‌ام را از نو بسازم. خودم می‌دانم که مرتکب گناه بزرگی شده‌ام. من تقصیری نداشتم. شاید اگر من هم سایه پدر و مادر روی سرم بود، الان دانشجو بودم و زندگی خوبی داشتم.

منبع: تابناک

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۳۱۸۳۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سارقان اماکن در دام پلیس لنگرود

سرهنگ "شریف رحیمی" پیشگیری از وقوع جرایم به ویژه سرقت را مستلزم رعایت اصول حفاظتی و مراقبتی توسط مردم و همه سازمان‌ها عنوان کرد و اظهارداشت: مسئولیت‌پذیری مردم و همه سازمان‌ها با مراقبت از اموال و حذف زمینه‌های وقوع سرقت نقش تاثیرگذاری در کاهش این جرم دارد.

وی در ادامه با بیان اینکه در پی ارجاع چند فقره پرونده سرقت از اماکن خصوصی و دولتی در سطح شهرستان لنگرود به مرجع انتظامی، شناسایی و دستگیری سارق یا سارقان در دستور کار پلیس قرار گرفت، افزود: ماموران آگاهی با انجام تحقیقات و استفاده از شگرد‌های پلیسی یک متهم را در این خصوص شناسایی و او را دستگیر کردند.
فرمانده انتظامی شهرستان لنگرود از اعتراف این فرد ۳۶ ساله به ۶ فقره سرقت از اماکن خصوصی و ۲ فقره سرقت از اماکن دولتی با همدستی یک نفر دیگر خبر داد و تصریح کرد: با اقدامات صورت گرفته سارق ۳۱ ساله دیگر نیز دستگیر شد.
 این مقام انتظامی در پایان با اشاره معرفی سارقان با تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی به مرجع قضائی از مردم خواست، ضمن تجهیز اماکن و منازل خود به حفاظ مطمئن، دوربین مداربسته و قفل‌های مناسب در صورت مشاهده هرگونه مورد مشکوک، مراتب را بلافاصله از طریق سامانه ۱۱۰ به پلیس اطلاع دهند

باشگاه خبرنگاران جوان گیلان رشت

دیگر خبرها

  • جدال پدر و دختر بر سر خواستگار آمریکایی | رضایت نمی‌دهم مگر به شرط...
  • زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
  • ۱۰ حفار غیرمجاز در منطقه تاریخی ارومیه دستگیر شدند
  • تمساح سرگردان در فرودگاه/ عکس
  • دست‌درازی به دختر خردسال توسط پدر | مادر با مفتول شوهرش را کشت!
  • قتل دختر اصفهانی مبتلا به اتیسم به دست مادرش
  • راز قتل دختربچه ۱۱ ساله اصفهانی فاش شد
  • دستگیری باند سرقت از مغازه و فروشگاه‌های پوشاک
  • متلاشی شدن باند حفاران غیرمجاز حریم قلعه سه هزار ساله در ارومیه
  • سارقان اماکن در دام پلیس لنگرود