فارس گزارش میدهد: آنچه تیراندازی «جسکونویل» درباره خشونت ریشهکرده در سبک زندگی آمریکایی میگوید
تاریخ انتشار: ۵ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۳۳۱۵۳۵
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، تیراندازی شهر «جکسونویل» در ایالت «فلوریدا» در آمریکا که در جریان آن سه نفر، از جمله فرد ضارب کشته شدند، ۲۳۴ امین حادثه در سال جاری میلادی در آمریکا است که در آن فردی به سوی جمعیت تیراندازی میکند.
این آمار را وبسایت «Gun Violence Archive»که خشونتهای مسلحانه در آمریکا را رصد میکند بامداد دوشنبه، ساعاتی بعد از تیراندازی «جکسونویل» گزارش داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تیراندازیهای جمعی در سال ۲۰۱۸
آمریکا از لحاظ آمارهای خشونت با اسلحه کشوری متمایز در دنیا محسوب میشود. این کشور با آنکه حدود ۵ درصد از کل جمعیت دنیا را تشکیل میدهد نزدیک به ۳۱ درصد از کسانی که مرتکب کشتارهای جمعی با سلاح میشوند را در خود جای داده است.
درباره دلایل این موضوع تا کنون تحلیلهای مختلفی ارائه شده اما آزادی حمل سلاح توسط شهروندان اغلب مهمترین و اصلیترین عامل ایجادکننده این مشکل دانسته میشود.
دادههایی که قبلاً شبکه خبری «سیانان» بر اساس گزارش مرکز تحقیقات کنگره آمریکا ارائه کرده نشان میدهد آمریکاییها صاحب حدود نیمی از (۴۸%) از کل ۶۵۰ میلیون قبضه سلاح غیرنظامی موجود در سراسر دنیا هستند.
اما تحلیلهای دقیقتر نشان میدهند که آزادی حمل سلاح تنها متغیر دخیل در خشونت با اسلحه در آمریکا نیست و سبک زندگی و مسائل فرهنگی-اجتماعی هم در این پدیده نقش قابل توجهی دارند.
از جمله مهمترین این عوامل فشار مفرطی است که در جامعه آمریکا روی فرد برای موفقیت در زمینههای مختلف شغلی، تحصیلی، رقابتهای ورزشی و غیره وارد میشود.
در جهانبینی آمریکایی مهمترین معنای زندگی دستیابی به موفقیتهای مادی است و انسان زمانی میتواند احساس ارزشمندی و خوشبختی کند که موفقیتی در زمینهای کسب کرده باشد.
طبیعی است که در چنین جامعهای انسان با فشار اجتماعی دائمی برای اکتساب بیشترین دستاوردهای مادی رو به رو خواهد بود و فضای ذهنش را جمع و تفریق درباره میزان دستاوردها و ناکامیهایش و مقایسه آنها با اطرافیانش اشغال خواهد کرد.
«عامل فشار» دیگر در جامعه فردگرای آمریکا تأکیدی است که روی «فرد» به عنوان تنها مقصر شکست یا قهرمان پیروزی میشود. تأکید بیش از حد بر این گزاره که جامعه و نهادهای آن تمامی امکانات و آزادیهای لازم را برای رسیدن به قلههای موفقیت در اختیار فرد قرار داده باعث میشود در مواقعی که شکستی حاصل میشود هم انگشت اتهام سمت کسی غیر از خود فرد گرفته نشود.
از این دو گزاره میتوان چنین نتیجه گرفت در جامعه آمریکا مشاهده افرادی که از یک سو تمام معنای زندگیشان را به موفقیتها و اکتسابات مادی گره زدهاند و از سوی دیگر خودشان را در دستیابی به آنها ناکام احساس میکنند نباید شگفتانگیز باشد.
تجزیه و تحلیل آمارهای تیراندازی در آمریکا نقش این شاخصهای فرهنگی-اجتماعی در اینگونه خشونتها را به وضوح نشان میدهد:
یافتههای تحقیقی که سرویس مخفی آمریکا در سال ۲۰۰۲ انجام داده نشان میدهد اکثر عاملان تیراندازی در مدارس آمریکا سابقه احساس ناامیدی شدید داشتهاند، تقریباً تمامشان قبل از انجام تیراندازی یک رویداد منفی، مانند شکست در یک زمینه، به هم خوردن روابط عاشقانه و یا اتفاقاتی از این قبیل را تجربه کردهاند.
نکته جالب دیگر در این باره مکانی است که تیراندازیها در آمریکا اتفاق میافتند به این صورت که در آمریکا بر خلاف کشورهای دیگر این حوادث بیشتر در نزدیکیهای محل رقابتهای ورزشی، مدرسه و اماکن کار اتفاق میافتند، یعنی اماکنی که با مفهوم موفقیت و شکست سر و کار دارند.
«آدام لانکفورد»، استاد جرمشناسی دانشگاه «آلاباما» در پژوهش جامعی درباره خشونت با اسلحه که سال ۲۰۱۵ آن را ارائه کرده به نکات جالبی در این باره اشاره میکند.
او میگوید در حالی که ۳۱ درصد کل عاملان حملات با اسلحه در آمریکا هستند (همانطور که در بالا گفته شد) اگر این آمار را به صورت جزئیتر برای عاملان تیراندازی در مدارس و محلهای کار در بیاوریم متوجه میشویم که این رقم به دو برابر میرسد، یعنی ۶۲ درصد از کل کسانی که در مدارس و محلهای کار تیراندازی میکنند، آمریکایی هستند.
به گفته این جرمشناس، در کشورهای دیگر تیراندازیهای با تلفات انبوه عمدتاً در نزدیکی تأسیسات نظامی صورت میگیرند، اما در آمریکا این حوادث در مدارس، شرکتها یا محلهای کار بیشتر رخ میدهند.
اگر نگاهی به فهرستی از تیراندازیها در محلهای کار و مدارس بیندازیم میبینیم که در اکثر آنها فرد ضارب بعد از اخراج از همان محل یا مدرسه به همکاران یا هممدرسهایهای سابق خودش حملهور شده است.
نگاهی به آنچه در تیراندازی «جکسونویل» نشان میدهد که دستکم در نگاه اولیه و مقدماتی، اِلِمانهای این حادثه تطابق زیادی با الگوی تحلیل بالا دارد.
این حادثه چنانکه میدانیم، در محل برگزاری مسابقات کامپیوتری یک بازی آنلاین فوتبال آمریکایی (Madden NFL) در شهر جکسونویل اتفاق افتاد. روزنامه لسآنجلستایمز گزارش داده «دیوید کاتز» ۲۴ ساله که سال ۲۰۱۷ قهرمان این مسابقات شده بود، بعد از شکست در مسابقه یکشنبه، شروع به تیراندازی به سمت رقیبانش کرد و بعد هم خودش را کشت.
انتهای پیام/
منبع: فارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۳۳۱۵۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واکاوی ریشههای اعتراضات ضداسرائیلی در دانشگاههای آمریکا
فرارو- در روزهای گذشته دانشگاههای آمریکایی نظیر: کلمبیا، ماساچوست، نیویورک، براون، و دهها دانشگاه دیگر در ایالتهای مختلف آمریکا، صحنه برگزاری اعتراضات و همچنین تحصن از سوی دانشجویان و اساتید دانشگاهی بوده است.
به گزارش فرارو؛ این طیفها به طور خاص خواستار پایان فوری جنگ غزه و همچنین خاتمه دادن به حمایتهای مالی و تسلیحاتی آمریکا و نهادهای دانشگاهی و شرکتهای تسلیحاتی از رژیم اشغالگر قدس شده اند و در عین حال، این خواسته را نیز مطرح کرده اند که آن دسته از دانشجویان و اساتیدی که به دلیل حمایت از ملت فلسطین و انتقاد از اسرائیل هدفِ اقدامات تنبیهی قرار گرفته اند نیز بایستی عفو شوند.
با این همه، نکته قابل تامل اینکه اعتراضات در دانشگاههای مختلف آمریکا با واکنش سنگین و قهری نیروهای امنیتی این کشور رو به رو شده است. تصاویر و ویدئوهای فراوانی از بازداشت دانشجویان، اساتید و خبرنگاران، در فضای مجازی و رسانههای مختلف جهان منتشر و پخش شده است.
دامنه اعتراضات به آمریکا محدود نمانده و در مدت اخیر اعتراضات به کشورهایی نظیر ایتالیا، استرالیا و فرانسه نیز کشیده شده است. بسیاری از تحلیلگران سعی داشته اند تا به واکاوی ریشههای این اعتراضات بپردازند. به بیان ساده تر، سعی داشته اند این سوال را پاسخ دهند که عمده محرکهای انفجار اعتراضات جاری در دانشگاههای آمریکا چیست؟
به نظر میرسد در پاسخ به این پرسش، میتوان به ۲ مولفه عمده و محوری اشاره کرد.
۱. شکاف نسلی در آمریکایکی از محرکهای عمده و محوری که اغلب جامعه شناسان در ریشه شناسی اعتراضات به آن معطوف بوده اند، مساله و چالش "شکاف نسلی" بوده است. به این ترتیب که میان ارزشهای مقامهای ارشد و نخبگان سیاسی و به طور کلی طبقه حاکمه در آمریکا و قشر جوان و تحصیلکرده در این کشور، شکاف و گسست ایجاد شده و همین مساله موجب شده تا در بسیاری از موضوعات سیاست داخلی و خارجی آمریکا، انفجار نوعی منازعه و تقابل میان دولتمردان و تصمیم سازان و قشر جوان و نسلِ Z رخ دهد.
در این رابطه، تحلیلهای مختلف در خودِ آمریکا حاکی از این هستند که مساله شکاف نسلی در ارتباط میان حامیان هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات و احزاب برقرار است با این حال، این شکاف به نحو جدیتر و عمیق تری در حزب دموکرات و شیوه حکمرانی آن قابل مشاهده است.
نسلهای جوان و دانشگاهی در آمریکا، بر این باورند که حاکمان این کشور دچار نوعی تاخر از نظر تاریخی هستند و به واقعیتهای روز، متناسب با مقتضیات جهان کنونی را نمینگرند و همچنان اسیر بینش و رویکردهایی هستند که آمریکا را قدرت برتر و هژمون جهان میدانند. قدرتی که میتواند هرکاری انجام دهد و از تبعات و پیامدهای آن نیز فرار کند.
۲. افول هژمونیکیکی از محرکهای دیگری که برخی تحلیلگران مسائل راهبردی در توضیح ریشههای اصلی اعتراضاتدانشگاهی به آن اشاره میکنند، این مساله است که این رویداد را باید نقطهای از یک روند کلی دانست که از مدتها قبل آغاز شده و اشاره به افول هژمونیک موقعیت بین المللی آمریکا دارد.
جهان در دورههای زمانی مختلف، از وجود یک یا چند قدرت هژمونیک بهره برده است. قدرت یا قدرتهایی که نظام بین الملل را سامان داده و نوعی نظم را در آن برقرار میکنند.
در هر سیکل تاریخی، قدرتهای هژمونیک، فرازها و در نهایت فرود را تجربه میکنند و در نهایت با سقوط هژمونی خود و یا کم فروغ شدن آن، با خیزش قدرتهای رقیب مواجه میشوند و نظمی تازه در جهان شکل میگیرد و تقویت میشود.
در سالهای گذشته نشانههای متعددی از افول هژمونیک آمریکا نیز در جهان قابل مشاهده بوده است. افولی که هم ناشی از سستی بنیادهای ایدئولوژیک و فکری نظام سیاسی آمریکا بوده و از جذابیت جهانی آن کاسته و هم متاثر از شکستهای میدانی آمریکا در جبهههای مختلف در مواجهه با رقبایش در مناطقی نظیر شرق و غرب آسیا، قاره آفریقا و یا حتی اروپا بوده است.
حال در این بحبوحه، عرصه سیاست داخلی آمریکا نیز همچون حوزه سیاست خارجی این کشور، متاثر از این شکستها، جلوههایی از افول هژمونیک آمریکا را به نمایش گذاشته است. جلوههایی که علاوه بر نمایش کاستی و ضعفهای نظام حکمرانی آمریکا، از عدم توانایی حل و فصل مسائل و مشکلات حکایت دارند. از این منظر، اعتراضات جاری در آمریکا، یک نقطه و ایستگاه از روندی کلی است که در ادامه راه نیز بایستی انتظار نمودهای عینی تری از آن را داشته باشیم.
این رویدادهادر نهایت بسیاری از معادلات و جایگاه جهانی آمریکا را دگرگون میکنند. برخی تحلیلگران در آمریکا به این نکته اشاره میکنند که هیچ بعید نیست حتی آمریکا در اواخر دهه ۲۰۲۰ میلادی، از حیث حکمرانی سیاسی، به سمت یک کشور اقتدارگرا و دیکتاتوری تغییر جهت بدهد.