Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «الف»
2024-05-02@21:26:39 GMT

رضا امیرخانی به یکی از مسئولان هسته‌ای چه گفت؟

تاریخ انتشار: ۶ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۳۵۴۶۳۰

رضا امیرخانی به یکی از مسئولان هسته‌ای چه گفت؟

به گزارش خبرگزاری فارس، مراسم رونمایی از اثر جدید عماد افروغ با عنوان «روزنگاشت تنهایی» عصر دوشنبه برگزار شد. 

 

* افروغ: «فریادهای خاموش روزنگاشت تنهایی» بی‌تکلف‌ترین کتابم است

عماد افروغ در سخنانی در این مراسم با بیان اینکه نقد آن است که به محتوای یک اثر نظر کند نه به شخص، اظهار داشت: نقد محتوایی باید انجام دهیم و تا جایی که امکان دارد از نقد شخصی خودداری کنیم تا به هتاکی کشیده نشود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

این مولف درباره تازه‌ترین اثر خود توضیح داد: کتاب روزنگاشت تنهایی یک اثر است ولی موضوع واحدی ندارد ولی امیدوارم این جلسه سرنخی برای بحث‌های آتی باشد. موضوع این کتاب خود من هستم؛ چراکه اگر یک انسان با یک پروژه و یک موضوع ارتباطی برقرار نکند آن موضوع ارزش نخواهد داشت، اما روزنگاشت من نشان می‌دهد بی‌تکلف‌ترین اثرم همین کتاب است. اگر موضوع واحد ندارد، از آن دفاع می‌کنم چون زندگی‌ام این‌گونه است. یک زندگی واقعی است، یعنی یک حیات انسانی است.

 

* مختارپور: افروغ نمونه روشنفکر نمونه متدین و مسئول است

علیرضا مختارپور دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور با بیان اینکه دو هفته پیش آقای دکتر افروغ کتاب را به من دادند و بلافاصله ۱۰۰ صفحه از آن را خواندم، اظهار داشت: نام کتاب را که دیدم و به نوعی ترکیب روی جلد، یعنی فریادهای خاموش بلادرنگ مرا به یاد بیتی از حضرت مولانا انداخت. مولانا شاید از معدود شاعرانی است که تخلص لفظی ندارد. در تعداد کمتر از ۷۰۰ غزل تخلص به نام شمس، مراد مولاناست و در اکثر غزلیات تخلص معنوی صورت گرفته است که لفظ خاصی ندارد و آن امر به خاموشی است. 

علیرضا مختارپور دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور گفت: در میان این بیش از ۲۰۰۰ غزلی که با خموشی تمام می‌شود، مولانا بیت عجیبی دارد که شبیه این نام است. «خمش چندان بنالیدم که تا صد قرن این عالم/ در این هیهات من پیچد برین هیهات من گردد».

وی افزود: چند ویژگی در این کتاب دیدم که در قیاس آثار روشنفکران مورد توجه قرار دارد. اول اینکه دقت در جزئیات صورت گرفته است. نویسنده در کتاب عدم سانسور دارد، یعنی تمام اتفاقات ممزوج هستند که به شناخت بهتر نویسنده کمک می‌کند. مسئله بعد اینکه غفلت از حالات روحی در جزئیات نشده است، حتی خواب، رویا‌ و کابوس نویسنده نیز در این کتاب آمده است. 

به گفته وی، نکته دیگر اینکه، نویسنده به هیچ وجه ابا ندارد که حالت انس با دین، قرآن و عبادتش را نشان دهد.

 دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور با تاکید بر اینکه یکی از مهم‌ترین موارد، اشتغالات علمی نویسنده است، اضافه کرد: در نمایه کتاب ۲۱ عنوان اسم آورده شده اما این نمایه ناقص است و نام بسیاری از کتاب‌ها درج نشده است. مسئله دیگر اعلام سریع موانع و راهکارهاست؛ نویسنده چه دوست داشته باشد یا نه، پیشینه فعالیت سیاسی و اجتماعی داشته و فردی بوده که مسائل را قابل اصلاح می‌دانسته، اما نکته دیگر حدیث نفس است. نویسنده تنهایی‌ها، ضعف‌ها، قوت‌ها، مناجات‌ها و ... خویش را بیان می‌کند. 

مختارپور با بیان اینکه در این کتاب درباره مرگ‌اندیشی، خانواده و سایر موارد نیز صحبت شده، گفت: ما روشنفکران زیادی داریم، افرادی که به هر دلیل نظرات خاصی درباره مسئولیت اجتماعی روشنفکر دارند. برخی آزاداندیشی و دین را قابل جمع ندانستند یا برخی نوع دیگری می‌اندیشند. افروغ نمونه روشنفکر نمونه متدین و مسئول است. 

 

* امیرخانی: 25 سال است خاطره می‌نویسم/ به یکی از مسئولان هسته‌ای گفتم خاطره ننویسید خائن هستید

رضا امیرخانی از نویسندگان کشورمان نیز گفت: سوال نخست این است؛ شخصیت اول خاطرات آقای افروغ کیست؟ آیا خود آقای افروغ هستند؟ خانواده ایشان؟ همسر و فرزندان؟ اگر از من بپرسید شخصیت اول کتاب کیست، بدون شک «لفور» (محلی در سواد کوه واقع در شمال کشور) می‌گویم. مهم‌ترین کسی که از او چیزی می‌آموزیم لفور است. آنچه در این کتاب می‌آموزیم از لفور است و باید به او احترام بگذاریم. 

امیرخانی با اشاره به اینکه اولین مرتبه‌ای است که آقای دکتر افروغ را از نزدیک زیارت می‌کنم، گفت: تمام نکات موجود در کتاب نشان می‌دهد لفور شخصیت اول کتاب است، اصل تغییر و جایی که بازنمایی شخصیت پنهان دکتر است در لفور بوده و هم اینکه لفور کلبه هایدیگر و کهفی که هر پیامبری برای اینکه بین مردم باشد به آن نیاز دارد، است.

وی توضیح داد: لفور نکته دیگری هم دارد، همه علمای ما در فصول مختلف سال ییلاق و قشلاق داشتند اما چرا ما اینها را فراموش کرده‌ایم؟

نویسنده کتاب «رهش» بیان کرد: ما امروز در جامعه مانور تجمل داریم، نوکیسه‌گانی هستند که مانور تجمل می‌دهند، هرچند سال‌ها رزمایش زهد برگزار کردیم، ولی در کنار آن امروز فرزندانشان مانور تجمل می‌دهند، از این منظر لفور مهم است و جلوی رزمایش زهد و تجمل را گرفته است و حتی نوه‌‌اش هم روزی مانور تجملانه برگزار نمی‌کند. بنابراین تا آقای دکتر با من تماس گرفتند پذیرفتم در این مراسم شرکت کنم. 

نویسنده رمان «منِ او» توضیح داد: من خاطرات را می‌نویسم. در این مملکت افرادی که این کار را می‌کنند حتماً افراد محترمی هستند، برای اینکه در کشوری زندگی می‌کنیم که خاطرات ثبت نمی‌شود، اما خاطرات کمک می‌کند دوباره تکرار نکنیم. به نظرم هر کس خاطره می‌نویسد نگاه تعالی‌خواه و توسعه‌گرا دارد.

امیرخانی گفت: نگاه تعالی‌خواه یعنی محاسبه نفس در خاطرات وجود دارد و نگاه توسعه‌گرا یعنی محاسبه اجتماعی وجود دارد و برای کسی که خاطره می‌نویسد این دو نگاه پدید می‌آید. مهمترین مسایل تاریخی ما ثبت خاطرات نشده است.

وی ضمن اشاره به گفت‌وگو خود با یکی از مسئولان سازمان انرژی هسته‌ای گفت: با یکی از مسئولان هسته‌ای صحبت می‌کردم و به او گفتم تاریخ شما را خائن می‌شناسد اگر خاطره‌هایتان را ننویسید. خاطره‌ نوشتن شما با ثبت جلسات متفاوت است، اما بسیاری از مسئولان فکر می‌کنند اگر مستندنگاری از جلسات در کارشان باشد تمام است. اما توضیحات خود فرد از ماجرا بسیار ارزشمند است و باعث می‌شود خائن تلقی نشود. 

وی گفت: ۲۵ سال است خاطره می‌نویسم. در این مدت چیزهایی را اضافه کردم و حتی در مورد میزان کالری مصرفی بدنم، میزان وزنم و... همه چیز را ثبت می‌کنم و پس از گذشت زمان از روی آن درمی‌یابم که چقدر مفید است، ولی هرگز به انتشار خاطراتم در زمان حیاتم فکر نکردم. شاید این خاطرات برای ورثه من پس از مرگم نانی باشد.

وی گفت: آنچه فکر می‌کنم را در خاطراتم می‌نویسم چون می‌دانم منتشر نخواهد شد. 

امیرخانی با بیان اینکه خاطرات نیاز به گذشت زمان دارد، گفت: برایتان خاطره‌ای از یک مرجع تقلید که خاطره‌هایش را ثبت می‌کردم تعریف می‌کنم. این مرجع عالیقدر مدتی را در زندان قزل‌حصار به دلیل فعالیت‌های انقلابی به سر برده بود. به ایشان گفتم این بخش مهم است. ایشان فرمودند من در زندان راحت بودم و مشکلی نداشتم. حتی یک قرآن شخصی داشتم که با خودم به داخل سلول می‌بردم و بلافاصله قرآن را به بنده نشان دادند. هنگام نظاره قرآن به یکی از صفحات آن برخوردم که چند عدد لاتین در آن صفحه ثبت شده بود. پرسیدم آن اعداد لاتین چیست، فرمودند زندان راحتی بود و این اعداد موج قرائت قاریان مصری در رادیوست که من نوشتم. با گفتن این سخنان ۴ جلسه به گفتن خاطرات همین اعداد لاتین گذشت. 

امیرخانی توضیح داد: مطمئن باشید ۱۰ تا ۲۰ سال بعد اگر خاطرات خوانده شود موضوعاتی روشن خواهد شد. اما یک سوال شاید مطرح شود و آن اینکه چرا هر جلسه‌ای که آقای افروغ دعوت کنند من خواهم رفت؟ چون ایشان حقی بر گردن جامعه دارند. برای من کسانی مثل حجت‌الاسلام زائری ، علی مطهری، آدم‌هایی که شاید ربطی در ظاهر به هم نداشته باشیم، اما در دوره‌ای از بحران‌ها خود را در آیینه نگاه کردند، ارزیابی از خود داشتند و بعد از گروه و اجتماع ارزیابی دادند مهم هستند. این دنیاگریزی کار مهم و انقلابی بود و این افراد انقلابی بوده و در ذهنم انقلابی‌تر شدند. این گروه برای من فارغ از نوشته و کارشان ارزش ویژه‌ای دارند.

 

* افروغ: من زحمت خدا را کم کردم!

در این مراسم رونمایی ابتدا نویسندگان و فعالان فرهنگی به ایراد سخن پرداخته و پس از آن عماد افروغ اظهار داشت: احساس می‌کنم هدفی که از این جلسه داشتم حاصل شد چرا که می‌خواستم برای بحث‌های بعدی سرنخ‌هایی حاصل شود.

وی افزود: من هر زمان که دلم می‌گیرد می‌نویسم، این نوشتن باعث می‌شود اعجاز صورت گیرد و از آن دل گرفتگی خارج شوم. در زمان نوشتن فکر نمی‌کردم کتاب را چاپ کنم. ما انقلاب را یک گفتمان می‌دانیم و با آن ایده به نقد سیاست‌ها و رفتارها رسیدم. معتقدم اگر نقد نبود معلوم نبود چه می‌شد. نقد مربوط به قدرت مدنی است. اگر ما نقد و گفتمان نداشته باشیم باید به نقد مقابل تن دهیم.

افروغ با بیان اینکه طرح این مسایل دو قطبی بودن نیست بلکه بحث امنیت تضاد است گفت: توصیه می‌کنم خطبه 186 نهج‌البلاغه را بخوانید .

این مولف در پایان با بیان اینکه اگر لفور را نداشتم دق می‌کردم توضیح داد: روز آخرت نامه اعمال را مرور می‌کنند، من زحمت خدا را کم کردم. امیدوارم خدا از این باب پاداش مضاعفی به من بدهد.

 

در این مراسم همچنین از وب سایت عماد افروغ رونمایی شد.

منبع: الف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۳۵۴۶۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تبلیغات منفی رسانه‌های غرب درباره فتح فاو توسط ایران

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: کتاب «سفیر انقلاب؛ خاطرات سفرای جمهوری اسلامی ایران در دهه اول انقلاب اسلامی» نوشته الله‌کرم مشتاقی بهمن‌ماه ۱۴۰۲ توسط انتشارات ایران منتشر و راهی بازار نشر شد. این‌کتاب دربرگیرنده خاطرات ۱۰ سفیر جمهوری اسلامی ایران در دهه اول انقلاب است و شرایط سفارتخانه‌های ایران در آن‌برهه زمانی را تصویر می‌کند. این‌تصاویر چالش‌ها و دشمنی‌های خارجی جمهوری اسلامی ایران را هم در مقطع زمانی مورد اشاره نشان می‌دهند.

سفیرانی که خاطراتشان در این‌کتاب ثبت و ضبط شده به این‌ترتیب‌اند: حسن زمانی سفیر ایران در فرانسه، علی اکبر فرازی سفیر ایران در مجارستان، بهمن حسین‌پور سفیر ایران در تانزانیا و اتیوپی، احمد اجل‌لوئیان سفیر ایران در رومانی و یونان، سیدجلال ساداتیان سفیر ایران در انگلستان، سیدرضا حاج زرگرباشی سفیر ایران در بلغارستان و نیکاراگوئه، سید محمدباقر سخایی سفیر ایران در دبی و قطر، رضا سعیدمحمدی سفیر ایران در کره شمالی، احمد دستمالچیان سفیر ایران در لبنان و محمود موحدی سفیر ایران در برزیل.

تا به‌حال چهارقسمت در مرور و معرفی خاطرات سفرای حاضر در این‌کتاب در مهر منتشر شده که در پیوندهای زیر قابل دسترسی و مطالعه‌اند؛

* «خاطره برگزاری مراسم نوروز توسط سفارت ایران در لندن / می‌گفتند فکر می‌کردیم سفارت شکنجه‌گاه دارد»

* «روایت ناکامی ضدانقلاب در بهمن ۶۳ از حمله به سفارت ایران در لندن»

* «خاطره فشار فرانسه به زنان ایرانی برای استفاده از عکس‌های بی‌حجاب»

* «شروع کار سفارت در هتل و مذاکرات سفیر برای خرید جنگنده از اتیوپی»

در ادامه قسمت پنجم مرور کتاب «خاطرات سفیر» را می‌خوانیم؛

* قدم رو به جلوی بلغارستان برای نشان‌دادن حسن نیت به جمهوری اسلامی

سیدرضا حاج‌زرگرباشی از شهریور ۱۳۶۳ تا ۶۹ سفیر ایران در بلغارستان و نیکاراگوئه بوده است. او هم مانند دیگر راویان کتاب می‌گوید طی دهه ۱۳۶۰ به‌دلیل عدم افتراق زیاد بین سران مملکت، خط و خطوط سیاسی در وزارتخانه‌ها و وزارت امور خارجه رسوخ نکرده بود. نکته پرتکرار دیگر در خاطرات «سفیر انقلاب» که حاج‌زرگرباشی هم تکرارش می‌کند، این است که در دهه ۶۰ حال و هوای جبهه و ایثارگری و خدمت خالصانه، بین مسئولان کشور وجود داشت و به‌خاطر ۲ دلیل گفته‌شده، دهه ۶۰ دهه‌ای استثنایی بود.

یکی از خاطرات حاج‌زرگرباشی از دوران خدمتش، مربوط به دیدارهای او و دیگر سفرا با آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی است. او می‌گوید در اکثر این‌ملاقات‌ها که در دهه ۶۰ و دهه‌های بعد با آیت‌الله هاشمی رفسنجانی داشته، این‌مساله قابل توجه بوده که هاشمی، مسائل اقتصادی را در اولویت قرار می‌داد و تسهیل در فروش نفت را از سفرا می‌خواست.

دستگاه‌های جاسوسی برای موید تور جنسی پهن کرده بودند اما او ضمن امتناع از پذیرش این‌مساله، در اعتراض به پهن‌کردن دام مورد اشاره، سفر خود را نیمه‌تمام گذاشت. به این‌ترتیب به‌خاطر این‌رفتار دیپلمات ایرانی، قراردادی که قرار بود با مبلغ ۲۲۰ میلیون‌دلار انجام شود، با ۱۸۰ میلیون‌دلار منعقد شدسفیر پیشین ایران در بلغارستان می‌گوید این‌کشور که روزگاری، مهد کمونیست‌های اپوزیسیون بود، برای نشان‌دادن حسن نیت به ایران و برای برقراری روابط بهتر، اجازه فعالیت‌های ضدانقلابی علیه جمهوری اسلامی را از آن‌ها سلب کرد. ضمن روایت همین‌مساله است که صحبت از محسن رفیقدوست وزیر وقت سپاه می‌شود و حاج‌زرگرباشی می‌گوید رفیقدوست و معاون وزیر دفاع، در سال‌های جنگ چندمرتبه به بلغارستان سفر کرده و خریدهای مهمی انجام دادند. یکی از خاطرات جالب سفیر پیشین ایران در بلغارستان درباره یکی از همین‌سفرهاکه امیر موید از مقامات وزارت دفاع در آن‌ حضور داشته و برای یک‌معامله نظامی به بلغارستان رفته است. حاج‌زرگرباشی می‌گوید دستگاه‌های جاسوسی برای موید تور جنسی پهن کرده بودند اما او که مردی مومن و متدین بود، ضمن امتناع از پذیرش این‌مساله، در اعتراض به پهن‌کردن دام مورد اشاره، سفر خود را نیمه‌تمام گذاشت و به ایران برگشت. به این‌ترتیب به‌خاطر این‌رفتار دیپلمات ایرانی، قراردادی که قرار بود با مبلغ ۲۲۰ میلیون‌دلار انجام شود، با ۱۸۰ میلیون‌دلار منعقد شد.

* افتادن بین معرکه آشوبگران و مارگزیدگی آقای سفیر

پس از بلغارستان، محل ماموریت بعدی حاج‌زرگرباشی، نیکاراگوئه بوده که محرومیت‌ها و محدودیت‌های زیادی داشته است. یکی از خاطرات این‌سفیر جمهوری اسلامی ایران در کشور یادشده، وجود گزندگان و مشکل ماگزیدگی است که برای او پیش آمد. در خاطره‌ای دیگر، حاج‌زرگرباشی، روزی در خیابان، خود را بین درگیری دو گروه ساندنیست‌ها و کنتراها می‌بیند که به‌واسطه تبحر راننده محلی، موفق می‌شود از معرکه بیرون آمده و جان سالم در ببرد.

* عشق وزیر فرهنگ نیکاراگوئه به امام خمینی

سیدرضا حاج‌زرگرباشی در خاطرات خود از ماموریت نیکاراگوئه از ارنستو کاردینال مارتینز وزیر فرهنگ این‌کشور نام برده و از عشق و علاقه زیادش به امام خمینی گفته است. این‌فرد سه‌بار در دوران حیات امام با ایشان در پاریس و تهران ملاقات کرد و هنگام رحلت امام خمینی نیز به سفارت ایران در نیکاراگوئه رفته و ضمن گریه شدید، قاب عکس امام را بوسید. ارنستو کاردینال مارتینز تا لحظه مرگ در سال ۲۰۲۰ به‌عنوان یکی از علاقه‌مندان امام خمینی و انقلاب اسلامی ایران در آمریکای لاتین شناخته می‌شد.

یکی دیگر از خاطرات سفیر پیشین ایران در نیکاراگوئه از این‌کشور، درباره یکی از شهروندان السالوادور در ماناگوا است که سال ۱۳۶۷ رادیویی را به‌نام جمهوری اسلامی ایران راه‌اندازی و شروع به پخش برنامه به‌زبان اسپانیایی کرد. این‌شخص براثر مطالعه کتاب‌های شهید مطهری مسلمان شد و جمعیتی حدود ۵۰ هزار نفر را همزمان به دین اسلام سوق داد و مسلمان کرد.

* دسته‌بندی مردمان کشورهای خلیجی به‌روایت مقام اماراتی

سید محمدباقر سخایی از اردیبهشت ۱۳۶۳ تا تیر ۶۹ در دبی و قطر عهده‌دار سفارت جمهوری اسلامی ایران بوده است. مواجهه اول او با ساکنان دبی به این‌نتیجه و جمع‌بندی منجر شده که «برای برخی از اهالی امارات، ایران یک همسایه بزرگ، پر جاذبه و از نظر پزشکی به‌خصوص چشم‌پزشکی قوی بود که هم به لحاظ نزدیکی و هم به لحاظ ارزانی در منطقه حرف اول را می‌زد. جمهوری اسلامی ایران مخصوصا شیراز محل مناسبی برای حضور اماراتی‌ها و کل اهالی منطقه برای مراجعات پزشکی بود.» (صفحه ۳۱۱)

یکی دیگر از جمع‌بندی‌ها و نتایج مشاهدات این‌سفیر جمهوری اسلامی ایران، درباره روان‌شناسی مردمان حاشیه خیلج فارس است. سخایی می‌گوید هنگام پایان ماموریتش و خداحافظی از دبی، یکی از مقامات اماراتی به او گفته «کشورهای خلیجی دو دسته‌اند؛ ما و عمانی‌ها صمیمی، گرم و صادقیم اما کویتی‌ها، سعودی‌ها و قطری‌ها بدبین، متکبر و سرد هستند.» (صفحه ۳۱۴ به ۳۱۵)

اگر کسی در صحبت‌های خود به وسعت کم و کوچک‌بودن قطر اشاره می‌کرد بسیار ناراحت می‌شدند و آن را تحقیرآمیز و توهین تلقی می‌کردند. گاهی طرف قطری می‌گفت برخی ایرانی‌ها چنان با ما رفتار می‌کنند و حرف می‌زنند که گویی وسعت کم قطر به معنی فکر محدود و معلومات کم ما از جهان هستی استسخایی در سال‌های دهه ۶۰ و دفاع مقدس در قطر حضور داشته و اولین‌سفیر جمهوری اسلامی ایران در این‌کشور محسوب می‌شود، می‌گوید کشورهای عربی به‌دلیل فضای متشنجی که رسانه‌های غربی ایجاد کرده بودند، تصور می‌کردند فتح فاو توسط ایران مقدمه‌ای برای حضور جمهوری اسلامی در خاک آن‌ها خواهد بود. او همچنین می‌گوید در سه‌چهارماه ابتدایی ماموریتش، همیشه دو نفر مسلح به‌صورت مثلا نامحسوس همه‌جا او را تعقیب می‌کردند که ماموران حکومتی قطر بودند. او روایت جالبی از خلق و خو و رسم و رسومات اخلاقی مردم قطر دارد:

«در مهمانی‌ها اگر یک‌مهمان خارجی طبق سنت آن‌ها با دست غذا می‌خورد، بسیار خوشحال می‌شدند و آن را نشانه احترام به خود می‌دانستند. یا مثلا استفاده از تسبیح کهربا را نشانه‌ای از دوستی و صمیمیت طرف مقابل با خود می‌پنداشتند. از سوی دیگر، اگر کسی در صحبت‌های خود به وسعت کم و کوچک‌بودن قطر اشاره می‌کرد بسیار ناراحت می‌شدند و آن را تحقیرآمیز و توهین تلقی می‌کردند. گاهی طرف قطری می‌گفت برخی ایرانی‌ها چنان با ما رفتار می‌کنند و حرف می‌زنند که گویی وسعت کم قطر به معنی فکر محدود و معلومات کم ما از جهان هستی است!» (صفحه ۳۲۴)

فشار رسانه‌ای، سیاسی و تبلیغات دولت بعثی صدام حسین و متحدان غربی و عربی‌اش، باعث شکل‌گیری شرایطی شده بود که طی سال‌های دهه ۶۰ کمتر هیات اقتصادی‌ای حاضر می‌شد از قطر راهی ایران شود و سفرهای تجاری عموما یک‌طرفه و از ایران به قطر انجام می‌شدند.

یکی دیگر از خاطرات سخایی از ماموریت در قطر، درباره اطلاعات مردم مذهبی قطر از ایران و اصول اعتقادی کشورمان است. او می‌گوید تعداد زیادی از مذهبی‌های قطر بر این‌تصور بودند که ایران شیعه، سایر مذاهب اسلامی را کافر می‌داند و حتی آن‌ها را مسلمان نمی‌داند. با این‌وجود، سخایی خاطره جالبی از تاثیرگذاریِ آن‌روزهای جمهوری اسلامی ایران در منطقه دارد. او می‌گوید «ولیعهد قطر به قدرت نفوذ فرهنگی وسیاسی ایران اشاره می‌کرد و می‌گفت عربستان سعودی میلیاردها دلار علیه شما خرج می‌کند، اما هرکجا وارد می‌شود می‌بیند جمهوری اسلامی پیش از او وارد شده است.» (صفحه ۳۲۷)

* ممنوعیت شکار پرندگان در ایران و رقابت شیوخ عرب برای گرفتن ویزا

اولین‌سفیر جمهوری اسلامی ایران در قطر روایت می‌کند ممنوعیت شکار پرندگان در ایران باعث شده بود شیوخ عرب برای رسیدن به این‌گونه پرندگان، راه سایر کشورهای اطراف مثل افغانستان، پاکستان و ... را در پیش بگیرند. گاهی هم مقامات محلی ایرانی به‌ویژه در استان‌های جنوبی کشور، قانون را به شیوه‌های گوناگون دور می‌زدند و شیوخ را برای شکار پرنده دعوت می‌کردند. این‌مساله باعث شده بود موضوع اخذ ویزا برای سفر به ایران برای شیوخ به امری حیثیتی و رقابتی تبدیل می‌شد.

یکی از مسائل و موضوعات جالب درباره قطرِ دهه ۶۰، این است که بسیاری از مقامات و مدیران این‌کشور در آن‌برهه سواد خواندن و نوشتن نداشتند و به‌واسطه نسبت فامیلی و عشیره‌ای پست‌های حکومتی را اشغال کرده بودند. چون این‌کشور با جمعیت اندک و سیاست درون‌گرایانه خود، نیازی به فعالیت گسترده اقتصادی نداشت و با فروش مقداری نفت و گاز، امور خود را پیش می‌برد.

* دعوت شخصی رفیقدوست توسط رهبر کره شمالی

رضا سعیدمحمدی از مرداد ۱۳۶۵ تا ۶۷ سفیر جمهوری اسلامی ایران در کره شمالی بوده است. یکی از مهم‌ترین خاطرات او درباره چرایی و چگونگی خرید موشکی ایران از کره شمالی است. او روایت می‌کند زمانی‌که قذافی در اوج موشکباران ایران از سوی عراق، از ادامه همکاری موشکی با ایران عقب‌نشینی کرده و ژیروسکوپ موشک‌های خود را از ایران خارج کرد، ژیروسکوپ موشک‌های خریداری شده از کره شمالی که معمولا با کشتی به ایران حمل می‌شد و زمان زیادی می‌برد تا به ایران برسند، جداگانه با هواپیما به ایران ارسال می‌شد تا مشکل موشک‌های زمین مانده لیبیایی‌ها برطرف شود. محسن رفیقدوست هم که در آن‌زمان وزیر سپاه بود، گاه برای امضای قرارداد یا پیگیری توافق‌های انجام‌گرفته به کره شمالی سفر و با رهبر کره ملاقات می‌کرد. سعیدمحمدی روایت می‌کند، یک‌بار کیم ایل سونگ رهبر کره شمالی رفیقدوست و هیئت همراهش را شخصا به ضیافت نهار دعوت کرد؛ کاری که در عرف دیپلماتیک مرسوم نیست و معمولا همتای مقام مدعو، میزبانی این‌گونه ضیافت‌ها را به عهده می‌گیرد.

زمانی‌که قذافی در اوج موشکباران ایران از سوی عراق، از ادامه همکاری موشکی با ایران عقب‌نشینی کرده و ژیروسکوپ موشک‌های خود را از ایران خارج کرد، ژیروسکوپ موشک‌های خریداری شده از کره شمالی که معمولا با کشتی به ایران حمل می‌شد و زمان زیادی می‌برد تا به ایران برسند، جداگانه با هواپیما به ایران ارسال می‌شد تا مشکل موشک‌های زمین مانده لیبیایی‌ها برطرف شودروایت سفرهای رفیقدوست به کره شمالی و چگونگی مقابله ایران با کارشکنی موشکی لیبی پیش‌تر در قالب پرونده‌های دیگر در مهر منتشر شده‌اند که در پیوندهای زیر قابل دسترسی و مطالعه هستند:

* «وقتی رفیقدوست پیش ژاپنی‌ها تار سبیل گرو گذاشت/قذافی مدعی بود لیبی مسئول ربایش امام موسی صدر نیست»

* «چرا لیبی در کار موشکی ایران کارشکنی کرد و چگونه مستقل شدیم؟»

* مخالفت کره شمالی با فرهنگ برهنگی غرب

سفیر پیشین ایران در کره شمالی می‌گوید کیم ایل سونگ به‌خلاف کره جنوبی به‌شدت با ترویج فرهنگ غربی در کره شمالی مخالفت می‌کرد و از این‌رو اجازه ورود مظاهر فرهنگ غرب به کشور را نمی‌داد. طبق روایت‌های رضا سعیدمحمدی، فرهنگ برهنگی در جامعه کره شمالی وجود نداشت و زنان عموما در ملا عام با لباس‌های بلند و پوشیده ظاهر می‌شدند. نکته جالب دیگر درباره اجتماع کره شمالی که در روایت‌های سعیدمحمدی وجود دارد، این است که در مشاهداتش در خیابان‌های کره شمالی هرگز این‌عرف وجود نداشت که دختران و پسران هنگام پیاده‌روی یا حضور در اماکن عمومی، دست یکدیگر را بگیرند.

* اقبال فیلم‌های ایرانی در کره شمالی

سعیدمحمدی می‌گوید در دوران ماموریتش در کره شمالی، فیلم‌های ایرانی در این‌کشور طرفداران زیادی داشتند و زمانی که هفته فیلم ایران در این‌کشور برپا می‌شد، سینماها مملو از جمعیت می‌شدند. او درباره سلیقه سینمایی مردم کره شمالی نیز این‌فراز را در خاطراتش دارد: «فیلم‌های سینمایی عمدتا تاریخی و حماسی است و از نمایش فیلم‌های مستهجن و غیراخلاقی در سینماها خبری نیست.» (صفحه ۳۷۵)

* چرایی رکود فعالیت دیپلماتیک سفارتخانه‌ها

سفیر سابق ایران در کره شمالی در بخشی از خاطراتش، نگاه انتقادی به سیاست‌های کاربردی و غیرکاربردی دارد و درباره رکود فعالیت سفارتخانه‌های ایران می‌گوید. باور سعیدمحمدی این است که «در حال حاضر، یکی از دلایل رکود فعالیت دیپلماتیک در اغلب سفارتخانه‌های ما در خارج کشور، همین دستورالعمل‌های ارسالی از مرکز و ترس سفرا از برخورد مرکز با آنان است. این‌دستورالعمل‌ها به‌ظاهر در راستای تامین منافع ملی صادر می‌شود، اما در حقیقت برخلاف منافع ملی و مانع از تحرک دیپلمات‌های ما در سراسر جهان است.» (صفحه ۳۸۰ به ۳۸۱)

* فساد اخلاقی وزارت خارجه در سال‌های پیش از انقلاب

از دیگر نکات جالبی که رضا سعیدمحمدی به آن‌ها اشاره می‌کند، وضعیت فساد در وزارت خارجه، پیش و پس از انقلاب است. به گفته او، مسجد وزارت امور خارجه در واقع همان‌سالن بزرگی است که در زمان رژیم طاغوت، سالن رقص و محل برگزاری شب‌نشینی‌های اعضای ارشد این‌وزارتخانه بود.

سعیدمحمدی می‌گوید «وزارت خارجه پیش از انقلاب به لحاظ اخلاقی یکی از آلوده‌ترین دستگاه‌های دولتی بود. در همین‌رابطه، خانم‌هایی در این‌وزارتخانه مشغول به‌کار بودند که سابقه خوبی نداشتند و ادامه فعالیت آن‌ها به صلاح محیط اداری این‌دستگاه نبود، به‌خصوص که شاهدان زیادی علیه آن‌ها شهادت داده بودند. بنابراین تمام این‌خانم‌ها شناسایی و از وزارت خارجه اخراج شدند. برخی از آن‌ها را که به احکام خود اعتراض داشتند و جرم‌شان سنگین نبود، بازنشسته کردیم.» (صفحه ۳۵۷)

ادامه دارد...

کد خبر 6091977 صادق وفایی

دیگر خبرها

  • نگاه استاد مطهری به آینده جمهوری اسلامی به روایت افروغ
  • خاطرات مهندس جعفر شریف امامی از کار در راه آهن
  • وداع با جانباز و آزاده سرافراز دوران دفاع مقدس
  • رضاییان: هواداران پرسپولیس در قلب من جا دارند
  • غلامحسین امیرخانی به پرسش‌هایتان درباره نستعلیق پاسخ می‌دهد
  • غلامحسین امیرخانی در مقابل خبرنگاران می‌نشیند
  • غلامحسین امیرخانی به پرسش‌های خوشنویسی پاسخ می‌دهد
  • ببینید | خاطرات شنیدنی رهبر انقلاب از استادِ شهید مرتضی مطهری
  • ۱۲۰۰ وصیت نامه شهدای استان سمنان چاپ شده است
  • تبلیغات منفی رسانه‌های غرب درباره فتح فاو توسط ایران