وقتی لباس کهنه مدرسه عزیز میشود
تاریخ انتشار: ۱۰ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۴۰۵۸۶۸
به گزارش پارس نیوز، خانوادهها در هنگام ثبت نام فرزندان خود به مدارس با چالشهای بسیاری روبرو هستند که یکی از آنها تهیه همه ساله فرم مدارس است که هر سال بنابه نگرش و دستورالعملها تغییر میکند.
لباس های فرم در مقایسه با قیمتشان کیفیت خوبی ندارند
خدایی یکی از اولیای دانش آموز مقطع ابتدایی در گفت و گو با خبرنگاران از تغییر هرساله لباس فرم مدارس ابراز نارضایتی کرده وتصریح کرد: تغییر هرساله رنگ و مدل لباس فرم دانش آموزان هرساله با و جود شرایط اقتصادی فعلی هزینه زیادی به خانواده ها تحمیل می کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی از کیفیت پارچه های مورد استفاده در دوخت لباس فرم مدارس نیز گله کرد و ضمن تاکید براینکه لباس های فرم در مقایسه با قیمتشان کیفیت خوبی ندارند، خاطر نشان کرد: به دلیل اینکه مدارس یک تولیدی معینی را برای تهیه لباس معرفی کردهاند دست اولیا از نظر قیمت، کیفیت، رنگ و دوخت و نوع پارچه بسته است.: قیمت لباس فرم که امسال برای دخترم تهیه کردم نسبت به سال گذشته 20 درصد افزایش یافته ولی از نظر کیفیت هیچ تغییری نکرده است.
هر سال تغییر رنگ و مدل لباس فرم مدارس هزیننه زیادی برای خانواده ها تحمیل میکند
اکبری یکی دیگر از اولیای دانش آموز مقطع اول متوسطه دارد در گفتوگو با خبرنگاران اظهار کرد: لباس فرم سال گذشته دخترم سالم و تمیز است و قابل استفاده در سال جدید است ولی به دلیل اینکه رنگ مانتو امسال مدرسه تغییر کرده و مدیر مدرسه تاکید به تهیه لباس فرم جدید کرده مجبور به تهیه لباس فرم جدید هستیم.
وی خاطرنشان کرد: با توجه به وضعیت اقتصادی موجود خانوادهها و اینکه قدرت خرید مردم نیز پایین است آیا نیازی بود که امسال مجددا تغییری در رنگ لباس داشته باشند و خانوادهها را مجبور به تهیه لباس فرم کنند در صورتی که لباس سال گذشته فرزندم قابل استفاده است.
این شهروند با تاکید به اینکه یکنواختی پوشش مدارس برای دانش آموزان بهتر بوده و دانش آموزان از هر وضعیت اقتصادی با یک مدل لباس در کنار هم درس میخوانند تصریح کرد: باید مدیران مدارس به این مسئله هم توجه کنند که یکنواختی لباس فرم به این معنا نباشد که هر سال رنگ و مدل مانتو و روپوش مدارس تغییر کند و هزینههایی را بر خانواده ها تحمیل کنند.
تامین هزینههای تحصیل هر ساله سختتر میشود
میرزایی فر در گفتوگو با خبرنگاران با اشاره به اینکه 3 فرزند وی دانش آموز هستند، افزود: برای خانواده های که بیش از یک دانش آموز دارند اینکه هر ساله یک روپوش بخریم واقعا سخت بوده و مجبور هستیم از دیگر خواستههای فرزند خود چشم پوشی کرده و روپوش تهیه کنیم. مدیران مدارس حداقل طوری برنامه ریزی کنند که لااقل هر دوسال یک بار لباس مدارس تغییر کند تا از هزینههای اولیا کاسته شود.
هیچ اجباری برای تهیه هر ساله لباس فرم مدارس بر اولیا نیست
محمدی، مدیر کل آموزش و پرورش آذربایجان غربی در گفتوگو با خبرنگاران افزود: مجموعه آموزش و پرورش با همکاری سازمان صنعت، معدن و تجارت اتحادیه خیاطان و نمایندگان مدیران مدارس دولتی و غیر دولتی امر همسان سازی و نظارت بر عرضه و کیفیت پوشاک توزیعی در مدراس را از سال تحصیلی 95-96 در دستور کار قرار داده و در سال اول اجرای این طرح به صورت پایلوت در ارومیه و با تحت پوشش قرار دادن 78 هزار دانش اموز اجرا شد. این طرح در سال تحصیلی 96-97 بیش از 110 هزار دانش اموز را تحت پوشش قرار داد.
وی با تاکید به اینکه هسته اصلی شخصیت انسانها در سنین کودکی و نوجوانی شکل می گیرد و مقررات، نظم و انظباط در این مسیر میتواند در ایجاد شخصیت قانون مند موثر باشد، تصریح کرد: پوشش یکدست و همسان در مدارس برنامهریزی خوبی برای تحقق این امر و از بین بردن فاصله طبقاتی در بین دانش آموزان دارد.
وی به اهداف اجرایی طرح همسان سازی لباس فرم مدارس اشاره کرد و گفت: طرح همسان سازی لباس فرم مدارس با اهداف کاهش دغدغههای خانوادهها برای تهیه لباس مدرسه، صرفه جویی اقتصادی، کاهش مظاهر اجتماعی، کاهش روحیه تفاخر و خودبینی و تکبر، افزایش سازگاری اجتماعی و حمایت از دانش آموزان بی بضاعت و نظارت بر عرضه و کیفیت پوشاک مدارس اجرا شده است.
محمدی با اشاره به اینکه هیچ اجباری برای تهیه هر ساله لباس فرم مدارس بر اولیا نیست خاطر نشان کرد: قانون و دستور العملی بر تغییر هر ساله رنگ و مدل لباس فرم مدارس وجود نداشته و باید از اولیا نظر خواهی انجام شود و اولیا درصورت بروز تخلف گزارش دهند.
مدیر کل آموزش و پرورش آذربایجان غربی با بیان اینکه وضعیت مالی بیشتر خانواده ها به دلیل اوضاع اقتصادی مناسب نیست و برخی در تهیه لباس فرم با مشکل مواجه هستند اظهار کرد: در سال گذشته بیش از 15 هزار نفر از دانش آموزان استان که بضاعت مالی برای تهیه لباس فرم مدرسه خود را نداشتهاند به صورت رایگان لباس فرم دریافت کردند و امسال نیز این طرح با هدف کمک به خانوادههای کم بضاعت اجرا خواهد شد.
وی افزود: در سالهای گذشته نظارت بر کیفیت دوخت و نوع پارچه کمتر بود و اولیا از این ماجرا شاکی بودند اما با افزایش نظارت ها توسط سازمان صنعت،معدن و تجارت و آموزش و پرورش کیفیت دوخت و پارچه افزایش یافته و بیشتر از پارچه ایرانی باکیفیت استفاده می شود.
در شرایطی که در بعضی از خانواده ها مشکل مالی در کنار آن افزایش هزینه تحصیل فرزندان وجود دارد در آغاز سال تحصیلی اجبار به تغییر رنگ و مدل همه ساله لباس فرم مدارس غیرمنطقی بوده و هزینه خانواده ها را دو چندان میکند.
منبع: پارس نیوز
کلیدواژه: دانش آموز دانش آموزان شرایط اقتصادی خانواده مدرسه شهروند پوشش آذربایجان غربی آموزش و پرورش معدن و تجارت قانون فاصله طبقاتی صرفه جویی تجارت مدرسه پارس شهریور عزیز پارس نیوز لباس کهنه بوی مهر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۴۰۵۸۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مشق الفبای زندگی در آغوشی شاید مهربانتر از مادر
ایسنا/قزوین میگوید «معلمهای استثنائی انتخاب شده هستند، مگر میشود از آنچه خداوند برایت مقدر کرده پشیمان باشی»، آری خداوند به این معلمان مأموریت داده که با عشق و صبوری به دانشآموزانی با شرایط خاص درس زندگی بیاموزند؛ ایسنا در این گزارش به مناسبت هفته معلم چند خطی از معلمان استثنائی نوشته است.
به رسم هر سال قصد داشتم تلفنی و یا شاید هم حضوری مصاحبهای تهیه کنم و تیک انجام آن را مثل هر سوژه دیگری روی کاغذ بزنم اما انگار حس ناخودآگاهی من را به سمت دیگری صدا میزد، سمتی که برای قدم برداشتن به سوی آن باید طوری دندانهایم را روی هم بفشارم که مبادا وقتی به آن چهره معصوم با موهای طلایی و چشمهای سبزش مینگرم اشک در چشمم حلقه بزند.
همان رکودر صورتی همیشگیام را برمیدارم و عینکم را به چشمم میزنم، به مقصد میرسم و وارد مدرسه میشوم؛ در بدو ورود به مدرسه از آن دور دانشآموزی خندهرو که در حال پایین آمدن از پلههاست دستش را بالا میبرد و با مهربانی بلند و کشدار میگوید سلام، من هم در جواب میگویم سلام دختر زیبا.
به گزارش ایسنا، اینجا مدرسه ابتدایی «بیاضیان» است، مدرسهای که خیّر مدرسهسازی به نام «نجف بیاضیان» آن را در سال ۸۵ احداث کرده و هم اکنون دانشآموزان کم توان ذهنی، سندروم داون و بیشفعال در آن تحصیل میکنند.
گویا زنگ تفریح است و بچهها یکی پس از دیگری به حیاط مدرسه میآیند، هر کدام نگاه و رفتارهای متفاوتی دارند، یکی پر جنب و جوش است و پلهها را دو تا یکی طی میکند، یکی آرام در پنهانیترین گوشه حیاط مینشیند و آن یکی برای پایین آمدن از پلهها خودش را در آغوش گرم مادرش جای داده است.
همانطور که محو خندههای بیکینه این فرشتگان هستم حس میکنم کسی پشت سرم ایستاده وقتی برمیگردم دختری را میبینم که ماسک بر صورت دارد اما انگار چشمان درشت و مشکی او یک کتاب حرف دارد و فقط یک نفر باید بیاید و آن کتاب را بنویسد، سلام دادم و اسمش را پرسیدم اما دخترک بدون جواب به سمت کلاس میرود.
زنگ تفریح تمام میشود، وارد ساختمان مدرسه میشوم، صمیمیت و مهربانی خالصانه مدیر، کادر و معلمان این مدرسه آنقدر زیاد است که پتکی بر افکارم میزند و در ذهنم میگویم هنوز هم دنیا جای قشنگی برای زندگیست.
از راهروی مدرسه گذر میکنم و وارد کلاس میشوم معلم جوان و مهربانی در حال تدریس است، از همین آستانه در کلاس هم میتوان متوجه صبوری و عشق در قلب او به این کودکان معصوم شد.
از کنکور زبان جا ماندم و سرنوشت مرا به اینجا آورد!
سمیه کیایی که معلم کودکان استثنائی است، در گفتوگو با ایسنا میگوید: از سال ۹۵ در حال تدریس در مدرسه استثنائی هستم، وقتی کنکور دادم مدرسه استثنائی دومین انتخابم در کنکور بود امید به قبولی نداشتم اما وقتی نتایج آمد بسیار خوشحالم شد، البته که اوایل خیلی دوست داشتم معلم زبان شوم اما از کنکور زبان جا ماندم و سرنوشت طوری شد که من اینجا باشم.
وی درباره تفاوتهای دانشآموزان استثنایی با دانشآموزان عادی بیان میکند: در این مدرسه دانشآموزان بیشفعال، کمتوان ذهنی، سندورم داون تحصیل میکنند و تفاوت این است که در مدرسه استثنایی معلم باید به صورت فردی ارتباط بگیرد و تدریس کند چراکه هر دانشآموز خلقوخوی متفاوتی دارد و با هر یک از آنان باید رفتار ویژهای داشته باشیم به طور مثال دانشآموزان سندروم داون احساساتی هستند یا دانشآموزان بیشفعال با معلم خیلی همکاری ندارند و به یکباره حتی به بیرون از کلاس میروند.
این معلم در پاسخ به اینکه آیا تاکنون خسته و پشیمان شده است، خاطرنشان میکند: فکر کنید معلم باشید چندین ماه درس بدهید و نتیجهای نگیرید چون دانشآموز کشش ذهنی نداره، درست سنجش نشده و یا به صورت اشتباه در مدرسه ثبتنام شده است، شاید گاه خسته شده باشم اما هیچ وقت پشیمان نشدم.
وی تصریح میکند: ارتباط با دانشآموزان استثنائی تأثیر مثبتی در زندگیام گذاشته، من امروز آدم ۱۰ سال پیش نیستم و خیلی قویتر از قبل شدهام، وقتی معلم مدرسه استثنائی هستی باید دانشآموزانت را با تمام کم و کاستیهایشان دوست داشته باشی و برای ادامه راه حتماً باید صبوری را سرلوحه قرار دهی.
این معلم در خصوص بهترین هدیهای که روز معلم دانشآموزان برایش آوردهاند میگوید: بهترین هدیهای که روز معلم گرفتم یک شاخه گل مصنوعی پارچهای بود که چهار میل روی آن خاک نشسته بود و این هدیه را از دانشآموزی دریافت کردم که وضعیت مالی خوبی نداشتند وقتی هم گل را برایم آورد گفت «خانم مامانم هیچی برای شما نخریده بود و من فقط همینو تونستم براتون بیارم»؛ این هدیه خیلی برای من ارزشمند است و هنوز هم آن را دارم.
فراموشی عدالت آموزشی در مدرسه استثنائی
وی درخصوص مشکلات ساختمان مدرسه استثنائی میگوید: مدرسه ما دو طبقه است و آسانسور ندارد و دانشآموزانی که معلولیت دارند هیچ وقت نمیتوانند به طبقه بالا و سالن اجتماعات بیایند مگر اینکه پدر و مادر با سختی فرزندش را در آغوش بگیرد و به طبقه بالا بیاورد، ای کاش که مدرسه مناسب این کودکان مظلوم ساخته شود و بستههای حمایتی برای خانواده آنان نیز در نظر گرفته شود تا کمی بار مشکلات از دوششان برداشته شود. یکی دیگر از مشکلات نبود گفتار درمان و فیزیوتراپ است در صورتی که ما تمام تجهیزات لازم را در مدرسه داریم.
کیایی درباره یکی از خاطرات دوران فعالیت خود در مدرسه استثنائی اظهار میکند: روز اول کاری من بود، هیچ تجربهای نداشتم صرفاً کارورزی رفته بودم اما مسئولیت کلاس نداشتم، زنگ اول همه چیز خوب پیش رفت، زنگ دوم یکی از دانشآموزان روی زمین افتاد و تشنج شدید کرد، ترسیده بودم که باید چه کنم فقط به پهلو او را خواباندم، پارچهای لای دندان او گذاشتم و پس از رد شدن تشنج او را بردم و دست و صورتش رو شستم و مواجهه با این اتفاق در اولین روز کاری موجب قویتر شدن من در این راه شد.
وی در پایان بیان میکند: معتقدم معلمهای استثنایی انتخاب شده هستند چراکه خداوند فرشتگانی را به ما سپرده بنابراین تدریس به این دانشآموزان برای من جایگاه والایی دارد.
به کلاس دیگری میروم، در این کلاس تقریباً ۱۰ دانش آموز حضور دارند، یکی با کتاب درسیاش مشغول است، آن یکی بازیگوشی میکند و حواسش به رکودر صورتی در دست من است.
تدریس در مدرسه استثنایی را به هرکاری ترجیح میدهم
زینت نعمتیفر که نیمی از عمر خود را در راه تدریس به کودکان استثنائی گذرانده است و امسال بازنشسته میشود در گفتوگو با ایسنا اظهار میکند: زمانی که کنکور دادم هیچ شناختی نسبت به مدرسه استثنائی نداشتم، در این رشته قبول و مشغول تدریس شدم حتی اگر پیشنهاد تدریس در مدرسه عادی داشته باشم هرگز قبول نمیکنم و این دانشآموزان را رها نخواهم کرد چراکه وابستگی عمیقی به این کودکان معصوم دارم.
وی میگوید: هیچ وقت از تدریس در مدرسه استثنائی خسته و پشیمان نشدم و همیشه برای ارتباط با این دانشآموزان انرژی دارم و به طور کلی هم در محیط این مدرسه روابطه عاطفی عمیقی بین معلم و دانشآموز جاری است.
نعمتیفر خاطرنشان میکند: همیشه سعی کردهام با دانش آموزانم رابطه عمیق و همراه با مهربانی برقرار کنم و به حدی به آنان وابسته هستم که اگر در مورد مشکلی در خانواده دانشآموزم مطلع شوم تمام فکرم درگیر او خواهد شد طوری که انگار از یک خانواده هستیم.
وقتی سؤال میکنم بهترین هدیهای که از دانشآموزان دریافت کردید چه هدیهای بود؟ پیش از اینکه معلم بخواهد پاسخم را دهد از انتهای کلای دانشآموزی که روی ویلچر نشسته، نگاهش را از من میدزد و بلند میگوید «خانم هدیه من تو راهه».
نعمتیفر هم در پاسخ میگوید: لبخند بر لبان دانشآموزان برای من بهترین هدیه است و هیچ هدیهای جز حال خوب آنان من را خوشحال نمیکند چراکه از صمیم قلبم دوستشان دارم و این دوست داشتن تا حدی است که وصف آن در جمله نمیگنجد.
وی در خصوص کمبودهای مدارس استثنائی اظهار میکند: این دانشآموزان نیاز به روابط اجتماعی و آموزش مهارتهای اجتماعی بیشتری دارند اما متأسفانه زمان کمی برای آموزشهای مهارتی در نظر گرفته شده درصورتیکه باید بر افزایش مهارتهای این دانشآموزان تمرکز شود تا بتوانند فعالیتهای روزمره خود را به تنهایی انجام دهند.
این معلم در پایان بیان میکند: خوشبختانه مدیر توانمند مدرسه ما امسال اتاق مهارتی در این مدرسه آماده کرده است تا دانشآموزان با حضور در این اتاق بتوانند مهارت آموزیهایی چون اتو و جمع کردن لباس، شستن ظرف، غذا درست کردن و مواردی از این دست را یاد بگیرند.
پس از پایان مصاحبه چشمم به دانشآموزی که در انتهای کلاس کنار پنجره تنها نشسته است میافتد، همان دانشآموز با چشمان مشکی است که چند دقیقه پیشتر در حیاط مدرسه دیده بودم، به آرامی از معلم میپرسم اسم آن دانشآموز چیست میگوید اسمش شهرزاد است و به دلیل مشکل ذهنی که دارد ترجیح میدهد همیشه تنها بشیند و کم پیش میآید با کسی صحبت کند.
در چشمان دخترک خیره میشوم و چشمانم را میبندم و در خیالم شهرزاد را در قامت معلمی میبینم که در همین کلاس برای دانشآموزانش قصه میگوید، آری با صبوری و با فداکاری قصه شادی، قصه آزادی و قصه آدمیزادی را برای دانشآموزانش میگوید.
انتهای پیام