Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تسنیم»
2024-04-25@02:24:35 GMT

روایت زندگی کارگر فصلی بیرجندی با داشتن ۵ عائله + فیلم

تاریخ انتشار: ۱۰ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۴۱۶۵۴۸

روایت زندگی کارگر فصلی بیرجندی با داشتن ۵ عائله + فیلم

‍‍‍‍‍‍

"محمدرضا زارعی" کارگر ساده بیرجندی است که هر روز مسافتی طولانی را با پای پیاده برای رفتن به سرگذر طی می‌کند به این امید که بتواند لقمه نانی حلال برای فرزندانش مهیا کند. ۱۰ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۷:۱۲ استانها خراسان جنوبی نظرات

به گزارش خبرگزاری تسنیم از بیرجند، امروز نوشته‌ام از تلخی‌های روزگار و کمبود اعتبارات بلکه امروز صحبت‌هایم پیرامون زندگی مردی است که هر روز کفش‌های سفید و مندرسش را می‌پوشد و به امید اینکه مبلغی کاسبی کند به میدان امام حسین (ع) بیرجند می‌رود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او ساعت‌ها کنار میدان به انتظار می‌نشیند تا شاید ماشینی در جلوی پایش متوقف شود و او را برای کارگری ببرد، برخی روزها می‌تواند بعد از چندین ساعت کارگری، 25 هزار تومان را به خانه ببرد اما روزهای زیادی هم وجود دارد که ساعت‌ها منتظر می‌ماند و در پایان با شرمساری به نزد همسر و چهار فرزندش برمی‌گردد.

شادی و حیات در زندگیش رنگ باخته است

برای هم صحبت‌ شدن با او ما را به خانه‌اش دعوت می‌کند، فرزندانش به استقبال ما آمده و بعد از سلام و احوال پرسی ما را به خانه دعوت می‌کنند، گاه و بیگاه نگاهی به صورتم می‌اندازند و در گوش یکدیگر حرف‌هایی رد و بدل می‌کنند.

نمی‌دانم در ذهنشان از من چه ساخته‌اند و چه می‌گویند اما از چشم‌هایشان به خوبی می‌توان شرم را پیدا کرد چرا که نگاهشان به دیواره‌های کند و کاری شده اتاق‌های کوچک و پنجره‌هایی است که به جای شیشه با پلاستیک پوشانده شده و به وضعیت نابسامان پدر چشم دوخته‌اند شاید از بازگو کردن مسائل زندگی‌شان شرم دارند و شاید هم می‌دانند که غمخواری برای درمان زخم‌های زندگیی‌شان وجود ندارد.

خانه ساده‌ای است که از وسایل رفاهی و تزئینات امروزی چیزی در آن به چشم نمی‌خورد، تمام سهم‌شان از زندگی چند تکه وسایل جزئی است تا بتوانند زندگی‌شان را گذران کنند بر دیواره‌های اتاق میخ‌هایی فرو رفته و بر هر کدام لباس یا شیئی آویزان است به خوبی می‌توان فهمید که حیات در زندگی‌شان رنگ ندارد.

زارعی اظهار داشت: با پیگیری‌هایی که انجام دادم به صورت موقت تحت پوشش کمیته امداد درآمدم که از آنجا نیز در ماه تنها 300 هزار تومان دریافت می‌کنم.

وی گفت: با اوضاع اقتصادی کنونی نمی‌دانم 300 هزار تومان را در راه مخارج زندگی هزینه کنم یا اجاره خانه پرداخت کنم.

وقتی مسئولان از کارگران مطالبه‌گری می‌کنند

سرش را به زیر می‌اندازد و می‌گوید: در حال حاضر گاز خانه به دلیل بدهی قطع شده و از پکنیک برای پخت و پز استفاده می‌کنیم.

وی بیان می‌کند: اگر به ادارات بدهکار باشیم هر روز به درب منزل ما می‌آیند تا طلبشان را دریافت کنند اما امروز با وجود پرداخت قبض گاز هنوز گاز خانه ما وصل نشده است.

این کارگر دردمند بیان می‌کند: جلوی فرزندانم شرمنده‌ شدم که باید همسایه‌هایمان به داد زندگی من برسند و من را حمایت کنند.

نفسی برخاسته از بغض می‌کشد و می‌گوید: درد سنگینی بر روی دلم است و هیچ کس صدای من را نمی‌‌شنود.

ترک تحصیل فرزندان به علت فقر و نداری

نامهربانی‌ها نه تنها بر چهاردیواری خانه این کارگر رسوخ کرده بلکه ابعاد مختلف زندگی‌اش را نیز به کام خود کشیده است.

دستی بر موهایش می‌کشد اندکی خودش را جابه جا می‌کند و می‌گوید: به دلیل بیکاری هزینه تحصیل فرزندانم را نداشتم و آنها مجبور به ترک تحصیل شدند.

وی می‌گوید: من شرمنده فرزندانم هستم چون چند سال است نتوانستم  برایشان گوشت بخرم و مایحتاج ضروری زندگی را برایشان فراهم کنم  و جز شرمندگی چیزی برای خانواده ندارم.

خدمت به محرومان را سرفصل کارهایمان قرار دهیم

رهبر فرزانه انقلاب چه زیبا بیان کرده‌اند که "در نظام اسلامى، رفع فقر و محرومیت، در شمار هدف‌هاى طراز اول است و پایبندى به اصول انقلاب بدون مجاهدت در راه نجات مستضعفان و محرومان سخنى بى‌معنى و ادعایى پوچ است".

و به راستی که در قرآن نیز چه نیکو بیان شده "لِلْفُقَرَاء الَّذِینَ أُحصِرُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ لاَ یَسْتَطِیعُونَ ضَرْبًا فِی الأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاء مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِیمَاهُمْ لاَ یَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ؛ (این صدقات‏) براى آن (دسته از) نیازمندانى است که در راه خدا فرومانده‌‏اند و نمى‏‌توانند‌ (براى تأمین هزینه زندگى‏) در زمین سفر کنند و از شدّت خویشتن‏دارى فرد بى‏‌اطلاع‏، آنان را توانگر مى‏‌پندارد آن‌ها را از سیمایشان مى‏‌شناسى‏. با اصرار (چیزى‏) از مردم نمى‏‌خواهند و هر مالى‌ (به آنان‏) انفاق کنید قطعاً خدا از آن آگاه است‏».

پس بیاییم در لبیک گفتن به فرمان رهبری و رواج سیره انبیاء، خدمت به محرومان را سرفصل کارهایمان قرار دهیم.

گزارش فاطمه واعظی‌نسب و حسین ترشابی

انتهای پیام/ح

R41348/P1357/S6,56/CT16

منبع: تسنیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۴۱۶۵۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ختم غائله‌ی شهرنو به روایت شیخ حسین انصاریان/ قسمت ۱

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در آستانه‌ی پیروزی انقلاب یکی از نقاطی که مورد غضب انقلابیون تندرو قرار گرفت و حتی دو هفته پیش از پیروزی قطعی توسط آنان به آتش کشیده شد، شهرنو یا همان محله‌ی بدنام تهران بود. نخستین بار عصر دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۵۷ شماری از جوانان تندرو به شهرنو هجوم برده و آن‌جا را به آتش کشیدند، اما ماجرا با ورود ده نفر روحانی در آن مقطع ختم به خیر شد؛ آن‌ها فورا به آتش‌نشانی مراجعه کرده و از ماموران خواستند برای خاموش کردن آتش اقدام کنند. با این حال استخوان شهرنو همچنان لای زخم انقلاب باقی ماند تا نزدیک به دو هفته پس از پیروزی انقلاب.

مرحله‌ی بعدی مواجهه‌ی انقلابیون با شهرنو این بار اما نه سرخود، که به دستور دادستانی وقت صورت گرفت آن هم نزدیک به دو هفته پس از پیروزی انقلاب. روز یک‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۵۸ خیابان‌های اطراف محدوده‌ی شهرنو زیر پوشش حفاظتی پاسداران انقلاب قرار گرفت و در ساعت ۲۲ پاسداران کمیته‌ی منطقه‌ی ۱۲ و چند نفر از اعضای شورای دایره‌ی مبارزه با منکرات، با در دست داشتن حکم دادستانی با بولدوزرهای شهرداری دیوارهای شهرنو را تخریب کردند.. فردای آن روز کیهان در پی اعلام این خبر نوشت: «قرار است جای خانه‌ها، مغازه‌ها و اماکن قلعه شهرنو که کار تخریب آن ظرف چند روز آینده پایان می‌گیرد، به‌زودی در زمین آن بازار اسلامی،‌ مسجد، مدرسه و پارک ایجاد شود.» یکی از مسئولان شورای دایره‌ی مبارزه با منکرات نیز در رابطه با این موضوع به خبرنگار شهری کیهان گفت: «دایره‌ی مبارزه با منکرات کار خود را از چهار ماه پیش با حکم دادستان انقلاب اسلامی آغاز کرد و خط اصلی عمل‌کرد این شورا مبارزه‌ی پی‌گیر در جهت ریشه‌کن کردن فساد و فحشا در سراسر کشور می‌باشد.»

نماینده‌ی دادستان برای حل این مسئله، شیخ حسین انصاریان بود. ایشان در گفت‌وگویی که با بخش تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی در پاییز ۷۸ انجام داده جزئیات این ماجرا را توضیح داده است. مرکز اسناد انقلاب اسلامی به‌تازگی ویدیوی قسمت نخست این بخش از سخنان او را در کانال تلگرامی خود قرار داده که متن آن به این شرح است:

انصاریان: یک بار مردم حمله کردند آن‌جا را آتش زدند. کار افراطی هم صحیح نیست هم این‌که آقای طالقانی خیلی از این عمل ناراحت شد و در یک سخنرانی‌اش خیلی حمله کرد به آن‌هایی که این کار را کردند. من اول فرستادم شهرنو آمار گرفتم؛ ۱.۱۲۰ خانه در ۸۰ هزار متر ساختمان در آن‌جا وجود داشت؛ یک طبقه و دو طبقه، تمام این خانه‌ها مرکز فحشا بود. خیلی نرم باها آن‌ها صحبت، و همه‌ی خانه‌ها را قیمت‌گذاری کردیم. خانه‌ها را به ما واگذار کردند ولی به نام من در محضر نوشتند که وکیل آقای قدوسی (دادستان کل انقلاب اسلامی) بودم. من امضا می‌کردم و پول‌شان را هم نقد می‌دادم.

[مصاحبه‌کننده] مقاومتی نکردند؟

انصاریان: اغلب‌شان نه، چون پیرمرد هم شده بودند، پشیمان هم شده بودند. با آن‌ها برای توبه کردن هم صحبت می‌کردیم. خیلی‌هایشان هم گریه می‌کردند و با کمال رضایت... حتی بعضی‌ها پول خانه‌های‌شان را نگرفتند، گفتند حالا که شما می‌خواهید یک کار خدایی کنید ما سند را به نام‌تا می‌زنیم می‌رویم.

۲۵۹۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1898958

دیگر خبرها

  • مهارت‌آموزی ۱۴۹۳ بانوی بیرجندی در مرکز آموزش فنی و حرفه‌ای
  • ختم غائله‌ی شهرنو به روایت شیخ حسین انصاریان/ قسمت ۱
  • روایت کشتی‌گیر ایرانی از مبارزه‌اش با برنده دیوید تیلور
  • روایت زندگی نخستین فرمانده یزدی/ پنجم اردیبهشت ماه، روز مفتضحانه‌ترین باخت نظامی ایالات متحده در تاریخ کشور ایران
  • برای خانه‌ات بجنگ!
  • یک قصه خیالی به روایت فراری
  • کارگران موتور محرکه اقتصاد کشور هستند
  • سبک زندگی دکتر مرندی به روایت دخترش | ساده‌زیستی را از پدر و مادر یاد گرفتیم
  • عرضه رمان ایرانی «باغ کَج» در بازار نشر
  • «سفر آخر» افتتاح شد/ عکس‌هایی از لحظات پایانی زندگی شهید آوینی