بیستمین جشن سینمای ایران برگزار شد شب اقبال فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا»/۴ عضو هیئت مدیره خانه سینما به جشن نیامدند
تاریخ انتشار: ۱۱ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۴۲۰۹۸۶
به گزارش فارس، بیستمین جشن بزرگ سینمای ایران امشب شنبه ۱۰ شهریورماه با حضور جمعی از هنرمندان و مدیران فرهنگی در تالار وحدت برگزار شد.
در ابتدای این مراسم ویدیویی از همه سینماگرانی که در یکسال گذشت فوت کردند به نمایش در آمد.
اجرای این مراسم برعهده محمدرضا شهیدی فر است. وی پس از خوشامدگویی گفت: این بیستمین سالی است که جشن سینمای ایران برگزار می شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
علی نصیریان رئیس بیستمین جشن سینمای ایران بیان کرد: این جشن بر همه هنرمندان و مردم ایران مبارک باشد. در دوران ما خیلی سخت بود کار کردن، خیلی سخت تر از حال حاضر و امیدواریم که شما از این سختی ها نکشید. سینما در طی این سالها بسیار پیشرفت کرده است. به هر حال تصور می کنم این است که ما سال به سال رو به پیشرفت هستیم. این جشن ها و جشنواره ها برای فرهنگ و هنر بسیار خوب است. من امیدوارم که این جشن ها باعث دوستی بین هنرمندان شود.
وی ادامه داد: اساساً منشا هنر مهر و محبت است. رقابیت هایی هم که وجود دارد در تمام دنیا وجود دارد و در اینجا هم وجود دارد. تا آنجایی که من می دانم کسی روی آرایی این جشن نفوذ نداشته است و به صورت تخصصی انجام شده است. در شرایطی که در حال حاضر ما و مردم ما در آن هستیم، نیازمند هنر و محبت هنر داریم. فیلمفارسی در سالهای قبل از انقلاب نیز به سینما کمک کرد، همین فیلمفارسی بود که مردم را با سینما آشنا کرد و سینما رفتن را در خانواده ها نهادینه کرد. فرهنگ و هنر در این کشور ارج دارد و جوانان باید برای سربلندی این فرهنگ و هنر تلاش کنند، برای این که ما هستیم، ما وجود داریم. من نسل های بعدی هنر این کشور تعظیم می کنم. چون می دانم باعث سربلندی هنر و سینمای این کشور می شوند.
منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما نیز گفت: راز به یادگار ماندن سینمای ایران این است که چیز جز عشق دوستان باقی نمی ماند. در روزگاری که هیچ چیزی به جز تصویر باقی نمی ماند، سینما نقش مهمی دارد. در نشست خبری صبحت های من اشتباه برداشت شد و تصور شد که ما جشن را برگزار نمی کنیم؛ اما ما گفتیم که جشن را کوچک برگزار می کنیم.
وی ادامه داد: ما در خانه سینما تمام تلاشمان این است در جهت سربلندی سینمای ایران حرکت کنیم. اگر درباره موضوعاتی ورود نمی کنیم فقط به این خاطر است که برخی از موضوعات آنقدر ارزش ندارد که خانه سینمای ایران درباره آن اظهار نظر کند. در آخر از آقای نصیریان که منت بر سر ما گذاشتند و قبول زحمت کردند تشکر می کنیم.
سپس روانبخش صادقی و کلاره عباسی روی صحنه آمدند و جایزه بهترین انیمیشن را به انیمیشن سینمایی«بدو رستم بدو» به کارگردانی حسین ملایمی تقدیم کردند.
حسین ملایمی ضمن دریافت جایزه خود گفت: این جایزه برای من ارزش بسیار بالایی دارد چرا که افراد بسیاری به آن رای دادند. ما در کشورمان مشکل داوری داریم و تصور می کنم باید فکر به حال آن کرد. امیدوارم که مردم اهمیت بیشتری به سینمای انیمیشن بدهند.
در ادامه مجید برزگر و پانته آ پناهی ها روی صحنه آمدند و جایزه بهترین فیلم کوتاه را به محمد کارت برای ساخت فیلم کوتاه«بچه خور» اهدا کردند.
سپس رامین حیدری فاروقی و رویا نونهالی روی صحنه آمدند و جایزه بهترین کارگردانی مستند نیمه بلند را به ارد عطارپور برای فیلم مستند«پرسپولیس شیکاگو» جایزه بهترین فیلم مستند بلند را به آزاده موسوی و کورش عطایی برای فیلم مستند«در جست و جوی فریده» تقدیم کردند.
سیروس ابراهیم زاده و ماهور الوند روی صحنه می آیند و جایزه بهترین جلوه های بصری را به فرید ناصرفصیحی برای فیلم سینمایی «چهارراه استانبول» اهدا کردند.
در ادامه محمدرضا شرف الدین و همایون ارشادی روی صحنه می آیند و جایزه بهترین جلوه های ویژه میدانی را به محسن روزبهانی برای فیلم سینمایی «به وقت شام» تقدیم کردند.
سپس حسن معجونی و جلال معیریان روی صحنه آمدند و جایزه بهترین چهره پردازی را به مهرداد میرکیانی برای فیلم سینمایی«خوک» اهدا کردند.
جمشید گرگین، جهانگیر میرشکاری و حسن زاهدی جایزه بهترین صدابرداری را به رشید دانشمند برای فیلم «پل خواب» و جایزه بهترین صداگذاری را به علیرضا علویان برای فیلم سینمایی «به وقت شام» تقدیم می کنند.
لیلی رشیدی و آتوسا قلم فرسایی جایزه بهترین طراحی لباس را به نگار نعمتی برای فیلم سینمایی «خوک» اهدا کردند.
محسن شاه ابراهیمی و ستاره اسکندری جایزه بهترین طراحی صحنه را به حجت اشتری برای فیلم سینمایی «سدمعبر» تقدیم کردند.
در ادامه این مراسم هانیه توسلی و صابر ابر روی صحنه می آیند و جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به زکیه بهبهانی برای ایفایی نقش در فیلم سینمایی «بدون تاریخ، بدون امضا» اهدا می کنند.
امیر جدیدی و طناز طباطبایی جایزه بهترین جایزه نقش مکمل مرد را به نوید محمدزاده برای ایفای نقش در فیلم سینمایی «بدون تاریخ، بدون امضا» تقدیم کردند.
سپس علیرضا زرین دست و مرضیه برومند جایزه بهترین فیلم برداری را به مسعود سلامی برای فیلمبرداری فیلم سینمایی «خفه گی» اهدا کردند.
شهداد روحانی و شبنم مقدمی جایزه بهترین موسیقی فیلم را به پیمان یزدانیان برای فیلم سینمایی «خوک» تقدیم کرند.
در ادامه سیروس الوند و عباس گنجوی روی صحنه آمدند و جایزه بهترین تدوین را به احمد مرادپور برای فیلم سینمایی «سارا و آیدا» اهدا کردند.
حسن فتحی و نگار جواهریان روی صحنه می آیند و جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را به غزل شاکری برای ایفای نقش در فیلم سینمایی«ساراو آیدا» تقدیم کردند.
پریناز ایزدیار و امین تارخ روی صحنه می آیند و جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را به حامد بهداد برای ایفای نقش در فیلم سینمایی «سدمعبر» اهدا کردند.
فرهاد توحیدی و هومن سیدی جایزه بهترین فیلمنامه را به علی زرنگار و وحید جلیلوند برای فیلم سینمایی «بدون تاریخ، بدون امضا» تقدیم کردند.
همایون اسعدیان و ابوالحسن داوودی جایزه بهترین کارگردان را به وحید جلیلوند برای کارگردانی فیلم سینمایی «بدون تاریخ، بدون امضا» اهدا کردند.
علی نصیریان و هارون یشایایی جایزه بهترین فیلم را به علی جلیلوند برای فیلم سینمایی«بدون تاریخ، بدون امضا» تقدیم شد.
بنابراین گزارش، بیستمین جشن بزرگ سینمای ایران در حالی برگزار شد که که علی قائم مقامی، کامران ملکی، ابراهیم حقیقی و فاطمه معتمد آریا در این جشن حضور پیدا نکردند.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۴۲۰۹۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
(ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟
فریدون جیرانی در آخرین گفتوگوی ویدئویی خود در «اعتمادآنلاین» روبروی ابوالحسن داوودی، کارگردان و تهیهکننده و فرهاد توحیدی، فیلمنامهنویس نشست و درباره شرایط روز سینمای ایران سخن گفتند.
در بخشی از این گفتگو فریدون جیرانی به سینمای عباس کیارستمی و تاثیر آن در دهه ۷۰ شمسی پرداخته است و با مهمانان به بررسی آن شرایط و دورههای پس از آن پرداختهاند.
به گزارش اعتمادآنلاین، در ادامه این بخش صحبتهای جیرانی و ابوالحسن داوودی را میخوانید و میبینید:
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیدر تحلیل دولتمردان فرهنگی دهه ۷۰ خیلی از عناصر که ممکن است به تعبیر الان مزاحم به نظر بیایند، کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود
*تفکر عباس کیارستمی با خانه دوست کجاست و کلوزآپ باعث شد روشنفکری تمام دنیا متوجه اینجور سینما شوند و تاثیر جهانی گذاشت.
داوودی: و امر مهمی که داشت اینکه در تحلیل خیلی از دولتمردان فرهنگی آن زمان خیلی از این عناصر که ممکن است به تعبیر الان عناصر مزاحم به نظر بیایند، آن زمان کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود. یعنی یک جوری چهره جمهوری اسلامی را در دنیا یک چهره جذابتر و قابل قبولتری نشان میداد.
در عرصه فرهنگ معمولاً سیاستهایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه میشود
*چهره را خیلی عوض کرد.
داوودی: اشکال بزرگی که در روش و سیستمی که به نظر میآید حاکمیت بعد از این جریان در پیش گرفت، [این است که]به نظرم حاکمیت را بیشتر تبدیل کرد به یک حاکمیت ترسیده که برای اینکه از شرایط پیشگیری کند درخت را از بن برید. یعنی سعی کرد درخت را بهنوعی از ریشه دربیاورد یا خشک کند، نفت بریزد که ریشهاش هم خشک شود؛ و این توجه را نداشت که همه این عناصر حتی منتقدترینشان، حتی کسانی که به نظر اوج اپوزیسیون جریان حاکمیت میآیند، نهایتاً در این سیستم پیچیده فرهنگی و ارتباطی که در دنیا هست میتوانند منافعی را هم برای دولت بیاورند. بهخصوص در حوزه فرهنگ. در حوزه سیاست اگر این را ببینید سیاست برخوردهای خیلی سلبی و تند و تیز را ممکن است جواب بدهد، اما در عرصه فرهنگ معمولاً سیاستهایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه میشود. شمشیر دولبهای که بعد از یک مدتی بیشترین خسارت را برای خود آن شمشیرزن به وجود میآورد. این چیزی بود که دوستان تحلیل نکرده بودند.
جشنواره فجر به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد/ قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، میگوییم جیرانی چرا بسازد؟
در واقع شاید مهمترین مسالهای که وجود داشت این بود که در این دوره دوستان کاملاً بدون هرگونه تحلیلی بر اساس شرایط مدرن امروز سینما و جامعه رفتاری را پیشه کردند که از همین الان میبینیم خسارتهایش چگونه اتفاق افتاد. مثلاً جشنواره فجر تقریباً جزو دولتیترین جشنوارههای دنیا محسوب میشود. به خاطر مناسبتش، ویترینش، به خاطر اینکه سالهای سال همه درگیرش بودهایم. اینکه جشنواره فجر همواره زیر سایه سالگرد انقلاب حرکت کرده و تبدیل به ویترینش شده، با همه لطمههایی که زده، اما باعث شده خود این جامعه در دورانی تبدیل به یک چهره ملی و سبب ارتباط بین این دو هم بشود؛
یعنی بین حاکمیت و مردم و بهخصوص بخش فرهنگی و سینمایی. الان تصویر جشنواره فجر را نگاه کنید. جشنواره فجر واقعاً به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد که یک نهاد و جریان حکومتی برگزار میکند تا چهرهای که هم اهالی سینما و هم مردم آن را پذیرفته بودند که این شرایط به دلیل وضعیتی که داریم بهترین شکلی است که میتواند الان برگزار شود. اشکالاتش را هم پذیرفته بودند، اما الان اتفاقی که از سال گذشته به شکل عمده و آشکار شروع شد، تاثیرش را همین امسال چقدر در سطحی شدن و از دست دادن کیفیت گذاشته است. از دست دادن هویت بهخصوص حتی بخشی که مربوط به حاکمیت بود.
یعنی این به نظرم خسارتش بسیار عمدهتر از چیزی است که جشنواره فجر برای مردم داشت و دوستان این را در تحلیل خودشان متوجه نشدند که هر کدام از این اتفاقات، از این شمشیر از رو بستنهایی که در واقع نفی کردن یک طیفی که فکر کنند چرا برویم دنبال اینکه آقای جیرانی چه چیزی میخواهد بسازد. اصلاً آقای جیرانی چرا باید فیلم بسازد. وقتی این تفکر غالب میشود و این میشود که قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، میگوییم جیرانی چرا بسازد؟
سینمای ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره میخورد به این دلیل که نمیتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند
این تفکر خسارتش قبل از هر چیز به خودشان برمیگردد. به این دلیل که سیستمی که در تحلیل شما و فرهاد هم بود، رشد کردن سینمایی ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره میخورد. چون سینمای پروپاگاندا به دلیل اینکه نمیتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و پلهایی را که مخاطب خودش نیاز دارد با درک و سلیقه خودش کشف کند و واردش شود، نمیتواند آنها را بسازد؛ بنابراین روزبهروز چه دولت بخواهد چه نخواهد، گرانتر و غیرقابل ساختتر میشود و به جایی میرسد که دیگر سینما، حتی سینمای پروپاگاندا، امکانش از دست دولت و نهادهای سازنده هم خارج میشود. چون اینها مخاطب ندارند.
در تولیدات سال قبل، تعداد محدود محصولاتی که بنیاد فارابی به عنوان مهمترین بنیاد تقویتکننده سینما که به این دلیل شکل گرفته بود... به این دلیل که حمایت کند یکسری محصولات ساخته شود تا رابط بین فرهنگ ایدئولوژیک و حاکمیتی و مردم باشد...، اما عملاً به چه سرنوشتی دچار شده؟
محصولات امسال هیچ شانسی در ارتباط با مخاطب ندارند/ کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون میآید جواب نمیدهد
سال گذشته و امسال تقریباً ۲۰ محصول داشتیم که از این تعداد تماماً در اختیار نهادهای مختلف بوده و سرمایههایی که بیشتر سرمایههای دولتی بودهاند و شاید به جز یکی دوتا- که احتمال دارد بر اساس آن چیزی که دیدهاند باشد، من هیچ کدام از محصولات امسال را ندیدهام-، اما کسانی که دیدهاند به جز یکی دو مورد بقیهشان هیچگونه شانسی برای اینکه کمترین اقبالی را بتوانند در ارتباط با مخاطب و مخاطب عام به وجود بیاورند [نداشتند]نه یک گروه خاص، گروه انتخابشده که پول بدهند.
کسانی که تصمیمات فرهنگی میگیرند با شرایط و کسانی روبهرو میشویم که همان مثال معروف را به یادمان میآورند که بر سر شاخ نشستهاند و بن میبرند و متوجه نیستند که این رفتار خشن، سلبی و تحریککننده که پیش گرفتهاند، فرار به جلویی که میبینیم که روزبهروز بیشتر میشود، این لجبازی از طرف تمام تصمیمگیران نسبت به اینکه همین است که هست، این سیاست حتی وقتی به جایی میرسد که دیدیم بعد از جشنواره فجر وقتی این میزان مهجوریت را مشاهده کردند، به جای اینکه این را تحلیل کنند، روزنامه معروفی که بیشتر از همه نسبت به این داستان واکنش دارد، عنوان میکند چه خوب شد که پای همه این عناصر را از سینما قطع کردید و ما همین را میخواستیم.
این کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون میآید، به نظر میآید اولین چیزی است که ممکن است به ذهن هر آدم عامی بیاید که برای اینکه با یک مساله و بحران حاد روبهرو شود، چیزی که فکر میکند میتواند عامل بحران باشد از اول سرش را قطع کند. این فرهنگ جواب نمیدهد. این در سینما جواب نمیدهد. اتفاقی که شاید افتاده و دوستان کاملاً ندیده گرفتهاند تغییر ماهیت جریانات و نوع ارتباطات فرهنگی است که سینما جزو عمدهترینشان است.
در بین محصولاتی که تولید میشود که حتی مربوط به سینمای زیرزمینی هم نیست؛ همین فیلم آقای صناعیها فیلمی است که خیلی مشخص و قانونی پروانه ساخت گرفته و با همه اصول و نظارتهای دوستان ساخته شده، اما چرا تبدیل میشود به یک جریانی که مثل لیف خرما نمیدانند چهکارش کنند. فیلمی که همه مراحل قانونی را طی کرده و بر آن اساس ساخته شده.
اگر بخواهیم به تعبیر همان اواسط دهههای ۶۰ و ۷۰ نگاه کنیم، این فیلم باید از جانب مردم و حاکمیت افتخار سینمای ایران باشد. ممکن است حاکمیت نسبت به آن نقد هم داشته باشد هیچ ایرادی ندارد میتواند نقدش را داشته باشد، اما از یک طرف به عنوان یک تصویری [که جامعه آزاد را نشان میدهد]، جامعهای که در آن امکان حرف زدن و ابراز سلیقههای مختلف وجود دارد، بیش از هر چیزی آن فیلم میتواند به حاکمیت و جریان بینالمللی کمک کند. ۴۰ سال است که با پوست و گوشت و استخوان و تورم این را تجربه میکنیم که هیچ جور از این شرایط جهانی جدا نیست.