Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-04-26@08:06:13 GMT

آفتابی که در شرق فرو می رود

تاریخ انتشار: ۱۱ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۴۲۱۱۱۸

آفتابی که در شرق فرو می رود

کبوترخانه‌هایی در دل کویر؛ این تصویری است که از شهر «اژیه» در ذهن می‌ماند. قدم به قدم کبوترخانه می‌بینی با آن معماری جادویی که هنوز مثل قلعه‌هایی به یادگار مانده از دوره رونق کشاورزی در دل بیابان خودنمایی می‌کنند؛ برج‌هایی برای تولید کود. دوباره از بستر خشک زاینده‌رود می‌گذریم تا برسیم به روستای ابوالخیر و طهمورثات.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ایران آنلاین/    اینجا در جیب خیلی از روستایی‌ها طومار تاخورده شیخ بهایی پیدا می‌شود و رسیدی از سال 43 که نشان می‌دهد چقدر برای احداث سد زاینده رود و حفر تونل اول کوهرنگ پرداخته‌اند. اهالی می‌گویند حرف زدن فایده ندارد باید برویم صحرا و زمین‌های‌مان را ببینی؛ کویری پوشیده از نمک. طوری که آفتاب چشمت را می‌زند. رحمت‌الله صابری می‌گوید: «خدا پدرت را بیامرزد، اینجا کویر نیست، این زمین بهترین زمین آبادی ماست. اینجا خربزه عمل می‌آمد به چه بزرگی و شیرینی. به خدا طاقت ندارم پا به صحرا بگذارم، دیوانه می‌شوم. آب داشتیم، روزگار داشتیم، وضع ما این نبود. گدا نشده بودیم. بچه‌ام توی خانه از بیکاری گریه می‌کند. دیروز شورای ابوالخیر شش تا نان و یک بسته پنیر گذاشته بود توی پلاستیک در خانه پسر کدخدای قدیم روستا را زد، بسته را داد دستش. داشتم دیوانه می‌شدم. گفتم این آقا پسر کدخدا بوده حالا توی روز روشن نان و پنیر دستش می‌دهید؟ نکنید این کارها را. گفتم مرد حسابی لااقل شب بیاور. ما که گدا شده‌ایم شما هم آبروی‌مان را نبرید. من بدبخت سالی

50 تن گندم داشتم حالا به این روز افتاده‌ام.» در ابوالخیر به خانه دامداری می‌روم که با چنگ و دندان توانسته چند بزش را نگه دارد. دم در پر از بوته‌های شیرین بیان و خارشتر است. می‌گوید با بدبختی این‌ها را از این طرف و آن طرف جور می‌کنم. می‌گویم مگر بز این چیزها را می‌خورد؟ می‌گوید نه، ولی یک شب که گرسنه ماند می‌خورد! تکه‌ای از بوته را زیر دندان می‌گذارم، مثل زهر مار تلخ است. فک بادکرده بزها نشان می‌دهد حیوان بدبخت با چه مشقتی آنها را می‌جود. اما این دامدار تنها بوته‌ها را به زور به خورد بزها نمی‌دهد، تنگنای معیشت، خلاقیت او را حسابی شکوفا کرده. او در حیاط خانه حوضی ساخته تا پساب آشپزخانه را آنجا جمع کند و گالن گالن بردارد و پای چند درختش بریزد. وقتی دوباره وارد آغل می‌شویم، در باز می‌ماند و بره‌ها به سمت مادرشان می‌دوند و جشن می‌گیرند: «امروز پاقدم شما دیگر شیر نداریم، همه را بره‌ها خوردند. چه می‌خندند...» تا به ورزنه برسیم، سری هم می‌زنیم به روستای قورتان مرکز دهستان گاوخونی از توابع بن رود در فاصله 110 کیلومتری اصفهان و 45 کیلومتری شمال غرب تالاب گاوخونی. بنای خشتی عظیمی با 43 هزار متر مربع و 14 برج نگهبانی که از قرن چهارم هجری و از زمان دیالمه تاکنون، زنده مانده و هنوز محل زندگی است. نخستین چیزی که در نگاه اول از قورتان به ذهن می‌آید اینکه مردمان چنین بنا و برج و بارویی، چه نیازی به کشاورزی و کسب و کار دارند؟ بهترین کار برای اهالی قورتان این است که در خانه بنشینند و مردم دنیا به تماشا بیایند و بس. اما قورتانی‌ها هم یکسره تحت پوشش کمیته امدادند. محمدعلی رحمانی رئیس شورای قورتان بستر خشک زاینده رود را نشان می‌دهد و می‌گوید: «سال 64 چند شهید برای‌مان آوردند اما آب چنان زیاد بود که نتوانستیم تابوت‌ها را بیاوریم این طرف و همانجا در روستای رو به رو دفن‌شان کردیم.» قرار می‌شود با اهالی توی مسجد صحبت کنیم. مسجدی دو طبقه که از یک طبقه‌اش در فصل سرما و از طبقه دیگرش در فصل گرما استفاده می‌شود. مهندس مرتضی غضنفری مدیر شبکه آبیاری و زهکشی شرق اصفهان می‌گوید: «اینجا زمانی چنان پرآب و آباد بوده که مالک‌ها اول فصل کشت به روستا می‌آمدند و بعد از نماز صبح با اسب چابکی می‌تاختند و هرجا اسب از نفس می‌افتاد تا همانجا شخم می‌زدند. گندم، جو، پنبه، چغندر و... جالب اینکه بدانید این روستا تنها روستایی است که در طومار شیخ بهایی آمده می‌توانند از شورابه هم استفاده کنند. شورابه همان آب زهکشی است که پس از آبیاری زمین، دوباره به رود برمی گردد. کشاورزان آنقدر آب داشتند که شورابه را هم به روستاهای پایین دست می‌دادند. عایدات این روستا به قدری بوده که می‌توانید در اصفهان ده‌ها مسجد و دبیرستان و موقوفه دیگر پیدا کنید که مالکان قورتان یا کشاورزان متمول اینجا وقف کرده‌اند.» این حرف‌ها با آنچه می‌بینم و آنچه از مردانی که زمانی کشاورز بوده‌اند، می‌شنوم، زمین تا آسمان فرق دارد. محمود رحمانی از اهالی قورتان می‌گوید: «چرا کسی به ما نمی‌گوید چه کار کنیم؟ ما یک تعاونی داشتیم که 140 عضو داشت و هر عضو لااقل سالی 20 تن گندم برداشت می‌کرد. توی خانه خدا نشسته‌ایم، به خدا قسم همین حالا بگویند، فردا می‌میری، خرج کفن و دفن خودم را هم ندارم.» سیدعبدالحسین می‌گوید: «گفتنی‌ها را این چند سال گفته‌ایم کو گوش شنوا؟ آقای احمدی‌نژاد رفت بالادست زاینده رود گفت آب مال شماست ببرید نوش جان‌تان. گندم داشتیم، جو داشتیم، پنبه داشتیم، دامداری داشتیم، حالا ما مانده‌ایم و بدهی بانک. یک کیلو گندم هم نداریم چهار تا مرغ نگه داریم تخم مرغش را بخوریم. می‌خواستم برای پسرم زن بگیرم، جواب رد دادند. یکی را فرستادم طرف گفته بود باید یک وعده شام جلوی‌شان بگذارم یا نه؟ از کجا بیاورم؟» حسین عزیزی می‌گوید: «40 جریب زمین دارم به همین خانه خدا قسم 100هزار تومن پول توی خانه ما پیدا نمی‌شود. باز خدا پدر کمیته امداد را بیامرزد، اگر نبود پاک کار ما لنگ بود. بچه‌هام اصفهان هستند و روی‌شان نمی‌شود بیایند سر بزنند. نه آنها چیزی دارند برای من بفرستند نه من که سفره‌ای برای‌شان پهن کنم.» قربانعلی رحمانی می‌گوید: «زمانی بود که پنج تا ماشین گندم و جو، پنج تا ماشین چغندر، پنج تا گاو، چقدر علوفه، 50، 60 تا گوسفند داشتم و حالا یکی‌اش هم نیست. خودم و سه پسرم به کار صحرا نمی‌رسیدیم الان یک ریال درآمد ندارم.» سیدحسن حسینی می‌گوید: «دیسک کمر دارم و پیچ و پلاک کرده‌ام. زندگی نداریم؛ یک کم بچه‌ها کمک می‌کنند و یک کمی هم کمیته. یکی از بچه‌هایم هم الان بیکار است و کارمان شده غصه خوردن.» رئیس شورای روستا می‌گوید: قورتان از اینجا تا جاده یزد، 7، 8 تا پروانه مرتع و چرا داشت، بس که گله داشتیم.240 رأس گاو داشتیم و 6 هزار و 500 گوسفند. الان 10 تا گاو داریم و 400 تا گوسفند که با هزار زحمت و با علوفه شیراز و کرمانشاه نگه‌شان می‌داریم.» یکی از کارهای هرروزه رحمانی در قورتان این است که برگه‌های احضاریه بدهی بانک را خودش به در خانه این و آن ببرد. او با کلانتری حرف زده و قول داده اگر ماشین پلیس وارد روستا نشود، خودش هر روز برگه‌ها را بگیرد و به دست اهالی برساند.از مسجد بیرون می‌آیم و به بستر خشک زاینده رود نگاه می‌کنم و برج و باروی قورتان زیبا در این ساحل غمزده. با خودم می‌گویم زاینده رود همان رودخانه‌ای نیست که از زیر سی و سه پل و پل خواجو می‌گذرد. زاینده رود درست از میان زندگی ویران شده میلیون‌ها آدم عبور می‌کند. آنهایی که به قول مهندس غضنفری، زرق و برق اصفهان نمی‌گذارد دیده شوند.

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۴۲۱۱۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آسمان گیلان تا هفته‌ی آینده صاف و آفتابی

به گزارش خبرگزاری صدا وسیمای گیلان ؛ محمد دادرس با اشاره به اینکه آسمان گیلان هم اکنون صاف و ابری است گفت: هوای گیلان تا اواسط هفته‌ی پیش روی پایدار و آسمان صاف و آفتابی است. 

مدیرکل هواشناسی گیلان با اشاره به روند افزایش دمای افزود: دمای هوا هم در این مدت ۳ تا ۶ درجه افزایش می‌یابد.
وی همچنین گفت: در این مدت پدیده مه برای شب و صبح پیش بینی شده است.
مدیرکل هواشناسی گیلان افزود: در شبانه روز گذشته دیلمان با دمای ۵ درجه سلسیوس و تالش با دمای ۲۶ درجه سلسیوس خنک‌ترین و گرمترین شهر‌های گیلان بود.
محمد دادرس به دمای فعلی رشت مرکز استان اشاره کرد و گفت: دمای رشت در حال حاضر ۲۵ درجه سلسیوس و رطوبت این شهر ۴۱ درصد است.

دیگر خبرها

  • چادگان؛ نگین گردشگری اصفهان
  • خروش رودخانه چشمه لنگان فریدونشهر
  • آسمان آفتابی و جوی پایدار در استان قزوین
  • آسمان گیلان تا هفته آینده صاف و آفتابی است
  • آسمان گیلان تا هفته‌ی آینده صاف و آفتابی
  • ساکت در فوتبال آفتابی شد (عکس)
  • سهم اصفهان از حقابه زاینده‌رود؛ تقریباً صفر/ بارگذاری بیش از اندازه آب در سد زاینده‌رود مشکل‌ساز می‌شود
  • رنجش اهالی شهرک زاینده رود اصفهان از جاری شدن فاضلاب در سطح معابر + فیلم
  • پاکسازی حریم رودخانه زاینده رود
  • یاسین در اردوگاه پرسپولیس آفتابی شد