Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فردا»
2024-05-06@00:00:42 GMT

ستاره‌سازی‌عقیم در تلویزیون

تاریخ انتشار: ۱۱ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۴۲۲۱۰۹

ستاره‌سازی‌عقیم در تلویزیون

تلویزیون به‌واسطه تعدد تولیدات تصویری‌اش، یکی از مهم‌ترین بستر‌های ایجاد شهرت برای افراد مختلف است. شهرتی که برای فرد و تلویزیون تعهداتی به‌وجود می‌آورد.

صبح نو: تلویزیون به‌واسطه تعدد تولیدات تصویری‌اش، یکی از مهم‌ترین بستر‌های ایجاد شهرت برای افراد مختلف است. شهرتی که برای فرد و تلویزیون تعهداتی به‌وجود می‌آورد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سریال «پدر» محصول سیما فیلم است که در ابتدا قرار بود ماه مبارک رمضان روی آنتن برود، اما نهایتاً به باکس تابستانی رسید. این سریال از همان ابتدا با حواشی مختلفی همراه بود که همین حواشی، در کنار داستان عامه‌پسند منجر به شهرت و دیده شدن این سریال شد. پیرو این شهرت بازیگران جوان آن هم دیده شدند. خانم ریحانه پارسا بازیگر اصلی زن این سریال بود که به‌واسطه بازی در «پدر» یک‌شبه به شهرت قابل توجهی دست یافت. برخی رفتار‌های پارسا در جامعه و البته فضای مجازی تحلیل‌های جالبی را به وجود می‌آورد.

شهرت افسارگسیخته
کمتر کسی پیدا می‌شود که از شهرت بدش بیاید. هرکس در هر لباس و شغلی علاقه‌مند به دیده شدن است. این شهرت اگر معقول و مشروع باشد نه تنها بد نیست که خوب هم است. فرض کنید دختری بسیار جوان به‌واسطه بازی در یک سریال تلویزیون ناگهان به شهرت برسد. فالوور‌های صفحه شخصی‌اش از چندصدنفر به چند هزارنفر صعود می‌کند. لایک‌هایش افزایش پیدا می‌کند. درخیابان او را می‌شناسند و در کنارش عکس می‌گیرند. از رسانه‌های مختلف برای مصاحبه با وی تماس می‌گیرند. عکسش روی جلد مجلات می‌رود و خلاصه روز‌های خوشی را می‌گذراند. البته این چرخه در تلویزیون ما کمی متفاوت است. شخص به‌واسطه تلویزیون مشهور می‌شود. عکس‌های آن‌چنانی می‌گذارد و وارد سینما یا برندینگ می‌شود. به تلویزیون متلک می‌اندازد و پولش را در می‌آورد! بله این چرخه عجیب و غریب شهرت به‌واسطه تلویزیون کشورمان است. همان‌طور که گفته شد شهرت لزوماً بد نیست و رسانه هم به‌واسطه کارش محکوم به ستاره‌سازی است، اما آیا چرخه‌ای معقول برای این روند وجود دارد؟

حق‌شهرت
برای رسیدن به شهرت راه‌های زیادی وجود دارد که یکی از آن‌ها، سینما و تلویزیون است. ورزش، سینما وتلویزیون به‌دلیل فراگیری‌شان، یکی از جذاب‌ترین بستر‌های شهرت‌اند. کمپانی‌ها، باشگاه‌ها و سرمایه‌گذاران دراین عرصه‌ها، نگاهشان به این چرخه درقالب یک تجارت است و طبیعتاً هرتجارتی براساس سود و منفعت شکل می‌گیرد. وقتی یک استعدادیاب، بازیکن یا بازیگری را کشف می‌کند؛ وقتی یک سرمایه‌گذار برای شهرت آن استعداد هزینه می‌کند؛ همگی برای این هزینه‌کرد قوانینی دارند.
حق شهرت right of publicity یک حق عمومی در مالکیت فکری است و به حق ذاتی هر انسان در کنترل استفاده تجاری از هویتش گفته می‌شود. این حق شامل همه مواردی، چون استفاده از نام افراد، تصویرشان، شباهت‌شان و دیگر جنبه‌های صریح هویت افراد می‌شود. این حق به‌عنوان یک حق مالکیت دسته‌بندی می‌شود و در نتیجه بر خلاف حقوق شخصی که پس از مرگ افراد از بین می‌روند، پس از مرگ نیز ادامه پیدا می‌کند که کیفیت آن بسته به حوزه قضایی مورد بحث ممکن است متفاوت باشد. همین «حق شهرت» در زمان آغاز به کار یک استعداد در مشت سرمایه‌گذارانش است. یعنی کمپانی که فرد را معرفی کرده تا مدت‌ها او را تحت کنترل تبلیغاتی خودش دارد. برای مثال در انتقال پرسروصدای کریستیانو رونالدو به باشگاه یوونتوس، حق تصویر این ستاره به باشگاه منتقل شد. بدین ترتیب فوق ستاره پرتغالی یوونتوس بدون اجازه باشگاه حق انتشار تصویر یا تبلیغی را ندارد. البته این مورد منحصر به رونالدو نیست و در بین هنرمندان سینما هم این موضوع اتفاقی مرسوم است. حتی در کشور خودمان هم مواردی از این دست وجود دارد. برای مثال برنامه معروف «خندوانه» وقتی مسابقه «خنداننده‌شو» را به راه انداخت. آقای رامبدجوان استعداد‌های معرفی شده به واسطه برنامه‌اش را مدیریت کرد و حتی پس از تمام شدن کارشان آن‌ها را رها نکرد. رفتار‌های آن‌ها و حضورشان در برنامه‌ها تحت نظارت جوان قرار گرفت که تا حدودی این استعداد‌ها از آسیب‌های احتمالی در امان بمانند.

«لیلا»‌کم‌تجربه
خانم ریحانه پارسا دختری است که در ابتدای دوره جوانی قرار دارد. طبیعتاً شهرت یک شبه برای هر کس دیگری هم جذاب است. اما برخی از رفتار‌های وی از همان ابتدا تا امروز به شکلی بوده که نگرانی‌هایی را درباره آینده حرفه‌ایش ایجاد می‌کند. برخی از رسانه‌های مکتوب و مجازی سینمایی هستند که یکی از کارویژه‌هایشان انتشار رپرتاژ برای بازیگران است. البته در قبال این رپرتاژ هزینه‌اش (حال ریالی یا شکلی دیگر) دریافت می‌شود.


خانم ریحانه پارسا برخلاف روند مرسوم در همان قدم نخست شهرت و در این سن پایین وارد این بازی شد. اقدامی که برای یک بازیگر تازه مشهور شده یک شمشیر دولبه است. مورد بعدی مربوط به حضور او در محافل سینمایی است. او در این مدت کوتاه در محافل متعدد سینمایی حاضر شد که همین نشان‌دهنده عجله او برای دیده شدن است. در یکی از همین محافل که جشن سینمایی حافظ باشد او با ظاهری خاص و البته دو دست در جیب برای اهدای جایزه به برگزیدگان به روی سن آمد که باعث تعجب بسیاری از حضار شد. اما آخرین حاشیه مربوط به این بازیگر جوان انتشار عکس‌های آن‌چنانی‌اش در صفحه شخصی‌اش بود. او بلافاصله پس از پایان سریال پدر، با سرعتی زیاد اقدام به انتشار عکس‌های میک‌آپ‌هایش کرد که اتفاقاً ماحصل دست یک مرد بود که در عکس هم درج شده بود! عکس‌هایی که به‌دلیل تفاوت ظاهری‌اش با شخصیت «لیلا»‌ی سریال پدر باعث حواشی و اعتراضات زیادی شد. همین اعتراضات که حتی به‌طور غیرمستقیم به پیج رسمی سریال پدر هم کشیده شد باعث شد که پارسا در صفحه شخصی‌اش بنویسد: «ریحانه، هیچ شباهت (ظاهری) به لیلای دیده شده ندارد.» صفحه رسمی این سریال متنی منتشر کرد و پس از انتشار خبر تولید فصل بعدی سریال به محوریت نقش پدر (با بازی سلطانی) در فصل جدید تاکید کرد و اسم پارسا را از هشتگ‌های این خبر حذف کرد. اتفاقی که احتمالاً نشان‌دهنده حذف پارسا از فصل بعدی سریال عامه‌پسند پدر باشد.

چرخه‌معیوب‌تلویزیون
معرفی چهره‌های جدید و نهایتاً ستاره‌سازی یکی از اقدامات تلویزیون است که محکوم به آن است. اما چرا در سال‌های گذشته (خصوصاً با گسترش فضای مجازی) بسیاری از چهره‌های معرفی شده در سیما پس از مدتی برخلاف جریان رسانه ملی حرکت کرده‌اند؟ افراد غیرحرفه‌ای هستند یا چرخه ستاره‌سازی سیما عقیم است؟ وقتی شخصی به واسطه حضور در تلویزیون مشهور می‌شود و احتمالاً تا سال‌ها از آن ارتزاق می‌کند، نباید لااقل تا مدتی مدیریت شود؟ آیا وظیفه رسانه ملی صرفاً محدود به قاب تلویزیون است و مابقی به خود شخص مربوط است؟ این که شما جوانی را (آن هم با ظاهری سوپرحزب‌اللهی) مشهور کنید که مثلاً اعتقادات مذهبی مخاطب را تقویت کنید و سپس او عکس‌های آن‌چنانی از خودش منتشر کند، مقصرش کیست؟ ریحانه پارسا، جوانی است که قطعاً بدون قصد و نیت این اقدام را کرده و دلیلش صرفاً کم‌تجربگی بوده است، اما آیا مدیران تلویزیون هم ۱۸ ساله‌اند؟ وقتش نرسیده برای معرفی چهره‌ها، قراردادی با آن‌ها منعقد شود که لااقل تا چند ماه پس از پخش سریال‌شان، به لحاظ رسانه‌ای مدیریت شوند؟ مورد پارسا و غافلگیری مخاطب تمام می‌شود، اما اگر این جریان بازنگری نشود قطعاً موارد دیگری در آینده رخ خواهد داد.

منبع: فردا

کلیدواژه: سریال پدر حواشی بازیگر ریحانه پارسا فضای مجازی حاشیه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۴۲۲۱۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شنیدن ملودی‌های شریف روی نُت «رعنا»/ موسیقی خوب برای سریال خوب است

کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش می‌کند با انتخاب عناصر، فرم‌ها و چینش‌ها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطب یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکته‌سنج، اندیشمندانه و حساب‌شده پیش روی مخاطبان قرار می‌گیرد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته می‌شود که بیننده را از اساس از یک اثر تصویری دور می‌کند.

آنچه بهانه‌ای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروری بر ماندگارترین و خاطره‌سازترین موسیقی‌های مربوط به برخی برنامه‌ها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی می‌تواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطره‌بازی پس از آغاز و انتشار در نوروز ۱۴۰۰ و استقبال مخاطبان از آن، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطره‌بازی هفتگی در روز‌های جمعه هر هفته، روح و ذهن‌مان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سال‌هایی که حال‌مان بهتر از این روز‌های پردردسر بود، برویم.

 به سراغ موسیقی متن و تیتراژ سریال ماندگار «رعنا» به کارگردانی داود میرباقری و آهنگسازی شریف لطفی رفتیم که به سال ۱۳۶۹ از شبکه اول سیما در قالب یک سریال هشت قسمتی پیش روی مخاطبان قرار گرفت. مجموعه‌ای که به نوعی دومین سریال داود میرباقری بعد از سریال «گرگها» در مقام کارگردانی محسوب می‌شد و نشان داد که این کارگردان با تجربه و مخاطب شناس تلویزیون و سینما از همان ابتدا به موسیقی همواره به عنوان عنصری مهم، موثر و مولف برای جذب مخاطبان و ارایه محتوا نگاه می‌کند و در این چارچوب تلاش دارد تا از بهترین‌ها برای ساخت و طراحی موسیقی پروژه‌های خود استفاده کند.

سریال «رعنا» قصه بخشی از زندگی رعنا، دختر مردی به نام سنایی از صابون‌پز‌های قدیمی تهران است. پس از چندی دانایی که دبیر آموزش و پرورش است به خواستگاری رعنا آمده و با وجود مخالفت‌های منصور (برادر رعنا) با او ازدواج می‌کند. اما پس از گذشت مدتی دانایی به دلیل شرکت در فعالیت‌های سیاسی دستگیر و روانه زندان و کشته می‌شود. پس از سال‌ها پسر رعنا که به شدت در حال مبارزه با رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۷ است، در یک درگیری خیابانی مفقود می‌شود. رعنا و دخترش به دنبال یافتن او هستند که ماجرا‌هایی از گذشته دوباره زنده می‌شود.

گلچهره سجادیه در نقش رعنا، بهزاد فراهانی در نقش دایی منصور، سعید نیکپور در نقش جواد دانایی، رویا تیموریان در نقش تهمینه دانایی، رسول نجفیان در نقش پوریا، پرویز پرستویی در نقش رسول نجفی، فاطمه گودرزی در نقش مریم، حسین پناهی، مهری مهرنیا، فرخ لقا هوشمند، اسماعیل شنگله، محمد کاسبی، مهری ودادیان، بهمن زرین پور، علی اوسیوند، عیسی صفایی، عزیزالله هنرآموز و محمدتقی شریفی بازیگریان سریال «رعنا» بودند که بسیاری از آنها تاکنون همچنان در پروژه‌های داود میرباقری جزو بازیگران اصلی و ثابت محسوب می‌شوند و در آن دوران توانستند به واسطه حضور در این سریال موقعیت‌های خوبی را در عرصه تصویر به دست آورند.

جبار آذین منتقد چندی پیش در گفتگو با خبرنگار مهر، پیرامون این مجموعه گفته بود: «رعنا» تجربه نمایشی جدیدی برای داود میرباقری و تلویزیون بود. این مجموعه برگرفته از فضای اجتماعی و سیاسی آن دوران ساخت شد. رعنا جزو کار‌های خوب و پرخاطره تلویزیون از یک کارگردان متبحر در عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون سال‌های بعد کشور است. ساختار نمایشی خوب و شخصیت پردازی‌های اصولی، مقبول و دیالوگ‌های خوب از امتیاز‌های مجموعه «رعنا» بود و میرباقری را در تولید کار‌های تلویزیون توانا و خوش فکر نشان داد. این در حالی است که استفاده از بازیگران تئاتری و معرفی یک چهره مستعد که بعد‌ها در سینمای ایران به عنوان بازیگری قدرتمند و محترم شهرت یافت (رویا تیموریان) و بهره‌گیری از دکور‌های تلویزیونی حجیم و مناسب، متن خوب و بازی‌های روان از ویژگی‌های «رعنا» محسوب می‌شود. تمام امتیاز‌های هنری و فنی «رعنا» آن را اثری دیدنی ساخته بود تا مضامین خوب را واگویه کند و از عشق‌ها، رشادت‌ها، مبارزه‌ها، آرمان‌ها، تلخی‌ها و شیرینی‌ها بگوید و چه خوب هم در آن سال‌های کم رونقی تلویزیون اینها گفته شد و همین‌ها «رعنا» را با تجربه اندوزی‌هایش در اذهان به یادگار گذاشت.

اما یکی از ویژگی‌های مهم و موثر سریال تلویزیونی «رعنا» موسیقی تیتراژ و متن این مجموعه داستانی به آهنگسازی شریف لطفی بود که به دلیل طراحی یک تیتراژ متفاوت که در آن دوران بدعتی جدید به حساب می‌آمد توانست یکی از مولفه‌های مهم در ماندگاری آن تا به امروز به حساب آید. آن هنگام که ابتدا تصویر گلچهره سجادیه به عنوان بازیگر اول سریال روی یک تصویرگرافیکی شبیه به الواح تاریخی نمایان می‌شود و پس از آن عبارت «رعنا» در قالب لوگوتایپی متفاوت به نمایش در می‌آید. فضایی که موسیقی نقش مکمل را ایفا می‌کند و چارچوبی را پیش روی مخاطب قرار می‌دهد که دربرگیرنده حس و حال متفاوتی است.

موسیقی که به واسطه توجه لطفی به عنوان یک آهنگساز مولف و کهنه کار موسیقی کشورمان که سوابق آکادمیک او در عرصه موسیقی معرف تجربه بالای اوست، تلاش کرده تا ضمن توجه به مولفه‌های موسیقی ایرانی و ارایه درستی از آفرینش و خلاقیت در این نوع موسیقی با به کارگیری روش‌های نوین برای در خدمت محتوای اثر بودن، موسیقی تیتراژ متفاوت و خلاقانه‌ای را ارایه دهد. موسیقی که داود میرباقری همواره روی موسیقی به عنوان یکی از نقاط عطف و تاثیرگذار آثارش به آن توجه دارد و می‌کوشد تا در هر پروژه اش از این مولفه به درست‌ترین و علمی‌ترین شکل ممکن استفاده کند. آن چنان که اگر نیم نگاهی به کارنامه فعالیت‌های او داشته باشیم متوجه چنین رسالتی می‌شویم که اغلب موسیقی هایش توانسته اند تبدیل به ماندگارترین‌ها شوند.

طبیعتا در ساخت چنین موسیقی که بتواند دربرگیرنده مولفه‌های درست و اصولی از موسیقی متن باشد این نوازندگان هستند که بعد از آهنگسازی و ملودی پردازی نقش مهمی را ایفا می‌کنند. مسیری که به واسطه حضور هنرمندانی، چون ابراهیم لطفی نوازنده ویولن، عباس ظهیرالدینی نوازنده ویولنسل، فرشید حفظی فرد نوازنده ابوا، شریف لطفی و حسین میرزایی نوازنده هورن، عبدالنقی افشارنیا نوازنده نی، مهرداد دلنوازی و شهریار فریوسفی نوازندگان تار، فریبا اسدی و محمود علیقلی آواز، محمود منتظم صدیقی نوازنده ساز‌های ضربی و تعدادی دیگر توانست موسیقی درست و اصولی را به گوش شنیداری مخاطبان ارایه دهد.

گرچه در رسانه‌ها مصاحبه چندانی از شریف لطفی درباره ساخت موسیقی سریال «رعنا» منتشر نشده است، اما این آهنگساز، نوازنده، پداگوژیست موسیقی و رهبر ارکستر که از او به عنوان بنیانگذار دانشکده موسیقی دانشگاه تهران هم یاد می‌شود، در برخی از گفتگو‌های رسانه‌ای خود درباره نحوه حضورش در آثار سینمایی و تلویزیونی به عنوان آهنگساز گفته بود: هروقت به من از سوی پروژه‌ای تصویری پیشنهاد آهنگسازی آن ارایه می‌شود، اول از دست اندرکاران پروژه می‌خواهم که بخش‌هایی از تصاویر فیلمبرداری شده خود ر ابه صورت نامنظم در اختیار من قرار دهند که ببینم نتایج محتوایی تصاویر در چه قالبی است و وقتی ببینم نتیجه عمل چیست و هم در کارگردانی و هم در بازیگری همه چیز در جایگاه خوبی قرار دارد کاملا خودم را در اختیار کارگردان می‌گذارم و هر آنچه را که لازم باشد انجام می‌دهم.

این آهنگساز که در ساخت آثارش همواره تلاش می‌کند تا هم نشینی اصولی بین موسیقی ایرانی و موسیقی کلاسیک فراهم سازد، در یکی از گفتگو‌های رسانه‌ای اش توضیح داده بود: بالاترین تکیه گاه موسیقی ایرانی، دستگاه‌های موسیقی ایرانی برای روش مندی آفرینش در این گونه موسیقایی است که به اعتقاد من باید در کنار توجه به این مولفه‌ها به مواردی، چون منش و خصوصیت انسانی این موسیقی‌ها توجه کنیم. در این چارچوب من همواره تلاش می‌کنم تا هیچ وقت وارد مقوله سفارشی کار کردن نشوم، چون باید در ابتدای هر کاری خودم آن تفکر موجود در سریال یا فیلم سینمایی را دوست داشته باشم که اگر چنین نباشید هرگز چنین کاری را انجام نمی‌دهم.

همین نگاه ایده آل شریف لطفی است که همواره او را به عنوان آهنگسازی گزیده کار در سینما و تلویزیون کشورمان معرفی کرده و در مقام یکی از موثرترین و علمی‌ترین آهنگسازان کشورمان معرفی کرده است. مسیری که می‌توان در آهنگسازی فیلم‌های «مادیان» به کارگردانی علی ژکان، «سامان» به کارگردانی احمد نیک آذر، «کنار برکه ها» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «دخترک کنار مرداب» به کارگردانی علی ژکان، «پرنده آهنین» به کارگردانی علی شاه حاتمی، «مسافران دره انار» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «آهوی وحشی» به کارگردانی حمید خیرالدین، «دو همسفر» به کارگردانی اصغر هاشمی، «سکوت کوهستان» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «عطر گل یاس» به کارگردانی بهمن زرین پور درک کرد.

چنین ساختاری در آهنگسازی آثار سینمایی و تلویزیونی مدت‌های زیادی است که در جریان تولیدات سینمایی و تلویزیونی کشورمان به واسطه عقب نشینی آهنگسازان پیشگام موسیقی کمتر دیده شده و فقط عده محدودی از هنرمندان هستند که تلاش می‌کنند در یک مسیر منطقی منطبق بر آموزه‌های دانشگاهی و تئوریک حوزه موسیقی به ویژه موسیقی دراماتیک حرکت کنند. فضایی که به نظر می‌آید می‌بایست از تجربیات شریف لطفی و هم نسلانش بیشتر از اینها استفاده کرد تا بتوانیم دوباره به دوران باشکوه موسیقی فیلم و تیتراژ دهه ۶۰ با همان امکانات ناچیز و محدود برگردیم.

منبع: مهر

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • دستمزد نجومی سعید آقاخانی ؛ شایعه یا واقعیت
  • واکنش تهیه کننده نون خ به دستمزد نجومی سعید آقاخانی
  • چرا پخش یک سریال از تلویزیون با بازی پژمان جمشیدی متوقف شد؟
  • دستمزد نجومی سعید آقاخانی واقعیت دارد؟
  • نرخ سرسام‌آور سریال‌سازی تلویزیون فاش شد
  • بازیگر پایتخت در سن ۷۱ سالگی |‌ عکس
  • عقیم‌سازی ۶۰۰ قلاده سگ در اراک
  • بازیگری متفاوت عمو پورنگ؛ منتظر این سریال در نمایش خانگی باشید
  • ساخت سریال‌های جدید «الف ویژه» در دستور کار تلویزیون
  • شنیدن ملودی‌های شریف روی نُت «رعنا»/ موسیقی خوب برای سریال خوب است