هم و غممان شده قیمت دلار قیمت کودکی چیست؟
تاریخ انتشار: ۱۳ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۴۵۵۸۶۷
بی رغبتی سالنداران سینما برای اختصاص سالن به سینمای کودک، نبود پخشکننده تخصصی در این حوزه، بیانگیزگی تهیهکنندگان به سرمایهگذاری در این گونه سینمایی، ظهور رقبای جدید از بازیهای رایانهای تا شبکههای ماهوارهای متعلق بهکودک، کمکاری نهادهای مرتبط به کودکان و نوجوانان از جمله آموزش و پرورش و مهمتر از همه سیاستگذاری غلط مدیران فرهنگی عواملی است که میتوان انتخاب کرد و بهعنوان سرفصل یک نشست با محوریت آسیبشناسی سینمای کودک قرار داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ایران آنلاین/ با بهروز غریبپور کارگردان سینما و تئاتر و رضا صائمی منتقد سینما قرار است در این خصوص گفتوگو کنیم اما غریبپور معتقد است این خانه از پایبست ویران است و اساساً کودکان و دنیای کودکی در جامعه ما فراموش شده است. او حتی به نبود برنامههایی برای کودکان در وعدههای انتخاباتی ریاست جمهوری انتقاد میکند و با این عبارات از غفلت از کودکان در دنیای امروز گلایه میکند «تمام هم و غم ما شده قیمت دلار. یک روزنامه را باز کنید که «قیمت کودکی» را به شما بگوید. جامعه سیاسی، جامعهای که روزمرگی از سر و روی آن میبارد و از آینده غافل شده، از آیندگان غافل شده واقعاً خطرناک است. حداقل مباحث اختلاس و قتل و گرانی و... را وارد دنیای کودکان نکنید.»
سالهاست درباره بحران مخاطب در سینمای کودک صحبت میکنیم. آیا این بحران مخاطب بخشی از بحران مخاطب در سینمای ایران است؟ چرا که این بحث فقط مربوط به سینمای کودک نمیشود و به غیر از ژانر کمدی در دیگر ژانرها نیز مردم کمتر سینما میروند. در یک نگاه آسیبشناسی آیا باید سینمای کودک را بهعنوان یک موضوع مستقل بررسی کنیم یا این بحران مخاطب را وصل کنیم به بحران مخاطب در سینمای ایران. بهروز غریبپور: به اعتقاد من اطلاق قطعی واژه بحران برای مخاطب سینما دقیق نیست، چرا که ما فیلمهای خیلی پرفروشی هم داشتیم. مخاطب سینمای کودک هم مثل هرپدیده دیگری فراز و نشیب دارد؛ گاهی در اوج است و گاهی در حضیض. فیلم ناب و دارای مؤلفههای تماشاگرپسند موفق بوده و فروش میلیاردی داشته و دارد. بنابراین به اعتقاد من این دو موضوع یعنی استقبال از فیلمها بهطور اعم و استقبال از فیلمهای کودک باید از هم تفکیک شوند. در ایام جشنوارههای فیلم فجر فیلمهای اجتماعی نمایش فیلمها به سانس نیمهشب هم میکشید و گاهی تا 3 صبح هم نمایش فیلم هم در کاخ جشنواره و هم در سطح شهر داشتیم. درمورد سینمای کودک بهکار بردن واژه بحران کاملاً درست است ما هم بحران تولید داریم و هم بحران تماشاگر و هم بحران نادیده گرفتن این ژانر، بهعنوان یک ژانر فوقالعاده مهم و ارزشمند. در حالی که بهدلیل شمار قابل توجه کودکان و نوجوانان در ایران و ارزشی که کودک امروز در خانواده پیدا کرده اگر یک فیلم موفق، جذاب و متناسب با پسند کودکان اکران شود اتفاقاً از فیلمهای مخاطب عام بیشتر فروش خواهد کرد. مشکل سینمای کودک ریشهای و اساسی است سیستم آموزشی ما غلط است، وزارت آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و ارشاد دچار روزمرگی و عقب نشینی از وظایفشان شدهاند، از پیش از انقلاب تا به امروز و به همین دلیل تهیهکننده بخش خصوصی رغبت نمیکند وارد این عرصه شود. توجه داشته باشید که یکی از تهیهکنندههای ارزشمند فیلم کودک یا درباره کودک، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود که به اعتقاد من امروز فقط ساختمانی از آن باقی مانده است و وظایفش را به کلی فراموش کرده است، هم در عرصه کتاب و هم در عرصه تولیدات برای کودکان و سینما پس روی کرده است یک زمانی مرغک کانون اعتباری فوقالعاده داشت اما امروز اعتبار پریده است و مرغک مانده است..... وقتی میگویید در بازار فولاد نیست باید ببینیم آیا کارخانه فولاد داریم یا نه؛ یا اینکه این کارخانه فقط حقوق کارگران و مهندسین را میدهد و اصلاً تولید ندارد. بنابراین این بحران را از موضع مولدان قبول دارم ولی تماشاگر تقصیری ندارد؛ بحران، بحران تولید است و نه مخاطب. همین فردا «هری پاتر» را در سینما نمایش بدهید، حتماً یک عدهای زیر دست و پا میمیرند پس مخاطب آمادگی دارد. وقتی فیلمی تولید میکنید که حتی دنیای کودک را تهدید میکند یا فرمولی را جعل کردهاند که دنیای کودک باید لبریز از شادی و رنگ و موسیقی باشد و آن را با مراسم جشن تولد کودک اشتباه گرفتهاند و با بهکار بردن بادکنک رنگی و موسیقی سخیف و اشعار سست و دست و هورا فیلم میسازند معلوم است سینما ارزشش را از دست میدهد و مخاطب آن به حداقل میرسد. تهیهکننده دیگری که غافل است و اصلاً ککش هم نمیگزد و پخشکننده آثار هالیوود شده و سینمای ملی را فراموش کرده تلویزیون است. تلویزیون سخیفترین برنامهها را بهعنوان برنامه کودک تلقی میکند و روز به روز از شمار حرفهایهایی که باید برای کودک برنامهسازی بکنند کمتر میشود. وقتی مولدین و دستگاههای تولید عملاً در خواب خرگوشی فرو رفتهاند طبیعی است که این اتفاق بیفتد. رضا صائمی: به اعتقاد من بحران سینمای کودک در عین نسبت علت و معلولی با وضعیت کلی سینما در ایران بهعنوان یک مسأله و چالش مستقل نیز قابل بررسی است و مؤلفههایی را که موجب انفعال این ژانر سینمایی شده باید با نگاه مستقل و تخصصی آسیب شناسی کرد. در یک نگاه کلی میتوان وضعیت موجود سینمای کودک را در دو طیف عمده دلایل درون سینمایی مثل ضعف فیلمنامهنویسی و قصه پردازیهای کودکانه، کم بضاعتی تکنیکی و فنی سینما در ساخت فیلم کودک و عدم خلاقیت و نوآوری در اجرا و شیوه روایت در نمایش قصه و موقعیت کودکانه از یک سو و دلایل برون سینمایی مثل عدم حمایتهای مالی و امکاناتی لازم از فیلم کودک، بیمیلی تهیهکنندگان در تولید فیلم کودک، رسانههای جایگزین و سرگرمیهای تازه کودکان امروز مثل بازیهای رایانهای یا برنامههای ماهوارهای و در نهایت عدم فهم کودک جدید و همکاریهای لازم بین سینماگران کودک و روانشناسان و عالمان تعلیم و تربیت موجب شده سینمای کودک ما هم از حیث اقتصاد سینما و هم فرهنگ سینما دچار رخوت و انفعال شود. پس شما میپذیرید که سینمای کودک ما دچار بحران است اما این بحران صرفاً بحران مخاطب نیست بلکه بحران تولید و محتواست. بهروز غریبپور: بحران اندیشه است. یک زمانی در ابتدای انقلاب که آشفتگی و سراسیمگی و بسیاری مؤلفههای دیگر که میتوانست سینما را متوقف کند در شورای تولید کانون افرادی را داشتیم که هر یک از اعضای این شورا امروز جزو سران فرهنگی هستند؛ مرحوم عباس کیارستمی، ابراهیم فروزش، محمد بهشتی، غلامرضا امامی، وحید نیکخواه آزاد، محمدعلی نجفی، ارگانی، خود مدیر عامل - آقای زرین و بنده تمام دغدغهمان این بود که سینمای کودک را جدی بگیریم و البته در همه امور همعقیده نبودیم اما فرآیند این اهتمام این بود که کانون نهادی فعال در حوزه کودک بود. یکی از ایدههایی که من و آقای کیارستمی بر آن اصرار داشتیم این بود که تبدیل به سیستمی نشویم که فقط منتظر بماند که فیلمنامهای بیاید و فیلمنامهای بیاورد و شورا آن را رد کند یا با دیده تسامح آن را بپذیرد بلکه باید خودمان سراغ آدمها برویم. به عبارت دیگر اگر کارگردانی این سینما را جدی گرفته و ارزشی برای آن قائل است این ماییم که باید به آنها مراجعه کنیم. این وضعیت الان برعکس شده است. اگرچه آن زمان هم نگاهی مشابه وجود داشت و مثلاً مدیرعامل کانون بعد از آقای زرین، اعتراضش به آقای کیارستمی این بود که چرا کارت ساعت کار نمیزند. درحالی که زمان آقای زرین که من معاون اداره مالی کانون بودم یک دستگاه مونتاژ با جرثقیل از کانون به خانه آقای کیارستمی فرستاده بودیم تا وقت ایشان صرف آمد و شد نشود. میخواهم بگویم همه نگرانیها این بود که این سینما افت نکند اما با خاموش شدن «چراغ فکر» کانون، چراغ سینمای کودک هم خاموش شد. این اتاق فکر سینمای کودک و نوجوان است که تعطیل شده نه چراغ تقاضای مخاطب این نوع سینما. تلویزیون در شعار از استقلال، آزادی و هویت فرهنگی میگوید اما عید قربان و عید غدیر و فطر که میشود محصولات هالیوودی روی آنتن میفرستد... زمانی که تنبل قهرمان را میساختم در تلاش بودم که از آموزش و پرورش که فکر میکردم باید متولی امور کودکان و نوجوانان در مملکت باشد حمایت بگیرم اما روی سناریو من خطاب به دفترپژوهشهای فرهنگی نوشته بودند «این اثر در زمانی که همه چیز دیجیتال و مدرن شده اثر مطلوبی نیست و سرمایهگذاری نمیکنیم» دیگر زمان افسانهپردازی نیست، البته نقل به مضمون میکنم در حالی که همین سناریوی «تنبل قهرمان» بهعنوان برگزیده کتابهای کودک و نوجوان در سطح جهان از I.B.B.Yجایزه گرفته بود و در شمار بهترین کتابهای کودک و نوجوان قرار گرفته بود. خلاصه آب از سرچشمه گل آلود است و اگر بسرعت اقدامی صورت نگیرد جشنواره فیلم کودک جشنوارهای خالی از مضامین متناسب خواهد بود که ممکن است به صورت اداری برگزار شود اما مطلقاً تولید تعطیل شده و انگیزه را از همه، از نویسنده تا کارگردان و تهیهکننده، گرفتهاست و متولیان در خوابند. صائمی: وقتی با بحران محتوا و اندیشه در هر حوزهای از جمله سینمای کودک مواجه شویم بالطبع با بحران مخاطب هم روبهرو خواهیم شد، اگرچه فرم و ساختار روایی آثار کودک را نباید در جاذبه و دافعه مخاطب دست کم گرفت. در جهان تکنولوژی محور امروز، جاذبههای بصری و تکنیکی در فیلمها نقش مهمی در جذب مخاطب از جمله مخاطب کودک دارد. در عین اینکه باید به ابعاد آسیب شناسانه این مسأله توجه کرد و اهتمام به اینکه قصه گویی و طرح داستانی که از غنای کافی برخوردار باشد اما نباید به جاذبههای بصری و تکنیکی آثار کودکانه نیز بیتوجه بود. بخش مهمی از انگیزه کودکان در تماشای فیلم به تأمین سرگرمی برمی گردد و این سرگرمی باید متناسب با زبان و زمان امروز صورتبندی شود. فرم و محتوا در عالم نظر قابل تفکیک است اما در تولید یک اثر نمایشی در هم تنیده شده و در نسبت با هم معنا پیدا میکند. از اینرو شاید بتوان گفت که سینمای کودک ما فاقد جاذبههای بصری و تکنیکی و واجد دافعههای مضمونی و قصهپردازی است که در نهایت موجب گریز مخاطب از آن میشود. شاید بتوان همان مثالی که درباره مکتب و مدرسه رفتن کودک وجود دارد که درس معلم ار بود زمزمه محبتی؛ جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را درباره سینما نیز قابل تعمیم باشد و بگوییم سینمایی که جاذبه بصری و دراماتیکی داشته باشد طفل گریز پای را به سالن سینما میکشاند. تا اینجا استنباط از صحبتها این بود که یکسری عوامل درون متنی که مهمترین آن بسته شدن کانون اندیشهورزی است سینمای کودک ما را به این مرحله از سکون و بیتحرکی رسانده است. علاوه بر تولید محتوا، مسأله بازگشت سرمایه برای ایجاد امنیت برای سرمایهگذاری در این حوزه هم مطرح است. تهیهکنندهها به لحاظ اقتصادی انگیزهای برای سرمایهگذاری در این حوزه ندارند و از نبود پخشکننده قوی گلایهمند هستند. از سوی دیگر عوامل برون متنی مثل ظهور فناوریهای جدید رسانهای و سرگرمیساز مثل بازیهای دیجیتال و فضای مجازی رقیب سینما شده است. صائمی: یک وجه از بحث ما میزان فروش فیلم است و وجه دیگر بحث، تولید محتواست. ممکن است یک فیلم کودک خیلی خوب باشد اما پرفروش نباشد. بنابراین فروش را نمیتوان معیار خوب بودن یا بدبودن فیلم قرار داد. وقتی بحث میزان فروش را جدی میگیریم و تمرکزمان بر گیشه و بحران اقتصادی است سینمای کودک به سمت سوژهسازی و فضاسازیهای به تعبیر آقای غریبپور فیلمهای جشن تولدی میرود که صرفاً هدفش جذب مخاطب است. مسأله اصلی تولید محتوای خوب است، بعد از تولید فیلم خوب میشود راجع به موضوع پخشکنندهها و تبلیغ و گیشه هم صحبت کرد. غریبپور: به امید اینکه یکی از مسئولان با دغدغه شنونده این حرفها باشد. من میخواهم دوباره سر این موضوع برگردم که آیا اساساً برای کودک احترام قائلیم یا نه؟ اصلاً برای خانواده احترام قائلیم یا نیستیم! مولوی در مثنوی معنوی علیالاصول باید فقط به جهان بزرگترها میپرداخت درحالی که در مثالهایش از دنیای کودکی و تقسیم جهان کودک با جهان بزرگسال تلاش میکند و در جایی عنوان میکند که در این دکانبازی کودکان مطلقاً نفعی نیست جز لمس جهان: کودکان سازند در بازی دکان/ سود نبود جز که تعبیر زمان/ این جهان بازی گهست و مرگ شب/ باز گردی کیسه خالی پر تعب/ میگوید کسی که دکان بازی کودکان را انجام میدهد نفعی نبرده جزاینکه دارد رشد میکند. و یا در جایی اشاره میکند که لعبت مرده یا عروسکبازی دختران برای این است که در آینده مادری بیاموزند: دختران را لعبت مرده دهند/ که ز لعب زندگان بیآگهند/چون ندارند از فتوت زور و دست/کودکان را تیغ چوبین بهتر است و... اما مسئولان ما چقدر برای دنیای کودک ارزش قائل هستند. مارک تواین، نویسنده نامدار امریکایی بعد از تماشای یک تئاتر کودک در یک مدرسه بینالمللی که با مشارکت نژادها و فرهنگهای مختلف اجرا شد اعلام کرد تئاتر کودک بزرگترین ابداع بشری در قرن بیستم است، چرا که همزیستی را آموزش میدهد و رنگها و نژادها در این میان زایل میشوند. بنابراین من این بحث را خیلی مهمتر از موضوع گیشه و پخشکننده و نبود گروه سینمای کودک و نوجوان میدانم. به اعتقاد من اینکه ما متفکران دنیای کودک نداریم مقدم بر تمام این مباحث است. یک مثال بیان میکنم تا بهتر منظورم را برای کوچک شمردن دنیای کودک در ایران بیان کنم. تاجیکیها به نویسنده ادبیات کودک میگویند بچه نویس و به ادبیات کودک میگویند ادبیات بچگانه! حالا قیاس کنید که بگویند بهروز غریبپور بچه نویس، «فیلم –بچه» ساز است و نویسندهای دیگر فلسفی نویس. اعتبارش در ذهن خواننده چقدر است؟! بلافاصله نویسنده دیگر انسان متفکری در ذهن مخاطب نقش میبندد که به فلسفه فکر میکند و این بچه نویس هم که خب تکلیفش روشن است.: فهم و دانشش در حد بچههاست! صائمی: اصلاً خود واژه بچه در حقارت است. برای تحقیر هر رفتاری از ترکیب بچگانه و بچهبازی استفاده میکنیم. در واقع ما پیش از اینکه سینمای کودک را جدی نگیریم خود کودک و کودکی را جدی نگرفتهایم. این در حالی است که از منظر روانشناسی و علوم تربیتی دوران کودکی مهمترین دوران زندگی انسان از حیث رشد روانی و شکلگیری شخصیت و هویت فردی انسانهاست. ریشه بسیاری از مشکلات رفتاری بزرگسالان ریشه در تجربههای کودکی دارد. شاید گزافه نباشد که بگوییم سینمای کودک ما دچار بحران است چون کودکی در جامعه ما دچار بحران است و کودکان ما نمیتوانند چنانکه باید و شاید کودکی را تجربه کنند و حتی امکان و مجال کودک بودن از آنها گرفته میشود. همانطور که کودکان ما کودکی نمیکنند سینمای کودک ما نیز کودکانه نیست. غریبپور: در حالیکه از نظر روانشناسی به هنرمند زنده و پویا میگویند که کودک درونش زنده است اما از طرف دیگر دنیای کودکی را بهعنوان دنیای نادانی و جهالت سرکوب میکنیم و وقتی میشنویم شاملو برای کودکان نوشته تعجب میکنیم، شگفتزده میشویم از اینکه چطور احمدرضا احمدی ویراستار کتاب کودک بوده است. یادمان میرود که بشر برای رسیدن بهنقطه بزرگسالی باید از کودکی گذر کند، درست گذر کند وگرنه در بزرگسالی ناقص و توده انباشتهای از تحقیر و سرکوب ... صائمی: همین بحثی که شما اشاره میکنید در روانکاوی فرویدی هم مطرح است. خیلی از مشکلاتی که آدمها در بزرگسالی دارند به این دلیل است که تجربه کودکی خوبی نداشتند. کودک ما زود به مرحله بزرگسالی پرتاب میشود و در واقع از او انتظار میرود که به جای کودکی کردن، رفتاری بزرگتر از سن و سالش داشته باشد. مثلاً اگر پسر بچهای گریه کند به او میگویند مرد که گریه نمیکند. در واقع مرد یا زن بودن بر کودک بودن رجحان دارد و گویی خود کودکی اصالت ندارد. غریبپور: طبق بررسی که سالها قبل انجام شده قاتلینی که زنان را به شکل فجیعی قربانی و تکه پاره میکنند یکی از دلایلش این است که در دنیای کودکی اجازه عروسک بازی از آنها گرفته شده. در کشور ما هیچ ارزشی برای این مقطع مهم قائل نیستیم. برای معلم کلاس اول ارزش قائل نیستیم نوع تفکرمان این است که خب الفبا تدریس میکند اما اگر بشنوند کسی معلم ریاضی محض است بلافاصله میگویند عجب آدم اندیشمندی. درحالیکه معلم کودک باید ارتفاعش را پایینتر بیاورد و از زاویه نگاه کودک به جهان نگاه کند ولی با دانشی فراتر از او. کار با کودکی که نظم و قاعده و انضباط نمیداند و بالاجبار سر کلاس نشسته بسیار دشوارتر از این است که بخواهید به دانشجوی ارشد که با انتخاب و اختیار خود سر کلاس آمده آموزش بدهید. وقتی دنیای کودکی را تحقیر میکنید، ادبیاتش را تحقیر میکنید و بها نمیدهید، سینمایش هم همینطور میشود، تئاتر و موسیقیاش هم همین میشود. مجموعه موسیقی مرحوم باغچهبان با نام «رنگین کمان» را ببینید، اشعاری با واژگان کودکان است اما توسط ارکستر سمفونیک و گروه کرعظیم ساخته شده و برای همیشه ماندگار است. اما امروز به محض اینکه اعلام شود یک موسیقیدان برای کودک مینویسد از اعتبار میافتد. اگر بگویند فلان کارگردان سینما برای کودک میسازد آن را در پستو میگذارند. آن وقت توقع دارید بازار کار و سینمای کودک چگونه شکل بگیرد. سینمایی که نیاز به آزمون و خطا دارد تا فیلمی مناسب و باب سلیقه کودک تولید شود.پس برگردیم به اینکه آیا اتاق فکر مملو از کارشناسان دغدغهمند وجود دارد یا ندارد؟ به محض اینکه گفتیم ندارد دیگر مابقی این حلقهها ناقص است. به تعبیر مولوی در یکی از داستانهایش یک نفر سرش را در چشمه آب فرو کرده بود و آب میخورد. کسی به او گفت اینجور نخور برای عقلت خوب نیست. گفت عقل چیست؟ گفت بخور بخور! وقتی دستگاه عقل و اندیشه و تفکری وجود ندارد حکایت سینما همین بخور بخور میشود. صائمی: با ارجاع به یکی از اشعار مولانا «چونک با کودک سر و کارم فتاد، هم زبان کودکان باید گشاد» به اعتقاد من یکی از مشکلات سینمای کودک این است فهم کودک جدید را ندارد. کودک امروز قطعاً جهانش با کودک 20 سال پیش متفاوت است. در کتابی با موضوع جامعهشناسی چشم و همچشمی عنوان شده بود که تصور پدر مادرهای امروز این است که بچههایشان خیلی باهوشند چون آنها را با کودکی زمان خودشان مقایسه میکنند درحالی که اینطور نیست فقط کودک امروز از امکاناتی برخوردار است که نسبت به کودک 20 سال قبل ناخودآگاه به اطلاعات بیشتری دسترسی دارد. دایره واژگان بچه 6ساله امروز با بیست سال پیش متفاوت است. کودکی امروز باتوجه به این تکنولوژیها جهش داشته است. شاید یکی از مشکلات سینمای کودک ما این است که فیلمسازان و کارگردانان و نویسندگان کودک باید به درک کودک جدید برسند. غریبپور: من مخالفم. چارلی چاپلین را در مدارس نمایش بدهید هم از کودک خنده میگیرد هم از معلم و هم نیروی خدماتی مدرسه. مگر چاپلین برای عصر رایانه است؟ دایره واژگان کودک محدود است اما دنیای ذهنیاش فراخ و گستردهتر از دنیای بزرگسالان است، کودکان به مرور از دنیای پر راز و رمز و خیالانگیز کودکی جدا میشوند و به آدمهای بزرگسالی مبدل میشوند که دامنه تخیل و خیالشان بینهایت محدود و حقیر است ضمناً همه کودکان در همه اعصار در زمینههایی جلوتر از والدینشان هستند. میگویند کودک فیلسوف کم تجربه است برای اینکه جهان را جور دیگری میبیند. این گفته برای عصر ارتباطات و رایانه نیست ومتعلق به ماقبل آن است. اگر کودک امروز یاد گرفته که با تلفن همراه شما کار کند دلیل رجحان نبوغ او نسبت به کودکان دورههای قبل نیست. مگر بوعلی سینا کودک نبوده؟ مگر مولانا کودک نبوده؟ اما یک کاشف میخواهد به اسم فریدالدین عطار که به سلطانالعلما بگوید آتشی در چشمان این کودکت هست که جهان را به آتش خواهد کشید و کتاب اسرارنامه خود را به او تقدیم بکند.... اون نگاه عطاروار به کودک باید وجود داشته باشد. اگر این اتفاق بیفتد آینده در دست همین کودکان است و من میگویم چنین ادارهای با متخصصانش تعطیل شده است. من 25 سال پشت درها بودم تا بالاخره «اردکلی» را بسازم.در حالی که برای یک فیلم دو روستا را میخرند، 40 میلیارد تومان هزینه میکنند و دو تا روستا هم با معماری عربی میسازند و برایش تسهیلاتی میخرند که امروز خاک میخورد و ادعا میکنند که ما به دین توجه میکنیم. مگر پیامبر ما کودک نبوده است؟ مگر تمام انبیا و اولیا کودک نبودهاند؟ برای این کودکی باید چه کار کرد؟ پیش کشیدن بحث دنیای ارتباطات گریز از مسئولیت است. ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش؟! وقتی که رسیدیم به این نکته که این ذات هنوز کشف نشده خب محصولاتمان هم همین میشود، برنامه کودک را نگاه کنید که چطور با بچهها حرف میزنند. در حالی که با ما همیشه با صدای بزرگانه تعلیم دادهاند، پیرمرد و پیرزنی بلند میشد و برای ما قصه میگفت. پای قصه پدربزرگ و مادربزرگ نشستن دنیای کودکی مرا ساخته است. در دوران بچگی اگر وارد اتاق میشدیم و سلام یادمان میرفت پدربزرگ با لبخند میگفت امروز بدون رفیقت اومدی؟ برو با رفیقت بیا. با تعجب از بزرگترها میپرسیدم که رفیق من کیست که پدربزرگ میشناسد؟ پیش از این من با کدام رفیقم به دیدن پدربزرگ رفته بودم؟میگفتند سلام رفیقته. پدربزرگها و مادربزرگها امروز هم میتوانند با بچهها ارتباط برقرار کنند پس بحث دنیای ارتباطات نیست. آیا بیمارستان تخصصی اطفال نباید مجهزتر از بیمارستان تخصصی بزرگسالان باشد؟ وضعیت سینما هم همین طور است. کارگردانی که برای کودک فیلم میسازد باید دارای تسهیلات، امکانات و درعین حال خود او هم میبایستی دارای قابلیتهای ویژهای باشد. در هر صورت بازیهای رایانهای امروز رقبای جدی سینمای کودک هستند. همین تکنولوژی حتی مانع هست برای تجربههای کودکانه و بازیهای گروهی و... غریبپور: غرب که مولد دنیای ارتباطات است چنین نگاهی ندارد. اسباببازی فروشیهای غرب را که نگاه کنی آدم هشتاد ساله هم هوس خرید میکند. آقای انتظامی برای فیلم خانم بنیاعتماد به توکیو رفته بودند از او پرسیده بودند که عزت چیزی میخواهی که برایت بخریم؟ درخواست خرید یک خرس عروسکی بزرگ داده بود. وقتی که موزه انتظامی را طراحی میکردم به من میگفت که یک جایی پیدا کن این عروسک خرس من در موزه باشد...! اینقدر روی ظهور تکنولوژی بهعنوان مانع بزرگ ارتباط کودکان به سینمای کودک تمرکز نکنید.کودکان باید آموزش ببینند که از هر چیزی بموقع استفاده کنند. صائمی: یکی از نکات اشاره شده در صحبتهای شما یکی از معضلات سینمای کودک است که البته در سینمای بزرگسال هم صدق میکند یعنی بحث قصهگویی. به نظر میرسد در دنیای امروز که ظهور تکنولوژی و جذابیتهای بصری برای کودکان است شاید سینمای قصهگو بتواند سینمای کودک ایران را پویا کند. وقتی که کانون نتوانست در حوزه ادبیات داستانی و قصهگویی زایش و تولید داشته باشد قطعاً روی سینما هم تأثیر میگذارد. غریبپور: تمام هم و غم ما شده قیمت دلار. یک روزنامه را باز کنید که «قیمت کودکی» را به شما بگوید جامعه سیاسی جامعهای که روزمرگی از سر و روی آن میبارد و از آینده غافل شده، از آیندگان غافل شده واقعاً خطرناک است. حداقل مباحث اختلاس و قتل و گرانی و... را وارد دنیای کودکان نکنید. من یک زمانی مدیر مرکز تئاتر عروسکی بودم سوژههایی که میآمد همگی راجع به جنگ و انقلاب بود. به من که مخالفت میکردم میگفتند تودهای. یک روز یک خبری را در روزنامه کیهان دیدم و به آقای زرین نشان دادم و گفتم: بفرمایید شعاع تأثیر یک خبر چگونه میتواند فاجعهآفرین باشد. در یک محله بچهها جنگبازی راه انداخته بودند و یکی از خودشان را که صدام شده بود دستگیر کرده و طناب دور گردنش پیچیده بودند و تا مرحله مرگ پیش رفته بود. من میگفتم اگر کودک زیبایی صلح و همزیستی و انسانیت را نبیند فردا جنایتکار میشود نه رزمنده.... تا اینکه یک روز ما به کتابخانه مرکزی شیراز دعوت شدیم و نمایش طفلان مسلم را اجرا میکردند. لحظه سر بریدن بچهها با پروژکتور و نور قرمز رنگ و خنجری که کشیده میشد فضای رعبآوری ایجاد کرده بود من میخواستم به آقای زرین بگویم که این صحنه مناسب کتابخانه کودک نیست دیدم غش کرده و از حال رفته است. حالش که سر جا آمد گفت در کتابخانه ما نباید چنین چیزی باشد و جلوی نمایش را گرفتند. چرا علیه سینمای هالیوود صحبت میکنیم برای اینکه خشونت را جاری میکند و کشتار و جنگ و داعشسازی از هالیوود شروع میشود. بزرگترها و خانوادهها به فکر دنیای بچهها باشند و آنها را درگیر مسائل اجتماعی و سیاسی روز نکنند. کودکان ایران برای مسئولان فراموش شدهاند. احمدینژاد، خاتمی، روحانی و موسوی و کروبی و...کدامشان در برنامههای ریاست جمهوری از تصمیمشان برای کودکان گفتند؟ آب از سرچشمه گلآلود است. اگر در آینده رئیس جمهوری داشتیم و انتخاباتی وجود داشت در صدر برنامههایش باید اعلام کند که چه کاری قرار است برای کودکان انجام دهد! در دوره انقلاب فرهنگی من عضو شورای برنامهریزی تئاتر و سینما بودم اصرار داشتم که آموزش نمایش عروسکی تداوم داشته باشد یک روز دکتر امینی به من گفت حیف نیست با این سواد و دانش و تجربه این همه راجع به عروسک و عروسکسازی حرف میزنی؟ فاجعه از جای دیگری آغاز شد و در جای دیگری ادامه پیدا کرده است. برآیند صحبتهای شما این است که بحران فقط در سینمای کودک نیست و ما با خطر حذف کودکی در جامعه روبهرو هستیم. غریبپور: یک نمایشنامه دارم به اسم «جنگ کور» در آن جملهای هست که به آن اعتقاد دارم: «ما اول عمل میکنیم و بعد میاندیشیم» همواره فاجعه میآفرینیم و بعد تمام سعیمان این است که فاجعه را رفع کنیم. ما اول بیش از اندازه مصرف میکنیم آب که تمام شد درباره اصول مصرف آب حرف میزنیم. حکایت جامعه امروز ما حکایت شتری است که به او گفتند گردنت کج است. گفت کجایم راست است؟! برنامهریزیهای اجتماعی ما اساساً غلط است و سینمای کودک و نوجوان هم جزئی از آن است. مادامی که این سینما و اجزا و عناصر و مؤلفههایش به رسمیت شناخته نشود و متناسب با این ارکان بودجه لازم به آن اختصاص نیابد وضعیت سینمای کودک از این بدتر خواهد شد چه در عصر ارتباطات و چه در عصر پساارتباطات. صائمی: قرار بود راجع به سینمای کودک و بحران سینمای کودک صحبت کنیم اما جالب اینکه متوجه شدیم در جامعه ما خود کودکی دچار بحران هست و دامنه این بحران تا بزرگسالان را دربرمیگیرد و چه بسا ما بزرگترها بیشتر به کودکی نیاز داریم. سینمای کودک ما نیز برساخته همین وضعیت پارادوکسیکال است. از سویی توقع دارد تا کودکان به سینما بیایند و فیلم ببینند و از سوی دیگر کودکی در آن تجلی و اصالت ندارد.منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۴۵۵۸۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جزئیات جدید از پیدا شدن دختر صحرا؛ پشتپرده دزدیده شدن «یسنا» فاش شد!
زیسان: در روزهای گذشته خبر گم شدن دختر چهار سالهای به نام یسنا دست به دست شد، دختری که در فضای مجازی و رسانهها با نام یسناکوچولو شناخته شد.
اما ماجرا از این قرار بود که یسنا دیدار، دختربچه چهار ساله کلالهای (گلستان) پنج روز پیش در زمین کشاورزی روستای یلیبودراق گم شده بود. ساعت ۱۷ روز یکشنبه ۹ اردیبهشت گم شدن یک دختر ۴ ساله در زمینهای کشاورزی روستای یلیبودراق کلاله از سوی بخشداری به هلالاحمر گزارش شد و از همان ساعت اولیه، گروههای امدادی و مردم به صورت گسترده برای پیدا کردن او بسیج شده بودند.
مادر دختربچه چهار ساله کلالهای به نام «یسنا دیدار» بعدازظهر روز یکشنبه به همراه فرزندش برای کار به مزرعه رفته بود و بنا بر اظهارات خودش بر اثر غفلت، کودک از او فاصله گرفته و به دلیل اینکه ارتفاع و حجم محصولات کشاورزی بالا بوده، کودک مفقود میشود. از همان دقایق اولیه بروز این حادثه گروههای امدادی محلی و نیروهای امداد و نجات هلالاحمر گلستان دست به کار شده و کار جستوجو برای یافتن این دختر خردسال را آغاز میکنند. جمعیت زیادی که این عملیات جستوجو را انجام دادند، بارها مورد توجه شبکههای اجتماعی قرار گرفت.
روز پنجشنبه مدیرعامل جمعیت هلالاحمر به خبرنگار فارس از زنده پیدا شدن این کودک ۴ ساله توسط تیم پاراگلایدر خبر داد.
همچنین سردار دادگر، فرمانده انتظامی استان گلستان با اعلام این خبر به رکنا گفت: دقایقی پیش تجسسهای نیروهای امدادی، پلیسی و سگهای زندهیاب به نتیجه نشست و یسنا دختر گمشده پیدا شد. با توجه به پیدا شدن یسنا دختر گمشده در گندمزارهای منطقه و زنده بودن این دختربچه بعد از ۴ روز، اقدامات درمانی درحال انجام است.
دو کودک ربا اعتراف کردند2 عامل اصلی ربایش یسنا دختر بچه چهار ساله شهرستان کلاله اعتراف کردند.
سردار فاضل دادگر ادامه داد: پلیس افزون بر ۵٠ نفر را بهعنوان مطلع و سه نفر را هم بهعنوان مظنون مورد تحقیق و بازجویی قرار داده و به این ترتیب دامنه اشراف اطلاعاتی خود را گسترش داد و در نهایت یکی از سه مظنون دستگیر شد.
فرمانده انتظامی گلستان بیان کرد: پس از پیدایش کودک در عصر روز پنجشنبه (۱۳ اردیبهشت ماه)، تحقیقات از مظنونین اصلی با شدت و جدیت ادامه یافت تا این که با اشراف اطلاعاتی و عملیاتی پلیس ۲ نفر از عاملان ربایش که یکی در روستاهای کلاله و دیگری در شهرستانی دیگر متواری و مخفی شده بودند را دستگیر و آنها در بازجوییهای فنی پلیس به جرم خود اعتراف کردند.
وی یادآور شد: ربایندگان پس از این که متوجه قرار گرفتن در تور اطلاعاتی پلیس شده و عرصه را بر خود تنگ دیدند، برای رد گم کنی و فرار از چنگ قانون با توجه به آشنایی به منطقه در فرصتی مناسب، کودک را در مزارع محل رها کردند.
سردار فاضل دادگر همچنین بابیان اینکه تحقیقات پلیس برای یافتن جزییات بیشتر موضوع ربایش یسنا ادامه دارد از همکاری نزدیک اداره کل اطلاعات گلستان در این پرونده قدردانی و گفت: این حادثه بار دیگر اتحاد و همدلی مردم این استان را اثبات کرد.
افرادی که اقدام به دزیدن و ربودن کودکان میکنند چه شخصیتی دارند؟دکتر مریم سامانی - روانشناس بالینی و استاد دانشگاه- میگوید: افراد آدم ربا و کسانی که اقدام به ربودن کودکان میکنند در روابط شان به قدرت نیاز دارند. در آدم ربایی قدرت موضوع مهمی است. این افراد اغلب خودشیفته هستند و باید گفت به هیچ عنوان همدلی ندارند بنابراین در برابر عجز و گریه و التماس والدین هیچ عکس العمل همدلانه و مهربانانهای نشان نخواهند داد خودشیفتهها دنیا را فقط از منظر خود میبینند.
وی ادامه داد: ترفندهای رایج برای ربودن کودکان شامل: بیا سوار ماشین شو، آب نبات و شکلات برات میخرم، کمک کن گربه یا سگ ام را پیدا کنم، نمیدانی چه حیوان خوشگلی دارم بیا بریم نشانت بدهم، درخواست راهنمایی، یا ادعای اینکه والدین ات از من خواسته است که تو را به خانه ببرم؛ میشود.
وی در مورد تبعات روانی ربوده شدن کودکان گفت: بطور کلی با ۵ اثر در آدم ربایی مواجه هستیم که شامل: ترس و اضطراب، درماندگی و ناامیدی، خشمی که میتواند متوجه هر کسی شود، واکنشهای احساسی مانند شوکه شدن و بی حسی عاطفی؛ گسستگیمانند احساس بی حسی و خاموشی عاطفی و آنهدونیا که معنای از دست دادن لذت در انجام کارها میدهد.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: ربوده شدن کودکان در همه جای دنیا دیده میشود، اما چگونه از کودک ربایی میتوان جلوگیری کنیم؟ فقط با آگاهی میتوان این کار را انجام داد به کودکان خود بگوئید هرگز کسی را به دنبال آنها نخواهید فرستاد و با بزرگسالانی که نمیشناسند نباید صحبت کنند.
آما آیا این پرونده بسته شد؟گم شدن فرزند و از دست دادن فرزند در هر مکانی که باشد یکی از وحشتناکترین تجربیاتی است که هم والدین و هم کودکان آن را تـجربه میکنند.
دکتر مریم سامانی - روانشناس بالینی و عضو هیات علمی دانشگاه میگوید: گم شدن فرزند در حقیقت تجربه و شوک عاطفی و روانی بزرگی برای کوکان و والدین محسوب میشود، زیرا آنان با ترس شدید و احساس ناامیدی بزرگی مواجه میشوند و والدین نیز در این زمان تجربه و سوگ بزرگ از دست دادن و سرنوشت نامعلومی که ایجاد شده است با بمباران افکار تجربه میکنند و حس گناه آرام شان نمیگذارد.
وی افزود: به این علت گمان میکنم بجای اینکه خیال مان راحت باشد که یسنا پیدا شد باید فکر کنیم و توجه داشته باشیم که وظیفه اجتماعی مان تمام نشده است.
بر اساس مطالعات تأثیر گم شدن در کودکی به میزان استرس زا بودن آن حادثه بستگی دارد. به عبارت دیگر آسیبی که میتواند در اثر گم شدن ایجاد شود، در یک طیف قرار دارد. بر اساس میزان ترسی که کودک تجربه کرده باشد میزان آسسیبی که به او وارد شده متفاوت است.
دکتر مریم سامانی - روانشناس بالینی و عضو هیات علمی دانشگاه میگوید: نباید اهمیت تجربیات کودکی را نادیده گرفت، زیرا این گونه حوادث دنیای ذهنی کودکان را به هم م یریزد و آنان احساس ناامنی میکنند و این ترس و احساس عدم امنیت در تمام عمر با آنان همراه خواهد بود.
وی ادامه داد: خوب است که والدین از همان کودکی در مورد گم شدن و حوادثی این چنینی با فرزندان خود صحبت کنند و این جدایی را برای آنان توضیح دهند که اگر کودکی با آن مواجه شد آمادگی ذهنی داشته و ترس از رها شدن و دوست داشته نشدن و ناامنی ذهنش را تحت الشعاع قرار ندهد.
وی خاطر نشان کرد: اثرات روانی این جدایی و گم شدن موجب پریشانی عاطفی، احساس غم و اندوه، اضطراب و رها شدن در کودکان شود. همچنین در آینده آنان را دچار مشکلات رفتاری مانند پرخاشگری، گوشه گیری یا رفتارهای غیراخلاقی خواهد کرد.
tags # اخبار حوادث سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غولپیکر چینی از پورشه هم گرانتر است! قارچهای زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست میدهند، چه حسی است؟