Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «افکارنيوز»
2024-05-07@22:46:14 GMT

رازی در «تنگه ابوقریب» که سال‌ها افشا نشد

تاریخ انتشار: ۱۳ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۴۶۶۹۳۲

تنگه ابوقریب از سعید ملکان شروع می شود. «ماجرای بچه های گردان عمار از لشگر 27 محمد رسول الله (ص) در آن روز از تاریخ سال 67، سال‌ها ذهم من را اشغال کرده بود و تحقیقات ساختنش را دو سال پیش با بازماندگان همان عملیات شروع کردم. او این قصه ها و اطلاعات را به بهرام توکلی انتقال می دهد و توکلی نوشتن فیلمنامه تنگه ابوقریب را شروع می کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

:«من چیزی از این روز و این ماجرا نمی‌دانستم. همه چیز با سعید ملکان و تعریف کردن داستان واقعی 21 تیرماه 67 شروع شد و ماجرای گردان عمار و تنگه ابوقریب. من به ماجرا علاقه‌مند شدم و سعید ملکان هم در تمام مراحل همراهم بود». این متن گزارشی کوتاه است از جزئیات اتفاقات 21 تیر 1367 در تنگه ابوقریب.

تنگه ابوقریب کجاست؟

یک تنگه استراتژیک در منطقه فکه، در شمال غرب خوزستان .جایی در نزدیکی دشت عباس و جاده اندیمشک – دهلران.  رد نام و اهمیت این  تنگه در تاریخ جنگ را می‌توان در اواسط جنگ و در گفت و گوهای شهید صیاد شیرازی و محسن رضایی  پیدا کرد. در عملیاتی که لشگر 27 محمد رسوال الله(ص) سپاه و لشگر ذوالفقار ارتش مامور می‌شوند تنگه ابوقریب و تپه‌های دشت علی را آزاد کنند.

اهمیت استراتژیک تنگه به قدری بوده که در تاریخ جنگ نوشته‌اند در همین عملیات، صیاد شیرازی خودش را با هلی‌کوپتر رسانده بود به دشت عباس و پی برده که فرمانده تیپ، در اثر ترس و برای حفظ نیروها، عقب نشینی کرده و نیروها را عقب کشانده است. صیاد شیرازی به محض رسیدن، یکی از نیروها را احضار می‌کند به قرارگاه قدس.

آن نیرو خودش را نگران و دستپاچه به فرمانده می‌رساند و صیادشیرازی با لحنی مضطرب می‌پرسد:«به نظرت چه کار کنیم که تنگه آزاد بشود؟ از دیشب تا حالا تنگه تصرف نشده و این مشکل دارد به وجود می‌آید که دست دشمن باقی بماند» نیرو می‌گوید :«من می‌روم و تانک‌های دشمن رامی‌زنم». صیاد با لحنی که ا خوشحالی سرشار است می‌گوید:«تو از همین الان فرمانده تیپ دزفول هستی» باورش نمی‌‎شود؛«مگر می‌شود در میدان جنگ کسی را فرمانده تیپ کرد؟» صیاد می‌گوید:«بله می‌شود، این هم درجه‌ات!»

گردان عمار یاسر یکی از گردان‌های درگیر شونده و راهبردی لشگر 27 محمد رسول‌الله (ص) بود.گردانی که همان اوایل تشکیل این لشگر،در اواخر سال 1360 و بعد از عملیات طریق القدس(فتح بستان) و حین شرکت در عملیات فتح‌المبین تشکیل شد. این گردان در روزهای اول تاسیس، زیر نظر شهید علی اکبر حاجی‌پور فرماندهی می‌شد و به عنوان یکی از گردان‌های آفندی لشگر در مواقع درگیری شدید به صورت عنصر هجومی به صحنه آمد.

گردان عمارهم زمان با حضور احمد متوسلیان در لبنان، به عنوان یکی از قوای لشگر 27 به لبنان رفت، اما فرمانده لشگر 27 محمد رسول الله برای تعیین تکلیف نیروها ظهر پنج‌شنبه سوم تیرماه 1361 با یک پرواز فوق العاده از دمشق راهی تهران شد. همزمان امام خمینی (ره) به مسئولین سیاسی و نظامی کشور تفهیم کرد که اقدام رژیم صهیونیستی در حمله به سوریه و لبنان، دسیسه‌ای بوده تا ایران را از مسئله‌ اصلی‌اش، یعنی با جنگ رژیم صدام بازدارد. به خاطر همین امام فوری دستور بازگشت نیروها را صادر می‌کند.  

صیاد شیرازی در خاطراتش دارد که امام به آنها گفت:«این نیروهایی که برده‌لاید آنجا، اگر خون از دماغشان بیاید، من مسئولیتش را قبول نمی‌کنم.بگویید سریع برگردند.» فرماندهی کل سپاه هم هشتم تیرماه طی تلفن‌گرافی  دستور مراجعت هر چه سریع‌تر لشگر 27  به ایران را به داود کریمی فرمانده سپاه منطق 10 تهران ابلاغ کرد و تا پایان 15 تیر به آنها مهلت داد. به دنبال ابلاغ این دستور فرماندهی کل، روند بازگشت نیروهای اعزامی به ایران آغاز شد و جع زیادی از نیروهای بسیجی در چند پرواز از دمشق به تهران انتقال پیدا کردند.

این بازگشت هم‌زمان شد با تبدیل این گردان به تیپ و بعد از چندی، بازگشت دوباره به قالب گردان. حوالی سال 62 و بعد از شهادت حاجی‌پور، عباس کریمی، جانشین محمد ابراهیم همت، محمد یزدی( فرمانده فعلی سپاه محمد رسول‌الله]ص[) رابه سمت فرماندهی این گردان منصور کرد و عمار این بار به فرماندهی محمد یزدی در عملیات‌های مختلف حضور پیدا کرد. آمار و ارقام می‌گویند گردان عمار به خاطر حضور غالبا آفندی‌ خود، صدها شهید داشت و بارها بعد از انجام یک عملیات، تعداد شهدای گردان از باقی‌مانده‌ها بیشتر بود و به همین دلیل چندبار کلیت گردان از اساس ترمیم شد. طبق گفته‌های فرماندهان، این گردان در طول دوران جنگ حدود هفتصد شهید و پنجاه اسیر داشت که برای یک گردان عدد شگفت‌انگیزی محسوب می‌شود. حضور تاثیر گذار در عملیات‌هایی مانند بیت‌المقدس، والفجر مقدماتی یک و 4، والفجر 8، کربلای 5 و مرصاد نمونه‌هایی از حضور متعدد گردان عمار در عملیات‌های حساس و مهم دوران جنگ است.

در تنگه ابوقریب چه اتفاقی افتاد؟

در آستانه پذیرش قطع‌نامه 598 از سوی ایران، لشگر 27 محمدرسول‌الله(ص) در سه جبهه غرب، میانی و جنوب با دشمن بعثی درگیر می‌شود.درگیری‌های جبهه میانی به لشگر 27 و گردان عمار سپرده می‌شود. جبهه میانی به لشگر 27 و گردان عمار سپرده می‌شود. به محمد یزدی و غلامرضا صالحی(قائم مقام فرماندهی لشگر 27) در منطقه دشت عباس و حوالی‌ چاه‌های ابوقریب. آنها ماموریت پیدا می‌کنند که بی‌درنگ به دشت عباس بروند و از تنگه استراتژیک ابوقریب محافظت کنند.چرا که اگر بعثی‌ها از این تنگه راهبردی عبور می‌کردند، هیچ راه مقاومتی در برابر خود نمی‌دیدند و سقوط خوزستان امری قطعی بود.

عراق هوشمندانه عمل می‌کند، در روزهایی که کمتر کسی در ایران گمان می‌کند یک عملیات جدی و جدید پیش رو باشد و همه مشول مقدمات پایان جنگ هستند، ناگهان با تجهیزاتی بسیار کامل و نیروهای فراوان به منطقه‌ای حمله می‌کند که به لحاظ جغرافیایی توان مبارزه پدافندی در آن بسیار سخت بود و این یعنی همه چیز برای اشغال خوزستان آماده است.

نیروهای ایرانی این روزها درگیر حراست از مرزها هستند؛ یک سری در شمال غرب، گروهی دیگر در شلمچه و جزیزه مجنون، نیروهای گردان عمار هم تازه از خط پدافندی برگشته‌اند و به آنها مرخصی داده شده تا به تهران برگردند.ساعت 9:30 21 تیرماه 1367  سردار یحیی رحیم صفوی، معاون وقت نیروی زمینی سپاه ، به یزدی  اعلام می‌کند که عراق به تنگه ایوقریب حمله کرده و هیچ نیرویی نداریم که مقابل آنها بایستد.

گلعلی بابایی  نویسنده و پژوهشگر جنگ درباره وضعیت رزمندگان می‌گوید:«نیروهای ایرانی در آن بازه‌ زمانی همه درگیر بودند، عده‌ای در شمال غرب و عده‌ای دیگر شلمچه و جزیره مجنون، بچه‌های گردان عمار تازه از خط پدافندی برگشته بودند، به آن‌ها مرخصی داده بودند تا برگردند تهران، چون بیشترشان بچه تهران بودند.این بچه‌ها حمام رفتند و آماده شدند و بلیت قطارشان را دریافت کردند. قطارهای اندیمشک معمولا بعدالظهر راه می‌افتاد. ساعت 10 – 11 صبح اعلام کردند عراق به تنگه ابوقریب حمله کرده و کسی را نداریم که برود جلوی آنها بایستد. می‌گویند گردان عمار را بفرستید. اطلاع می دهند که گردان عمار آماده شده‌اند که مرخصی بروند.

دستور می‌دهند:«گردان عمار را به تنگه ابوقریب برگردانید».بچه‌های گردان عمار را به پادگان دو کوهه برمی‌گردانند و سریع تجهیزات می‌دهند و با کامیون آنها را به خط می‌فرستند». محمد شریفی، جانشین فرماندهی گردان عمار می‌گوید یک تلفن سرنوشت نیروها را تغیر می‌دهد؛ «روز 21 تیرماه سال 67 بئذ مع لز قبل بع بچه‌ها اعلام کرده بودیم سلاح و تجهیزات را تحویل دهند و آماده شوند تا فردا مرخصی بروند. یک عده می‌خواستند همان روز با اتوبوس بروند، چون معمولا هماهنگ می‌کردیم قطار می‌گرفتم و با قطار دسته جمعی برمی‌گشتند. یک عده هم نمی‌خواستند به تهران بروند وچون زودتر می‌خواستند بروند، سلاح‌ها را تحویل داده بودند. در اتاق گردان نشسته بودیم. تلفن زنگ خورد. از سمت ستاد بود. گفتند سریع به ستاد بیایید. من به آقارضا(سردار محمد یزدی) گفتم و ایشان گفت: من می‌روم. ایشان به ستاد رفت و به فکر ما هم نمی‌رسید اتفاقی افتاده باشد.

شاید حدود یک ربع بیشتر از رفتن آقای یزدی نمی‌گذشت که تلفن زنگ خورد و اعلام کردند عراق حمله کرده است. بعد از این تماس، شریفی همراه دو نفر دیگر از اطلاعات عملیات راهی منطقه فکه می‌شوند: «ما با ماشین با سرعت حرکت کردیم و به سمت اندیمشک رفتیم و دیدیم در این شهر مردم سراسیمه و حیران بودند. باهر وضعیتی بود به سمت جاده اندیمشک – شوش رفتیم و خودمان راه به سه راهی تنگه ابوقریب رساندیم. از همان جان نگاه کردیم و برگشتیم و پیغامی به آقای یزدی دادیم که بیایید، تا سه راه خبری نیست، ولی سریع خود را برسانید. ساع 2-3 بعدالظهر بود که این‌ها رسیدند. راه انداختن یک گردان،به سرعت نمی‌شد».

مهدی پاکدل در نقش سردار یزدی فرمانده گردان عمار

سردار محمد یزدی، فرمانده وقت گردان عمار، 21 تیز 1367  را این گونه به یاد می‌آورد: « تعدادی از نیروهای عمار به مرخصی رفته و در شهر بودند. به هر شکلی بود تعدادی را که برگشته  و در دو کوهه حاضر بودند سریع جمع و توجیه کردم. ابتدا خیلی از نیروها باورشان نمی‌شد که می‌خواهند بروند عملیات اما بعد از گذشت مدتی با دیدن رفتار ما و اتفاقات متوجه شدند که بله، مثل اینکه قضیه جدی است. یادم است مهمات و تدارکات نداشتیم. با همان تعداد بچه‌ها با مهمات محدود در تسلیحات گردان راهی شدیم. حتی یادم می‌آید که در تسلیحات را شکستیم. مسئول آن نبود و ما نمی‌توانستیم منتظر بمانیم. کامیون‌ها آمد و تقریبا تا بعدالظهر نیروهای ما کمی جمع و جور شدند. حرکت کردیم و به پل کرخه رسیدیم. تجمع عجیبی آنجا بود. ترافیک هم شده بود. یک سری عقب آمدند و تعدادی به جلو و این باعث ترافیک شده بود. یک سری عقب می‌آمدند و تعدادی به جلو و این باعث ترافیک شده بود. وقتی رسیدیم به دژبان آنجا گفتم اولا اینها را پخش کن تا حین بمباران و زمانی که دشمن آتش می‌ریزد تلفات کمتر باشد. چون لباس بسیجی به تن داشتم او را من نشناخت و گفت اصلا شما کی هستید؟ و ... گفتم در ثانی این ترافیک را طوری حل و فصل کن تا ما رد شویم. وقتی دیدم گوشش بدهکار نیست کمی تندی کردم و گفتم اگر لازم باشد ما برومی و شما را در رودخانه بیندازیم این کا را می کنیم. در کل بعد از اتفاقاتی راه را باز کردند و ما پیاده از پل کرخه حرکت کردیم.

شریفی درباره تقسیم بندی نیروهای ایرانی می‌گوید: «آن زمان تعداد گردان از جهت انسانی چهار گروهان بهشتی، باهنر، رجایی و مطهری بود. تقسیم کردیم و دو گروهان را در سه راهی عین خوش گذاشتیم که اگر از سمت عین خوش آمدند اینجا بتوانیم راه را ببندیم. برای ما مسلم بود که اینها در اطراف جاده پراکنده نمی‌شوند که بخواهند عملیات نظامی کنند. شب را آنجا گذراندیم و اتفاقی رخ نداد. دم صبح حدودا بعد از نماز درگیر شدیم. یکی از گروهان‌ها را خواستند که بفرستیم. 11:30 بود و اوج درگیری شدید و بی آبی ما و مهمات ته کشیده بود، چون عقبه نداشتیم. از مهماتی که بچه‌ها آورده بودند استفاده شد و مهماتی که برای ارتشی‌بود و پیدا می‌کردیم استفاده شد. با آقارضا تماس گرفتم که پیگیری کنم.  ایشان در «سه راه عین خوش» بود. گفت : حاجی] شهید غلامرضا صالحی[ آمده و در حال پیگیری هستیم. گفتم اینجا امکان ماندن نیست. بچه‌ها شدید در فشار هستند و تلفات بالا رفته است. یک دکه و آلونکی بود و ارتشی‌ها به عنوان بوفه درست کرده بودند که مواد غذایی به سربازها می‌فروختند. من پشت این سنگر گرفته بودم. اینها که فرار کردند و به سمت شیار فتند، من تنها آنجا نشستم و یک کلاش داشتم. وقتی یکی از پی‌ام‌پی‌های عراقی به سمت دکه آمد، فکر کردم من رادیدند، بلند شدم و رگبار را روی وی‌پی‌ام‌پی گفتم و نفراتی که روی آن نشسته بودند، ریختند».

یزدی درباره درگیری می‌گوید:«دو تیم را جلوتر فرستاده بودم تا منظقه را چک کنند. چون اصلا نمی‌دانستیم دشمن کجاست. حدود هشت کیلومتر پیاده رفته بودیم. نیروها غذا نخورده بودند  آب و مهمات کم بود. بعد از رسیدن به تنگه دو گروهان را در دو طرف تنگه مستقر و با دو دسته از تنگه عبور کردم. با عبور از تنگه با دشمنی که در 150 متری پشت خاکریز مستقر بود، درگیر شدیم و آتش پر حجم دشمن اعم از از توپخانه، ادوات، تانک‌ها و تیربارها حاکی از ترس، نگرانی و در انتظار بودن عراقی‌ها بود. گرمای شدید هوا و نبود آب کار را برای مقابله با دشمن مجهز سخت کرده بود.

استعداد دشمن چیزی در حدود یک تیپ نیرو بود و در مقابل تعداد نیروهای ایرانی بسیار کم بود. نیروها در سخت‌ترین شرایط در برابر دشمن بعثی ایستادگی کردند و با مقاومتی مثال‌زدنی حماسه تنگه ابوقریب را رقم زدند. اگر عراقی‌ها در آن مقطع توانستند از تنگه ابوقریب عبور کنند و به پل کرخه برسند انگار اصلا این هشت سال را نجنگیده بودیم». تعداد شهدای این عملیات کم نیست؛ «در آن منطقه و در آن روز سخت حدود پنجاه شهید دادیم، دشمن با دیدن مقاومت رزمندگان برگشت و نیروهای گردان عمار توانستند جلوی پیشروی و حادثه جبران ناپذیری را بگیرند. تعدادی از نیروها در آن منطقه از تشنگی شهید شدند، اما تکلیفشان را انجام دادند. نگفتند تا آب نباشد و مهمات ندهید، نمی‌جنگیم. رفتند و به اعلی‌ترین درجه هم رسیدند. به هر حال تعدادی از بچه‌ها همراه قائم قمام لشگر، غلامرضا صالحی در آنجا به شهادت رسیدند و جلوی پیشروی دشمن را در ابوقریب گرفتند. سه چهار روز بعد قطعنامه پذیرفته شد و این آخرین عملیات ایران قبل از پذیرش قطعنامه 598 بود».

پی نوشت: اطلاعات این متن از کتاب همپای صاعقه و گفت‌وگوی قدیمی سردار یزدی با روزنامه کیهان استخراج شده است.منبع ماهنامه 24

 

 

 

منبع: افکارنيوز

کلیدواژه: جاده جنگ عقب نشینی لبنان امام خمینی رژیم صهیونیستی سوریه ایران محمد یزدی آمار و ارقام معاون عراق اتوبوس تلفن ترافیک مواد غذایی چک روزنامه کیهان سینمای دفاع مقدس جواد عزتی مهدی پاکدل تنگه ابوقریب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۴۶۶۹۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چه رازی پشت تورم ۳۱ درصدی مخفی شده است؟

به گزارش «تابناک» به نقل از فرارو، تورم نقطه‌ به‌ نقطه مهمترین عدد در گزارش تورم است که عقب‌نشینی کردنش از کانال ۴۰ درصد و رسیدنش به کف کانال ۳۰ درصد را باید به فال نیک گرفت اما هنوز یک پرسش مهم ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است؛ چرا ما این کاهش تورم را در زندگی روزمره خود احساس نمی‌کنیم؟ مردم کماکان به مغازه مراجعه می‌کنند و با انبوهی از کالا‌هایی مواجه می‌شوند که قیمت‌شان به صورت هفتگی بالا می‌رود. حتی وقتی قیمت روی کالا را می‌خوانند با تعجب بار دیگر آن را از فروشنده می‌پرسند و در آخر مجبورند خیلی از اقلام را از سبد خرید خود حذف کنند. آیا فرق است میان تورمی که مرکز آمار ایران به‌عنوان مرجع رسمی اعلام نرخ تورم و رشد اقتصادی ارائه می‌کند با گرانی بهای کالاها؟

اخباری که از وضعیت اقتصادی کشور‌های همسایه هر روز شنیده می‌شود و آن‌ها را در یک مبارزه تنگاتنگ برای بهبود وضع معاش شهروندان خود نشان می‌دهد، چطور؟ چقدر در این حس و حال ایجاد شده برای مردم نسبت به تورم نقش دارد؟ این‌ها سوالاتی است که از محمدتقی فیاضی، کارشناس مسائل اقتصادی جویا شده‌ایم. فیاضی در پاسخ به سوالات به پنج دلیل مهم اشاره می‌کند.

تورم دو وجه دارد

محمدتقی فیاضی می‌گوید تورم یک صورت واقعی دارد؛ یعنی آنچه اعداد و ارقام نشان می‌دهند اما وجه دومی هم وجود دارد: وجه دیگر تورم ذهنی است و همان چیزی است که افراد از وضعیت تورم ترسیم می‌کنند.

اگر نرخ تورم ۳۰ درصد اعلام شود، این رقم میانگین است که هم شامل کالا و خدمات می‌شود و هم شامل افراد در جامعه شهری و روستایی. اگر فردی در شهر زندگی می‌کند، حدود نصف درآمد خود را بابت اجاره می‌دهد. آن شخصی هم که در روستا زندگی می‌کند، ۷۰ درصد درآمد خود را صرف تهیه مواد غذایی می‌کند که بنابراین نرخ تورم برای او دیگر در حد ۳۰ درصد نیست و ممکن است ۵۰ یا ۷۰ درصد احساس شود.

محمدتقی فیاضی ادامه می‌دهد: در تورم‌های بالا، نرخ رشد مواد غذایی بالاتر است و چون مردم به صورت روزانه با این قیمت‌ها سروکار دارند، بنابراین احساس آن‌ها از تورم همیشه بالاتر از آنچه است که در عمل اتفاق می‌افتد.

تورم با گرانی فرق دارد

محمدتقی فیاضی اعتقاد دارد تورم یک پدیده بلندمدت است: یعنی اگر قیمت‌ها فقط برای یک سال افزایش پیدا کند، به آن تورم گفته نمی‌شود، بلکه گرانی است. حالا ممکن است نان گران شود یا بنزین یا خدماتی دیگر. اما وقتی تورم اتفاق می‌افتد که قیمت‌ها به طور مداوم و پی در پی بالا می‌روند که اقتصاد ایران گرفتار آن است و اتفاقا به انتظارات تورمی شکل می‌دهد که خودِ این موضوع می‌تواند محرک تورم باشد.

فروکش‌کردن انتظارات تورمی زمان‌بر است

تورم بالا از قبل انقلاب در اقتصاد ایران آغاز شد و طی ۴۵ سال به طور متوسط به میانگین ۲۵ درصد رسید، محمدتقی فیاضی، با ذکر این مقدمه می‌گوید: همین موضوع باعث شده تا در بلندمدت برای افراد یک ذهنیت شکل بگیرد و آن‌ها انتظار دارند که قیمت‌ها افزایش پیدا کند. بنابراین اگر تنها برای یک ماه یا یک سال قیمت‌ها کاهش پیدا کنند، ذهنیت شکل‌گرفته پاک نمی‌شود. باید دو تا چهار سال طول بکشد تا انتظار تورمی فروکش کند و واقعا کاهش قیمت توسط مردم احساس شود.

مقایسه با کشور‌های همسایه، مانع احساس کاهش تورم

مقایسه وضعیت ایران با دیگر کشور‌های همسایه از سوی ایرانی‌ها، تاثیر زیادی بر احساس و برداشت مردم از پدیده تورم دارد. محمدتقی فیاضی می‌گوید: در حال حاضر به‌واسطه ارتباطاتی که در سطح جهانی شکل گرفته، هیچ اتفاقی مخفی نمی‌ماند و مردم از طریق اخبار از حوادث و اتفاقات رخ داده در دیگر کشور‌ها حتی در دورافتاده‌ترین مکان‌ها مطلع می‌شوند. این شرایط باعث شده تا مردم نه‌تن‌ها وضعیت شهر خودشان را با دیگر شهر‌های کشور خود مقایسه کنند، نسبت به وضعیت کشور‌های مجاور هم حساس شوند.

این یک ذهنیت تاریخی هم محسوب می‌شود. برای مثال، مردم می‌بینند که نرخ تورم در کشور عراق که یک کشور جنگ‌زده محسوب می‌شود و گرفتار داعش است، اما وضعیت اقتصادی مشابه با ایران دارد و اقتصادش نفتی است، حدود یک تا دو درصد است؛ بنابراین مقایسه وضعیت ایران با کشور‌های همسایه مزید بر علت است که مردم بهبود اقتصادی را احساس نکنند. ضمن اینکه انتظارات تورمی روی توقعات مردم اثرگذار است.

نگاهی به آخرین وضعیت تورم

گزارش رسمی مرکز آمار نشان می‌دهد فروردین امسال، شاخص قیمت مصرف کننده خانوار‌ ایرانی به عدد ۲۳۶.۳ رسیده که نسبت به ماه قبل، ۲.۶ درصد افزایش، نسبت به ماه مشابه سال قبل، ۳۰.۹ درصد افزایش و در ۱۲ ماهه منتهی به ماه جاری نسبت به دوره مشابه سال قبل، ۳۸.۸ درصد افزایش داشته است.

تورم نقطه به نقطه از سال ۹۷ به بعد مدام در حال افزایش بود. سال ۹۸ از ۴۰ درصد عبور کرد و سال ۱۴۰۱ به ۴۶.۵ درصد رسید. سپس در میانه سال گذشته از سرعتش کاسته شد و در اسفند ۱۴۰۲ با تورم نقطه به نقطه ۳۲.۲ درصد رسیدیم. این عدد را آن موقع، کمترین رقم در ۴۳ ماه متوالی می‌دانستند. کاهش سرعت تورم نقطه به نقطه فروردین امسال با رسیدن به ۳۰.۹ درصد ادامه پیدا کرد.  

تورم ۳۰.۹ درصدی فروردین یعنی قیمت کالا‌ها و خدمات به‌طور متوسط عوض ۴۶.۵ درصد، بار سرعت ۳۰.۹ درصد افزایش پیدا می‌کند.

منظور از تورم نقطه به نقطه، درصد تغییر عدد شاخص قیمت نسبت به ماه مشابه سال قبل است. در فروردین ماه ۱۴۰۳، تورم نقطه به نقطه خانوار‌های کشور، ۳۰.۹ درصد بوده است؛ یعنی خانوار‌های کشور به طور میانگین، ۳۰.۹ درصد بیشتر از فروردین ماه ۱۴۰۲ برای خرید یک «مجموعه کالا‌ها و خدمات یکسان» هزینه کرده‌اند. تورم نقطه به نقطه فروردین ماه ۱۴۰۳، در مقایسه با ماه قبل، ۱.۴ واحد درصد کاهش داشته است.

دیگر خبرها

  • دومین حمله گردان‌های قسام به مواضع صهیونیست‌ها طی چند ساعت گذشته
  • چه رازی پشت تورم ۳۱ درصدی مخفی شده است؟
  • حمله موشکی گردان‌های قدس به «سدیروت» و «مفلاسیم»
  • ۱۰ واگن جدا شده محموله های ترانزیتی افغانستان به مرز رازی رسید
  • لحظه اصابت راکت‌ها به پایگاه کرم ابوسالم/ واکنش تصویری قسام
  • جای خانواده‌های این جانبازان در بهشت است
  • خبر جدید از کشتی توقیف شده توسط سپاه در تنگه هرمز
  • خبر جدید از کشتی توقیف شده بدست سپاه / وزیر کشور: قوه قضائیه مسئول است
  • گمشدگان تنگه دار نوشهر پیدا شدند
  • عملیات ترکیبی رزمندگان فلسطینی در نبرد ۱۵ ساعته با اشغالگران