حربه جدید آقازادهها برای فرار از افکار عمومی
تاریخ انتشار: ۱۴ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۴۷۳۹۸۹
روزنامه آفتاب یزد نوشت: «برخی از کانالهای سایتهای رسمی کشور نیز نوشتهاند که «پس از حساسیت ویژه مردم و رسانهها نسبت به فرزندان مسئولین، اکنون برخی فرزندان مسئولان و نزدیکان آنان با تغییر نام خانوادگی خود، انتساب به نام خانودگی قبلی را به کلی منکر میشوند و از این طریق افکار عمومی را فریب میدهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یکی از وبسایتهای مرتبط با استان خوزستان نیز مدعی است که «معاون مدیر کل یکی از دستگاههای اجرایی استان خوزستان» در چند وقت اخیر نام خانوادگی خود را تغییر داده تا انتساب خود به یکی از نمایندگان استان خوزستان را تکذیب کند و همچنین فرزند یکی از روسای سازمانهای استان خوزستان هم نام خانوادگی خود را عوض کرده است.
اما این تغییر نامهای خانوادگی چه معنایی میتواند داشته باشد؟ تا چه میزان فراگیر است؟ و پشت پرده آن چیست؟
آنچه در این چند ماه گذشت
طی ماههای گذشته افکار عمومی و رسانهها تمام قد به پدیده آقازادگی هجمه بردهاند. مردم بعد از ماجرای افشاگریهای روز استیضاح ربیعی در مجلس، کمپینی با عنوان «فرزندت کجاست؟» به راه انداختند و از مسئولین خواستند تا اعلام کنند فرزندان آنها چه میکنند و در کجا هستند. کمپینی که البته عده معدودی از مقامات کشورمان به آن پیوسته و اکثریت از آن سرباز زدند. بعد از آن عنوان شدن اسامی متخلفان اقتصادی مانند «احمد ع» معاون بانک مرکزی و بازداشت او، در کنار اظهارات گستاخانه کسانی مانند «مهدی م» (فرزند رئیس کل سابق بانک مرکزی) یا ساشا سبحانی (فرزند سفیر سابق ایران) که به مردم پرخاش و توهین کرده بودند، باعث شد تا جو عمومی علیه فرزندان مسئولین شدت و حدت بیشتری به خود بگیرد تا حدی که واژه آقازادگی از یک امتیاز تبدیل به یک ناسزا در جمع مردم شد.
و حالا خبر میرسد که عده ای از آقازادگان در اقدامی عجیب و کمسابقه تصمیم به تغییر نام خانوادگی خود گرفتهاند.
اکنون پرسش اینجاست که دلیل این اقدام چیست؟ آیا صرف این که فردی بخواهد نام خانوادگیاش را تغییر دهد، باید به اقدامات و فسادهای اقتصادی او اطلاق کرد؟ نکند عدهای در این میان برای فرار و تداوم فعالیتهای اقتصادی و تخلفهای مالی، تصمیم به تغییر فامیلیشان گرفتهاند به مثابه مارهایی که پوستاندازی میکنند تا به شکلی دیگر به جامعه و مردم نیش بزنند؟ اگر چنین موضوعی است روش مقابله با آنها چگونه باید باشد؟
اما یک فرضیه دیگر هم در باره عوض شدن نامهای فامیلی بستگان مسئولین وجود دارد و آن هم جو منفی به وجود آمده در کشور است؛ جوی که باعث شده باشد تا آقازادگان ترجیح دهند دیگر همنام با پدرشان نباشند تا انگی هم به آنها زده نشود.
روحانی خودش هم هست
حمید رسایی از چهرههای مطرح اصولگراست که دائما ادعای مبارزه با اشرافیگری و آقازادگی داشته، علیه آن سخن میگوید و جریان اصلاحطلب را متهم به شیوع تجملگرایی میکند. او بارها از واژه «ژن خوب» به عنوان اسم رمزی در این باره استفاده میکند، وقتی هم نظرش درباره تغییر نام خانوادگی بستگان مسئولین را میپرسیم بدون اشاره به سوابق انقلابی حسن روحانی به آفتاب یزد میگوید: «البته غیر از این که فامیلی پسر آقای روحانی با خود آقای روحانی فرق دارد که هنوز هم علت آن را نمیدانیم چیست؟ نمونه مشهور دیگری را نشنیدم!»
وی درباره این که دلیل تغییر نام خانوادگی آقازادهها را باید چه دانست؟ اظهار میدارد: «به هر حال از دید قانونی هر کسی آزاد است و میتواند فامیلی خودش را تغییر دهد اما قاعدتا تغییر فامیلی یک شرایطی دارد. طبق آن شرایط اگر کسی اقدام کند مشکلی ندارد چون بعضی از فامیلیها متناسب با فرهنگ گذشته بوده است و یک سری امور در آن رعایت نشده و این نامها را تغییر میدهند اما خارج از آن کمتر مرسوم است.»
اگر واقعی باشد باید ...
داریوش قنبری، فعال سیاسی اصلاحطلب نیز در این باره میگوید: «تغییر نام به این آسانی نیست و بر اساس چارچوبهای قانونی شرایط خاص خودش را دارد. هر کس برای تغییر نام خانوادگی باید ادله محکمهپسند داشته باشد تا بتواند هویت خودش را به نام دیگری تغییر دهد.»
وی اما تاکید میکند: «اگر این تغییر نامها صحت داشته باشد باید جلو این اقدام گرفته شود، افرادی که هویتشان را به دلیل آقازاده بودن تغییر دادهاند حتما باید به هویت قبلی بازگردند، چون این تغییر میتواند بهانه اعمال خلاف باشد.»
قنبری میگوید: «یکی از دلایلی که معمولا با تغییر هویت افراد مخالفت میشود و قانونگذار در این زمینه سختگیری کرده است جلوگیری از سوءاستفاده، کلاهبرداری و کار خلاف است. برای تغییر هویت باید مجموع استدلالهای قانونی و منطقی آورده شود. بدیهی است تغییر هویت در ارتباط با فرزندان مقامات که میتواند شائبه برانگیز باشد باید با سختگیریهای بیشتری همراه بوده و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی، قوه قضائیه وارد عمل شوند.»
تعریفی برای آقازادگی نداریم
اما از دید حقوقی نسبت به این مسئله چگونه میتوان نگاه کرد؟
پرسشی که نعمت احمدی حقوقدان درباره آن به آفتاب یزد میگوید: «شما نمیتوانید نام خانوادگی را به گونهای تغییر دهید که اثر گذشتهاش در شناسنامه شما نباشد در صفحات ملاحظات شناسنامه مشخص میشود که در چه تاریخی و با چه شماره رایی (چه در دادگاه چه در کمیسیون اداره ثبت) نام خانوادگی خود را تغییر دادید. بنابراین از لحاظ حقوقی تغییر نام خانوادگی تاثیر آنچنانی بر فعالیتهای یک آقازاده نباید داشته باشد.»
احمدی در ادامه میگوید: «نکته بعدی که در این باره مطرح است این موضوع است که ما با لفظ آقازاده مسئله داریم(!) معلوم نیست ما به چه کسانی و به چه تعدادی از افراد میتوانیم اصطلاح آقازاده را اطلاق کرده و بررسی کنیم این افراد در امور اقتصادی دخالت دارند یا ندارند؟ از نگاه ما چه کسی آقازاده است؟ مگر میشود به پسر فلان مداحی هم لفظ آقازاده را عنوان کرد؟ باید آقازادگی تعریف شود.»
وی ادامه میدهد: «موضوعی که با عنوان موج تغییرات نام خانوادگی آقازادهها نیز مطرح شده است چیزی نیست که بشود به آن استناد کرد. باید از اداره ثبت احوال آمار گرفته شود که چند نفر در طی ماههای اخیر در خواست تغییر نام فامیلی دادهاند و از میان آنها چه تعداد آقازاده بودند تا پس از بررسی آن تشخیص داد آیا عنوان موج تغییر نام خانوادگی آقازادهها عنوان درستی است یا نه. به هر حال تغییر نام خانوادگی تشریفاتی دارد.»
احمدی در باره چرایی پخش چنین خبری اظهار میکند: «ممکن است افرادی که از منابع رانتی استفاده کردند و اکنون به ثروت کلانی رسیده اند برای آن که بخواهند از عنوانی که تا دیروز پشت آن پنهان بودند شانه خالی کنند و بگویند اموالی که ما به دست آوردهایم از قبل شخص خودمان است و نه وابستگیمان به مقامات و مسئولین تغییر نام دهند تا از این طریق اظهار بدارند که آقازاده نبودند و اموال خودشان را حفظ کنند. به نظرم آنها در این روزها احساس خطر کردند فکر میکنند اگر مردم وارد عمل شوند دیگر منتظر برگزاری دادگاه و... برای اتهام آنها نخواهند بود و به صرف وابستگیشان به مسئولین آنها را محکوم خواهند کرد از این رو این ذهنیت باعث تغییر نام خانوادگیشان شده است.»
احمدی اما تاکید میکند: «اگر قرار باشد با آقازاده خاطی برخورد شود این تغییر نام خانوادگی نمیتواند موثر در فرار او از اتهام باشد، چون ازدید حقوقی اولین کار آن است که گفته شود این فرد نامش را عوض کرده و در سجل شناسنامه و اداره ثبت احوال نام اصلی و سوابق آن موجود است.»
افراط و تفریط
به نظر میرسد با تمامی این احوال باید بدین نکته نیز اشاره کرد که در جریان پدیده آقازادگی و یا مواردی مانند فسادهای اقتصادی، مردم و رسانهها نباید وارد نوعی افراط و تفریط شوند.
فراموش نکنیم فرزند یک مسئول هم شهروند است شهروندی که نمیتوان او را از حقوق خودش محروم کرد، طبیعتا نمیشود گفت که هر کس که پدرش مسئول است فرزندش یا متخلف است یا نباید از کشور خارج شود یا حق ندارد شغل یا تجارتی به راه نیندازد. آش شفافیت بعضیها نباید آن قدر شور شود که مسائلی چون حریم شخصی آدمها ندید گرفته شود. ممکن است همه آقازادگان را با یک چوب زدن نتیجهاش این شود که عدهای از آنها از ترس این موضوع به فکر تغییر نام خانوادگیشان برآیند تا حسابشان را از پدر یا اقوام پر نفوذ خود جدا کنند. اما از سویی دیگر نیز باید این هشیاری وجود داشته باشد تا عدهای نخواهند با تغییر نام خود بساط تخلفات بیشترشان را باز کنند و هم از آقازادگی بهره برند و هم از تغییر فامیلی!»
منبع: پارسینه
کلیدواژه: آقازاده افکار عمومی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۴۷۳۹۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اعترافات تکاندهنده همسرکُشها | ۳ جنایت خانوادگی در ۲۴ ساعت رخ داد + تصاویر قاتلان و صحنههای قتل
به گزارش همشهری آنلاین، ۳ جنایت وحشتناک خانوادگی در حالی طی ۲۴ ساعت در مشهد رخ داد که ۲ نوجوان دوقلو هم به شدت مجروح شدند و همسرکشها نیز در اعترافاتی تکاندهنده به تشریح زوایای مختلف این جنایتها پرداختند.
قتل زن میانسال در دعوای مادر و دختری | دختر جوان تا یکقدمی چوبه دار رفت سناریوی خودکشی قتل از آب درآمد | همدستی خیانتآمیز زن جوان با مرد همکار روابط سرد عاطفی به جنایت انجامیداولین ماجرای وحشتناک همسرکُشی بامداد چهاردهم اردیبهشت هنگامی فاش شد که مردی با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت و از مرگ همسرش پس از درگیری خانوادگی خبر داد. طولی نکشید که خودروهای پلیس وارد خیابان مهدی آباد ۳۰ در شهرک شهید رجایی شدند و با حفظ صحنه جنایت، مرد تبعه خارجی (افغانستانی) را در حالی به مقر انتظامی انتقال دادند که قاضی ویژه قتل عمد مشهد دستورهای محرمانهای را برای بررسی مقدماتی صادر کرد و خود نیز عازم شهرک شهید رجایی(قلعه ساختمان) شد.
دقایقی بعد گروه تخصصی کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد نیز به سرپرستی سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد) نیز به محل جنایت رسیدند و بدین ترتیب تحقیقات میدانی قاضی «دکتر صادق صفری» برای بررسی زوایای پنهان این جنایت وحشتناک در حالی ادامه یافت که در ساعت ۲ بامداد تعداد زیادی از اهالی محل نیز در اطراف منزل محل وقوع قتل تجمع کرده بودند. به همین خاطر با دستور مقام قضایی، تدابیر خاصی برای امنیت محل به اجرا درآمد و جسد نیز به پزشکی قانونی منتقل شد.
از سوی دیگر (متهم افغانستانی) تحت الحفظ کارآگاهان به صحنه جنایت انتقال یافت و در حضور قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد به تشریح این جنایت هولناک پرداخت. متهم این پرونده جنایی که حدود ۳۷ سال دارد، در اعترافاتی تکاندهنده به مقام قضایی گفت: قبلا با همسر و ۲ فرزندم در قزوین زندگی میکردیم اما اختلافات خانوادگی بین ما شروع شد و همسرم سرناسازگاری با من گذاشت. این بود که به پیشنهاد همسرم به مشهد آمدیم و در محله مهدیآباد ساکن شدیم. این اختلافات خانوادگی تا حدی پیش رفت که من دچار سوءظن شدم و به همین خاطر روابط عاطفی سردی بین ما به وجود آمد.
متهم همسرکشی در حالی که سعی میکرد همه این حوادث تلخ را به مشکل مغزی گره بزند، در ادامه اعترافاتش گفت: من مشکل مغزی دارم. به همین دلیل به همسرم گفتم با من بد صحبت نکن چون این حرفها به درون قلبم میرود و سپس به مغزم میزند! ولی او توجهی به من نمیکرد و مرا از خودش میراند تا اینکه امشب باز هم به خاطر همان روابط سرد عاطف، به من کممحلی کرد. من هم که به شدت عصبانی شده بودم گلویش را با دستم فشار دادم و زمانی که بیجان شد با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم، اما افسر انتظامی گفت شاید هنوز همسرت زنده باشد. این بود که به اورژانس ۱۱۵ هم زنگ زدم و دقایقی بعد توسط نیروهای انتظامی دستگیر شدم.
در پی اعترافات صریح مرد افغانستانی که همسر ۲۵ سالهاش را خفه کرده بود، قاضی ویژه قتل عمد از او خواست چگونگی قتل همسرش را به طور عملی روی عروسک خرسی صورتی رنگ فرزندش اجرا کند. او نیز روی کف اتاق دراز کشید و گلوی عروسک را با دستانش فشرد که همه آنها طبق نظر پزشکی قانونی با واقعیتهای صحنه قتل مطابقت داشت.
پس از بررسی ابعاد مختلف این جنایت، متهم به قتل با دستور قضایی به دایره قتل عمد پلیس آگاهی منتقل شد تا تحقیقات بیشتری در این باره صورت گیرد.
اتهام قتل عمد برای زن صیغهایدر حالی که هنوز ماجرای همسرکشی مرد افغانستانی ادامه داشت، حدود ساعت ۱۵ بعدازظهر چهاردهم اردیبهشت زنی با اورژانس ۱۱۵ مشهد تماس گرفت و مدعی شد همسرش با ضربه چاقو مجروح شده است اما وقتی امدادگران اورژانس به محل حادثه واقع در خیابان کشاورز ۵ رسیدند، با جسد مردی حدود ۳۳ ساله روبهرو شدند که بر اثر وارد آمدن تیغه چاقو به قفسه سینه به قتل رسیده بود. بنابراین طولی نکشید که نیروهای انتظامی در جریان قتل قرار گرفتند و مراتب را به قاضی ویژه پروندههای جنایی مشهد اطلاع دادند.
دقایقی بعد، با حضور قاضی دکتر صادق صفری در محل وقوع حادثه، تحقیقات گسترده قضایی در حالی آغاز شد که گروه تخصصی کارآگاهان پلیس آگاهی نیز وی را همراهی میکردند. جسد مربوط به مردی به نام «علیاصغر-ر» بود که در پذیرایی طبقه دوم ساختمان و کنار پنجره مشرف به خیابان افتاده بود. در همین حال همسر صیغهای مقتول که مدعی بود باردار است درباره این جنایت هولناک به مقام قضایی گفت: حدود ساعت ۱۴:۳۰ بود که شوهرم با همین وضعیت از بیرون وارد خانه شد و در حالی که به من میگفت «کمکم کن» عقبعقب رفت و کف پذیرایی افتاد. او بیرون از منزل درگیر شده بود و من اطلاعی از این ماجرا نداشتم!
این زن جوان در حالی خود را بیخبر از ماجرای درگیری همسرش نشان داد که اظهارات او برای قاضی ویژه قتل عمد باورپذیر نبود چراکه درپی این ادعاها، قاضی صفری دستور بررسیهای دقیق درباره وجود لکههای خون روی پلهها و حتی کفشهای مقتول را نیز صادر کرده بود و کارآگاهان نیز با بررسیهای دقیق هیچ نشانهای از وقوع جنایت در خارج از منزل را پیدا نکردند. این بود که «فاطمه-د» زیر رگبار سوالات انحرافی و تخصصی قرار گرفت.
او در اثنای اظهاراتش به اختلافات شدید خانوادگی اشاره کرد و گفت: مقتول شوهر صیغهای من است. او دیشب از شمال کشور به منزل آمد و چنین تصور کرد که فردی به غیر از من داخل خانه است به همین خاطر درگیری بین ما شروع شد و او با لگد در ورودی منزل را شکست که آثار آن هنوز هم وجود دارد. من هم با کلانتری محل تماس گرفتم که آنها به منزل آمدند و این حوادث را صورت جلسه کردند. امروز ظهر هم وقتی از بیرون منزل به خانه بازگشت، زخمی بود و به من گفت «کمکم کن!»
در حالی که زن جوان همچنان ادعای خود را تکرار میکرد، ناگهان قاضی ویژه قتل عمد از وی درباره جراحتهای روی دستش پرسید که متهم با نگرانی و اضطراب گفت: این زخمها مربوط به درگیری شب گذشته با شوهرم است. من از او باردارم و دلیلی ندارد که دروغ بگویم.
در پی ادعاهای این زن جوان، قاضی صفری اتهام قتل عمد شوهرش را به وی تفهیم کرد و بدین ترتیب او در اختیار کاراگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت تا بررسیهای بیشتری در این باره صورت گیرد.
قتل همسر با ۲۴ ضربه چاقوزوایای ۲ ماجرای وحشتناک همسرکشی در حالی زیر ذرهبین تحقیقات قضایی قرار داشت که ناگهان صدای زنگ تلفن در بامداد پانزدهم اردیبهشت نیز خواب را از چشمان قاضی ویژه قتل عمد مشهد ربود. خبر همسرکشی دلهره آور سومین ماجرای همسرکشی طی ۲۴ ساعت گذشته بود که مقام قضایی را به خیابان شهید چراغچی ۵ کشاند. اما این حادثه زمانی وحشتناکتر شد که سرگرد سید قطبی (رئیس تجسس کلانتری خواجه ربیع) از وخامت حال نوجوان دوقلو نیز خبر داد که هدف ضربات هولناک چاقو قرار گرفته بودند. به همین دلیل سومین ماجرای همسرکشی اهمیت ویژهای یافت چراکه هر لحظه احتمال داشت خبر تلخ دیگری در بیسیمهای پلیس به گوش برسد.
طولی نکشید که با حضور قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد در محل وقوع جنایت تحقیقات درباره این حادثه وحشتناک وارد مرحله جدیدی شد چراکه «الهه» (زن ۳۰ ساله) با ۲۴ ضربه چاقو به قتل رسیده بود و دختر و پسر دوقلو (خواهر و برادر مقتول) نیز در بیمارستان شهید هاشمینژاد بستری شده بودند.
پیگیریهای قضایی نشان داد «الناز» (دختر۱۶ ساله) به خاطر وضعیت وخیمی که داشت به اتاق عمل انتقال یافته و زیر عمل جراحی قرار گرفته است، اما وضعیت «الیاس» کمی بهتر از خواهر دوقلویش بود. در همین حال متهم به قتل که با حضور بهموقع گروه کارآگاهان و نیروهای تجسس کلانتری خواجه ربیع اطراف منزل پدرش دستگیر شده بود، مورد بازجویی تخصصی قرار گرفت و به قاضی دکتر صادق صفری گفت: سال ۹۳ با همسرم ازدواج کردم. البته قبل از او همسر دیگری هم داشتم. اوایل ارتباط دو همسرم با یکدیگر بسیار خوب بود و من هم ۲۲ سال کارمند یکی از موسسات مالی اعتباری بودم که اکنون نیز فعالیت دارد ولی بعداز آنجا بیرون آمدم.
وی افزود: در این شرایط اختلافات بین همسرانم نیز آغاز شد و به حدی رسید که به ناچار همسر اولم را طلاق دادم. او از همان ابتدا مخالف ازدواج مجدد من بود ولی من توجهی نمیکردم تا اینکه مدتی بعد به همسرم سوءظن پیدا کردم و با آنکه مسیر قانونی را در پیش میگرفتم ولی باز رضایت میدادم و پرونده مختومه میشد.
خلاصه این اختلافات به جایی رسید که همسرم از حدود ۱۰ روز قبل با حالت قهر منزل را ترک کرد و به خانه پدرش رفت و در همین حال هم اصرار به طلاق داشت. امشب هم وقتی او را با آرایش غلیظ دیدم، با او تماس گرفتم ولی مانند همیشه ماجرا را انکار کرد و مرا برای دعوا فراخواند. من که برای گفتگو با همسرم به منزل پدرش رفته بودم، ناگهان به خاطر پاسخهای سربالای او عصبانی شدم و چاقو را بیرون کشیدم. در حالی که ضرباتی را بر پیکر همسرم وارد میکردم، خواهر و بردارش جلو آمدند که آنها را هم با چاقو زدم.
تحقیقات افسران دایره تجسس که با نظارت مستقیم سرهنگ روح ا... شجاعی (رئیس کلانتری خواجه ربیع) و با دستورهای محرمانه مقام قضایی ادامه داشت، بیانگر آن بود که زوج مذکور دختر ۷ سالهای دارند و «رضا-ب» (متهم) قبل از دستگیری قصد خودکشی داشت که با حضور به موقع نیروهای انتظامی این تصمیم وی نافرجام ماند.
کد خبر 849243 منبع: خراسان برچسبها خبر مهم ازدواج - طلاق قتل - قاتل حوادث ایران