Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خرداد»
2024-05-01@17:07:36 GMT

قیام 17 شهریور و تزلزل پایه های حکومت پهلوی

تاریخ انتشار: ۱۷ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۵۱۷۴۴۴

به گزارش خرداد و به نقل از ایرنا چند روز پس از آنکه سینما رکس آبادان به آتش کشیده شد، جمشید آموزگار از نخست وزیری استعفا کرد، در این میان جعفر شریف امامی که ریاست مجلس سنا را برعهده داشت، دولت «آشتی ملی» را تشکیل داد تا بلکه بتواند رژیم پهلوی را نجات بدهد اما خشم مردم به میزانی رسیده بود که هیچ قدرتی نمی توانست صدای انقلاب آنها را خاموش کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شریف‌امامی در ابتدای نخست‌وزیری برای جلب نظر مردم اقدام هایی از قبیل تغییر استانداران، تغییر تقویم شاهنشاهی به هجری خورشیدی، برکناری وزیر دربار و دادن امتیاز به کارمندان، اعطای آزادی به مطبوعات و رادیو تلویزیون برای نشر حقایق، دادن امتیاز به کارمندان، عزل مدیران نالایق و انحلال حزب رستاخیز و تعطیلی مراکز فساد، قمارخانه‌ها و ... را انجام داد اما تلاش های نخست وزیر برای تغییر مسیر انقلاب از امور سیاسی به رفاهی و فرهنگی بی‌ نتیجه ماند و مردم به مخالفت با او پرداختند.
شریف امامی با موافقت دربار در دومین هفته روی کار آمدن خود حکومت نظامی اعلام کرد و در 17 شهریور 1357خورشیدی در میدان ژاله تهران مردم را به خاک و خون کشید تا چهره اصلی دولت او نیز شناخته شود.
پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت سالروز قیام تاریخی 17 شهریور به گفت وگو با «قاسم تبریزی» رییس کتابخانه انقلاب اسلامی مجلس شورای اسلامی و پژوهشگر تاریخ معاصر پرداخته است.
**زمینه های شکل گیری قیام 17 شهریورتبریزی در ارتباط با زمینه های شکل گیری قیام 17 شهریور 1357خورشیدی گفت: چند عامل رخ داده در سال های قبل سبب شکل گیری این قیام شد. یکی اینکه شهادت آیت الله سیدمصطفی خمینی یک حرکت به ویژه در متن جامعه و حوزه های علمیه به وجود آورد به خصوص اینکه رژیم پهلوی به مدت 15 سال اجازه انتشار نوشته های امام خمینی(ره) را در کشور نمی داد و گاهی هم به صورت مستقیم و غیرمستقیم به شخصیت ایشان تعرض می شد. از این رو با وجود داشتن چنین جوی در کشور، شهادت فرزند امام راحل تمام کشور از تهران تا دورترین نقطه های مرزی را به حرکت در آورد و باعث شد تا اندیشه های امام(ره) در جامعه به صورت علنی در میان مردم به بحث و گفت وگو گذاشته شود.
رییس کتابخانه انقلاب اسلامی مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: در چنین شرایطی در 17 دی 1356خورشیدی با انتشار مقاله «استعمار سرخ و سیاه» به نام مستعار رشیدی مطلق به روحانیان تعرض شد. سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک) بر این عقیده بود که با این مقاله می تواند وجهه امام خمینی(ره) و دیگر روحانیان را در جامعه تخریب کند اما باعث واکنش مردم به آن شد. نخست در قم طلبه ها با راهپیمایی در خیابان ها به طرف منزل علما رفتند تا بدانند که چه وظیفه ای در این باره دارند علما نیز دیدگاه های مختلف بیان کردند. از 17 تا 19 دی ماه این اعتراض ها گسترده شد و رژیم هم برای سرکوب به روی مردم آتش گشود اما این تصمیم باعث شد تا در مجالس مذهبی بیانیه ها و اعلامیه هایی صادر و به حرکت های ضد رژیم سرعت بیشتری بخشیده شود که اوج آن را می توان در 29 بهمن همان سال در تبریز دید.
**تغییر برای جلوگیری از قیاماین پژوهشگر تاریخ معاصر بیان داشت: چنین شرایطی سفیران انگلیس و آمریکا در ایران و عوامل ایرانی آنها را به فکر چاره ای برای مقابله با مردم انداخت و به همین منظورر به تغییر رییس ساواک اقدام می کنند اما اعتراض های مردم همچنان در فروردین و اردیبهشت 1357خورشیدی ادامه پیدا کرد. پس از آن جعفر شریف امامی رییس مجلس سنا را به نخست وزیر انتخاب می کنند. شریف امامی به نام «دولت آشتی ملی» اعلام می کند که مراکز فساد بسته خواهد شد، سال شاهنشاهی به خورشیدی تبدیل می شود و تغییرهای دیگری نیز انجام می پذیرد اما این وعده ها هم نمی تواند از خشم مردم نسبت به رژیم پهلوی کم کند و در همان سال با رسیدن ماه مبارک رمضان در مساجد و منابر اعلامیه های امام خمینی(ره) پخش شد و این روند رژیم را زمین گیر کرد.
**شرایط کشور در آستانه قیام 17 شهریوروی در ارتباط با شرایط کشور در آستانه قیام 17 شهریور 1356 خورشیدی توضیح داد: در این زمان نیروهای مذهبی از قدرت زیادی برخودار بودند، مساجد و مراکز مذهبی به مرکز فعالیت های انقلابی تبدیل و مراجع و علما وارد صحنه مبارزه شده بودند. بنابراین ارتباط تنگاتنگی میان تمام نیروهای مذهبی ایجاد شد و همه آنها رهبری امام خمینی(ره) را پذیرفته بودند، به همین سبب نیز همه آنها بر پایه پیام و اعلامیه های ایشان عمل می کردند. نتیجه این شد که این گروه ها به نوعی اتحاد رسیدند و فعالیت های سیاسی و مذهبی انجام می دادند.
در 13 شهریور 1357خورشیدی همزمان با عید سعید فطر با هدایت آیت الله سیدمحمد بهشتی، آیت الله محمد مفتح و مجموعه روحانیت مبارز، جمعیت زیادی از مردم از قیطریه به طرف جنوب شهر حرکت کردند و پس از آن نیز در 16 شهریور مردم از سیدخندان به سَمت جنوب به حرکت در آمدند. پس از پایان راهپیمایی قرار بر آن می شود که در 17 شهریور در میدان ژاله(شهدا فعلی) حضور پیدا کنند. در چنین شرایطی رژیم به فکر برخورد نظامی افتاد و در 15 شهر اعلام حکومت نظامی کرد.
رییس کتابخانه انقلاب اسلامی مجلس شورای اسلامی در ادامه افزود: با حضور مردم در روز جمعه 17 شهریور در میدان ژاله، سربازان رژیم در شمال شرقی میدان جمع می شوند و ساعت هشت صبح به مردم اعلام می کنند که متفرق شوند اما هیچ فردی میدان را ترک نکرد و این چنین به روی آنها آتش گشودند. بدین شکل حادثه ای خونین به وقوع پیوست که به نوعی می توان آن را تکرار 15 خرداد 1342 خورشیدی دانست. بنابراین سرکوب مردم در این روز آخرین توان رژیم پهلوی برای مقابله با مردم به شمار می رفت.
** قیام 17شهریور و اثبات قدرت دین، مرجعیت و روحانیتاین پژوهشگر تاریخ معاصر خاطرنشان کرد: پس از حادثه خونین 17 شهریور 1357خورشیدی تمام سرویس های جاسوسی و خبرگزاری ها شروع به جوسازی کردند اما با این وجود قدرت دینی به رهبری امام خمینی(ره) و اعتقادی مردم در متن جامعه، خود را نشان داد.
بنابراین در 17 شهریور مردم با اتحاد توانستند در برابر رژیم ایستادگی کنند و قدرت دین، مرجعیت و روحانیت را به اثبات برسانند. همچنین با حادثه 17 شهریور جامعه به شناخت از دشمن خود دست پیدا کرد؛ یعنی با وجود اینکه نیروهای خارجی، رسانه ها و ساواک علیه مردم با هم متحد شده بودند اما هیچکدام از نقشه های آنها به نتیجه دلخواه نرسید زیرا جامعه به نوعی بصیرت و هوشیاری دست پیدا کرده بود.
**مطالبه های اسلامی جامعهوی در ادامه یاد آور شد: نخستین استفاده ای که می توانیم از قیام 17 شهریور داشته باشیم، قدرت دینی و مذهبی است. انقلاب اسلامی، انقلابی ایدئولوژیکی بود و امروز به هر میزان که مبانی اسلامی در متن جامعه و در میان دولتمردان ضعیف شود نظام ضربه خواهد خورد و هر مقدار که قدرت دینی در اندیشه و عمل افزایش پیدا کند، نظام نیز ماندگارتر خواهد بود.
نظام جمهوری اسلامی به نام اسلام حکومت را به دست گرفته است و جامعه هم مطالبه های اسلامی دارد و خواستار آن است که این مطالبه ها در جامعه پیاده شود، بنابراین باید به گونه ای عمل شود که در اندیشه و عمل شاهد دستورهای اسلامی باشیم زیرا به هر مقدار که در اینزمینه موفق عمل کنیم، اثرگذاری دشمن در عرصه های تهاجم فرهنگی نیز ضعیف تر خواهد شد.
برچسب ها: شاه ، تاریخ ، هفده شهریور

منبع: خرداد

کلیدواژه: شاه تاریخ هفده شهریور

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۵۱۷۴۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری ایران فردا / قواعد بازی حکومت و جامعه پیچیده‌تر شده

فروزان آصف نخعی: در یازدهمین جلسه از سلسله نشست های جامعه مدنی موسسه رحمان، دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دیدگاه های خود را با عنوان «زندگی روزمره، دولت و جامعه مدنی» مطرح کرد. تغییر ماهیت جامعه مدنی، و برآمدن نیروهای جدید در فضای جامعه ایران، تغییر از نگاه هگلی به نگاه لوفوری برای تبیین جایگاه زندگی روزمره، ایجاد زبان جدید و گسترده توسط نسل های جدید به جای زبان قدیم که در انحصار دانشگاهیان بود، در سخنان کاشی از برجستگی ویژه ای برخوردار بود. پس از انتشار این سخنرانی در خبرگزاری خبرآنلاین، با توجه به حساسیت بحث، بازخوردهایی داشت. از این رو تلاش کردیم در گفت و گو با صاحبنظران ، تحلیل ها و اطلاعات بیشتر در اختیار مخاطبان قرار بدهیم. دکتر نعمت الله فاضلی استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با توجه به حساسیت موضوع در گفت و گویی کوتاه، با تایید و نقد سخنان دکتر کاشی، دیدگاه های خود را در این زمینه مطرح کرد. این گفت وگو از نظرتان می گذرد: تایید و تصحیح برخی سخنان دکتر کاشی فاضلی با تاکید بر این که با «تحلیل آقای دکتر کاشی موافق» است که «ایران امروز به یک رویکرد زندگی‌گرا رسیده» و «همچنین ایرانیان به یک آغاز جدید نیز نیاز» دارند در باره نگاه کاشی به نگاه هگلی به جامعه مدنی گفت: «تصور نمی کنم جامعه مدنی در ایران حتی به معنای هگلی اش به طور کامل مضمحل شده باشد. بلکه می توان گفت شکل های جدیدی دارد گسترش می یابد. ولی این را هم قبول دارم که نقش زندگی روزمره و کنش‌گری های روزمره و نقش عاملیت فردی، بسیار وسیع و گسترده شده است. ضمن این که قبول دارم آن رژیم‌های حقیقت مانند گفتمان های ناسیونالیستی، اسلام گرایی، یا چپ مارکسیستی یا هر شکل دیگری از کلان روایت ها به پایان راه خود رسیده اند. آن ها همچنین نمی توانند و قادر نیستند انسجام بخش به جامعه برای تحولات باشند. اما سازماندهی جمعی برای پیشرفت اجتماعی یک ضرورت تام است و نمی تواند از بین برود.» او با تاکید بر این که «جامعه مدنی آریستوکرات که در سخنان آقای دکتر کاشی بود، شاید تعبیر مناسب و درستی برای دوره مشروطه و دوره پهلوی اول باشد، اما در دوره پساانقلاب ۵۷ پس از مدتی طبقه آریستوکرات نداشتیم» گفت: « از این رو نمی توانم بگویم جامعه مدنی آریستوکرات بود، زیرا ما با دانشگاه توده مواجه شدیم. دانشگاهی که همگانی است و قشر تحصیلکرده، محدود به طبقات اعیان و اشراف نبود. به همین دلیل تحصیلکردگان، و دانشگاهیان، روزنامه نگاران، هنرمندان، نویسندگان، خوانندگان، یک طبقه متوسط فراگیر فرهنگی را تشکیل داده بودند که هنوز هم همین است. البته دیدگاه دکتر کاشی را قبول دارم که جامعه مدنی آریستوکراتی که در دوره های مشروطه و پهلوی شکل گرفت، و حتی در اوایل انقلاب نیز تا حدودی بود، در حال حاضر دیگر برای ما معنا ندارد، و نمی تواند کارکردی در تحولات اجتماعی داشته باشد. ولی طبقه متوسط فراگیر فرهنگی، اتفاقا از طریق سبک زندگی و تجربه های زندگی روزمره اش، از طریق تجربه های بدنمند و جسمانی اش، و از طریق تجربه هایی که معطوف به امور بسیار ساده زندگی هست، دارد مقاومت می کند و به حاکمیت فشار می آورد، و نیروهای مسلط سیاسی را به چالش می کشد، که نمونه بارز آن زنان هستند.»
جمعیت، شرایط پیچیده و دلایل آن این استاد بازنشسته دانشگاه با اشاره به این که قبول دارد «در وضعیت بسیار پیچیده قرار داریم» گفت: « این تعبیر دکتر کاشی رو تایید می کنم که وضعیت کنونی نسبت به دوره مشروطه و دیگر دوره ها بسیار پیچیده‌تر و خطرناک‌تر است. زیرا در سال های ۱۳۰۰ و قبل از آن، جمعیت ایران حدود تا ۱۲ میلیون نفر بود. این جمعیت اکنون به حدود ۹۰ میلیون نفر افزایش یافته است. بنابراین جمعیت ایران ۹ برابر شده است. بنابراین جامعه ای با این حجم جمعیتی، و حضور تکثری از گرایش های سیاسی، اخلاقی، فرهنگی، و اجتماعی، طبیعی است پیچیده و پیش بینی‌ناپذیرتر باشد. فراموش نکنیم به میزانی که جمعیت برای مثال از ۱۰ میلیون نفر به ۲۰ میلیون نفر افزایش می یابد، پیچیدگی جامعه نیز به صورت تصاعد هندسی ضریب دو نمی خورد، بلکه ضریب تا ۱۰ می خورد.» او افزود: « با موقعیت جدید، جامعه ایران دیگر جامعه عشایری و حتی روستایی نیست. بلکه بیش از ۷۵ درصد جمعیت جامعه ایرانی در کلانشهرها و شهرها زندگی می کنند. این ساختار شهری و کلانشهری، حیات ذهنی، روانی، عاطفی، اخلاقی، وسیاسی بسیار پیچیده و متفاوتی از حیات ذهنی و اجتماعی تمام دوره های گذشته ما به وجود آورده است.» فاضلی سپس به سطح سواد به عنوان عنصر دیگری از پیچیدگی جامعه ایران یاد کرد و گفت: «باید بگویم جامعه باسواد شده است. در دوره مشروطه تنها ۵ درصد جامعه باسواد بودند. امروزه حداقل ۸۰ درصد شهروندان جامعه ایرانی باسواد هستند؛ به عبارت دیگر جامعه خوانا و نویسا است. که این امر خود به تنهایی در جامعه ۹۰ میلیون نفری ایران، موتور بسیاری از تحولات و گرایش های بسیار پیچیده ای در جامعه شده و هست.» ناکامی های سه تجربه بزرگ این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه به سه تجربه مهم در تاریخ معاصر ایران اشاره کرد و گفت: « سه تجربه انقلاب مشروطه، شکل گیری ملت دولت جدید و انقلاب ۱۳۵۷، ناکامی هایی داشته اند که تجارب شان بر روی هم انباشته شده اند. این تجربه ها، ذهنیت اجتماعی ایرانیان، و تصور جمعی از خود و تاریخ خودشان را بسیار بسیار پیچیده تر از هر زمانی دیگر کرده است.» او سپس گفت: «برخوردهایی هم که حکومت از سال ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱ به عمل آورده، جامعه را عصبی‌تر، و پیچیده تر و خلاف آنچه از اعمال خشونت منظور بوده، ایجاد شده است. به همین دلیل من با این سخن آقای دکتر کاشی به طور کامل توافق دارم؛ جامعه ما از دوره مشروطه و دوره آغاز شکل گیری ملت دولت رضا شاه، بسیار وضعیت پیچیده تر و مسایل و بحران های آن، بسیار بسیار حادتر است.» فاضلی در ادامه به مسایل بسیار مهم جدید مانند «بحران محیط زیست به این معنا که آب، خاک، و هوای زمینی که در آن سکونت داریم، همه دچار تنش های بزرگ» است اشاره کرد و گفت: «زندگی و بقا دچار چالش جدی شده است. می خواهم تاکید کنم بحران محیط زیست در کنار ابرچالش‌های های دیگر نیاز به یک آغاز جدید را گوشزد می کند. راهبردهای گذشته، چه آن راهبردی که دولت اختیار کرده بود و چه راهبردی که مردم یا گروه های سیاسی داشتند، برای بقا یا بهبود جامعه دیگر کفایت نمی کنند تا جایی که راهبردهای مذکور حتی پایداری نسبی و موقت نیز ایجاد نمی کنند.» دشواری تحلیل آینده ایران به دلیل رخدادپذیری آن فاضلی نظرش را در باره تحلیل آینده این گونه بیان می کند: «این که آینده چه رخ خواهد داد، بسیار دشوار است، با اطمینان و قطعیت نمی توان از آن سخن گفت. زیرا جامعه امروز ایران رخدادپذیر شده است. منظورم از رخدادپذیر این است که مجموعه، تنش ها و تعارضاتی که در جامعه بین حاکمیت و مردم ، و گروه های گوناگون به وجود آمده، جامعه را مستعد تنش های خیلی بزرگ و ناگهانی بر اساس رخدادهای کوچک اما حساسیت‌برانگیز کرده که می تواند از این طریق تحولاتی را رقم بزند به نحوی که زمینه اجتماعی و سیاسی را تغییر بدهد. نظری بر تحولات ۱۳۸۸ به این سو نشان می دهد رخدادهای کوچک همواره زمینه ساز تغییرات بوده اند. هم بازی حکومت در عرصه سیاسی، و هم بازی بازیگران درون جامعه در مقابل آنان قواعد پیچیده تری پیدا کردند. این است که در جامعه رخدادپذیر ما نمی توانیم با تبیین علل و عوامل سیستمی یا تبیین علل و عوامل مادی عینی موجود، تصویر آینده را نشان بدهیم.» این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه با اشاره به این که «طیفی از حکومت، تنها راهبرد مبتنی بر خشونت و ابزارهای متناسب با آن را به کار گرفته» گفت: « حال باید دید که این ابزارها تا چه اندازه قادر بوده رخدادهایی را که شکل می گیرند، مدیریت بکند. زیرا در وضعیتی که در حال حاضر قرار دارد، در ظاهر جامعه ساکت است، ولی در ناآرامی های گذشته نیز چنین بوده است.» چرا تاکنون «آغاز» شکل نگرفته؟ فاضلی سپس نظریه ضرورت شکل گیری «آغاز نو» را مورد انتقاد قرارداد و گفت: «دیدگاهی که آقای دکتر کاشی ارائه کردند، این است که آغازی باید شکل بگیرد. منظور ایشان از شکل گیری آغاز این است که تمام آنچه حکومت در گذشته تا الآن برای مواجهه با ابرچالش ها داشته، کنار بگذارد، و طرحی نو دراندازد. پرسشی که ایشان پاسخ نمی دهد، این است که چرا تا حالا چنین آغازی شکل نگرفته است؟ چرا حاکمیت که مدت های طولانی است نسبت به وضعیت چالشی کشور آگاه شده ، طرحی نو در نینداخته است؟ پاسخ به این پرسش برعهده اندیشمندان علوم سیاسی است. ایشان در این باره پاسخی نداده اند. تنها به این اکتفا کرده اند که راه های گذشته را تجربه نکنیم و طرحی نو درانداخته شود.» او افزود: «تصور من این است تا زمانی که میان جامعه و حکومت توازن قوا برقرار نشود، احتمالا جناحی در حکومت مایل است کماکان از ابزار زور استفاده کند. مگر این که سیر تحولات جامعه به گونه ای پیش برود، که تولید قدرت مورد نظر جناح مذکور، برای حاکمیت به صرفه نباشد. در این صورت به طرحی نو خواهد اندیشید و آغازی را دنبال خواهد کرد.» شرایط شکل گیری آغاز؛ اشتباه کردم این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه در پاسخ به این سوال که «آیا جامعه به این توانایی می رسد که تولید قدرت بیش از حد برای نظام سیاسی مقرون به صرفه نباشد، و به اتخاذ آغازی تازه ناگزیر شود؟» می گوید: «تصور می کنم به این سادگی ها، چنین آغازی شکل نخواهد گرفت. در جنبش مهسا تصور می کردم که اگر حکومت به پایداری سیاسی نسبی برسد، آغاز و طرح نو خود را مطرح می کند، ولی اشتباه کردم.». فاضلی در ادامه افزود: «البته این ها به این شرط است که تحولات غیرمترقبه ای مثل جنگ در منطقه، فشارهای بین المللی خیلی وسیعتر از آنچه که تاکنون بوده است، یا تحولاتی در راس هرم نظام سیاسی، رخ ندهد. اگر چنین تحولاتی رخ ندهد و بخواهد تنها در یک روالی که تا کنون تجربه شده، یعنی درگیری میان حکومت و ناراضیان، معترضان، و به طور خلاصه مردم، فکر می کنم آن چیزی که تعیین کننده خواهد بود «برخورد» بعدی است که آیا بعد از آن، حکومت به این نتیجه می رسد که برای حفظ و پایداری خودش، باید تحولات بنیادینی را در گفتمان، سیاست ها، اقدامات، برنامه ها و اجراهای خودش، ایجاد بکند، یا نه؟ به غیر از مقاومت زندگی گرایی، فلج سازی بوروکراسی کشور فاضلی با تاکید بر این که « آقای دکتر کاشی به درستی اشاره کردند در جامعه نیروهای زندگی گرا، و سیاست زندگی، حاکم شده است» سپس گفت: « ایشان همچنین زندگی گرایی و سیاست زندگی را از ایدئولوژی های اسلام گرایی، ملی گرایی، و چپ گرایی و لیبرالیسم گرایی متمایز کرده و گفته اند که این زندگی گرایی شکل جدیدی از سیاست است که در جامعه ظاهر شده است. اما پرسش این است که زندگی گرایی اگر بخواهد به صورت آلترناتیو و یا بدیلی برای سیاست حاکم باشد، هنوز از تعریفی روشن برخوردار نیست و تنها در جایگاه مقاومت می‌تواند کارهایی را به پیش ببرد. ولی در وجه ایجابی ، نمی تواند سامان سیاسی جدیدی را ایجاد کند.» او افزود: « فراسیاست مردم، در مقابل سیاست حاکمیت، فقط زندگی گرایی نیست. مردم به عنوان نیروهایی که در بدنه بوروکراسی و سازمان های جامعه فعالیت می کنند، چون ناراضی و برخی حتی خشمگین هستند، عموما با اشکال پیچیده ای از کارشکنی ها، سستی ، بی توجهی ، عدم انجام وظایف کاری، کارشناسی، و اداری، در عمل ماشین بوروکراسی و اداری و سازمانی نظام حکمرانی را با چالش روبه رو کرده اند. این چالش بیشتر هم خواهد شد. به ویژه اگر در نظر بگیریم که نارضایتی های ناشی از شرایط اقتصادی زندگی، که تورم و مالیات ها به مردم تحمیل کرده، روز به روز مردم را بیشتر به این سمت و سو سوق می دهد که هرجایی که هستند، ماشین دولت را کندتر و کندتر بکنند.» این استاد سابق دانشگاه، با اشاره به این که «این ها، هزینه های تولید قدرت حکومت را بسیار بسیار سنگین می کند. از این رو فقط سیاست زندگی گرایی نیست که مقاومت را ایجاد کرده است، بلکه شکل های پیچیده ای از ناهمکاری، با هدف ها و برنامه های حکومت در نظام اداری هم شکل گرفته است.» افزود: « به هر اندازه که دولت به قطبی شدن جامعه دامن بزند، یعنی نیروهای حامی و طرفدار خودش را به طور نمادین متمایز بکند، و سیاست حامی پروری اش را گسترش بدهد، در عمل هم تنش های زندگی گرایی، و هم تنش های بوروکراتیکی که مردم ایجاد می کنند، کار را برای ایجاد ثبات سیاسی توسط حاکمیت دشوار و دشوارتر می کند. از این رو می خواهم بگویم تنها در صحنه خیابان ها نیست که شاهد تنش حاکمیت با مردم هستیم. زیر پوست سازمان ها هم تنش بزرگی، شکل گرفته است.» سناریوهای آینده فاضلی در ادامه در ارتباط به سناریوهای آینده تاکید کرد که تصور می کند «یکی از سه سناریو، ممکن است در آینده نزدیک، یعنی در دو سه سال آینده، ورق را برگرداند.» او سه سناریو را این گونه شرح داد: سناریوی اول: تغییر از طریق وقوع رخدادی در نیروهای سیاسی درون حاکمیت، و یا در حوزه رهبری .و ... سناریوی دوم: ایجاد ناآرامی ها، و یک درگیری دیگر . سنارویوی سوم: عدم توانمندی حاکمیت در تامین هزینه های حرکت های فرسایشی و کاهنده ای که میان سیاست زندگی مردم و کارشکنی های گسترده در سازمان ها وجود دارد. طبیعی است اگر سه مورد بالا با تنش های منطقه ای، تحریم های گسترده تر، یا بحران های زیست محیطی ناگهانی شدیدتر همراه بشود و تدبیری کارگشا برای مهار آن اندیشیده نشود، سرعت تغییرات افزایش می‌یابد.» بیشتر بخوانید: حال خراب سیاست های فرهنگی / قانون چیست، صدا و سیما و دولت چه می گویند، مردم چه می کنند؟/ بدون تفکیک نهادی سیاست فرهنگی نخواهیم داشت
زوال نگرانی مشترک متفکران امروز از فوکویاما و پیکتی تا عجم‌اغلو/ فناوری الزاما موجودی معصوم نیست
انقلاب علمی خاموش و انفعال ما / پیشگامی تولید فکر نیازمند آزاداندیشی از قیدهای تحمیلی است ۲۱۶۲۱۶ برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901723

دیگر خبرها

  • چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری ایران فردا / قواعد بازی حکومت و جامعه پیچیده‌تر شده
  • جهش تولید با مشارکت مردم باعث توسعه اشتغال می‌شود
  • دنیا از توان نظامی ایران متحیر شده است
  • «بی حجابی» گره‌ای که با دست باز می‌شود
  • جنجال نظرات مهدی نصیری درباره شاهزاده پهلوی و اپوزیسیون!
  • حمایت جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران از خیزش ضد صهیونیستی دانشجویان و اساتید آمریکا
  • حمایتی جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران از خیزش ضد صهیونیستی دانشجویان و اساتید آمریکا
  • حمایت جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران از خیزش ضد صهیونیستی دانشجویان و اساتید آمریکایی
  • نیروهای امنیتی ما در بدترین شرایط اجازه ورود به دانشگاه‌ها را ندارند
  • دانشگاه‌های ایران اجازه ورود نیرو‌های امنیتی به دانشگاه را نمی‌دهد