Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ساعت24»
2024-04-27@14:27:20 GMT

شوک عجیب برای مرد۷۰ ساله؛ من عروس شما هستم

تاریخ انتشار: ۱۷ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۵۱۸۴۵۴

ساعت 24-پیرمرد 70 ساله در حالی که پس از نوشیدن آب، با دستانی لرزان لیوان خالی را روی میز می گذاشت درباره ماجرای گم شدن پسرش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری «پنجتن مشهد» توضیح داد

پیرمرد 70 ساله در حالی که پس از نوشیدن آب، با دستانی لرزان لیوان خالی را روی میز می گذاشت درباره ماجرای گم شدن پسرش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری «پنجتن مشهد» توضیح داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


وی گفت: از روزی که ازدواج کردم همیشه آرزو داشتم خداوند پسری به من عنایت کند تا در روزگار پیری عصای دستم باشد و از سوی دیگر نیز نام و نسل مرا زنده نگاه دارد. اما گویی سرنوشت من به گونه ای دیگر رقم خورده بود چرا که فرزند اولم دختر بود .اگر چه دختر و پسر فرقی ندارد اما من همواره آرزو می کردم تا فرزند دیگرم پسر باشد ولی این بار نیز نه تنها همسرم دختر به  دنیا آورد بلکه چهار فرزند بعد از آن ها نیز دختر شدند.

دیگر موضوع علاقه ام به داشتن یک پسر را آشکار کرده بودم. به طوری که در راز و نیازهایم از خدا می خواستم پسری به من عطا کند به همین خاطر همسرم را نزد پزشکان مختلف بردم و او داروهای زیادی مصرف کرد از سوی دیگر من به خاطر شدت علاقه به یک فرزند پسر  دعا و نذر و نیاز کردم تا این که بالاخره آرزویم برآورده شد.

روزی که همسرم نتیجه سونوگرافی را نشانم داد گویی از خوشحالی در آسمان‌ها پرواز می‌کردم. هفتمین فرزندم پسر بود. من که در پوست خودم نمی‌گنجیدم راهی بازار شدم و مقدار زیادی اسباب بازی و انواع لباس های پسرانه برایش خریدم.

با به دنیا آمدن فرزین من دیگر در این جهان زندگی نمی کردم گویی در عالمی دیگر قدم برمی داشتم و رویاهایم را به تصویر می‌کشیدم. خلاصه نمی گذاشتم قند در دل پسرم آب شود تا این که او در مقطع دبیرستان درس و مدرسه را رها کرد این موضوع برایم اهمیتی نداشت چرا که نمی خواستم کاری را که دوست ندارد انجام بدهد روزها به همین ترتیب سپری می شد تا این که چند ماه قبل به شوخی یا جدی گفت که دختری را دوست دارد ولی من به خواسته اش اهمیتی ندادم و به او گفتم وقتی خدمت سربازی را گذراندی و کار و کاسبی مناسبی داشتی، یا در جایی استخدام شدی بعد مادرت بهترین و زیباترین دختر شهر را برایت خواستگاری می کند.

آن روز پسرم دیگر چیزی نگفت و در برابر مخالفت من اصراری نکرد. فقط گفت می خواهد به خدمت سربازی برود روز بعد هم وسایل شخصی اش را برداشت و به خدمت سربازی رفت. گاهی به مرخصی می آمد یا تلفنی با من صحبت می کرد ولی از حدود یک ماه قبل در حالی که من به خاطر سکته  قلبی مدت زیادی بستری بودم او سراغی از من نگرفته است و خبری هم از فرزین ندارم درحالی که به شدت نگرانش هستم ...

در این هنگام زن جوانی که مقابل پیرمرد نشسته بود، تصویر فرزین و پیرمرد را در صفحه گوشی تلفنش نمایان کرد و در مقابل چشمان حیرت زده پیرمرد گفت: من عروس شما و همسر فرزین هستم او در کنار من زندگی می کرد و به خدمت سربازی نرفته بود! دو ماه دیگر نیز پسرمان به دنیا می آید و ...
 

گردآوری: گروه خبر سیمرغ

منبع: ساعت24

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۵۱۸۴۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نوه دختر امام خمینی در خارج از کشور مشغول چه کاری است؟

خانم معصومه حائری یزدی همسر آیت‌الله سید مصطفی خمینی و دختر آیت‌الله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.

آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجت‌الاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصه های رسمی و رسانه‌ای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی می‌کند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).

از نکات شگفت‌آور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.

او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان می‌کرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب می‌کردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.

با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانه‌ها نبود اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهل‌وچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفت‌وگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم می‌کرد.

درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آن‌ها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی مانده‌اند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما ‌شدند و هول و هراس ایجاد ‌کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.

دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من می‌گفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»

دیگر خبرها

  • مریم خمینی نوه امام در خارج از کشور چه کاره است؟
  • راز قتل همسر و فرزند با آتش افروزی
  • نوه امام خمینی در خارج از کشور چه کاره است؟ 
  • نوه امام خمینی در خارج از کشور چه شغلی دارد؟
  • نوه دختر امام خمینی در خارج از کشور مشغول چه کاری است؟
  • نوه امام خمینی در خارج از کشور چه کاره است؟ /خاطرات عروس بزرگ امام از فوت دو فرزندش و علت آن
  • فوت پیرمرد ۷۰ ساله بر اثر برخورد قطار
  • فوت پیرمرد ۷۰ ساله بر اثر برخورد قطار 
  • معصومه حائری، عروس امام خمینی درگذشت
  • عروس امام خمینی درگذشت؛ معصومه حائری که بود؟