Web Analytics Made Easy - Statcounter

دخترک پاهایش را محکم روی زمین می‌کوبد تا سرعت تاب را بیشتر کند. تاب دست ساز به جای حرکت رو به جلو، مثل آویزی دور خودش می‌چرخد. گرد و خاک بلند می‌شود. می‌گویند حرف ازدواجش که پیش می‌آید، خودش را می‌زند و به مادرش حمله می‌کند.

به گزارش ایران، آن موقع دیگر روی تاب نشستن هم کمکی به او نمی‌کند. ساعت‌ها می‌چرخد، بی‌هدف.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

امروز سراغ سهیلا آمده‌ایم با خبر‌های خوش. سه هفته پیش درهمین صفحه برایتان از سهیلا نوشتم؛ دخترک ۸ ساله افغان که در یکی از کوره‌های آجرپزی قیام دشت زندگی می‌کند. سهیلا وقتی ۵ ساله بود، پدرش قرار ازدواجش را گذاشت.

برای نجات از یک گرفتاری بزرگ ۲۰ میلیون شیربها گرفت و قول دخترش را داد برای زندگی با پسر یکی از بستگان. پسر ۱۱ ساله‌ای که در همان کوره کارگری می‌کند. بعد از چاپ گزارش نیکوکاران پیشقدم شدند و در تماس با ما گفتند که زندگی دخترک را تغییر خواهند داد، البته می‌خواستند سهیلا را از نزدیک ببینند و با خانواده‌اش قول و قرار بگذارند دخترک دوران کودکی‌اش را سپری کند، مدرسه برود و روزی عشق را تجربه کند و خودش برای زندگی‌اش تصمیم بگیرد.

حتماً شما هم خبر ازدواج دخترک ۹ ساله مشهدی را شنیده‌اید با مردی که سال‌ها از خودش بزرگتر بود. معاون دادستان مشهد مداخله کرد و در تالارعروسی جلوی این ازدواج را گرفت. نیره عابدین‌زاده، معاون دادستان به رسانه‌ها گفت: این اولین اقدام عملی برای پیشگیری از این نوع ازدواج‌ها در کشوراست. او گفت: این دختر ۹ ساله هیچ اطلاعات عمومی نداشته، مدرسه نرفته، هیچ چیز از ازدواج نمی‌دانسته جز لباس عروسی‌اش.

گفت: اگر زودتر خبردار می‌شد حتی نمی‌گذاشت وارد آرایشگاه شود. به قول او دختر نحیفی که با زور کفش پاشنه بلند کمی بزرگ جلوه‌اش داده بوده. آن‌ها با مداخله اورژانس اجتماعی جلوی این اتفاق تلخ را گرفتند. او معتقد است این اتفاق برای پیشگیری از ازدواج کودکان مؤثر بوده. عابدین‌زاده خواست درباره این معضل اطلاع‌رسانی شود تا همه بدانند کودکان نباید در این سن ازدواج کنند.

حالا برگردیم به داستان سهیلا در قیام‌دشت، در ۱۵ کیلومتری جاده خاوران. او هم جثه‌اش کوچک‌تر از یک دختر ۸ ساله است. چشمانم را می‌بندم و در لباس عروسی تصورش می‌کنم؛ چه تصویر ترسناکی. سهیلا در کنار دامادی ۱۱ ساله. لابد این تصویر همان قدر خودش را هم ترسانده. می‌گویند وقتی از بچه‌ها این خبر را شنیده، کابوسی جز آن نداشته و مدام خواب آشفته می‌دیده و خودش را می‌زده.

اهالی می‌گویند این اطراف کم نیست از این نوع ازدواج‌ها. دختر بچه‌ها و پسربچه‌هایی که در کودکی به عقد یکدیگر درمی‌آیند و اصلاً نمی‌دانند ازدواج یعنی چه؟ خیلی‌هایشان به بلوغ نرسیده راهی خانه بخت می‌شوند. خانه بخت؟ همان طور که در گزارش قبل خواندید، آن روز مادر سهیلا برایمان گفت: «۲۰ میلیون به عنوان شیرب‌ها گرفتیم و شوهرم قولش را داد. گرفتار بودیم، بدجور گیر بودیم. ما افغان‌ها وقتی حرف می‌زنیم باید رویش بایستیم. الآن پشیمانیم. مثل گروگان می‌ماند. کاش این ۲۰ میلیون جور بشود و پس بدهیم. کاش هرکس می‌تواند کمک‌مان کند دخترم بماند. چند روز است فهمیده و خودش را مدام می‌زند و می‌گوید نمی‌خواهد عروس بشود. چنان خودش را می‌زند، ما را می‌زند که می‌مانم چه کنم.»

گزارش چاپ شد و نیکوکاران پیشقدم شدند برای اینکه سهیلا را از این مهلکه نجات دهند.

امروز دوباره راهی محل زندگی‌شان شده‌ایم. در اتاق‌های دودگرفته کوره آجرپزی، یکی از خیران با پدرش حرف می‌زند. صحبت از کبوتر‌های سفید مزار شریف است، سفیدی تپه‌ها، دره‌ها و چادر‌های زنانش و زندگی‌هایی که گاه در آن منطقه زود بر باد رفته... پدر با حسرت از وطن حرف می‌زند، از رنج‌هایش در وطن، از جنگ و ناامنی و بعد سختی‌هایش توی کشوری که بچه‌هایش حالا وطنش می‌دانند. هرچند بدون شناسنامه و به سختی روزگار بگذرانند. پدر می‌گوید هیچ‌وقت دلش رضا نبوده دخترش را در این سن و سال شوهر بدهد، قولش را بدهد. اما مجبور شده و مرد است و قولش و حالا اگر قرار است کمک کنند چرا نخواهد دخترک را آزاد بگذارد تا درسش را بخواند.

قول می‌دهد دخترک به مدرسه برود تا مثل خودش همیشه حسرت خواندن و نوشتن را نکشد. تا کلاس دوم خوانده و از این به بعد هم می‌تواند درسش را بخواند. پول خواستگاران را می‌دهد و جان دخترش را آزاد می‌کند. مادر سهیلا با خوشحالی حرف‌ها را گوش می‌دهد.
همه حواس‌شان هست سهیلا چیزی از ماجرا نشنود. می‌دانند همه این حرف‌ها وحشتزده‌اش می‌کند. قول و قرار‌ها گذاشته می‌شود.
این بار برای تغییر سرنوشت دخترک... سهیلا دفتر نقاشی و کتاب قصه اش را ورق می‌زند و دوباره برمی‌گردد روی تابش. چرخ می‌خورد و به آسمان خیره می‌شود این بار چشمانم را می‌بندم و تصویر دخترکی را می‌بینم که لباس مدرسه پوشیده و کیفش را دست گرفته.

زهرا کهرام، داوطلب جمعیت دانشجویی امام علی (ع) همراهمان است. خاله زهرای بچه‌ها که برای مدرسه رفتن‌شان تلاش زیادی کرده: «خوشحالم! قرار است زندگی سهیلا تغییر کند. خیلی وقت‌ها ما شاهد فروش بچه‌ها بوده‌ایم؛ والدینی که معتاد بوده‌اند و به اسم ازدواج کودک، بچه‌هایشان را فروخته‌اند. از نظر قانونی هم نمی‌توان پیگیری خاصی کرد، چون والدین به خاطر پول معمولاً اعتراضی ندارند. سهیلا فقط یکی از هزاران کودکی است که قرار بوده در کودکی ازدواج کند.

جمعیت امام علی (ع) در این زمینه سمیناری برگزار کرد و روی ۱۷ قومیت مختلف کشور و نزدیک به ۶۰۰ پرونده «کودک - همسر» کار کرد. آسیب‌هایی که این کودکان بعد از ازدواج دیده‌اند نه فقط مختص خودشان که گاه تا نسل‌های بعد ادامه می‌یابد. خیلی وقت‌ها جلوی این ازدواج‌ها را می‌توان با توانمندی مادران گرفت. چون وقتی مادری قوی و توانمند می‌شود دیگر دلش نمی‌خواهد و اجازه نمی‌دهد دخترش به ازدواج در کودکی تن دهد. اگر ما برای این کودکان امکان مدرسه رفتن فراهم کنیم و خانواده‌شان را توانمند کنیم به راحتی جلوی ازدواج فرزندان‌شان را در کودکی خواهیم گرفت. یادمان باشد سهیلا اولین و آخرین دختری نیست که قرار بود در این سن ازدواج کند.» کهرام با سهیلا و خانواده‌اش صحبت می‌کند. او مدتهاست با این خانواده در ارتباط است و از این پس نیز بر رفتار خانواده نظارت خواهد داشت.

عابدین مهدوی، عکاس و فیلمسازکودکان جنگ که یکی از خیران پیشقدم برای پیشگیری از ازدواج سهیلا است و همراه ما به قیام دشت آمده، می‌گوید: «این روز‌ها کودکان در همه جای دنیا حتی در محروم‌ترین نقاط آفریقا، افغانستان و عراق آرزو‌های بزرگ دارند. دیگر نمی‌توانیم بگوییم آن‌ها کودکند و چیزی از دنیا نمی‌دانند. خیلی اوقات شنیده‌ام این کودکان هم می‌پرسند سهم ما از دنیا چیست؟ بار‌ها هنگام کار در پاکستان، افغانستان و سیستان و بلوچستان ایران شاهد بوده‌ام که دختران را در کودکی مجبور به ازدواج با مرد ۴۵ ساله می‌کنند. ازدواج‌های زودهنگام باعث زخم‌های روحی و روانی زیادی در این بچه‌ها می‌شود. زخم‌هایی که تا پایان عمر با آنهاست.

من به عنوان یک عکاس و فیلمساز این درد را در چشمان آن‌ها می‌بینم. آن‌ها موقع ازدواج گریه می‌کنند نه گریه‌ای از سر دلتنگی که دختران هنگام ازدواج برای خانواده شان می‌کنند، بلکه گریه‌ای از سر ترس. وقتی داستان سهیلا را خواندم من هم مثل بقیه کسانی که برای این کار پیشقدم شده‌اند، فقط خواستم قدمی برای تغییر این مسیر بردارم. این روز‌ها خیلی‌ها برای کودکان کار قدم‌های مثبتی برمی‌دارند، امیدوارم برای پیشگیری از ازدواج کودکان هم این قدم‌ها برداشته شود. ما به این بچه‌ها کمک کنیم که مدرسه بروند ۱۸ ساله شوند، اجازه بدهیم عشق را تجربه کنند و خودشان برای زندگی‌شان تصمیم بگیرند. سهیلا برای ما نمادی از این کودکان است.»

آفتاب درحال غروب است. پدر سهیلا آهی از سر خشنودی می‌کشد. پدر دخترکش را درآغوش می‌گیرد و دختر خودش را به پدر می‌چسباند، انگار فهمیده قرار نیست از خانواده‌اش دور شود. او دیگر کودک - همسر نخواهد بود، اما سرنوشت دیگر سهیلا‌ها چه خواهد شد؟ همسرانی که کودکی‌شان برباد می‌رود.

منبع: فرارو

کلیدواژه: ازدواج کودکان ازدواج زودهنگام مشکلات ازدواج

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۵۳۴۵۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کنایه معین الدین سعیدی به مراسم ازدواج دختر یک مسئول در هتل اسپیناس پالاس /عده‌ای در ناراحت کردن مردم فوق تخصص دارند

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، معین الدین سعیدی نماینده چابهار در خصوص تفاوت فضای برخورد با نوع پوشش، قبل و بعد از انتخابات، گفت: با گذشت یک ماه و نیم از انتخابات فکر می‌کردیم همه فارغ از پوشش حضور پیدا کنند، اما الآن چه اتفاقی افتاده است که همان افراد بد شده اند؟! البته قطعا می‌دانم دشمن حساب شده در حال برنامه‌ریزی است که به هر حال فلسفه حجاب را زیر سوال ببرد، در حالیکه فلسفه بسیار مترقی دینی است. لذا با کسانی که به طور حساب شده در زمین دشمن بازی می‌کنند باید برخورد شود، اما روش برخورد با دختران سرزمینم به شدت با شعارهای زمان انتخابات تناقض دارد.

وی در گفتگو با جماران، با بیان این که مگر رئیس جمهور نمی‌گفت من گشت ارشاد مدیران را راه‌اندازی می‌کنم؟! مدعی شد: همین چند شب گذشته یکی از مسئولان عالی سابق کشور مراسم دختر خود را در هتل اسپیناس پالاس برگزار کرد که در آنجا باید گشت ارشاد مدیران ورود پیدا می‌کرد. با این روش‌ها ما نمی‌توانیم مطلوب را حاصل کنیم. سیره امامین انقلاب و حاج قاسم سلیمانی نیز این چنین نبوده است و امروز هم دفتر مقام معظم رهبری نیز به این نوع رفتارها تذکر جدی دادند.

سعیدی با اشاره به اینکه حجاب یک واجب شرعی است، گفت: من معتقد هستم حجاب یک واجب شرعی و سیاسی است اما در کنار آن تقویت سفره‌های مردم یک واجب شرعی، سیاسی و تقویت ارزش پول ملی هم یک ضرورت شرعی است و اینکه اصلاح نظام بانکداری باید اتفاق بیافتد و این‌ها اولویت‌های مهم‌تر مردم هستند.

نماینده چابهار در پایان گفت: عده‌ای در ناراحت کردن مردم فوق تخصص دارند و عامدانه فضای عمومی را در جامعه از بین می‌برند و دوقطبی‌هایی را ایجاد می‌کنند که در شان مردم ایران نیست.

۲۷۲۱۸

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1898174

دیگر خبرها

  •  دختر نوجوان قربانی بازی کودکانه خواهرزاده‌اش شد
  • ماجرای جنجالی ازدواج رابعه اسکویی و مازیار لرستانی؛ سی سال رفاقت دود شد!
  • ماجرای خودروی شراکتی دکتر معتمدی و دکتر مرندی و خرید بلیت قسطی هواپیما
  • جنجال یک عروسی در هتل اسپیناس پارسیان!
  • حکم اعدام آقای کارگردان شکسته شد
  • خاطره گویی در جمع دوستان اسرار جنایت یک ساله را فاش کرد | وقتی قاتل خودش را لو داد
  • فریب دختر ۱۸ ساله با وعده ازدواج و مهاجرت
  • حمله مرگبار پلیس آمریکا به بیمار جنسی؛ او به سراغ دختـر ۷ ساله آمده بود! | فیلم
  • کنایه تند نماینده مجلس به مراسم ازدواج دختر یک مسئول در هتل اسپیناس پالاس
  • کنایه معین الدین سعیدی به مراسم ازدواج دختر یک مسئول در هتل اسپیناس پالاس /عده‌ای در ناراحت کردن مردم فوق تخصص دارند