پرستار جوان قربانی هوسرانی پیرمرد ثروتمند شد
تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۵۸۵۴۷۸
ایران اکونومیست - به گزارش ایران اکونومیست، «نازنین» تازه 35 سالش شده بود اما سختیهای روزگار او را پیرتر نشان میداد. آنقدر گریه کرده بود که چشمان پف کردهاش باز نمیشد. میگفت دلش برای دخترهایش تنگ شده اما هم آنها و هم شوهرش حاضر نیستند او را ببینند. میگفت تنها گناهش این بوده که تسلیم خواستههای مرد هوسران نشده است اما حالا باید تاوانش را با بیآبرو شدنش پس بدهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«شوهرم کاظم کارگر روزمزد بود و هزینه روزانه زندگیمان هم به سختی تأمین میشد. چند نفر از دوستانش به تهران رفته بودند و اوضاع مالیشان بهتر شده بود. به همین دلیل پس از تولد دخترم، با اصرار او راهی پایتخت شدیم و کاظم در یک قنادی کار پیدا کرد. اما باز هم حقوقش کفاف زندگیمان را نمیداد. به اصرار او در یک مؤسسه خدماتی کار پیدا کردم و بهصورت پاره وقت برای نگهداری از کودکان و سالمندان به خانههای مردم میرفتم.
درهمین سالها بود که دختر دومم هم به دنیا آمد. هر چه بچهها بزرگتر میشدند تأمین هزینه هایشان سختتر میشد به همین دلیل تصمیم گرفتیم به شهر خودمان برگردیم. مدیر مؤسسهای که در تهران نزدش کار میکردم مرا به دوستش معرفی کرد و به این ترتیب در زادگاهم، پرستار یک پیرزن ثروتمند شدم. او زن مهربانی بود و چون از وضعیت کار همسرم خبر داشت، حواسش به من و بچه هایم بود و گاهی برای آنها هدیه میگرفت.
همه چیز خوب بود تا اینکه پس از مدتی سر و کله «ناصر» پسر بزرگ پیرزن پیدا شد. مردی 60 ساله و متأهل که خیلی مهربان بود. او وقتی از وضعیت زندگیم باخبر شد خیلی هوایم را داشت. من او را جای پدرم میدانستم و دوستش داشتم. رفت و آمدهای «ناصر» به خانه مادرش هر روز بیشتر میشد. وقتی مادرش میخوابید و من سرم خلوت میشد مرا صدا میکرد و ساعتها درددل میکرد و میگفت حرف زدن با من آرامش میکند.
گاهی وقتی به خانه میرفتم هم تماس میگرفت و تلفنی حرف میزد. تکرار این اتفاق اعتراضهای همسر و دخترانم را در پی داشت. تا حدی که شوهرم به تلفنهای هر شب این مرد حساس شد و گفت دیگر لازم نیست در آنجا کار کنی. اما نمیتوانستم براحتی از خیر حقوق و مزایای این کار بگذرم. اما سعی کردم کمی از او فاصله بگیرم. کم کم حرفهای ناصر از درددل بهجملات عاشقانه رسید و سرانجام از من خواستگاری کرد.
نه جرأت داشتم موضوع را به مادرش بگویم و نه به همسرم. تنها کاری که کردم این بود که هر وقت او میآمد به بهانهای از خانه بیرون میرفتم و سعی میکردم کمتر جلوی چشمش باشم اما نمیدانستم این رفتارم باعث میشود او از من کینه به دل بگیرد و نقشه انتقام از مرا اجرا کند.
آن روز شوم را فراموش نمیکنم. از بد روزگار دخترهایم را نیز به خانه پیرزن برده بودم، سرگرم کار بودم که ناگهان همسر «ناصر» آشفته و عصبی به آنجا آمد. با دیدن من به سمتم خیز برداشت و شروع به فحاشی کرد. داد میزد و میگفت: «با شوهر من چکار داری؟ تو باید به فکر شوهر دادن دخترهایت باشی؟ نکند به ثروت شوهرم چشم داری؟»دخترهایم و پیرزن از شنیدن این حرفها شوکه شده بودند و خیره مرا نگاه میکردند.
زبان در دهانم یخ زده بود و فقط اشک میریختم. او پیش از اینکه از خانه بیرون برود رو به من کرد و گفت: «اگر پایت را از زندگی شوهرم بیرون نکشی، مطمئن باش اتفاق بدی برایت میافتد.» بعد هم به مادرشوهرش گفت: «تا وقتی این زن در خانه ات باشد اجازه نمیدهم نوه هایت هم به دیدنت بیایند.»وقتی او رفت همه سکوت کرده بودند. دخترهایم وسایل شان را جمع کردند و از خانه پیرزن رفتند. صاحبکارم هم فقط گفت: «دیگر اینجا نمان. زنگ میزنم پرستار دیگری برایم بفرستند.» و عصا زنان به اتاق خوابش رفت.
هیچ کس مهلت دفاع به من نداد. در دادگاهی محاکمه شدم که متهمش من نبودم اما براحتی محکومم کردند. از آن روز به بعد رفتار شوهر و بچه هایم با من عوض شد و به تازگی فهمیدم همسرم درخواست طلاق داده است. زندگیام در حال نابودی است و هیچ کس بیگناهیام را باور نمیکند. سرگردان شدهام و کمک میخواهم.»
ریحانی، کارشناس مشاوره و مددکاری مرکز مشاوره آرامش پلیس اصفهان گفت: خانواده، کانون اجتماعی و مبدأ بروز عواطف انسانی و روابط و تعاملات بین فردی است و در برآورده کردن نیازهای افراد از اهمیت بالایی برخوردار است.
در خانواده سالم، اعضای خانواده نه تنها به نیازهای مادی بلکه به نیازهای معنوی و روحی و روانی یکدیگر نیز توجه میکنند. در این پرونده زن جوان با اعتماد بیش از حد به مردی غریبه و باور کردن ابراز محبتهای وی به دردسر افتاده است. متأسفانه زنان و دختران جوان تنها بواسطه اینکه مردی سن بالا باشد تصور میکنند آن فرد مانند پدر یا برادر بزرگتر آنها میتواند نقش حامی را برایشان ایفا کند اما غافل از اینکه بسیاری از این ابراز محبتها از سر هوسرانی است و تبعات سنگینی در پی دارد.»
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: سازمان نوسازی شهردار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۵۸۵۴۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قتل هولناک پدر به دست دختر جوان | همکاری ۲ پسر در اجرای نقشه قتل | متهم: پدرم با زندگی من در خانه مجردی مخالف بود!
به گزارش همشهری آنلاین، عقربهها ساعت ۹:۳۵ صبح دوازدهم اسفندماه سال گذشته را نشان میداد که فردی با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ تماس گرفت و هراسان به اپراتور گفت: با خودرو در جاده قدیم تهران ـ قم در حال رانندگی بودم که جسد مردی را در بیابانها مشاهده کردم؛ برای کمکرسانی اقدام کنید.
با اعلام این خبر، ماموران کلانتری ۱۷۸ شمسآباد، متخصصان پزشکی قانونی، تیم تشخیص هویت و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ به همراه بازپرس جنایی دادسرای فشافویه راهی محل حادثه شدند و تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند.
کودک ۵ ساله خرمآبادی خاله ۱۴ سالهاش را کشت!تیم جنایی جسد مرد حدوداً ۵۲ ساله را مشاهده کردند که بر اثر خفگی قربانی جنایت شده بود. گزارش پزشک صحنه نیز حکایت از آن داشت قتل در مکان دیگری رخ داده و جسد برای آتشافروزی به این بیابانها منتقل شده است. در نخستین گام کارشناسان تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی با دستور بازپرس جنایی اقدام به انگشتنگاری از روی جسد کردند که هویت مرد میانسال فاش شد.
کارآگاهان در این شاخه از تحقیقات متوجه شدند مقتول که شغل آزاد داشته، ساکن غرب استان تهران بوده و ۲ دختر جوان نیز دارد که اعضای این خانواده خیلی زود هدف بازجویی قرار گرفتند.
۲ دختر مقتول با اظهارات ضد و نقیضی در جریان تحقیقات مدعی شدند با پدر خود هیچگونه مشکلی نداشتند و آخرین روزی که او را دیدند ۲۴ ساعت قبل از کشف جسد بوده است، همچنین به دلیل اینکه مقتول در گذشته سابقه ترک خانه را به مدت چندین روز داشته، فقدانی او را به پلیس اعلام نکردهاند.
تحقیقات محلی تیم جنایی از همسایهها حکایت از آن داشت، این ۲ خواهر به شدت با پدر خود اختلاف داشتند و مقتول در گذشته چندینبار فرزندان خود را به قتل تهدید کرده بود که همین سرنخ شک کارآگاهان را برانگیخت!
تجزیه و تحلیلهای اطلاعاتی ادامه داشت تا اینکه لاشه سوخته خودروی پژو پارس مقتول داخل یک دره واقع در شهرستان دورود توسط ماموران پاسگاه حشمتآباد کشف شد و در ادامه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ۲ دختر جوان مقتول را دستگیر کردند.
یکی از خواهران که در جریان تحقیقات منکر هرگونه درگیری با پدر خود بود پس از مواجه با شواهد و مدارک موجود چارهای جز بیان حقیقت را نداشت و از یک جنایت هولناک رازگشایی کردند.
یکی از متهمان ماجرای جنایت را اینطور توضیح داد: من و خواهرم قصد داشتیم تا در یک خانه مجردی زندگی کنیم اما پدرمان مخالف بود و همین موضوع اختلاف خانوادگی گستردهای آفرید و تا حدی پیشرفت که پدرم ما را تهدید به قتل کرد.
زن جوان ادامه داد: در جریان این درگیریها به تنهایی تصمیم گرفتم که پدرم را به قتل برسانم بهخاطر همین از ۲ مرد جوان که از گذشته با آنها دوست بودیم، کمک گرفتم. روز حادثه پدرم در اتاق خوابش به خواب عصرگاهی فرو رفته بود که من درب ورودی خانه را مخفیانه برای متهمان باز کردم، دقایقی بعد آنها از پلهها بالا آمدند و با طنابی که در اختیارشان گذاشتم پدرم را با همکاری یکدیگر به قتل رساندیم.
متهم گفت: پس از ارتکاب جنایت، جسد را با خودروی پژو ۲۰۶ من به بیابانهای اطراف تهران ـ قم بردیم و در آنجا با بنزین جسد را به آتش کشیدیم در ادامه هم ۲ مرد جوان خودروی پژو پارس پدرم را از پارکینگ خانه برداشتند و برای معدوم کردن آن جهت گمراه کردن مسیر پرونده به شهرستان دورود بردند. خواهرم در این جنایت نقشی نداشته است.
کارآگاهان به دنبال دریافت این اعترافات، خیلی زود اقدامات اطلاعاتی را کلید زدند و مخفیگاه ۲ مرد جوان را در غرب استان تهران شناسایی و آنها را در یک عملیات ضربتی به دام انداختند.
متهمان پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی خیلی زود هدف بازجویی قرار گرفتند و به قتل مرد جوان با همدستی یکی از دختران مقتول اعتراف کردند.
با صدور قرار عدم صلاحیت از سوی دادرس شعبه ۱۰۱ دادگاه عمومی بخش فشافویه، پرونده به دادسرای مربوط ارجاع داده شد و تحقیقات همچنان ادامه دارد.
کد خبر 846751 منبع: تسنیم برچسبها خبر مهم قتل - قاتل حوادث ایران