منابر مذهبی همگام با شور حسینی مردم را به معارف عاشورایی برسانند / بزرگنمایی توان دشمن بر خلاف عزت حسینی است
تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۵۹۶۱۲۷
به گزارش خبرگزاری تقریب، آنچه جامعه امروز ما از قِبَل قیام امام حسین(ع) بدان نیاز دارد، توجه به پیامهای معرفتی در کنار بُعد احساسی این جریان عظیم تاریخ بشریت است. بخشی از این پیامهای معرفتی، در عبرتگیری از ابعاد سیاسی و اجتماعی آن و بخشی دیگر در ابعاد آسمانی و تمدنی جریان عاشورای حسینی نهفته است؛ یعنی همچنان که میتوان از قیام حسینی درس عزت، شهامت، مبارزه با ظلم، تقید به ارزشهای دینی و .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتر بخوانید: واقعه عاشورا را به منطق قرآنیِ زینب(س) نزدیک کنیم
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
امام حسین(ع) خون دوبارهای در رگهای اسلام جاری کرد
* نبی مکرم اسلام(ص) در روایتی فرمودند: «حُسَیْنٌ مِنِّی وَأَنَا مِنْ حُسَیْنٍ؛ حسین از من و من از حسینم». از دیدگاه شما معنای این تعبیر نبوی چیست؟
اینکه فرمودند «حسین از من است»، یعنی امام حسین(ع) از جهت نَسَبی نوه پیامبر(ص) محسوب میشود. البته این فراز از فرمایش حضرت جهت معنوی هم دارد؛ به این معنا که امام حسین(ع) از جهت مقام نورانیت از پیامبر(ص) است. اما اینکه میفرماید «من از حسینم» تعبیر بالاتری است. یعنی احیاگر مذهب حقه اهلبیت(ع) و اسلام ناب محمدی(ص)، بازگشتش به امام حسین(ع) است. در روایتی داریم حدوث اسلام نبوی، اما بقایش حسینی است. زیرا اگر امام حسین(ع) قیام نمیکردند و در این مسیر به شهادت نرسیده بودند، از اسلام چیزی باقی نمیماند. متأسفانه پس از جریان سقیفه چنان انحرافی در اسلام ایجاد شد که در این سده شاهد سقوط ارزشهای اصیل دینی در تاریخ اسلام هستیم. در منابع تاریخی فسادهای اقتصادی که برخی حکام اسلامی ایجاد کردند، به وضوح دیده میشود. لذا دیگر خبری از اسلام ناب نبوی نبود. اسلامی بود که خلیفه شراب میخورد، سگبازی و میمونبازی میکند و منسوبین او نیز بادهگساری و ظلم و جنابت میکنند. امام حسین(ع) با خون خودش، خون کثیف بنیامیه را از رگهای اسلام بیرون کرد و خون پاک خویش را جایگزین کرد. هرچند امویها تا اوایل امامتِ امام صادق(ع) حکومت کردند، اما اگر توجه کنید، شاهد خواهید بود نهضتهای شیعی مثل توابین، زیدیه و ... پس از شهادت حضرت به جریان افتادند. گویی امام حسین(ع) با شهادتش خون دوبارهای در رگهای اسلام جاری کرد و ظلمت زیادی را از بین مسلمانان زدود و عامل بیداری بسیاری از محبان اهلبیت(ع) شد. بنابراین روند بیداری امت اسلام پس از شهادت امام حسین(ع) شکل گرفت.
* درباره روند بیداری امت اسلام پس از شهادت امام حسین(ع) سخن گفتید. در این باره بیشتر توضیح میدهید؟
پس از شهات امام(ع)، نقش امام زینالعابدین، امام باقر و امام صادق(ع) در احیای مکتب اسلام در قالب نهضتهای علمی و فرهنگی نقش بیبدیلی بود. امام سجاد(ع) با وجود اینکه با تهدید بنیامیه مواجه بود، در قالب ادعیه و نیایش و ... آموزههای اسلام را احیا و ابقاء کرد. اعتقادم بر این است رساله سجادیه امام سجاد(ع) یک رساله بسیار عرفانی، حماسی، سیاسی و توحیدی و اخلاقی است که پاسخگوی تمام بشریت است.
در زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در قالب مجالس علمی و ارائه فقه شیعی به ترویج آموزههای اسلام پرداختند؛ زیرا در این عصر بنیامیه رو به افول بود و از دیگر سو با بنیعباس وارد نبردی سیاسی بر سر تصاحب قدرت شده بودند؛ لذا این دو امام بزرگوار از این فرصت نهایت استفاده را بردند تا جایی که بر اساس نقلهای تاریخی امام صادق(ع) در کوفه حدود 4 هزار شاگرد از اقصا نقاط عالم را پذیرا بودند. حتی یکی از ائمه اهل سنت به نام ابوحنیفه میگوید اگر شاگردی امام صادق(ع) را نداشتم، هلاک میشدم. تابعین هم از علوم حضرت بهره بردند. اگر امروز واجد این علوم و شاهد خیل عظیم شیعیان در عالم هستیم، مدیون این دو بزرگواریم.
"من نباشم تا دین اسلام باشد" شعار امام حسین(ع) بود
این را نباید فراموش کنیم که این حرکت علمی و معرفتی با ریخته شدن خون امام حسین(ع) و شهادت ایشان آغاز شد. حضرت خود را فدای اسلام کرد تا اسلام باقی بماند. این یعنی نهایت معنای ایثار. اگر ما خودمان را نگه داریم و حرکت نکنیم تا اسلام از بین برود، کار صحیحی نیست، اما امام حسین(ع) فرمود «من نباشم تا اسلام باشد»، «من نباشد تا خدا باشد». اما یزید گفت «من باشم تا دین نباشد»، «من باشم، حسین نباشد»، «من نباشم تا خدا نباشد». فرهنگ حسینی فرهنگی رحمانی و الهی و فرهنگ یزیدیان فرهنگی شیطانی است. بنابراین باید همواره اصل حفظ شود.
شناخت مقام نورانیت اهلبیت(ع) بر هر کسی واجب است
* مقام نورانیتی که درباره امام حسین(ع) و سایر معصومین(ع) فرمودید، مفهوم تقریباً نامأنوسی برای جامعه شیعی ماست. خلقت نوری یا مقام نوری اهلبیت(ع) به چه معناست؟
پیامبر(ص) و ائمه(ع) صاحب یک خلقت نوری و نیز صاحب یک مقام نورانیت هستند. پیامبر فرمود «أوّل ما خَلَقَ اللهُ نورِی؛ اول چیزی که خدا خلق کرد نور من بود». یا در روایتی دیگر فرمودند خدا تکلم کرد و نوری خلق کرد و این نور دو قسمت شد؛ یک قسمتش من و دیگری علی(ع) شد و همین طور تا سایر ائمه(ع) ادامه میدهند. این نور غیر از مقام نورانیت است. معصومین(ع) خلقت عرشی، روحی، اشباحی و جسمانی نیز دارند. یعنی قبل از اینکه آسمانها و زمین باشند، خداوند نور معصومین(ع) را خلق کرد و هر مرحله که پایین میآمدند، مقید به جسمهای روحی، برزخی و در نهایت جسمانی میشدند. استنادات فراوانی در این باره در روایات وجود دارد. مقام نورانیت، ولایت تکوینیه بلاقید و بلاشرط است. خداوند با مقام ولایت مطلقه خود تمام هستی را شهود میکند که همان مقام نورانیت است. پیامبر(ص) نیز واجد ولایت الهی است و ایشان این مقام را به امیرالمؤمنین(ع) نیز انتقال دادند. البته باید گفت خداوند از مجرای رسولالله و ائمه(ع) اِعمال ولایت و حکومت میکند نه اینکه سوای از هم باشند؛ لذا هر آنچه را که بگویند باش، آن چیز موجود میشود. پیامبر(ص) و ائمه(ع) با مقام نورانیت خویش عینالله ناظره هستند. همه هستی را میبینند. جالب است که در آیه105 سوره توبه به این حقیقت اینطور اشاره شده است: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّـهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ؛ بگو هرکاری انجام دهید، خداوند و رسولش و مومنین به زودی عمل شما را میبینند». کسی که وارد حوزه معرفت نفس میشود، کسی که وارد شناخت معرفت به نورانیت اهلبیت(ع) شود، او عارف بالله میشود و با چشم خدایی به امور نگاه میکند.
امام علی(ع) در روایتی مشهور به «معرفة بالنورانیة» که به سلمان و ابوذر بیان میکنند، میفرمایند: به خدا سوگند معرفت من به نورانیت بر هر مرد و زن مؤمنی واجب است؛لَعَمرِی إِنَّ ذَلِکِ الوَاجِبُ عَلَی کُّلِ مُؤمِنٍ وَ مُؤمِنَةٍ» و در ادامه میفرمایند: معرفت من به نورانیّت معرفت خداوند عزّوجل است و معرفت خداوند عزّوجل، معرفت من به نورانیّت است و آن دین خالصی است که خداوند دربارهی آن فرمود: «و امر نشدند به چیزی مگر چیزی که خدا را به اخلاص کامل در دین پرستش و بندگی کندو ازبندگی غیر او روی بر گرداند و نماز به پا دارند و زکات بدهند و این است دین راست و استوار؛ مَعرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ مَعرِفَةُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ مَعرِفَةُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ مَعرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ وَ هُوَ الدَّینُ الخَالِصُ الَّذِی قَالَ اللهُ تَعَالَی:« وَ مَا اُمِرُوا إِلّا لِیَعبُدُوا اللهَ مُخلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفاءَ وَ یُقِیمُوا الصّلاةَ وَ یُؤتُوا الزَّکاةَ وَ ذلِکَ دِینُ القَیِّمَةِ»
دشمنان در کربلا نور را تشخیص نمیدادند
* خداوند در آیه اول سوره ابراهیم(ع) میفرماید: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ الر ۚ کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَىٰ صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ؛ این قرآن کتابی است که ما به تو فرستادیم تا مردم را به امر خدایشان از ظلمات بیرون آوری و به عالم نور رسانی و به راه خدای مقتدر ستوده صفات رهسپار کنی». میخواهیم از این منظر به ماجرای امام حسین(ع) بنگریم. اگر ما قائلیم پس از رسول خدا(ص) ائمه(ع) وظیفه هدایت مردم از ظلمات به سوی نور را بر عهده گرفتند، درباره اباعبدالله(ع) به چه شکل خواهد بود؟
ظلمت چندین معنا دارد که شامل ظلمت نفس، ظلمت جهل، ظلمت گناه و ... میشود.کار پیامبران و ائمه(ع) خروج پیروان از ظلمت به سوی نور است. در آیةالکرسی هم بارها این فراز را خواندیم که اللّه وَلِیُّ الَّذینَ آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ؛ خداوند ولیّ کسانی است که ایمان آوردند؛ آنان را از ظلمات به سوی نور خارج میکند». «نور» در اینجا معانی مختلفی دارد، اما آنچه که بیشتر مدنظر خداست، به معنای ولایت و امامت اهلبیت(ع) است. این بزرگواران همواره در پی این هستند که امت خویش را با تربیت صحیح از ظلمات به سوی نور خارج کنند و در واقع در یک سطح از آگاهی برسند که بتوانند نور را از ظلمت تشخیص دهند. دشمنان امام حسین(ع) در کربلا نور را تشخیص نمیدادند و در وادی ظلمت رفتند. قرآن هم در ادامه آیه میفرماید وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ؛ و آنان که راه کفر گزیدند یار ایشان شیاطین و دیوها هستند که آنها را از عالم نور به تاریکیهای گمراهی میاندازند،» در چنین شرایطی: «أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ؛ این گروه اهل دوزخند و در آن همیشه خواهند بود». خود یزید سمبل جهل و ظلمت است.
مردم در صحنه عاشورا به جای اینکه سوار بر کشتی نجات حسین(ع) شوند و از مصباح هدایتی حضرت بهرهمند شوند، به مقابله با آن پرداختند. در حالی که میدانستند پیامبر(ص) فرمود «حسین نور هدایت و کشتی نجات است؛ إنّ الحُسَین مصباحٌ هدىً وسَفینَةُ نجاةِ» و همچنین میدانستند پدر یزید، معاویه و و ابوسفیان است. با این حال مردم نور را تشخیص ندادند. حرامخواریها و پرچمهای افتخاری که برای فسادهای اخلاقی داشتند. مثلاً هند جگرخوار تعدادی از این پرچمها داشت. در عرب اگر کسی خیلی زنا میداد، یک پرچم هدیه به او میدادند و او هم بالای منزلش نصب میکرد.
رسول گرامی اسلام(ص) آنان را از جهالت و از بند فسادهای رفتاری و اخلاقی نجات داد. به جای پاسداشت مقام ایشان نه تنها قدردانی نکردند بلکه پاره تن ایشان را به فجیعترین شکل ممکن به قتل رساندند. البته تأثیر لقمه حرام در این فاجعهآفرینی بسیار مشهود بود آنجا که امام(ع) در روز عاشورا خطاب به دشمنان فرمود: مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرامِ، فَطَبَعَ اللّهُ عَلى قُلُوبِکُمْ؛ شکمهای شما از حرام پر شده از این جهت خدا بر قلبهای شما مهر زده است»
ائمه(ع) صاحب مشیت و اذن خدا در هدایت خلایق هستند
* مرز بین هدایت از سوی اهلبیت(ع) به ویژه هدایت حسینی با هدایت الهی چیست؟ آیا دوئیتی وجود دارد؟ چکار میتوان کرد تا نگاه شرکآلود نداشته باشیم؟
اهلبیت(ع) هر آنچه دارند، به تبع ذات الهی است. هیچ کس در این عالم استقلال وجودی ندارد. مطمئناً اهلبیت(ع) همیشه حائز اذن الهی هستند لذا اینکه ایشان بدون اذن کار انجام میدادند، اصلاً متصور نیست. این بزرگواران با مشیت و خواست خداوند برنامههای خویش را انجام میدادند. آیهای که میفرماید «ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّه؛ تا خدا نخواهد، [شما] نخواهید خواست» درباره پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) است. بلکه باید گفت معصومین(ع) عین مشیت خداوند هستند. امیرالمؤمنین(ع) در روایتی فرمودند «أنا مَشیّتُ اللّه». ایشان چون منصب ولایت دارند، خود به خود اذن الهی همراهشان است. ولایت ائمه(ع) با ولایت خدا هم یکی است و دوئیتی در آن نیست. در دعای ماه رجب میخوانیم «لَا فَرْقَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُکَ؛ میان تو و آنها جدایى نیست جز آنکه آنان بنده مخلوق تواند».
بنابراین امیرالمؤمنین(ع) و اهلبیت(ع) ذوب در توحیدند. هر حرکتی از علی(ع) صادر میشود، به اذن خداوند است. دشمنان با دست ید اللّهی حضرت به درک واصل میشدند. خداوند از مجرای این انوار مقدس کار انجام میدهد. این مفهوم را در آیه17 انفال اینگونه میخوانیم: «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى ...؛ و شما آنان را نکشتید، بلکه خدا آنان را کُشت. و چون تیر به سوی آنان افکندى، تو نیفکندى، بلکه خدا انداخت.»
بنابراین از یک جنبه چرا امام حسین(ع) به کربلا رفت؟ به دلیل آنکه اذن الهی را داشت و بر اساس مشیت خدا حرکت کرد. جالب است که یاران امام حسین(ع) این رفتار را آموخته بودند و با اذن وارد میدان میشدند.
شور حسینی را متصل به معرفت حسینی کنیم
* معارف عظیمی در ماجرای اهلبیت(ع) وجود دارد؛ چرا این مسائل در بین مؤمنین رواج ندارد؟
بله متأسفانه همین طور است. در حالی که باید نسبت به ماجرای اهلبیت(ع) شور و معرفت را با هم پرداخت. از این جهت نکتهای که لازم است هیئات مذهبی به عنوان مهمترین تریبون امام حسین(ع) در این ایام توجه کنند، توجه به بُعد معرفتی اهلبیت(ع) است. در روایت داریم «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة؛ هرکس بدون معرفت به امام زمانش بمیرد، با مرگ جاهلیت مرده است». پس یکی از کارهایی که در ماه محرم انجام میدهیم، معرفتافزایی نسبت به امام زمانمان باشد. عزاداری و گریه و زاری بسیار پسندیده و مستحب است. خود این مستحبات انسانساز است. اما باید مدیریت شود تا مردم بیشتر از فیوضات امام(ع) بهرهمند شوند.
باید نگرشهای معرفتی را در منابر و سخنرانیها
جالب است توجه کنید حدود 4 هزار نفر با امام حسین(ع) همراهی کردند. اما وقتی حضرت در یکی از منزلگاهها اعلام فرمودند مسیرمان شهادت است، جز اندکی باقی نماندند. کسانی که در کربلا حضور داشتند، مقامامت امام(ع) را درک میکردند و کسی که مقام ائمه(ع) را بشناسد، عارف حقیقی میشود. ما باید نگرشهای معرفتی را در منابر و سخنرانیها بیان کنیم. خیلی از بچههای مذهبی در قبال فتنههای اجتماعی کم میآورند، به دلیل ضعف معرفتی است. کسانی که از اطراف امام حسین(ع) پراکنده شدند و یا گریختند، بنای زندگیشان بر مادیات بود.
اکنون هم که انقلاب با بحرانهای اقتصادی دست و پنجه نرم میکند، کسانی که دارای این روحیه هستند، از این فتنه دشمن سرافراز بیرون نمیآیند که قطعاً مطمئن هستیم همان طور که مردم تاکنون بسیار قویتر از مسئولان پشت نظام ایستادهاند، این فتنه هم عبور خواهند کرد. لذا باید همواره یادمان باشد که حرف اولمان را سکه و دلار نزند بلکه حرف اولمان خداوند و مقولات منسوب به خداوند باشد. اگر اکنون جامعه را خوب مدیریت کنیم و در این شرایط حساس مردم را دعوت به قناعت کنیم، شرایطمان بهتر خواهد شد.
بزرگنمایی دستاوردهای دشمن بر خلاف عزت حسینی است
یکی از اقدامات ناپسند برخی مسئولان نظام، طرح مباحثی مثل جهانیسازی اقتصادی است. اینگونه بزرگنمایی کردن اصلاً پسندیده نیست و بر خلاف صفت نیکوی «عزت» است؛ خصلتی که امام حسین(ع) تا آخرین قطره خون به آن پایبند بودند. امیرالمؤمنین(ع) به مالک فرمود سعی کن به کشور خودت بیشتر رسیدگی کنی. بزرگنمایی دستاوردهای خارجیها باعث غفلت از دستاوردهای داخلی میشود. اینکه رهبر معظم انقلاب میفرمایند اقتصادمان باید اقتصاد مقاومتی باشد یک حرف حکیمانه است؛ یعنی باید متکی به تولیدات و منابع داخلی باشیم. متأسفانه کاری کردیم که تمام شریانهای فرهنگی و اقتصادی کشورمان وابسته به خارج شده است. چرا باید آمریکا یک شوک کوچک که وارد میکند، اقتصاد ما فلج شود و تا پوشک بچه هم نیازمند شویم. عدم مدیریت صحیح و قاطع و مستمر نداریم. وقتی از ریزهکاریهای اقتصادی غفلت کنیم، کشور با التهاب مواجه میشود.
مقاومت و صلابت امام حسین(ع) در برابر دشمنانش او را برای همیشه در تاریخ ماندگار کرد تا جایی که حتی الگویی برای غیر مسلمانان شدند. این مسأله شوخیبردار نیست. خداوند چنان اثری در شهادت امام حسین(ع) قرار داد که اکنون میبینیم از بیش از 90 کشور جهان با هر دین و آیینی در همایش عظیم اربعین حسینی حضور مییابند. این بزرگترین معجزه الهی است. حتماً باید مار تبدیل به اژدها شود؟ الان کدام یک از حاکمان اسلامی دارای ارزش و جایگاه هستند؟ حتی گاهاً قبور آنها مشخص نیست و اگر هم اثری است، هیچ توجهی نسبت به آنان نیست.
نور حسینی در حال جهانی شدن است
مگر استقبال محبان اهلبیت(ع) از قبور اهلبیت(ع) به ویژه امام علی(ع) و امام حسین(ع) را میتوان با دیگران مقایسه کرد؟ این یکی از اسناد حقانیت اهلبیت عصمت و طهارت(ع) است. دشمنان با وجود اینکه سعی در تخریب چهره اهل عترت(ع) تاکنون داشته است، هیچ گاه نتوانسته به مقصود خود دست یابد. خداوند در سوره صف میفرماید «یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ؛ مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا -گر چه کافران را ناخوش اُفتد- نور خود را کامل خواهد کرد.». نورالله امام حسین(ع) است. یا وقتی شما اهلبیت(ع) را زیارت میکنید، خطاب به ایشان میگویید: السَّلَامُ عَلَیْک یَا نُورَ اللَّهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ؛ سلام بر تو ای نور خدا در ظلمتهای زمین». خداوند میفرماید دشمنان قصد دارند این نور را با فوت خاموش کنند، اما خداوند قصد کرده این نور را کامل کند «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» این آیه نشان میدهد نور حسینی در حال جهانی شدن است. این نور حتی در قلب اروپاییها، کمونیستها، هندوها چنان اثر میگذارد که همهگی در روز عاشورا صدای حسین را سر میدهند.
همچنین خداوند در سوره نور و آیه مشهور به آیه نور میفرماید اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض؛ خدا نور آسمانها و زمین است.» از جهت فلسفی نور حادث است، لذا نوری که خداوند در این آیات میفرماید، انوار اهلبیت(ع) است که روایات هم این مسأله را تصریح میکنند. انوار مقدس اهلبیت(ع) تمام جهان را تحت تأثیر قرار دادهاند هرچند با چشم ظاهری دیده نمیشوند.
منبع: تقریب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۵۹۶۱۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یادداشت| امام صادق(ع) و نگاه ویژه به شهر مقدس قم
بیشترین روایاتی که در ارتباط با شهر مقدس قم و قمی ها بیان شده از امام صادق(ع) است که در مناسبتهای مختلفی از این شهر و اهل آن به نیکی یاد کرده و تعابیر بینظیری را برای شهر قم بیان کردهاند. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، شهر مقدس قم از شهرهایی است که از صدر اسلام مورد توجه معصومین علیهم السلام بوده و روایات فراوانی از پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) گرفت تا امام هادی و امام عسکری علیهما السلام راجع به شهر مقدس قم و ویژگیهای آن بیان شده که این شهر را به مقصدی برای مهاجرت اصحاب و یاران اهل بیت تبدیل کرده و اهل آن را مورد تحسین و تمجید قرار داده اند.
بیشترین روایاتی که در رابطه با شهر مقدس قم و قمی ها بیان شده است از امام صادق علیه السلام است که در مناسبت های مختلفی از این شهر و اهل آن به نیکی یاد کرده و تعابیر بی نظیری را برای شهر قم بیان کرده اند به صورتی که شهر قم را شهر منتخب خداوند و حرم اهل بیت، پناهگاه فاطمیون و محل امن شیعیان دانسته و ضمن تشویق مؤمنان به مهاجرت به قم اهل قم را مردمی نجیب، عالم، دیندار، پیکارجوی در راه خدا و یاوران امام عصر(عج) معرفی کرده اند.
این نوشته به 19 روایت از امام صادق(ع) و به برخی از ویژگی های این شهر مقدس از نگاه امام صادق علیه السلام می پردازیم.
1. قم حرم اهل البیت علیهم السلام
امام صادق علیه السلام فرمود: «انَّ لِلَّهِ حَرَماً وَهُوَ مَکةَ، وَانَ لِلرَّسُولِ حَرَماً وَهُوَ الْمَدینَةُ، وَانَّ لِامیرِالْمُؤْمِنینَ حَرَماً وَهُوَ الْکوفَةُ، وَانَّ لَنا حَرَماً وَهُوَ بَلْدَةُ قُمْ، وَسَتُدْفَنُ فیها امْرَأَةٌ مِنْ اوْلادی تُسَمّی فاطِمَةُ، فَمَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ. قالَ الرَّاوی: وَکانَ هذا الْکلامُ مِنْهُ قَبْلَ انْ یولَدَ الْکاظِمُ علیه السلام؛ خداوند حرمی دارد که مکه است، و برای پیامبر صلی الله علیه و آله هم حرمی است و آن مدینه است، حرم امیرالمؤمنین علیه السلام کوفه و حرم ما اهل البیت شهر قم است. بزودی در قم، زنی از فرزندان من به نام فاطمه دفن می شود که هر کس مرقد او را زیارت کند بهشت بر وی واجب می گردد. راوی گوید: امام صادق علیه السلام این سخن را قبل از تولّد امام کاظم علیه السلام پدر بزرگوار حضرت فاطمه معصومه علیها السلام بیان کرد». (بحارالانوار، ج 60، ص 216، ح 41)
2. قم مدفن شفیعه شیعیان
امام صادق علیه السلام فرمود: «تُقْبَضُ فیها امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدی اسْمُها فاطِمَةُ بِنْتُ مُوسی، وَتَدْخُلُ بِشَفاعَتِها شیعَتی الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ؛ در شهر قم زنی از فرزندان من رحلت می کند که نام او فاطمه دختر موسی بن جعفر علیهما السلام است، و تمام شیعیان من (که شایسته شفاعت باشند) با شفاعت این خانم وارد بهشت می شوند». (بحارالانوار، ج 60، ص 228، ح 59)
3. قم و زائران بهشتی
امام صادق علیه السلام فرمود: «انَّ زِیارَتَها تَعْدِلُ الْجَنَّةَ؛ بی شک (ثواب) زیارت مرقد حضرت معصومه علیها السلام برابر با بهشت است». (بحارالانوار ج 48، ص 317)
4. قم منتخب خدا
امام صادق علیه السلام فرمود: «انَّ اللَّهَ اخْتارَ مِنْ جَمیعِ الْبِلادِ کوفَةَ وَ قُمْ وَ تِفْلیسَ؛ خداوند ازمیان تمام شهرها، کوفه، قم و تفلیس را برگزیده است». (بحارالانوار، ج 60، ص 213، ح 25)
5. قم حجّت خدا بر همه دنیا
امام صادق علیه السلام فرمود: «انَّ اللَّهَ احْتَجَّ بِالْکوفَةِ عَلی سائِرِ الْبِلادِ، وَبِالْمُؤْمِنینَ مِنْ اهْلِها عَلی غَیرِهِمْ مِنْ اهْلِ الْبِلادِ، وَاحْتَجّ بِبَلْدَةِ قُمْ عَلی سایرِ الْبِلادِ وَبِأَهْلِها عَلی جَمیعِ اهْلِ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ مِنَ الْجِنّ وَالْإنْسِ، وَلَمْ یدَعِ اللَّهُ قُم وَاهْلَه مُسْتَضْعَفاً بَلْ وَفَّقَهُمْ وَایدَهُمْ.. وَسَیأْتی زَمانٌ تَکون بَلْدَةُ قُمْ وَاهْلُها حُجَّةً عَلَی الْخَلائِقِ وَذلِک فی زَمانِ غیبَةِ قائِمِنا علیه السلام الی ظُهُورِهِ، وَلَوْلا ذلِک لَساخَتِ الْارْضُ بِأَهْلِها، وَانَ الْمَلائِکةَ لَتَدْفَعُ الْبَلایا عَنْ قُمْ وَاهْلِهِ، وَما قَصَدَهُ جَبَّارٌ بِسُوءٍ الّا قَصَمَهُ قاصِمُ الْجَبَّارینَ؛ خداوند کوفه را بر دیگر شهرها، و مؤمنین آن را بر مؤمنان سایر سرزمینها حجّت قرار داد و شهر قم را بر سایر شهرها و مردم آن را بر همه اهالی شرق و غرب عالم، از جن و انس، حجّت قرارداد. خداوند شهر قم و مردم آن را مستضعف و ناتوان رها نکرده، بلکه به آنان توفیق داده و آنها را تأیید کرده است. روزگاری خواهد آمد که شهر قم و مردمان آن بر دیگر مردمان حجت باشند. آن روزگار در زمان غیبت قائم ماست تا زمان ظهورش. اگر چنین نبود زمین، اهل خود را در کامش فرو می برد. فرشتگان بلایا را از قم و مردم قم دور می کنند. هیچ ستمگری قصد بدی نسبت به آنان نکند، مگر آن که درهم شکننده ستمگران او را در هم شکند». ( بحارالانوار، ج 60، ص 213، ح 22)
6. قم معدن علم و دانش
امام صادق علیه السلام فرمود: «سَتَخْلُو کوفَةُ مِنَ الْمُؤمِنِینَ، وَیأْزِرُ عَنْهَا الْعِلْمُ کما تَأْزِرُ الْحَیةُ فی جُحْرِها، ثُمَّ یظْهَرُ الْعِلْمُ بِبَلْدَةٍ یقالُ لَها قُمْ، وَتَصِیرُ مَعْدِناً لِلْعِلْمِ وَالْفَضْلِ، حَتّی لایبْقی فی الْارْضِ مُسْتَضْعَفٌ فی الدّینِ حَتّی الْمُخَدَّراتِ فِی الْحِجالِ، وَذلِک عِنْدَ قُرْبِ ظُهُورِ قائِمِنا، فَیجْعَلُ اللَّهُ قُمْ وَاهْلَهُ قائِمینَ مَقامَ الْحُجَّةِ، وَلَوْلا ذلِک لَساخَتِ الْارْضُ بِأَهْلِها، وَلَمْ یبْقَ فی الْارْضِ حُجَّةٌ، فَیفیضُ الْعِلْمُ مِنْهُ الی سایرِ الْبِلادِ فی الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ، فَیتِمُّ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَی الْخَلْقَ حَتّی لایبْقی احَدٌ عَلَی الْارْضِ لَمْ یبْلُغْ الَیهِ الدّینُ وَالْعِلْمُ، ثُمَّ یظْهَرُ الْقائِمُ علیه السلام؛ بزودی کوفه از مؤمنان تهی خواهد گشت و علم و دانش از آن رخت برخواهد بست، همانند ماری که در لانه اش پنهان شود. آن گاه علم و دانش در شهری به نام قم آشکار خواهد شد. این شهر معدن دانش و فضیلت خواهد شد تا آنجا که بر روی کره زمین کسی نمی ماند که در دین ضعیف و ناتوان باشد، حتّی زنان پرده نشین؛ و این امر نزدیک ظهور قائم ما رخ خواهد داد؛ خداوند قم و مردم آن را جانشینان حضرت حجّت قرار می دهد. اگر چنین نبود بی شک زمین اهل خود را می بلعید و در روی زمین حجتی باقی نمی ماند. علم و دانش از این شهر به شهرهای دیگر در شرق و غرب عالم سرازیر می شود و بدین سان حجّت خدا بر بندگانش تمام می شود، تا آنجا که در کره خاکی کسی نمی ماند که دین و دانش به او نرسیده باشد؛ سپس حضرت مهدی علیه السلام ظهور می کند». (بحارالانوار، ج 60، ص 213، ح 23)
7. قم کانون شیعیان
عبدالله بن سنان روایت مفصّلی از امام صادق علیه السلام نقل کرده، که در بخشی از آن آمده است «وَ هُوَ مَعْدِنُ شیعَتِنا؛ قم کانون شیعیان ماست». (بحارالانوار، ج 60، ص 212، ح 20)
8. قم پناه مؤمنان در فتنه ها
امام صادق علیه السلام فرمود: «اذا عَمَّتِ الْبُلْدانَ الْفِتَنُ فَعَلَیکمْ بِقُمْ وَحَوالیها وَنَواحیها فَانَّ الْبَلاءَ مَدْفُوعٌ عَنْها؛ هنگامی که فتنه ها همه شهرها را فرا بگیرد به قم و اطراف آن پناه ببرید که بلا از قم دفع شده است». (بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 26)
9. سلام و برکات خدا بر قم
امام صادق علیه السلام فرمود: «انَّ لَعَلی قُمْ مَلِکاً رَفْرَفَ عَلَیها بِجَناحَیهِ لایریدُها جَبَّارٌ بِسُوءٍ الّا اذابَهُ اللَّهُ کذَوبِ الْمِلْحِ فی الْماءِ، ثُمَّ اشارَ الی عیسَی بْنِ عَبْدِاللَّهِ فَقالَ: سَلامُ اللَّهِ عَلی اهْلِ قُمْ. یسْقَی اللَّهُ بِلادَهُمُ الْغَیثَ، وَینْزِلُ اللَّهُ عَلَیهِمُ الْبَرَکاتِ، وَیبَدِّلُ اللَّهُ سَیئاتِهِمْ حَسَناتٍ، هُمْ اهْلُ رُکوعٍ وَسُجُودٍ وَقِیامٍ وَقُعُودٍ، هُمُ الْفُقَهاءُ الْعُلَماءُ الْفُهَماءُ، هُمْ اهْلُ الدّرایةِ وَالرّوایةِ وَحُسْنِ الْعِبادَةِ؛ برفراز قم فرشته ای پیوسته بال و پر می زند. هیچ ستمگری تصمیم سوئی در مورد قم نمی گیرد مگر این که خداوند او را (به وسیله آن فرشته) نابود می کند، همانگونه که نمک در آب حل می شود. حضرت سپس از عیسی بن عبدالله قمی یاد کرد و فرمود: سلام و درود خدا بر اهل قم. محلی که خداوند آن را با آب باران سیراب می کند، و برکاتش را بر اهل آن نازل می نماید، و گناهان و خطاهای آنان را تبدیل به حسنه می کند. آنان اهل رکوع و سجود و قیام و قعودند. آنها هستند فقها و علما و خردمندان. آنان اهل روایت و درایت و عبادت نیکو هستند». (بحارالانوار، ج 60، ص 217، ح 46)
10. خاک قم مقدّس است
امام صادق علیه السلام فرمودند: «تُرْبَةُ قُمْ مُقَدَّسَةٌ وَاهْلُها مِنَّا وَنَحْنُ مِنْهُمْ، لایریدُهُمْ جَبَّارٌ بِسُوءٍ الّا عُجّلَتْ عُقُوبَتُهُ مالَمْ یخُونُوا اخْوانَهُمْ فَاذا فَعَلُوا ذلِک سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیهِمْ جَبابِرَةَ سُوءٍ! اما انَّهُمْ انْصارُ قائِمِنا وَدُعاةُ حِقّنا. ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ الَی السَّماءِ وَقالَ: اللَّهُمَّ اعْصِمْهُمْ مِنْ کلّ فِتْنَةٍ وَنَجّهِمْ مِنْ کلّ هَلَکةٍ؛ خاک قم مقدّس است، ومردم قم از ما، و ما از آنها هستیم. هر ظالم ستمگری نسبت به قم نظر سویی داشته باشد خداوند در مجازاتش تعجیل می کند. این ویژگی ها برای اهل قم تا زمانی است که نسبت به یکدیگر خیانت نکنند. اگر چنین کنند خداوند حاکمان ستمگری را بر آنها مسلّط می کند. آگاه باشید که یاران حضرت مهدی علیه السلام و دعوت کنندگان به حقّ ما، قمی ها هستند. سپس حضرت سر به آسمان بلند کرد و این گونه در حق اهل قم دعا کرد: خدایا! آنها را از هرفتنه ای حفظ کن و از هر هلاکت و نابودی مصون بدار». (بحارالانوار، ج 60، ص 218، ح 49)
11. قم پناهگاه فاطمیون و محل راحتی مؤمنان
امام صادق علیه السلام فرمود: «اذا اصابَتْکمْ بَلِیةٌ وَعَناءٌ فَعَلَیکمْ بِقُمْ. فَانَّهُ مَأْوی الْفاطِمِیینَ، وَمُسْتَراحُ الْمُؤْمِنینَ. وَسَیأتی زَمانٌ ینْفَرُ اوْلِیائُنا وَمُحِبُّونا عَنَّا وَیبْعُدُونَ مِنّا، وَذلِک مَصْلَحَةٌ لَهُمْ لِکیلا یعْرَفُوا بِوِلایتِنا، وَیحْقِنُوا بِذلِک دِمائَهُمْ وَامْوالَهُمْ. وَما ارادَ احَدٌ بِقُمْ وَأَهْلِه سُوءاً الّا اذَلَّهُ اللَّهُ وَابْعَدَهُ مِنْ رَحْمَتِهِ؛ هر زمان بلاها و نگرانی ها شما را فراگرفت به قم پناه ببرید. زیرا قم پناهگاه فاطمیین و محل راحتی مؤمنان است. و زمانی خواهد آمد که اولیاء و دوستان ما از ما دور می شوند و از شهرهای ما کوچ می کنند، و این کار به مصلحت آنان است، برای این که به ولایت ما شناخته نشوند، و جان و مال خود را حفظ کنند و هر کس به قم و اهل قم نظر بدی کند خداوند او را ذلیل کرده و از رحمتش دور می سازد». (بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 32)
12. قم مأمن شیعیان
جماعتی از امام صادق علیه السلام نقل کرده اند که فرمودند: «اذا عَمَّتِ الْبَلایا فَالْامْنُ فی کوفَةِ وَنَواحیها مِنَ السَّوادِ وَقُمْ مِنَ الْجَبَلِ وَنِعْمَ الْمَوْضِعُ قُمْ لِلْخائِفِ الطَّائِفِ؛ هنگامی که بلا فراگیر شود امنیت در کوفه و اطراف آن در عراق، و قم در منطقه جبل (ایران) خواهد بود و قم محل خوبی برای افراد خائف و سرگردان است». (بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 28)
13. دفع بلا از قم
امام صادق علیه السلام فرمود: «اذا فَقَدَ الْامْنُ مِنَ الْعِبادِ، وَرَکبَ النَّاسُ عَلَی الْخُیولِ، وَاعْتَزَلُوا النّساءَ وَالطّیبَ، فَالْهَرْبُ الْهَرْبُ عَنْ جَوارِهِمْ، فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِداک: الی اینَ؟ قالَ: الی الْکوفَةِ وَنَواحیها، اوْ الی قُمْ وَحَوالیها فَانَّ الْبَلاءَ مَدْفُوعٌ عَنْهُما؛ هنگامی که امنیت از میان مردم رخت بربست، و مردم سوار بر مرکب های جنگی شده، و از همسران خویش و بوی خوش فاصله گرفتند، از آنها فرار کنید. راوی می گوید عرض کردم: فدایت گردم به کجا فرار کنیم؟ فرمود: به سمت کوفه و حوالی آن، یا قم و نواحی آن، زیرا بلا از این دو شهر دفع شده است». (بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 29)
14. قم مرکز شیعیان و موالیان ائمّه اطهار علیهم السلام
سلیمان بن صالح می گوید: روزی خدمت امام صادق علیه السلام بودم، که از فتنه های بنی عبّاس و مشکلاتی که از سوی آنها دامنگیر مردم شده بود سخن به میان آمد، عرض کردم: فدایت گردم، در چنین زمانی مردم به کجا پناه ببرند؟ فرمود: «الی الْکوفَةِ وَحَوالیها وَالی قُمْ وَنَواحیها، ثُمَّ قالَ: فی قُمْ شیعَتُنا وَمَوالینا؛ به کوفه و حوالی آن و قم و اطراف آن پناه ببرید. سپس فرمود: شیعیان و موالیان ما در قم هستند». (بحارالانوار، ج 60، ص 215، ح 35)
15. اهل قم یاران امام زمان(عج)
امام صادق علیه السلام خطاب به عفان بصری فرمود: «آیا می دانی چرا قم را قم نامیده اند؟ گفت: خدا و رسولش و شما بهتر می دانید. فرمود: «انَّما سُمّی قُمْ لِانَّ اهْلَهُ یجْتَمِعُونَ مَعَ قائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیهِ، وَیقُومُونَ مَعَهُ وَیسْتَقیمُونَ عَلَیهِ وَینْصُرُونَهُ؛ از آن جهت قم را قم نامیده اند که مردم آن بر گرد قائم آل محمّد صلوات الله علیه اجتماع نموده، و همراه او قیام می کنند، و در راه او پایداری می ورزند، و به یاریش بر می خیزند». (بحارالانوار، ج 60، ص 216، ح 38)
16. اهل قم بندگان پیکارجوی خدا
یکی از راویان حدیث می گوید: خدمت امام صادق علیه السلام نشسته بودم که این آیه شریفه قرائت شد: «فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیهِمْ عِبَاداً لَّنَا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّیارِ وَکانَ وَعْداً مَّفْعُولًا؛ هنگامى که نخستین وعده فرامىرسد، گروهى از بندگان پیکارجوى خود را بر ضد شما بر مىانگیزم( تا شما را سخت درهم کوبند، حتى براى به دست آوردن مجرمان) خانهها را جستجو مىکنند، و این وعدهاى است قطعى» سوره اسراء، آیه 5
سؤال کردم این افراد چه کسانی هستند؟ امام سه مرتبه فرمود: به خدا قسم آنها قمی ها هستند». (بحارالانوار، ج 60، ص 216، ح 40)
17. اهل قم یاوران اهل بیت علیهم السلام
امام صادق علیه السلام فرمود: «اهْلُ خُراسانَ اعْلامُنا، وَاهْلُ قُمْ انْصارُنا؛ مردم خراسان اعلام و نشانه های ما، و اهالی قم یاوران ما هستند». (بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 30)
18. اهل قم آمرزیده شده اند
امام صادق علیه السلام فرمود: «اهْلُ قُمْ مَغْفُورٌ لَهُمْ؛ غفران الهی برای اهل قم است». (بحارالانوار، ج 60 ، ص 218، ح 48)
19. تصریح بر نجیب بودن اهل قم
ابان بن عثمان می گوید: عمران بن عبدالله قمی وارد بر امام صادق علیه السلام شد. حضرت خطاب به او فرمود: «کیفَ انْتَ؟ وَکیفَ وُلْدُک؟ وَکیفَ اهْلُک؟ وَکیفَ بَنُو عَمّک؟ وَکیفَ اهْلُ بَیتِک؟ ثُمَّ حَدَّثَهُ مَلِیاً. فَلَمَّا خَرَجَ قیل لِابی عَبْداللَّهِ علیه السلام: مَنْ هذا؟ قالَ: نَجیبُ قُومِ النُّجَباءِ، ما نَصَبَ لَهُمْ جَبَّارٌ الّا قَصَمَهُ اللَّهُ؛ حالت چطور است؟ فرزندانت چطورند؟ عموزادگانت چطورند؟ اهل بیت تو چگونه اند؟ سپس برای مدّتی طولانی با او سخن گفت. هنگامی که عمران از خدمت امام مرخص شد، کسی پرسید: این آقا (که اینقدر مورد احترام شما قرار گرفت) چه کسی بود؟ فرمود: فرد نجیبی از قوم نجباء (مردم قم) بود. مردمی که هرگاه ستمگری قصد بدی نسبت به آنها کند، خداوند او را درهم می شکند». (بحارالانوار، ج 60، ص 211، ح 19)
انتهای پیام/