Web Analytics Made Easy - Statcounter

اسپیلبرگ حالت پدری را دارد که فرزند خود را برای تربیت به هر پدرخوانده ناخلفی می‌دهد و روش تربیتی پدرخوانده جدید کاملا تقلیدی است.

خبرگزاری تسنیم: دهه نود، دهه ساخت فیلم‌های بزرگی بود که عظمت آنان همچنان دست نیافتی است حتی اگر دنباله‌های به مراتب بزرگتری با امکانات رایانه‌ای ویژه‌تری برای آن در نظر گرفته شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
فیلم پارک ژوراسیک یکی از نقطه عطف‌های ویژه دهه ۹۰ محسوب می‌شود. ساختن موجودات کامپیوتری تا قبل از فیلم پارک ژوراسیک در سینما تقریبا غیر ممکن بود و این فیلم انقلاب و دگرگونی عظیمی در صنعت سینما بوجود آورد.

وقتی سریال غرب وحشی (west world) ساخته شد مایکل کرایتون خالق اصلی پارک ژوراسیک به چهره شناخته‌تری تبدیل شد. او کسی بود که علاوه بر نگارش کتاب پارک ژوراسیک در کارنامه سینمای‌اش نسخه کلاسیکی از مجموعه غرب وحشی را ثبت کرد. کرایتون دوره‌های علمی متعددی دیده بود و با توجه به پیشرفت‌های علمی علی الخصوص علوم ژنتیک، موفق شد در ۲۰ نوامبر ۱۹۹۰ کتاب پارک ژوراسیک را منتشر کند.

رمان پارک ژوراسیک یکی از برترین رمان‌های علمی تخیلی قرن حاضر می‌باشد که به زبان‌های مختلفی ترجمه گردیده و با استقبال زیاد خوانندگان روبرو شد.

این کتاب و دنباله آن، دنیای گمشده، آثار علمی-تخیلی تحسین برانگیز مایکل کرایتون و دستمایه استیون اسپیلبرگ برای ساختن دو فیلم از پر فروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما بوده‌اند.

چاپ این کتاب‌ها چند سالی است که متوقف شده، ولی تب خواندن این داستان هیجان‌انگیز هرگز فروکش نکرده است. کتاب پارک ژوراسیک دنیایی را به تصویر می‌کشد که در آن انسان دست به آفرینش زده، آفرینش گونه‌هایی که میلیون‌ها سال پیش طبیعت تصمیم به حذف آن‌ها گرفته بود.

دانش ژنتیک، زیاده خواهی انسان، روال پیدایش و انقراض گونه‌ها، نظریه آشوب و چیز‌های هیجان انگیز دیگری که مایکل کرایتون در داستانی بی بدیل به تصویر کشیده است، پس از گذشت سالیان هنوز عاشقان داستان‌های علمی تخیلی را مبهوت و هیجان زده می‌کند.

روایت پارک ژوراسیک اول درباره گروهی دانشمندان زیست شناس است که قصد دارند که با حمایت مالی یک میلیادر در جزیره‌ای واقع در کاستاریکا که پارکی تفریحی از موجودات عصر کرتاسه را دوباره خلق کنند. دانشمندان مستقر در این جزیزه از خون یک پشه که دی ان‌ای دایناسور در آن است الهام گرفته و تعدادی دایناسور را در این جزیره متولد کرده‌اند. بطوریکه پارکی راه اندازی شود و مردم برای دیدن دایناسور‌ها در آن تفریح کنند.

جان هموند مدیر شرکت موسس پارک گروهی دانشمندان را برای بازدید از پارک پیش از بازگشایی همگانی فرا می‌خواند. اما به سبب سهل انگاری و خرابکاری دسته‌ای از دایناسور‌ها آزاد می‌شوند و بازدیدکنندگان و کارشناسان می‌کوشند برای نجات خود از جزیره بگریزند.
داستان فیلم در جزیره‌ای تخیلی به نام ایلا نیوبلار اتفاق می‌افتد. جان هموند گروهی از دانشمندان را برای بازدید از پارک پیش از بازگشایی عمومی دعوت می‌کند، ولی در اثر یک عملیات خرابکارانه گروهی از دایناسور‌ها آزاد می‌شوند و بازدیدکنندگان و کارشناسان تلاش می‌کنند که از جزیره بگریزند. اسپیلبرگ قسمت دوم آن را در سال ۱۹۹۷ ساخت، اما از کارگردانی قسمت سوم در سال ۲۰۰۱ انصراف دارد.

از ساخت آخرین قسمت پارک ژوراسیک ربع قرنی به اندازه سن یک جوان بیست و پنج ساله گذشت که مدیران کمپانی یونیورسال به صرافت دنباله متفاوتی برای فیلم بودند. میان فیلم سوم این مجموعه ژوراسیک و دنباله‌ای با عنوان «دنیای ژوراسیک» تقریبا ۱۴ سال وقفه افتاد.

اما غیر از روایت منحصر به فرد و ارجینال قسمت نخست داستان فیلم‌های مجموعه ژوراسیک تقریبا پیرنگ مشترکی دارند. در این مجموعه داستان‌ها دایناسور‌ها باسازی می‌شوند و کنترل این موجودات درنده غول آسا که برای تفریح مردم به تماشا گذاشته شده‌اند از دست دانشمندان خارج می‌شود و ما در سوی دیگر روایت با یک ابر مرد باهوش مواجه هستیم که مردم در خطر را نجات می‌دهد.  
کریس پرات پس از نگهبانان کهکشان، در این فیلم هیچ کار سختی انجام نمی‌دهد و نقش همان کابوی و منجی آمریکایی را بر عهده دارد. سناریوی ژوراسیک چهارم پس از ساخت قسمت سوم در سال ۲۰۰۱، بار‌ها بار‌ها نوشته و بازنویسی شد و حتی پس از مرگ مایکل کرایتون در سال ۲۰۰۸ روند این بازنویسی‌ها ادامه داشت، اما به تایید مدیران استودیو یونیورسال نرسید تا اینکه استیون اسپیبرگ «کالین تره وُرو» را برای کارگردانی انتخاب کرد و او با خودش داستان تازه‌ای آورد.

این دو در دیدار اول با اسپیلبرگ درباره فیلم و دایناسور‌ها صحبت نکردند بلکه درباره استقبال از کل مجموعه سخن گفتند و این موضوع که چه عنصری در ۲۲ سال گذشته برای مردم جالب بود که برای نسل جدید باسازی شود. اگر شخصیت‌های واقعی ساخته شوند، تماشاگر دایناسور‌ها را باور می‌کند؟ اما شگرد «کالین تره‌وُرو» در دنیای ژوراسیک این بود که دایناسور‌های تبدیل به شخصیت بشوند.

مدیران استودیو حاضر نبودند که فیلمی پر از تروکاژ‌های رایانه‌ای را کارگردان فیلم‌های مستقل کارگردانی کند، اما استیون اسپیلبرگ به آن‌ها گفت: صحنه آخر فیلم «ایمنی تضمین شده نیست» من را متقاعد کرد که «تره وُرو» گزینه مناسبی برای کارگردانی این فیلم است، به عنوان هوادارمجموعه و هم به عنوان کارگردان قسمت‌های پیشین. به خصوص اینکه کارگردان جدید قصه خوبی برای احیا این مجموعه مد نظر داشت.

در فیلم دنیای ژوراسیک، این پارک تبدیل به کسب و کار موفقی شده و پذیرای خانواده‌ها و کودکان و نوجوانان است و مدیران دنیای ژوراسیک برای اثبات یک موضوع مهم تلاش می‌کنند تا ثابت شود که دایناسور‌ها می‌توانند جانوران اهلی و دست آموزی باشند. سیمون مسرانی (عرفان خان) سرمایه طمعکار هندی تبار به دانشمندان دستور داده دایناسور بزرگ‌تر و ترسناک تری بیافریند به نام دامونس رکس. داستان از جایی هیجان انگیر می‌شود که این دایناسور از قفس فرار می‌کند.

یکی از مشکلات اصلی دنیای ژوراسیک این است که شخصیت سازی به نوعی بی بند و باری دراماتیک مبتلاست. قبلا زن‌ها در این مجموعه دانشمند یا زمین شناس بودند، اما شخصیت کلر (برایس دالاس هاوارد) در آغاز فیلم نماینده طمع درکسب و کار است به قدری که در ده دقیقه اول تماشاگر آرزو می‌کند دایناسور‌ها او را قربانی کنند.

اما این شخصیت به تدریج دگرگون می‌شود و دست به عمل قهرمانی می‌زند. سیر تحول این شخصیت برای مخاطب روشنفکر شباهت عجیبی به زنان فیلمفارسی دارد. یک شب از گریز دایناسور‌ها و آشنایی عمیق‌تر با اون (کریس پرات) می‌گذرد و کلر از یک مدیره ضد خانواده، خاله‌ای فراموشکار تبدیل به زنی مهربان برای حراست از کودکان می‌شود و مدیره سخت و بی رحم ابتدای فیلم به یک زن عاشق و آماده ازدواج و خانواده تبدیل می‌شود.

این دگرگونی بدون هیچ پیش زمینه دراماتیکی از منظر هر منتقدی محکوم است و این نشانه را به حساب طبع واپس‌نگر و مرد سالار هالیوود می‌گذارند. هواداران حقوق زنان درباره این فیلم می‌گویند این سطح از جدیت و سرسختی و سازش ناپذیری در شخصیت مدیره این مجموعه به عنوان یک گزاره منفی در فیلم مطرح می‌شود. او بازمانده‌ای است از دوران مرد سالاری که زنان را در جایگاه مقامات مسئول و تصمیم گیرنده بر نمی‌تابیدند.

بیست و دو سال پیش وقتی نخستین فیلم این مجموعه به کارگردانی خود اسپیلبرگ روی پرده سینما آمد اثر بسیار شوق انگیزی بود. دیدن دایناسور‌ها برای تماشاگران همانقدر که حیرت انگیز و جالب بود که برای شخصیت‌ها در داخل. وقتی فیلم دوم ساخته شد مردم به دایناسور‌ها خو گرفته بودند و در فیلم سوم این مسئله عادی شد. جذابیت فیلم چهارم مجموعه در این است که عادی شدن موضوع را تقویت می‌کند و راه متفاوتی می‌رود، در مقایسه با فیلم‌های حادثه‌ای هالیوود. فیلم پنجم، یعنی قلمروی ویران، خشونت و هیجان را دوبرابر کند و با مونتاژ‌های سریع هیجان کاذب بیهوده‌ای ایجاد کند تا حال و هوای فیلم‌های هیولایی دهه نود را زنده کند و نتیجه کار فیلمی است که ارزش یکبار دیدن در Homevideo را دارد.

نکته جالب اینجاست که مخاطب زیر دست و پای این هیولا‌های کلیشه‌ای له می‌شود و فرهنگ سودجویی به هر قیمت در کسب و کار ژوراسیکی در شخصیت هاسکینز (وینست اُ انوفیرنو) متجلی می‌شود که وقتی از دایناسور‌ها حرف می‌زند گویی از ماشین‌های نظامی ابداع شده مهیبی سخن می‌گوید و این فیلم زیرکانه طرح ارتقا پروژه ژنوم را دست می‌اندازد. خشونت زیادی در دوگانه دنیای ژوراسیک وجود دارد و لذت مخاطب را از این فیلم چشم‌گیر و خوش ساخت به حداقل می‌رساند.

روایت جدید جهان ژوراسیک تحت عنوان «قلمروی ویران»، با تلاش کلر (برایس دالاس هاوارد) مدیره پارک تفریحی ژوراسیک در جزیره خیالی ایلا نیوبلار آغاز می‌شود تا اُون (کریس پرات) را برای بازگشت به این جزیره راضی کند. کلر و اون، همراه با کارشناس کامپیوتر جاستین اسمیت و پزشک دایناسور‌ها دنیل اوپیندا به جزیره پارک ژوراسیک که حالا متروک شده باز می‌گردند تا دایناسور‌ها را از خطرنابودی در برابر آتشفشان این جزیره نجات دهند.

خوآن آنتونیو بایونا

یکی از سرنخ‌های دراماتیک مبتذل فیلم رابطه کلر و اُوِن است که همچنان در محور فیلم قرار دارد گویی سازندگان فیلم شور و شوق عاشقانه اول فیلم را فراموش کرده‌اند. درصورتیکه موفقیت نسبی قسمت چهارم یا همان دنیای ژوراسیک به معرفی رابطه این دو نفر می‌پرداخت و اندک جذابیتی داشت، اما امتداد این رابطه چه جذابیتی می‌تواند داشته باشد؟! فیلم هم هیجان نخستین دیدار بیست پنج سال با دایناسور‌ها را به تماشاگران به شکل نازلی می‌خواهد یادآوری کند، در صورتیکه این مجموعه سینمایی در ربع قرنی اخیر، برای تماشاگران سینما کاملا آشناست.

متاسفانه کارگردان قسمت اول فیلم استیون اسپیلبرگ همچنان مدیریت این پروژه به عنوان تهیه کننده بر عهده دارد و او حالت پدری را دارد که فرزند خود را برای تربیت به هر پدرخوانده ناخلفی می‌دهد و روش تربیتی پدرخوانده جدید کاملا تقلیدی است. «کالین تره‌وُرو» شاید پدرخوانده خلف‌تری از خوآن آنتونیو بایونا است. چون در قیاس با کار بایونا می‌توانند ادعا کرد دومی در قلمروی ویران از کلیشه‌های معمول و مرسوم ژوراسیکی، به خوبی استفاده نکرده است.

فرار و نجات دایناسور‌ها فیلم جدید را از ژانر حادثه‌ای به سینمای وحشت نزدیک می‌کند. رشته تخصصی کارگردان، بایونا ساختن آثار ترسناک است. با توجه به اینکه هیولا‌ها برای مخاطبان شناسنامه ۲۵ ساله‌ای دارند، آیا حس تعلیق و وحشت که در ژوراسیک پارک قسمت نخست بسیار کارکرد داشت، در این فیلم اثری نخواهد داشت؟ تعلیق و سوسپانس در فیلم هیولایی که هویت هیولا مشخص است، تغییر کارکرد تریلری فیلم و افزودن تعلیق به سیاق سینمای وحشت، فیلم قلمروی تاریک را نابود کرده است.

در صورتیکه آشنایی تماشاگر با این هیولایی که درنده‌خویی آنان بر تماشاگر روشن است نسبتی با سینمای وحشت نسبتی ندارد، همانطور که فیلم بیگانه دیگر ترسی در تماشاگر بوجود نمی‌آورد. هیولا‌ها و نوع عملکردشان در بلعیدن انسان بسیار مشخص است و با کنکاش در سناریوی فیلم، این پروژه را می‌توان به بالارفتن از کوه تشبیه کرد که مشقات خودش را دارد، اما فتح و پیروزی بر هیولا‌ها واضح و مبرهن است. کریس پرات که در نگهبانان کهکشان و قسمت اول این فیلم درخشیده بود در قلمروی ویران کسالت آور، زورکی و کاملا بی‌استعداد و کلیشه‌ای است که عمل قهرمانی مشترکی را انجام می‌دهد.

این فیلم از حیث کارگردانی بشدت صدمه می‌خورد و حضور کارگردان‌های فعال در سیمای مستقل به پیکره فیلم‌های جریان اصلی هالیوود صدمه می‌زند. نمونه شاخص آنان «گرت ادوارز» است که برای هدایت گودزیلا و فیلم یاغی از مجموعه جنگ ستارگان دعوت شد و یکی از بدترکیب‌ترین قسمت از مجموعه جنگ ستارگان را ساخت.

کالین تره‌وُرو

برای احیای پروژه ژوراسیک «کالین تره‌وُرو» نسبت به تازه‌وارد‌های سینمای مستقل در سکانداری آثار جریان اصلی به مرابت کارگردان بهتری است. او یک فیلم کم خرج ساخته بود به نام «ایمنی تضمین نمی‌شود» و کارگردان قلمرو ویران، «خوان آنتونی بایونا» هم با فیلم ترسناک اسپانیایی یتیمخانه مطرح شد. هردو سازنده از سینمای مستقل آمدند و از قضا کارنامه بایونا، «تره‌وُرو» پر و پیمان‌تر است. فیلم غیرممکن بایونا که درباره سونامی در شهری ساحلی در تایلند بود که آن را ویران می‌کند لبریز از ابتکارات سینمایی است که با هزینه اندکی، سیل و سونامی را در یک شهر ساحلی نشان داد و نائومی واتس برای این فیلم نامزد جایزه اسکار شد.

فیلم دیگر «هیولا فرا می‌خواند» جنبه دیگری از کار او را نشان می‌دهد که می‌تواند ترکیب خوبی از هیولای رایانه‌ای و شخصیت‌ها را در کنار هم نشان دهد، اما در هیولا فرامی‌خواند مواجه کانر با هیولای درختی حس می‌آفریند، اما در قلمروی تاریکی هیچ حسی میان هیولا‌ها و شخصیت‌های ایجاد نمی‌شود.

قلمروی تاریکی فیلم جدی نیست و بیشتر یک سرگرمی نازل و سطحی است و وقت آن رسیده دایناسور‌ها بار دیگر منقرض شوند. فیلم پر از کلیشه‌های دست چندم ژوراسیکی است که در قسمت دوم وسوم مجموعه در سال‌های ۱۹۹۶ و ۲۰۰۱ امتحان خود را پس داده است. در فیلم با شخصیت‌هایی مواجه هستیم که با تصمیم‌های بسیار بدی که می‌گیرند اجازه پیشروی فیلمنامه را نمی‌دهند.

اما با اینکه فیلم کاملا از الگو‌های اسپیلبرگی پیروی می‌کند فیلم بیست و پنج سال پیش را دارای اصالت بیشتری می‌دانیم. عواملی که سینمایی نیستند، اما مولفه‌های غیر قابل تعریف، اما مفهومی فیلم محسوب می‌شوند در نسخه بیست و پنج سال پیش اسپیلبرگ وجود دارد.

این تعریف یک شیفتگی کلاسیک نیست بلکه شگفتی، خیرگی بصری و حادثه در روایت ژوراسیک موضوعیت دارند. به علاوه پس زمینه علمی که هشداری درباره عواقب دستکاری بی رویه در علم ژنتیک می‌داد، به هیجان فیلم اول از این مجموعه دامن می‌زد.

این مفاهیم در دنباله‌های این مجموعه بروز و حضوری نداشتند. سازنندگان قسمت‌های بعدی بشدت تکنولوژی زده بودند و محتوای خلاقانه برایشان چندان ارزش‌مند نیست.

قلمروی تاریک عملا به فیلمی تمثیلی تبدیل شده درباره بد رفتاری و بداخلاقی انسان‌های با حیوانات. در ضمن یان مالکوم (جف گلدن بلوم) در این فیلم مطرح می‌کند که دانشمندان به تکنولوژی مدرن ژنتیک دست پیدا کردند، اما از خودشان نپرسیدند، بازآفرینی این حیوانات ماقبل تاریخی کار درستی است یا خیر؟ در پایان این فیلم کل جزیره زیر گدازه‌های آتش دفن می‌شود و بهترین آرزو برای پارک ژوراسیک این است که دنباله‌های بعدی در کشوی استودیو مدیران به دلیل کلیشه‌پروری بایگانی شود.

منبع: فردا

کلیدواژه: اسپیلبرگ پدرخوانده هالیوود

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۶۰۰۶۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بانک‌هایی که همچنان نرخ سود ممنوعه روی میز دارند/ با بهره بانکی ۴۰ درصد، دلالی جایگزین تولید می‌شود!

به گزارش تابناک اقتصادی؛ در سال‌های اخیر، برخی بانک‌های کشورمان بر خلاف مصوبات بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار اقدام به ارائه بسته‌های ویژه با نرخ سود بالاتر از نرخ مصوب برای جذب نقدینگی می‌کنند؛ روندی که در گام بعد به افزایش نرخ تسهیلات دهی منجر می‌شود و چالش جدی برای تولیدکننده است.

این در حالی است که اواخر سال گذشته، بانک مرکزی در رویکردی کم سابقه از انتشار اوراق سپرده با نرخ سود ۳۰ درصدی در شبکه بانک خبر داد و با جذب حدود ۲۸۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی به شبکه بانکی، تلاش داشت تا از روند صعودی نرخ ارز و تورم جلوگیری کند؛ هرچند این هدف گذاری در نهایت در سطح قابل قبول، محقق نشد و شاخص ارزی به روند افزایشی ادامه داد.

اما نکته قابل تامل؛ این است که به رغم دستورات و ابلاغیه‌های معاون نظارت بانک مرکزی مبنی بر رعایت نرخ سود سپرده در سقف ۲۲.۵ درصدی در بانک ها، همچنان شاهد هستیم که برخی بانک‌های عامل با نرخ‌های بالاتر و حتی نرخ ۲۷ درصدی به دنبال جذب سپرده‌های مردم هستند؛ رویکردی که به نظر می‌رسد نیاز به پیگیری جدی‌تر از سوی بانک مرکزی و معانت نظارت این بانک است.

این در شرایطی است که فرشاد محمدپور معاون نظارت بانک مرکزی اسفندماه سال قبل در دو مرتبه بر رعایت نرخ سود تاکید کرده بود و گفته بود: "با توجه به نتایج بازرسی‌های انجام شده در شبکه بانکی کشور، مشخص شد همچنان شش بانک، بیشترین تخلفات را در زمینه رعایت نرخ‌های سود سپرده‌ها داشته‌اند. " بنابراین بهتر است با گذشت حدود دو ماه از ابلاغیه قبلی این مقام نظارتی، این بار به سراغ شعب بانک‌های متخلف برود تا از نزدیک نظاره گر روند تسهیلات دهی و جذب سپرده بانکی باشد.

مسلما تمایل بانک‌ها به جذب سپرده با سود بالا منجر به تسهیلات دهی با نرخ سود بالاتر می‌شود؛ موضوعی که همواره از سوی بخش خصوصی و مولد اقتصاد تاکید شده است. به عنوان نمونه؛ روز گذشته رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران در نشست مشترک با استاندار همدان، هیات رئیسه اتاق همدان و برخی مدیران دولتی و فعالان اقتصادی این استان اظهار داشت: "همه باید برای تحقق شعار سال تلاش کنیم. اما یادمان باشد که تحقق این شعار، نیازمند زیرساخت‌های اولیه است. یک واحد تولیدی با بهره بانکی ۴۰ درصد نمی‌تواند فعالیت اقتصادی داشته باشد. به گفته حسن‌زاده: بدون حل مشکل تامین نقدینگی واحد‌های تولیدی، جهش تولید محقق نخواهد شد.

رئیس پارلمان بخشی خصوصی یادآور شد: "سال گذشته بانک مرکزی ۲۸۵ همت اوراق با بهره ۳۰ درصد توسط بانک‌ها منتشر کرد. هدف این بود که نقدینگی کنترل شود که این امر رخ نداد. این در حالی بود که کمبود نقدینگی در واحد‌های تولیدی مشکلات زیادی ایجاد کرده و حتی بسیاری از آن‌ها در پایان سال توان پرداخت حقوق کارکنان خود را نداشتند. بدون حل مشکل نقدینگی واحد‌های تولیدی، چطور می‌توان جهش تولید را رقم زد. "

اشاره نماینده بخش خصوصی به مساله و چالش نرخ بهره بانکی ۴۰ درصدی و نبود نقدینگی مناسب در اختیار بخش مولد اقتصاد، بسیار مهم است. چراکه تجربه ثابت کرده است زمانی که بخش تولید و مولد اقتصاد نتواند با نرخ سود بالای بانکی و مشکلات دریافت تسهیلات بانکی به مسیر خود ادامه دهد، به ناچار مجبور به خانه نشینی و رونق رفتار‌های سفته بازی و دلالی در جامعه و فضای اقتصادی می‌شود.

کارشناسان اقتصادی نیز معتقدند: یکی از مهم‌ترین پیامد‌های سکوت بانک مرکزی و افزایش غیرقانونی نرخ سود بانکی، افزایش هزینه‌های تامین مالی برای بنگاه‌های تولیدی است. این امر به دلیل آن است که با افزایش نرخ سود، شرکت‌ها برای دریافت وام و تسهیلات بانکی باید هزینه بیشتری بپردازند و در نتیجه افزایش هزینه‌های تامین مالی می‌تواند منجر به کاهش سرمایه‌گذاری در بخش تولید شود. به بیان دیگر؛ با بالا رفتن هزینه‌های وام،  سودآوری طرح‌های سرمایه‌گذاری  کاهش می‌یابد و انگیزه سرمایه‌گذاران برای سرمایه‌گذاری در این بخش کم می‌شود.

برخی نیز تاکید دارند؛ نرخ سود بانکی بالا می‌تواند منجر به کاهش تقاضا برای کالا‌ها و خدمات شود. زیرا با افزایش نرخ سود، مردم تمایل بیشتری به سپرده‌گذاری پول خود در بانک‌ها به جای خرید کالا و خدمات پیدا می‌کنند؛ بنابراین همان طور که اشاره شد؛ سیاست‌های بانکی  می‌توانند نقش مهمی در تسهیل یا تشدید موانع تولید و به طور مشخص در تحقق شعار سال یعنی جهش تولید با مشارکت مردم ایفا کنند. به گونه‌ای که برخی از سیاست‌های بانکی که می‌توانند مانع دسترسی تولیدکنندگان به تسهیلات شوند عبارتند از: 

نرخ سود بالای بانکی: همانطور که گفته شد، نرخ بالای سود بانکی می‌تواند هزینه‌های تامین مالی را برای تولیدکنندگان افزایش دهد و از تمایل آن‌ها برای دریافت وام بکاهد.

شرایط سخت و پیچیده اعطای وام: بسیاری از تولیدکنندگان برای دریافت وام بانکی با ارائه مدارک و اطلاعات فراوان و طی فرآیند‌های پیچیده و طولانی مواجه می‌شوند. این امر می‌تواند دسترسی به تسهیلات را برای آن‌ها دشوار کند.

تمرکز بانک‌ها بر اعطای وام به بخش‌های غیرمولد: متاسفانه بسیاری از بانک‌ها تمایل دارند تسهیلات خود را به بخش‌های غیرمولد مثل بخش مسکن و واردات کالا‌های لوکس اختصاص دهند. این امر سهم بخش تولید از تسهیلات بانکی را کاهش می‌دهد.

 

دیگر خبرها

  • تشییع و خاکسپاری پیکر مادر شهید حسن محمدی در جعفریه
  • پیکر مادر شهید «حسن محمدی» به خاک سپرده شد
  • روش جدید پرداخت مالیات بر ارث از سپرده متوفیان نزد بانک‌ها
  • اگر سود سهام عدالت دریافت نمی‌کنید بخوانید
  • توزیع دفترچه‌های موقت شناسایی سپرده‌گذاران اتباع خارجی در فارس
  • دانلود پدرخوانده فصل ۳ قسمت ۱ اول ( قسمت 1 فصل 3 پدرخوانده ) با حجم نیمه رایگان
  • پرداخت مالیات بر ارث، الکترونیکی شد
  • اینترنشنال پدرخوانده سناریوهای پنج‌گانه / رویایی به نام شکست ناپذیری رژیم صهیونیستی
  • اصلاح دستورالعمل فرزندخواندگی و کمک به جمع‌شدن برخی شیرخوارگاه‌ها
  • بانک‌هایی که همچنان نرخ سود ممنوعه روی میز دارند/ با بهره بانکی ۴۰ درصد، دلالی جایگزین تولید می‌شود!