امام حسین(ع) به دنبال تحول فکری و فرهنگی بود
تاریخ انتشار: ۲۶ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۶۵۸۸۲۷
به گزارش ایکنا از اصفهان، در طول تاریخ تفاسیر و تحلیلهای متفاوتی از اهداف و فلسفه قیام عاشورا از سوی اندیشمندان شیعه و حتی اهلسنت ارائه شده است. کسانی مثل «شیخ مفید» و «سید مرتضی» قائل به این هستند که هدف قیام امام حسین(ع) از ابتدا تشکیل حکومت اسلامی بود، ولی زمانی که حضرت مجبور شدند بین بیعت با یزید و شهادت، یکی را انتخاب کنند، گزینه دوم را انتخاب کردند، البته تلاش کردند که از جنگ جلوگیری کنند، ولی موفق نشدند و بین عزت و ذلت، عزت را انتخاب کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ایکنا: اگر براساس یک نگاه قرآنی، اخلاقی، تاریخی و انسانی بخواهیم به قضیه عاشورا نظر کنیم، به نظر شما مهمترین پیامهای عاشورا چه بود؟ و اینکه اصلا آیا واقعه عاشورا یک قیام و انقلاب به معنای مصطلح آن در علوم سیاسی و نظامی بود و یا یک حرکت اصلاحطلبانه برای امر بهمعروف و نهی از منکر؟
کاملان: قبل از اینکه به این سوال پاسخ بدهیم، باید دید پیامهای خود قرآن و بعد از آن پیام پیامبر(ص) که پیامآور قرآن هستند، چیست و سپس به پیام وصی پیامبر(ص) یعنی امام حسین(ع) بپردازیم. سورههای قرآن به دوسته مکی و مدنی تقسیم میشوند؛ از 114 سوره قرآنکریم، 82 یا 83 سوره مکی هستند، یعنی در مکه نازل شدهاند و باقی سورهها نیز در مدینه بر پیامبر(ص) نازل شده است که به آنها مدنی میگوییم. وقتی که به سورههای مکی نظر میکنیم، هیچکدام از آیات احکام را در آن سورهها نمیبینیم، جز وجوب نماز. نماز از روز اول واجب شده و به پیامبر(ص) و مومنان امر شد که نماز را اقامه کنند. بنابراین از واجبات، تنها نماز است که در مکه نازل شده و سایر واجبات و آیات مربوط به محرمات در مدینه بر پیامیر(ص) نازل شده است. در واقع آیاتالاحکام از سال دوم هجرت پیامبر(ص) به مدینه، بر ایشان نازل شده است. بنابراین باید دید در 83 سوره مکی، چه محتوا و پیامهایی است و اینکه در 13 سالی که پیغمبر(ص) در مکه بودند، چه پیامهایی را برای جامعه جاهلیت آن دوران مطرح کردهاند.
اساس و پایهها و اصول وحی اسلامی در سور مکی است؛ سورههای مدنی تفصیل سورههای مکی هستند. ابتدا باید دید پیام سورههای مکی چیست. آنچه در سورههای مکی بر آنها تاکید شده، بحث فرهنگی است؛ یعنی خداوند میخواهد فرهنگ جامعه را متحول کند تا فرهنگ جامعه از شرک به توحید ارتقاء پیدا کند. خداوند خطاب به بتپرستان میگوید این بتها که خود ساختهاید و میپرستید دخالتی نمیتوانند در زندگی و سرنوشت شما داشته باشند و مرگ و روزی شما دست آنها نیست. لذا این یک تحول عجیب است و خداوند میخواهد این منطق را مطرح میکند تا آن منطق باطل بتپرستان را رد کند.
خداوند میگوید بیایید عبادت و پرستش را براساس یک منطق عقلانی بپذیرید و انجام بدهید، خداوند میفرماید: «قُل هذِهِ سَبيلي أَدعو إِلَى اللَّهِ عَلى بَصيرَةٍ أَنا وَمَنِ اتَّبَعَني، وَسُبحانَ اللَّهِ وَما أَنا مِنَ المُشرِكينَ»، یعنی میگوید من، همه مومنان و گروندگان وحی را به بصیرت، تفکر، تعقل، برهان و استدلال دعوت میکنم، نه براساس تخیل. در واقع میخواهد یک نوع انقلاب در ذهن انسان ایجاد کند که آنها را از خیال و خیالبافی و توهمها نجات دهد و آنها را به سوی تفکر و تعقل بکشاند. پیامبر(ص) این کار را در 13 سال دوران حضورشان در مکه انجام دادند و همه سختیها و فشارها را هم در این راه متحمل شدند، ولی با این حال یکسری انسانهای مومن و موحد تربیت کردند. بعد از آنکه پیامبر(ص) از مکه به مدینه آمدند، در آنجا زندگی را از ابتداییترین مسائل شروع کردند و آرام آرام آن را رشد و توسعه دادند.
این تحول اولین پیام قرآن است که دست از توهم و خیالبافیها بردارید و عقلانیت و تفکر ر ا معیار، ملاک و منطق خود قرار بدهید، این پیام را امام حسین(ع) نیز از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا دنبال کردند. امام(ع) از همان اول که حرکت میکنند، میفرمایند: انّى لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلا بَطَرًا وَلا مُفْسِدًا وَلا ظالِمًا وَإِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاْصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى، أُريدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهى عَنِ الْمُنْكَرِ وَأَسيرَ بِسيرَةِجَدّى وَأَبى عَلِىِّ بْنِ أَبيطالِب». میگوید حرکت من یک منطق دارد، حرکت من به براساس منطق ظالمان نیست که برای تفرج، تفریح و کشورگشایی و به دست آوردن اموال دیگران و نظیر اینها قیام و حرکت بکنند، نه. میگوید: انّى لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا .... منطق من، اطلاحطلبی و اصلاحگری است« وَإِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى، أُريدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهى عَنِ الْمُنْكَرِ وَأَسيرَ بِسيرَةِجَدّى وَأَبى عَلِىِّ بْنِ أَبيطالِب »؛ میگوید تمام منطق و هدف من در این حرکت – حالا شما یا هر اسم دیگری نظیر نهضت، انقلاب، تحول و ... بخواهید روی آن بگذارید- عمل به سیره جدم رسول خدا و پدرم امام علی(ع) است تا آن را در جامعه نهادینه کنم.
تعبیرها و تحلیلهایی از هدف قیام امام حسین(ع) مطرح شده که نمونه بارز آن دیدگاه مرحوم آیتالله صالحی نجفآبادی است که در دهه 50 و اوایل انقلاب مورد توجه قرار گرفت. براساس این دیدگاه، امام حسین(ع) از اول به دنیال تشکیل حکومت اسلامی بودند. ولی شواهد و قرائن موجود با نظر ایشان اصلا سازگار نیست، چگونه کسی که میخواهد حکومت تشکیل بدهد، چرا با زن و بچه خودش حرکت میکند؟
ایکنا: البته خود مرحوم صالحی نجفآبادی در کتاب شهید جاوید سعی کرده این نظریه را براساس شواهد و استدلالهای تاریخی تثبیت کند، مثلا یک نمونه آن تاکید ایشان بر وجود نیروهای رسمی و امدادی در کوفه و بصره است که آماده ورود امام به کوفه بودند.
کاملان: اول باید به این سوال جواب داد چرا امام حسین(ع) از مدینه خارج شدند؟ آن هم با توجه به اینکه مدینه مسقطالرأس اوست، حرم جدش رسول خداست، مادرش در آنجا دفن است، محل نزول وحی است؛ حالا با این اوصاف چرا امام حسین میخواهد اینجا را ترک کند؟ همه هم به ایشان میگفتند چرا میخواهید بروید؟ مثلا برادرش محمدبن حنفیه این را به امام حسین(ع) میگوید. اما حرف امام(ع) این بود که من دنیال یک جایگاه امن میگردم که در آنجا در امان باشم. بنابراین مرحوم صالحی این قسمت موضوع را نمیبیند. نامههایی که از مردم کوفه آمد، زمانی به دست امام حسین رسید که ایشان در مکه بودند. من سوالم این است که امام قبل از اینکه به مکه برسند و نامههای مردم کوفه به دستشان برسد، چرا از مدینه خارج شدند؟
ایکنا: چون یزید از ولید بن عبته فرماندار مدینه خواسته بود تا از امام حسین(ع) بیعت بگیرد.
کاملان: بله، امام بیعت نکرد چون که بیعت با یزید خلاف سیره پدرش حضرت امیر(ع) بود. امام علی(ع) هم در شورای معروف تعیین خلیفه فرمودند که من براساس کتاب خدا و سنت رسول الله(ص) عمل میکنم و کاری به روش شیخین و دیگران ندارم. امام حسین(ع) میگوید من براساس سیره جدم عمل میکنم، اما حالا که بیعت نمیکند، بگوییم میخواهند برود قیام کند و حکومت کند؟ نه، این طور نیست، بلکه امام میفرماید: «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً يَتَرَقَّبُ» این آیه درباره حضرت موسی(ع) است، امام حسین(ع) هم همین آیه را میخوانند. یعنی در حالی از مدینه خارج شد که آنجا امنیت نداشتند. فرمایش مرحوم صالحی نجفآبادی نظر به بخشی از فرمایشات امام(ع) است، اما ایشان بخشهای مفصل دیگر این قصیه را نادیده میگیرد.
منظور من این است که هدف امام حسین(ع) از قیام، عمل به کتاب خدا و سبره جدش بود. کتاب خدا در 82 سوره مکی بر روی فرهنگ جامعه کار میکند. نمیگوید چه چیزی حلال و چه چیزی حرام است و اینکه چه کاری را چگونه انجام بدهید و یا انجام ندهید. وقتی که پیامبر(ص) وارد مدینه میشوند، آیاتالاحکام نازل میشود که حداکثر 500 آیه است، یعنی از 6634 آیه قرآن، 500 آیه آن مربوط به احکام است، ولی باقی آن مربوط به اخلاق و معارف دین است. مثلا سوره یوسف که 111 آیه دارد، عمده آن راجع به مسائل اخلاقی است.
ایکنا: در صحبتهای خودتان گفتید که امام برای حفظ جانشان از مدینه خارج شدند، منظور شما از خروج با نیت حفظ جان چیست، یعنی نمیشود بگوییم که خدای نکرده امام از روی ترس از مدینه خارج شدند. اگر امکان دارد تفاوت بین جبون به معنای ترسو و بزدل به مثابه یک زذیله و ضعف اخلاقی و «خائف» را در آیهای که به آن اشاره کردید، توضیح بیشتری بفرمایید؟
کاملان: جبن و ترس شخصی این است که انسان به خاطر خود و منافع شخصی و شرایط زندگی خودش از چیزی میترسد و میخواهد اینها را حفظ کند؛ خب این نوعی ترس است که البته جز اخلاق رذیله هم است، اما آنچه که امام حسین(ع) به آن توجه دارند، این است که اکنون شرایط شرایطی نیست که بخواهد با آنها مقابله کند و با آنها در یک جنگ نابرابر درگیر شود، چون امام تنها که خودش به معنای یک شخص نیست، بلکه ایشان در جایگاه امام هستند، امام به موقعیت امامت و رهبری جامعه توجه دارند و نمیتوانند خیلی راحت خودشان را در معرض خطر قرار بدهند. عقل حکم میکند که انسان باید با حفظ شرایط و موقعیت خاصی که دارد حرکت کند. امام در آن شرایط نمیخواست که بدون هیچ زمینهای و آماده نبودن شرایط در مقابل یزید قرار بگیرد.
البته در نقطه مقابل توجیهاتی هم شده که امام باید مظلومانه کشته و یا شهید شوند، تا خون شهید آثار خودش را نشان دهد. در برخی زیارتها نیز آمده که او «قتیل العبرات» است، یعنی برای این کشته و شهید شد که مردم برای او اشک بریزند و گریه کنند. در اینجا باید دید آیا شخصیت امام به عنوان یک رهبر جامعه این است که فقط شهید شود تا دیگران برای او گریه کنند؟ اینها به بحث مفصلی نیاز دارد. از گفتار خود امام نمیتوانیم چنین استنباط کنیم که ایشان میخواستند حکومت یزید را سرنگون کرده و خودشان حکومت کنند. امام(ع) به خوبی میدید که اکنون شرایط تشکیل حکومت وجود ندارد و اصلا هم در عبارات وسخنان ایشان چیزی که چنین هدفی را بیان کند، وجود ندارد.
ایکنا: یعنی در واقع شما میگویید امام حسین به دنبال تشکیل حکومت نبودند و تنها به دنبال امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح جامعه بودند؟
کاملان: بله درست است، به خاطر اینکه عقلانیت و اخلاق را در جامعه پیاده کنند، اگر در جامعهای اخلاق و عقلانیت حاکم باشد، احکام اسلامی هم در آن جامعه رعایت و اجرا میشود. در یک جامعه اخلاقی و عقلانی، به طور طبیعی قوانین اجرا میشود و در چنین جامعهای قوانین وحیانی در مقایسه با قوانین بشری بیشتر مورد پذیرش قرار میگیرد. امام(ع) میخواست اخلاق و عقلانیت را در جامعه حاکم کند، جامعهای که براثر انحراف، اخلاق و عقلانیت در آن از بین رفته است.
ایکنا: عصر امروز که به عنوان عصر مدرنیته شناخته میشود، چه ویژگیها و خصوصیاتی دارد و انسان مدرن به تبع جامعهای که در آن زندگی میکند، از چه ویژگیها و خصوصیاتی برخوردار است و چه خطراتی انسان و جامعه مدرن را تهدید میکند؟ این سوال را از این بایت مطرح کردیم که بدانیم پیامهای عاشورا چقدر میتواند پاسخگوی بحرانهای موجود در عصر مدرنیته باشد؟ مثل بحران هویت، به حاشیه رفتن اخلاق و معنویت در جامعه و اینکه عدهای به دنبال قداستزدایی از مفاهیم و ارزشهای دینی هستند.
کاملان: قبلا گفتم که پیام اساسی عاشورا و امام حسین(ع)، همان پیام وحی الهی و پیامبر(ص) است و براساس تقسیم بندی سورهای مکی و مدنی گفتم که عمده سورههای قرآن مربوط به اخلاق، معارف دین و عقلانیت است. گذر زمان اخلاق را کهنه نمیکند. اینکه میگوییم عدالت خوب است، ظلم بد است، راستگویی خوب است، دروغگویی زشت است، تجاوز به حقوق دیگران قبیح است، استعمار و استثمار انسان توسط انسانهای دیگر زشت وقبیح است، همه جزء احکام عقل عملی است که هیچگاه کهنه نمیشود. در رسالهای از افلاطون به نام(....) دیالوگی بین سقراط و .... مطرح شده که در آنجا بحث برسر عدالت است و اینگونه مطرح میشود اینکه عدالت خوب است، چون خدایان آن را خوب میدانند و یا نه، چون عدالت خوب است، خدایان به آن امر میکنند؟ سقراط میگوید عدالت ذاتا نیک و خوب است، چون عقل میگوید و خدایان هم اگر به عدالت امر میکنند، به خاطر این است که حکم ذاتی دارد. حسن و قبح ذاتی این مسائل از زمان سقراط مطرح بوده، اگر هم قبل از سقراط چنین مسائلی مطرح بوده، چیزی به دست ما نرسیده است. بنابراین اینها مسائلی نیستند که در دوران مدرن کهنه شوند. در دوره مدرن اخلاق و عقلانیت جایگاه خودشان را دارند و اینکه انسان بنیاد کورکورانه چیزی را بدون منطق بپذیرد، یک اصل ثابت است.
ایکنا: به نظر شما چرا اهداف و پیامهای عاشورا برای جامعه امروز به درستی تفهیم و تبیین نشده است؟ چه عواملی باعث میشود معارف دینی و به خصوص همین موضوع پیامهای عاشورا برای جامعه تبیین نشود؟
کاملان: اگر منطق، اخلاق و عقلانیت در جامعه حاکم شود، دیگر مردم حاضر نیستند هر حرفی را از هر کسی بپذیرند و زیر بار هر حرف و امر و نهی بروند، بلکه منطق و استدلال میخواهند. در چنین جامعهای حکومت کردن افراد جاهل، چپاولگر، ناباب، دروغگو امکان ندارد. خب کسانی که با چنین منش و روشی مخالف باشند میگویند باید جلوی اخلاق و عقلانیت مردم را گرفت و آنها را تا حدی که بتوانند امور روزمره خودشان را سپری کنند و یا اختراعی در فیزیک و مباحث علمی داشته باشند، آزاد گذاشته شوند، اما در مباحث علوم اجتماعی، و معنوی نباید ورود پیدا کنند.
به قول قرآن ملأ و مترف، ملأ یعنی کسانی که چشم انسان را خیره میکنند و یا مترف و همان ثروتمندان سد راه هستند، اینها از اول نمیگذاشتند که انبیا پیام خدا را به مردم برسانند، چون مردم با شنیدن پیام خدا حیات طبیه پیدا میکنند، چنان که خداوند میفرماید: وحی الهی و دعوت حضرت رسول(ص) موجب حیات فکری، معنوی و عقلی جامعه میشود، اما عدهای نمیخواهند به رشد عقلی و اخلاقی برسند، بلکه آنها را در حداقلها نگه میدارند.
ایکنا: در نهضت حسینی اخلاق و کرامت انسانی چگونه معنا میشود و اینکه منظور امام حسین از این سخن که فرمودند اگر دین ندارید، آزاده باشید، دقیقا چیست؟
کاملان: امام(ع) دعوتش به پذیرش اخلاق و عقلانیت است. امام در آن لحظه نمیگوید چگونه نماز بخوانید، چگونه سجده و رکوع بروید، چهطور طهارت بگیرید، چهطور روزه بگیرید، نه امام آن لحظه دنبال چنین مسائلی نیست، بلکه میخواهد تحول در عقل، دیانت و اخلاق جامعه ایجاد کنند. امام(ع)میگوید اگر دین ندارید، آزاده باشید، یعنی جان و روح دین را در زندگی خود پیاده کنید. این حریت و آزادگی انسان را از بردگی یزید و یزیدیان خارج میکند.
انتهای پیام
منبع: ایکنا
کلیدواژه: عاشورا امام حسین قرآن پیامبر اسلام اخلاق عقلانیت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۶۵۸۸۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اهدای ۴۵ قفسه کتاب به مدارس ۱۰ استان
معاونت فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در ادامه طرح "هر کلاس، یک قفسه کتاب"، ۴۵ قفسه کتاب به مدارس ۱۰ استان اهدا کرد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرگزاری تسنیم، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در امتداد اجرای طرح «هرکلاس، یک قفسه کتاب» 45 قفسه کتاب به 10 استان کشور ارسال کرد.
معاونت فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پیرو اجرای برنامههای سلامت اجتماعی و کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی در مورد پوشش محلات هدف دفاتر تسهیلگری و در امتداد اجرای طرح «هرکلاس، یک قفسه کتاب» از طریق ظرفیتها و امکانات موجود برای تجهیز کلاسهای درس به قفسه کتاب، در مرحله اول این طرح 80 جلد کتاب و یک تا دو عدد سرگرمی برای هر قفسه از طریق مدیریت نظارت بر چاپ و توزیع محصولات کانون به 10 استان ارسال کرد.
ارسال بیش از 66 هزار کتاب به مراکز کانون در کشوربرهمین اساس به استانهای کهگیلویه و بویراحمد و یزد هرکدام دو قفسه، خراسان شمالی، خوزستان، سیستان و بلوچستان و گلستان هرکدام چهار قفسه، آذربایجان شرقی، ایلام، خراسان جنوبی هرکدام شش قفسه و آذربایجان غربی هفت قفسه ارسال شد.
تحویل قفسههای کتاب کانون پرورش فکری به مدارس با حضور مسئولان استانی و نماینده استانداری در مراسمی انجام میشود.
طرح «هرکلاس، یک قفسه کتاب» در راستای برنامههای سازمان امور اجتماعی وزارت کشور و تأکید رضامراد صحرایی، وزیر آموزش و پرورش بر تجهیز کتابخانه مدارس صورت میگیرد. پیشتر صحرایی گفته بود: «مطلوب ما در آموزش و پرورش این است که هر کلاس درسی یک کتابخانه کوچک داشته باشد تا به بالندگی تربیتی دانشآموزان کمک شود.»
انتهای پیام/