نگاهی به اشعار عاشورايی شهريار/ جای نفـرين هم به لب ديدم دعا دارد حسين
تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۶۸۴۱۶۴
به گزارش کانون خبرنگاران ایکنا، نبأ؛ به مناسبت روز شعر و ادب فارسی و سالروز درگذشت سیدمحمد حسین بهجت تبریزی(27 شهریور) و مصادف شدن این روز با فرارسیدن واقعه عاشورای حسینی، نگاهی داریم به اشعار عاشورایی شهریار در مقاله «بررسی شعر عاشورایی در دو ادب فارسی و عربی» نوشته زهرا بهشتی، کارشناس ارشد زبان و ادبیات عرب دانشگاه تهران.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
واقعـه عاشـورا، يكـی از مهـمتـرين وقـايعی اسـت كـه نـه تنهـا ادب و ادبيات بلكـه اكثـر هنرهـا و هنرمنـدان، نويـسندگان مـسلمان و حتـی گـاهی غيـر مـسلمان را بـه خـود مـشغول داشـته است. عاشورا، از غنـیتــرين و حماسیتــرين ذخــاير فكــری و هنــری شــيعه اسـت که برخـی از شـاعران ايـران و عـرب همـه شـهرت خـويش را مـديون همـين سـرمايه فكـری ـ هنـری شـيعی هـستند كـه شـاخصتـرين ايـشان در ادب فارسـی محتـشم كاشـانی اســت كــه بــا بــه تــصوير كــشيدن و توصــيف واقعــه عاشــورا و ســرايش تركيــببنــد معــروف، بــا مطلــع «بــاز ايــن چــه شــورش اســت» جايگــاه مــشهورتــرين شــاعر شــعر عاشورايی در ادب فارسي را به خود اختصاص داده است.
آغــازگــر ادبيــات تــشيع در شــعر فارســی «حكــيم كسايی مـروزی» است، امـا قـديمیتـرين غـم سـرودههـای مـذهبی در وصـف كـربلا و عاشــوراييان در شعر فارسی «قــوامی رازی»، شــاعر شــيعه مــذهب اوايــل قــرن شــشم هجــری نمایان است.( كــازرونی، 1382: 7)
مــضامين شــعری این عاشــوراســرايان در عرصــه ادب فارسـی در قالــبهــای گونــاگون، در پوشــشی از اوصــاف و مناقــب بــه يــاران امامت و ولايت عرضـه شـده اسـت. محـور ايـن توصـيفات و انگيـزه ايـن غـمسـرودههـا، حــسين بــن علـی(ع) و خانــدان و يــارانش بــوده كــه بــه انگيــزه تحقــق مفــاهيم بــا ارزشـی چـون حـق، شـرف، عـدالت و پايـداری قيـام كـرده و از شـهادت نهراسـيدند. ايـن اوليـای خــدا مــرگ بــا عــزت را بــر زنــدگی ننگــين و مــذلت بــار برتــری داده و رســتگاری آخرت را بر جيفـه جهـان بـه جـان خريـدهاند.
شـعر معاصـر حـسينی جايگـاه والايـی را در ادبيـات امـروز بـه خـود اختـصاص داده؛ زيــرا توانــسته اســت جزئيــات واقعــه عاشــورا را بــه نــسلهــای بعــد منتقــل كنــد و موجبـــات مانـــايی اشـــعار عاشـــورايی را فـــراهم آورد. از طرفــی ديگـــر وجـــود روح حماسـی در شـعر عاشــورا كليـدی بـرای مبــارزه عليـه ظلـم و ســتم شـد و همـين امــر مبدأ و سرآغاز رستاخيزی در ادبيات ايران و عرب گشت. هــدف اصــلی از ســرودن اشــعار رثــايی در ابتــدای عــصر جــاهلی، ســحر و جــادو و در واقـع خـاموش كـردن آتـش خـشم مقتـول بـود، تـا از بازگـشتش بـه دنيـای زنـدگـان و آســيب رســاندن بــه آنهــا جلــوگيری كنــد(بروکلمان، 1993: 103) امــا بــا گذشــت زمــان و تحــول دنيــای شــعر و ادب، نگــاه شــاعران عــرب، بــهويــژه در عــصر عباســی نـسبت بـه اشـعار رثـايی تغييـر يافـت و تـأثيری عميـق بـر مراثی فارسی از خـود بـه جـای گذاشــت. در واقــع شــعرای فارسـیزبــان از مراثـی عربـی در مقــام تقليــد، چــه در مضمون و چه در تصوير بهرهها جستهاند.( امامی، 1369: 18)
همچنــين غلبــه روح بكــايی در اشــعار عاشــورايی، آن را بــه يكی از صــادقتــرين فنــون شــعری تبــديل كــرده اســت و بــه دليــل ورود فــراوان در مجــالس حــسينی و تــأثير در جــان شــنوندگان، وجهــه مردمـی يافتــه و ادبيــات فارسـی و عربـی شــيعی را تحــت تأثير عاطفه صادقانه قرار داده است.
زندگینامه شهریار
سیدمحمدحسین بهجت تبریزی در سال 1325 در شهر تبریز زاده شد. یازده ماه پس از تولد او انقلاب مشروطه ایران دومین دور خود را برای بهدست آوردن استقلال و آزادی از چنگ استبداد و خفقان آغاز کرد. در این هنگام به علت شرایط سیاسی و شیوع وبا، خانواده او به روستا قئیش قورشاق مهاجرت کردند. وی در آنجا در مکتب ملا ابراهیم برای یادگیری قرآن، آغاز تحصیل نمود و اولین اشعارش را در چهار سالگی سرود. مجموعه«حیدر بابایه سلام» از معروفترین آثار ادبی استاد شهریار است که خاطرات جوانی او را بازگو میکند( کاویانپور، 1379: 5_7) . وی پس از طی دوران پر فراز و نشیب نوجوانی و بزرگسالی و خلق آثار ادبی و انتشار دیوانهای متعدد ـ که همگی دال بر ذوق ادبی او است ـ در آذر ماه 1366 جان به جان آفرین تسلیم کرد.
ارادت شهریار به ائمه اطهار(ع) و به خصوص امام حسین(ع)
شهریار به ائمه اطهار(ع) ارادت خاصی داشت که این علاقه و ارادت منجر به سرودن اشعاری در مورد آن بزرگواران شد. همچنین دلیری طبع و غنای اندیشه و دستیابی شهریار به خزائنی از اصطلاحات روزمره برای بیان حال و هوایی که در آن قرار داشت، وی را قادر ساخته است تا در رؤیاهایی فراتر از تمناهای مادی خود به پرواز درآید؛ رؤیاهایی که شایسه تعظیم و اجلال است و ملهم از آیات قرآنی، احادیث، روایات، اخبار عرفان و سیر در معراج حکمت اشراق است که وی را به سوی محبتی آسمانی عروج میدهد و برازنده طبع شکوهمند و هنر مجلل اوست و شعر عاشورایی و رثایی، نمونهای از این هنر اوست.
اغراض شعر عاشورايی
اشــعار عاشــورايی در عــصر معاصــر، دارای اغــراض منحــصر بــه فــردی اســت كــه مهمترين آنان عبارتند از:
1_رثا: رثـا يكی از صـادقتـرين اغـراض شـعری بـه حـساب میآيـد چـرا كـه از دلهـای سـوخته و عواطـف سرشــار سرچـشمه گرفتـه اسـت. مهــمترین مشخصه رثـا را ذكـر فقـدان محبـوب، شـمارش فـضايل او، تـن بـه تقـدير سـپردن، و در نهايـت شـكايت از جـــور دوران دانـــستهاند( ابوناجی، 1402: 11) در راســـتای تحـــول رثـــا در اشـــعار عاشـورايی از شـعر كلاسـيك تـا شـعر معاصر، بـه عنـصر حماسـه و ايـستادگی برمیخـوريم كــه جــزء جدانــشدنی حماســه ادبيــات عاشــورایی معاصــر اســت و ايــن نقطــه، مــرز بــارز رثای قديم و جديد است.
2_ هجو: حادثــه عاشــورا بــهگونــهای اســت كــه از يــك ســو احــساس و عاطفــه صـادقانه را بــه ســوی خــود مــیكــشاند و از طرفی ديگــر، نــسبت بــه خانــدان بنـیاميــه، طراحـان و بانيـان شـهادت امـام حـسين(ع) ابـراز نفـرت مـیكنـد، بيـزاری در قالـب هجـو ظهور مییابد؛ البتــه هجــو عاشــورايی كوتــاه و محــدود اســت. «چنانكــه از شــاعری پرسـيدند: چـرا هجـا را كوتـاه میسـرايی؟ در پاسـخ گفـت: قـلاده همـين قـدر كـه دور گـردن را بگيـرد، كفايـت مـیكنـد.»( بدوی، 258). تحـول عمـده در شـيوه هجـو نـسبت بـه قـرون گذشـته، تغييـر جهـت نـوك تيـز حملـه از بنیاميـه و اشـاره رفـتن آن بـه سـوی حاكمان جـور زمـان اسـت، بنیاميـه در ادب معاصـر بـه تـاريخ امـوی محـدود نمیشـود بلكـه نمـادی از حاكميـت ظلـم و سـتم اسـت كـه مـورد هجـو و حملـه شـاعران معاصـر بوده است.
3_ حماسه: ايــن فــن در تــاريخ شــعر عربـی بــه بيــان قــدرت رزمآوری و توانــايیهــای مـادی و بـدنی جنگـاوران مـیپـردازد. آنچـه شـعر عاشـورايی را متمـايز میسازد، نوعی ارزشگـذاری و جهـتگيـری معنـوی اسـت كـه لبـاس فـاخری را بـر تـن حماسـه نمايـان مـیســازد و بــيش از آنكــه بــه وصــف جنگــاوری و شــرح كــارزار بپــردازد بــه شــرح همتهای بلند و عظمتهای روحی حماسهسازان عاشورا میپردازد.
4_ مدح: «مـدح در شـعر حـسينی از اخـلاص و عـشق شـاعر سرچـشمه گرفتـه و بـه هـدف كـسب و طمـع بـرای بـرانگيختن توجـه حاكمـان نبـوده اسـت و اگـر در دورههـای پيشين، ايـن فـن بـه اميـد اجـر و ثـواب اخـروی شیوع يافتـه بـود، در عـصر حاضـر درصـد كمـی از شــاعران بــه ايــن انگيــزه توجــه كــردهانــد از ايــن رو مــدح معاصــر در شــعر عاشــورایی، برگرفتــه از عمــق احــساس شــاعر اســت»(خزعلی، 1384: 121) و به انگیزه الگوسازی، نمادپردازی و تبليغ روح مبارزه و آزادیخواهي سروده شده است.
اشعار عاشورايی شهريار
موضوعات اصلي شعر شهريار عبارتند از:
1_ سوز و عاطفه:
شـهريار در سـه قـصيده بلنـد خـود بـه نـامهـای «حماسه حسینی»، «كـاروان كـربلا» و «داغ حــسين» سرايــشی رثــايی دارد. او در شــعر حماســه حــسينی بــا ديــدن جامــههــای سـياه كودكـان، خــونيندلان، اسـيران كـربلا را تــداعی میكنـد و بــه يـاد لـبتــشنگان، دشـت نينـوا، سـيل اشـك از چـشمان خـود روان میسـازد.شهریار، گريـه بـر حـسين(ع) را مايه خندان شدن در روز حشر میداند:
به جامههای سيه كودكان كو ديدم
دلم به یاد اسیران كـربلا خون شد
به ياد تشنهلبان كنار نهر فرات
كنار چشم من از گريه رود كارون شد
چو بر حسين بگريی به حشر خندانی
هر آن دو ديده كه نگريست سخت مغبون شد
( خشکنابی، 1379: 108)
2_ عزت و آزادگی:
شــهريار از دشــمنان بــیامــان امــام حــسين(ع) و دوســتان بـیوفــای او روايــت مـیكنــد، عـزت و آزادگی و بـه واقعـه تـاريخی قـسمت كـردن آب بـا دشـمنانش اشاره میکند که بیانگر واقعـه حـر و سـيراب كـردن اسـب سـپاهيان او توسـط امـام حـسين(ع) است. او به بـیحيــایی دشــمنان آل علـی اشــاره مـیكنــد و صــحنههــا و پــردههــای اشــكآلــود و جهــانی پــر شــور از نــوای حــسينی، كرامــت امــام حــسين(ع) و دعــا كــردن در همــه احـوال بـر بنـدگان خـدا، حتـی بـر دشمنانش را تجـسم مـیكنــد؛ چـرا كـه فلـسفه قيــام عاشــورا، و جنــبش انقلابی ســالار شــهيدان، بــه قــصد اصــلاح جامعــه رقــم خــورد؛ به همــين دليــل حسین (ع) در واپــسين لحظــات رويــارويی خــود بــا شــمر ملعــون بــه جــای نفرین، دعا بر لـب دارد.
شـهريار، در اشـاره بـه فرهنـگ عـزاداریهـای حـسينی، بیريـايی آن را بــه تــصوير میكــشد و بــا افــزودن ايــن قيــد بــه اصــل مهــم برپــایی ايــن عــزاداریهــا گریزی میزند:
دشمنانش بیامان و دوستانش بیوفا
با كدامين سر كند مشكل دو تا دارد حسين
آب خود با دشمنان تشنه قسمت میكند
عـزت و آزادگی بین تا كجا دارد حسين
دشمنش هم آب میبندد به روی اهل بيت
داوری بين با چه قومی بیحيا دارد حسين
بعد از اينش صحنهها و پردهها اشك است و خون
دل تماشا كن چه رنگين سينما دارد حسين
ساز عشق است و به دل هر زخم پيكان زخمهای
گوش كن عالم پر از شور و نوا دارد حسين
شمر گويد گوش كردم تا چه خواهد از خدا
جای نفـرين هم به لب ديدم دعا دارد حسين
اشك خونين گو بيا بنشين به چشم شهريار
كانـدرين گوشه عزای بیريا دارد حسين
(شهریار، 1361: 70)
3_ تجلی دین:
شـهريار، شـهدای دشـت كـربلا را زنـده میداند؛ زيـرا بـا جـاننثـاری او و يـارانش ديــن احيــا شــد، دینی كــه يزيــديان، خواســتار ريــشهكــن كــردن آن بودنــد. او از حسين (ع) و يارانش به عنوان سفينه نجات ياد میكند:
چو نيك مینگری زنده اين شهيدانند
و گرنه هر بشری زاد و مرد و مدفون شد
يزيد، نخله اسلام ريشه كن ميخواست
حسين بود كه دين زنده تا باكنون شد
سفينههای نجاتند جمله معصومين
ولی سفينه او رشگ فلك مشحون شد
( شهریار، 1361: 209)
4_طنين صدای امام(ع) در گوش تاريخ:
شــهريار، ايــن واقعــه را در مقابــل چــشمانش تــصور میكنــد، واقعــهای كــه زمانــه هرگـز نتوانـست آن را بـه دسـت فراموشی بـسپارد. او گـويی هنـوز سـاقی عطـشان كـربلا را مـيبينـد كـه كنـار علقمـه افتـاده اسـت و يقـين دارد كـه اگرچـه نـور حـسين در خيمـههـای آتش گرفتـه خـاموش شـد؛ امـا مـسجد كـه پايگـاه محكـم ديـن اسـت، منـور بـه چلچـراغ فروغ هدایت حسین(ع) و روشنگر راه عاشقانش است:
بههر چمن كه بتازد سموم باد خزان
زمـانه ياد كند از خزان باغ حسين(ع)
هنوز ساقـی عطشـان كربـلا گويی
كنـار عـلقمه افـتاده با ايـاغ حـسين(ع)
اگر چراغ حسينی به خيمه شد خاموش
منور است مساجد به چلچراغ حسين(ع)
(شهریار، 1361: 436)
از ویژگیهای اشعار شهریار با مضامین عاشورایی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1 ـ شـهريار بـا بـه كـارگيری رنـگ سـياه، بـه مراسـم عـزاداری عاشـورا و سـيهپوشـی آنـان اشـاره مـيكنـد. نگـاه شـهريار بـه رنـگ، نگـاهی برگرفتـه از رويكـرد رثـا و بكـايی اسـت. اسـتفاده از كلمه خـون در شـعر شـهريار، بـرخلاف عـرف انقلابی، جنبـه عـاطفی دارد. او خون را بـرای بيـان شـدت حـزن و انـدوه خـويش به کار میبرد. بـهطـور قطـع میتــوان گفــت نگاه شهريار، برخاسته از فرهنگ سوز و عاطفه است.
2 ـ اســتفاده از كلمــه يزيــد و اشــاره بــه او و احــوالش از ديگــر ويژگیهــای شعرهای عاشورایی شهریار است؛ زيـرا يزيـد، يكی از نقـشهـای مهـم ايـن رخــداد را بــر عهــده دارد؛ بــه همــين دليــل، اشــاره بــه نــام او در شــعر هــر دو شــاعر بــه فراوانی ديده ميشود.
3_ اشـاره بـه بیحرمتیهای سـپاهيان يزيـد، عهـد شـكنی كوفيـان، كرامـت امـام حـسين(ع)؛ جـاودانگي يـاد و نـام حـسين(ع)
4_عنــصر زمــان، در شــعر شهریار در گذشــته، حــال و آينــده شــناور اســت. او بـه هنگـام توصـيف واقعـه كـربلا و اشـاره بـه بحـثهـای تـاريخي كـه در گذشـته رخ داده اسـت، از افعـال ماضی امـا بـه هنگـام سـخن از آثـار انقلابـي ايـن واقعـه و فـضايل امـام حـسين(ع) و مانـايی آن، از افعـال مـضارع اسـتفاده مـیكنـد كـه ايـن امـر اســتمرار پيــام جاودانــه كــربلا را گويــا اســت. تعيــين روز و شــب در شــعر وی مـبهم اسـت، ايـن موضـوع شـايد حـاكي از ايـن باشـد كـه جهـت نمـای سـرخ كـربلا در روشـــنايی روز و در تـــاريكی فراگيـــر شـــب و در هـــر برهـــهای از زمـــان نـــشانگر راه راسـتين آزادگـي اسـت. همچنین بـا اشـاره بـه روز واقعـه و اتفاقـات صـورت گرفتـه در آن روز، گذشـتههـای ديـار دور را در مینوردنـد و تا نسل امروز ادامه مییابد و سپس از جاودانگی اين واقعه و تأثير آن در نسلهای آينده سخن میگويد.
5_اســتفاده از عناصــر طبيعی در شــعر شهریار باعــث شــده اســت هــر پديــده طبیعی، نقـشی نمـادين پیدا کند. در شـعر شـهريار گـل لاله نماد انسانی است كه خون او در راه خدا ريخته شده است:
الا ای لاله خونين چه داغی آتشين داری
جگرها میكنی تا دامن محشر كباب اصغر
(شهریار، 1361: 111)
در ايــن ميــان اســتفاده از عناصــر طبيعــی نــشاندهنــده رويكــرد فــردی و درونــی شــاعر است؛ تعـابيری چـون لالـه و بـاد خـزان، حـاكی از روحی لطيـف اسـت كـه متناسـب بـا شخـصيت عـاطفی و رومانتيـك شـهريار بـوده و بـا رويكـرد حـزنانگيـز و رثـايی شـعر او تطابق دارد.
6_ اســتفاده از صــنعت تــشبيه و ديگــر صــنايع لفظـی و معنــوی، در اشعار عاشورایی شهریار فـراوان ديـده مـیشـود، بـه عنـوان مثـال: وی در پايـان همـه اشـعار عاشـورايی خـويش از صـنعت تخلـص بهـره گرفتـه و طلـب شـفاعت كـرده اسـت و در بيـت زيـر در بيان حال مادر علي اكبر(ع) و با استفاده از نام او توریهای زيبا آفريده است:
چه نوحه داشت سر نعش نوجوان حسين
هزار حيف كه ليلا ز غصه مجنون شد
(شهریار، 1361: 108)
شــهريار در این گونه اشعارش، طفــلان امــام حــسين(ع) را بــه آهــوان حــرم، يزيــد را بــه مــار فــسرده، و دســتگاه بنـیاميــه را بــه افــسانه فرعــون و گــنج قــارون، اشــك چــشمانش را بــه رود كـارون، تـدبير امـام حـسين(ع) را بـه حكمـت افلاطـون و خـود او را بـه مـاه مدينـه و... تـشبيه کرده که نشاندهنده ســادگي و وضــوح مــشبهبــه بوده و بــه آســاني قابــل درك اســت و تفــاوت آن، در ايــن اســت كــه گـويی شـهريار در آفريـدن تـشبيهات، نگـاهی كلـی و جهـانی داشـته اسـت؛ تـشبيهات او فـساد دسـتگاه فرعـون، حكمـت افلاطـون و افـسانه گـنج قـارون و رود كـارون را بـه يـاد مـیآورد كـه مـیتـوان گفـت هـر كـدام بـه عنـوان رمـز بـه كـار مـیرود. او در تـشبيهات خــود از نمــادهــای دينـی و غيــر دينـی بهــره گرفتــه و افــق ديــد وســيعی دارد.
7 ـ صــنعت تكــرار، در شــعر شــهريار بـا تكـرار نـام حـسين(ع) بـرای ترسـيم مظلومیت، تلـــذّذ از شـــنيدن نـــام مبـــارك آن حـــضرت و بـــرای بيـــداری مخاطـــب، مــنعكس مـیشــود.
نتيجه
شـعر عاشـورايی بـه دو بخـش رثـايی و حماسـی تقـسيم مـیشود. رويكـرد رثـايی و غــمبــار بــه ايــن واقعــه از رویکردهای مهــم شــعر شــهريار محــسوب مــیشــود كــه برگرفتــه از شخــصيت درونــی و فــردی او است، بــه ايــن معنــی كــه شــهريار در گذشــته، عــشقی نافرجــام را تجربــه كــرده اســت. طبيعــی اســت كــه كلمــاتی پرســوز و تــاب كــه مملــو از غــم، حــزن و عاطفــه اســت، در فــضای اشــعارش حــاكم شــود و در اشــعار عاشــورايیاش مــنعكس. آبــشخورهــای فكــری و فرهنگــی او تنــاصهای قرآنـی و احاديـث اسـت و عـلاوه بـر آن، تحـت تـأثير اشـعار شـعرای مرثيـهسـرای پيـشين ادبيات فارسی چون محتشم كاشانی و وحشی بافقی قرار گرفته است.
منابع:
ابونانجی، محمود حسن، 1402ق، الرثاء فی الشعر العربی، بیروت،: الطبعه الثانیه
بدوی، احمد، أسس النقد الأدبی عند العرب، القاهره،: دارالنهضه
بروکلمان، کارل، 1993 م، تاریخ الادب العربی، ترجمه محمود فهمی حجازی، مصر: الهیئه اللکتاب، القسم الاول
امامی، نصرالله، 1369 ش، مرثیه سرایی در ادب فارسی، اهواز: جهاد دانشگاهی اهواز
حسینی کازرونی، احمد، 1382 ش، عاشورا سرایی در ادب فارسی، تهران، تهران،: ارمغان
خشکنابی، سیدرضا، 1379 ش، گلزار جمال، تهران: اقبال
خزعلی، انسیه، 1383 ش، امام حسین در شعر معاصر عربی، تهران: امیرکبیر
کاوینانپور، احمد، 1379 ش، زندگانی ادبی و اجتماعی استاد شهریار، تهران،: اقبال
شهریار، محمد حسین، 1361 ش، کلیات دیوان شهریار، تبریز: تلاش
پریا سبزمحمدی
انتهای پیام
منبع: ایکنا
کلیدواژه: ایکنا نبأ عاشورا شهریار شهر عاشورایی روز شعر و ادب فارسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۶۸۴۱۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جایگاه میرنوروز از نگاه ملی مغفول مانده است
ایسنا/لرستان یک نویسنده و پژوهشگر معتقد است: جایگاه میرنوروز از نگاه ملی مغفول مانده است.
محمدجعفر محمدزاده امروز (۱۵ اردیبهشت ماه) در دومین نشست ایوار درباره شعر میرنوروز که در محل دانشنامه مطبوعات ایران برگزار شد، بیان کرد: بازخوانی اشعار عرفانی و تعلیمی میرنوروز نشان میدهد جایگاه این شاعر مهم عصر صفوی در گنجینه شعر فارسی مغفول مانده است. شاعرانی مانند میرنوروز را باید از نگاه ملی ارزیابی کرد و بررسی آثار او باید مقوم هویت ملی ما در چارچوب ایران فرهنگی باشد.
رئیس دانشنامه مطبوعات ایران ادامه داد: اگرچه وجه غالب اشعار میرنوروز سبک هندی بوده، اما تاثیرپذیری او از شاعران سبک عراقی و آثار شاعرانی مانند نظامی مشهود است.
نویسنده کتاب «بیداری در باغ مومیایی» افزود: همانطور که امروزه بیش از ۴۰۰۰ رباعی الحاقی و منسوب به خیام وجود دارد، به دلیل تفوق وجه شاعرانگی و تاثیرگذاری میرنوروز بر ادبیات منطقه، اشعار فراوانی به این شاعر شیفته منسوب شده است که باید با نگاه علمی سره را از ناسره شناسایی کرد.
شعر میرنوروز آمیخته با مضامین قرآنی است
علیاکبر شکارچی، موسیقیدان و فرهنگپژوه نیز در این نشست گفت: میرنوروز شاعری وارسته و آزاده بود که شعرش آمیخته با عشق و هنر است، گویی دست او در جیب خدا بوده است. شعر میرنوروز آمیخته با مضامین قرآنی است و تا شاعری درونش پالایش نشده باشد اشعار پرشور دینی نمیتواند از درون او بجوشد.
مولف کتاب «بیست ترانه کهن لری» تاکید کرد: اینکه تمنیات در کنار الهیات در شعر میرنوروز وجود دارد طبیعی و برخاسته از حقیقت روح انسان است. توجه به تمایلات نفسانی و ابعاد جسمانی بخشی از وجود آدمی است و دلیلی بر انکار آن وجود ندارد.
خالق «کوهسار» و «بهارباد» با بیان خاطراتی از شکلگیری گروه چاووش در کنار اساتیدی مانند حسین علیزاده و زندهیادان هوشنگ ابتهاج، محمدرضا لطفی و پرویز مشکاتیان، افزود: ملودیهای لری برخاسته از زندگی و طبیعت است و شعر میرنوروز نقش مهمی در بالندگی موسیقی لری داشته است.
«میرنوروز» شاعری است که باید از نو شناخت
کرم علیرضایی، نویسنده کتاب «میرنوروز، شاعر ناشناخته» نیز در دومین نشست ایوار، با اشاره به اینکه نگاه به میرنوروز باید تعدیل شود و تغییر کند و شخصیت این عارف و منتقد زمانه خود به درستی شناخته شود، گفت: دو چهره بودن این شاعر شیفته طبیعت شعر او است و نباید گاهی او را اهریمنی و گاه اهورایی دانست تا آنجا که امروز در زیستبوم او هیچ کوچهای حتی به نام او نیست.
مولف «ترانههای لری میرنوروز» به جنبههای عاطفی شعر میرنوروز اشاره و اظهار کرد: آنیمای عشق در شعر میرنوروز تبلور دارد که نباید آن را هرزه پویی تلقی کرد.
علیرضایی افزود: سه نوع زن در شعر میرنوروز برجسته است، زن اهورایی، زن اهریمنی و زن آرمانی و آنیمایی که جای بررسی روانشناختی دارد.
میرنوروز شاعری سرآمد به لحاظ سبکی و زبانی است
فرزین رسایی، مترجم و زبانشناس نیز در دومین نشست ایوار گفت: بررسی احوالات میرنوروز در پژوهشهای امروز مغفول مانده است و توقع میرفت ادیب و محقق ارجمندی مانند عبدالحسین زرینکوب، در کارنامه آثار خود به معرفی شعر میرنوروز میپرداخت.
وی آشناییزدایی را هنر محتوم شاعران خواند و بیان کرد: در شعر میرنوروز هنجارگریزی و هنجارآفرینیهای بسیار به چشم میخورد.
او ادامه داد: موسیقی شعر میرنوروز چه به لحاظ آوایی و موسیقی بیرونی و چه به لحاظ ساختار عمودی و موسیقی درونی سرشار از ابتکار و نوآوری شاعرانه است.
این مترجم و پژوهشگر زبان افزود: اشعار بسیاری به میرنوروز نسبت داده میشود که به دلایل سبکی و محتوایی میتوان آنها را شناسایی کرد و از دیوان او سترد.
رسایی با اشاره به ترجمهناپذیری شعر، گفت: در جغرافیای میرنوروز مردم سرشت شاعرانه دارند و اتفاق زبانی در شعرهای میرنوروز و پدیدارشناسی شعر او شایسته بررسی بیشتر است.
دوری میرنوروز از مراکز رسمی شعر عصر صفوی باعث غیبت او از تاریخ پژوهشهای ادبی است
در ادامه این نشست، یادداشت عبدالجبار کاکایی، شاعر خوانده شد. او با اشاره به اینکه بیتوجهی میرنوروز به مرکز توسعه سبکهای ادبی در قرن دوازدهم که اصفهان و شیراز بود، سبب شد تا در تاریخ پژوهشهای ادبی کمتر از او یاد شود، تاکید کرد: میرنوروز بیش از نیایشنامههای فارسی و تحمیدیههایش به واسطه مفردات گویش لری بین اهالی زاگرس طرف توجه بوده است. البته بین تحمیدیهها و نعتهایش تا آثار غنایی از جهت فصاحت و بلاغت فاصله معناداری است که احتمالا به سیر تجارب شاعر برمیگردد.
شاعر آثار «سالهای تاکنون» و «آوازهای واپسین» با اشاره به سطح زیباشناختی آثار میرنوروز، افزود: قصههای عاشقانه برساخته از تک بیتهای میرنوروز، روال عادی تاریخنویسی بومی سرزمین ماست که نیاکان ما در آثار نوابغ و نخبگان به بازکاوی رویاهای خویش میپرداختند.
بازکاوی آثار شاعرانی مانند میرنوروز، مقوم زبان فارسی است
ساسان والیزاده، نسخهشناس و فعال فرهنگی و رسانهای هم که در نشست ایوار بهعنوان کارشناس مجری حضور داشت، بیان کرد: جورچین گنجینه زبان فارسی با بازکاوی آثار شاعرانی مانند میرنوروز کامل میشود و کشف و معرفی این آثار مقوم زبان فارسی است.
شاعر کتاب «هانا و بوطیقای ایوار» درباره جایگاه زن در آثار میرنوروز، گفت: میرنوروز شاعری است که زندگی در آثار او نبض تندی دارد. زنستایی در شعر میرنوروز لطافتی دلنشین به اشعار او داده است، آنچنان که با آشناییزدایی در شعر، استعاره «هِل» را برای معشوق به جای تصویر تکراری «گُل» به کار میبرد که توجه به ارجاعات مفهومی و آرامشبخشی این واژه نشان از معماری لطیف ذهن این شاعر دارد.
وی درباره نشستهای ایوار توضیح داد: این حرکت فرهنگی مستقل هر ماه با نکوداشت یک چهره یا بازکاوی یک مسأله فرهنگی در بازآفرینی و معرفی فرهنگ لرستان در آیینه هویت و فرهنگ ملی تلاش دارد.
ارجاعات پژوهشی ما به آثار سیاحان است
اسعد غضنفری، فعال فرهنگی نیز در مراسم نکوداشت مقام میرنوروز، شاعر عصر صفوی، با تاکید بر اینکه به علت غلبه نداشتن رویکرد پژوهشی و بیتوجهی به پژوهشگران بومی، ارجاعات و رویکرد ما در تحقیقات به آثار سیاحان غربی است، افزود: برای بازیابی هویت واقعی فرهنگ لرستان ضرورت دارد پژوهشگران به بازخوانی و بازیابی اسناد و منابع دست اول این جغرافیا دست یازند.
این فعال فرهنگی با اشاره به مرارتها و نحوه جمعآوری و تصحیح کلیات دیوان میرنوروز توسط زندهیاد استاد اسفندیار غضنفری امرایی در سال ۱۳۴۷ گفت: در آن زمان بهجز در موسیقی، میرنوروز شناختهشده نبود و این میرعارف خداشناس را به نام شاعری لاابالی و هرزهگرد میشناختند.
انتهای پیام