Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش ایکنا؛ مسئله نهضت عاشورا و قیام اباعبدالله الحسین(ع) یک جریان الهام بخش، الهی و تأثیرگذار در دین خدا و جامعه اسلامی است که انسان روشن ضمیر و پاک سیرت را آنچنان شیفته عظمت و بزرگی ‌آن می‎کند که لحظه‎ای نمی‎توانند این اتفاق بزرگ را فراموش کنند و همین مسئله در حالات و نحوه زندگی‎شان اثر گذار است؛ حال امروز همزمان با تاسوعای حسینی(ع) بر آن شدیم تا ماجرای شیفتگی و دلداگی فردی را بیان کنیم که عشق اهل بیت(ع) و مخصوصا امام حسین(ع) او را آنچنان شیفته و حیران کرده بود که در نهایت آن را به مسیری هدایت کرد تا با آن به آرامش ابدی برسد؛ در ادامه بخشی از سخنان پیشکسوت مداحی و پیرغلام اهل بیت(ع) «حاج مهدی رضایی» را می‎خوانید که فرزند اول مرشد رجب، مداح بزرگی است که شهید نواب صفوی لقب «شاطرالعلما» را به او داده است؛ سال گذشته و همزمان با ایام محرم 2 گفت‎وگو با این مداح اهل بیت(ع)؛ انجام شد و امروز همزمان با تاسوعای حسینی بخشی از تاکیدات «مرشد رجب» یا همان شاطرالعلما را از زبان پسرش منتشر خواهیم کرد که در ادامه می‎خوانید:

*از داستان چگونگی دادن این لقب به پدرتان بگوید؟
من فرزند مرشد رجب رضایی هستم که ایشان مشهور به شاطر رجب دولابی و شاطرالعلما هستند، لقبی که شهید نواب صفوی به پدرم دادند؛ اصلیت ما دولابی است و از قدیمی‌های آنجا هستیم و پدر بزرگ مادری‌ام از کدخدا‌های این محله بود و نام من را هم به نام پدر بزرگم معروف به کربلایی محمد‌مهدی نام‌گذاری کردند؛ خانه ما تا اوایل انقلاب در محله دولاب بود و بعد از آن به منطقه نیروی هوایی و بعد از آنجا هم به علت وضعیت شیمیایی من و دوری از آلودگی‌ها به بلوار لتیان در نزدیکی سد لتیان ساکن شدیم و آنجا زندگی می‌کنم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اخلاق و صفات پدرم بسیار خاص بود؛ به شکلی که او در حالی که خدمت‌گذار مردم در نانوایی بود، به خیلی از نیازمندان نان می‌رساند؛ پدرم در مسجد لرزاده خدمت آیت‌الله برهان می‌رسیدند و مسئله و مقاتل کار می‌کردند تا اینکه با شهید نواب صفوی آشنا شدند. ماجرای آشنایی هم به اینگونه بود که شهید نواب صفوی در صف نانوایی بود، که با دیدن شاطر مؤذن و مداح، باب دوستی و آشنایی با پدرم را باز می‌کند؛ پدرم در مجالس ایشان شرکت می‌کرد و به دلیل اینکه تعزیه‌خوانی می‌کرد و صدای خوبی هم داشت به روضه‌خوانی راه پیدا کرد و در مسیر روضه و مداحی قرار گرفت و از سوی نواب صفوی لقب شاطر العلما را گرفت.

این مسیر ادامه داشت تا کار به جایی رسید که شهید نواب صفوی از ایشان برای مجالس دعوت می‌کردند؛ پدرم به ایشان می‌گفت که من در نانوایی مشغول به کار هستم و نمی‌توانم تمام وقتم را در روضه‌ها باشم؛ ایشان می‌گوید شما در نانوایی فردی را بگذارید و خودتان در این مسیر مشغول باشید؛ پدرم در جواب در مورد روزی زن و بچه به ایشان می‌گوید که شهید نواب صفوی می‌گویند از روضه‌ها به شما پول خواهند داد و پدرم می‌گوید که نباید از این راه پول کسب کنم که نواب صفوی می‌گویند مشکلی نیست شما مشغله‌های دیگر را رها کنید و در روضه‌های امام حسین(ع)، بیایید که ایشان خودش شما را تامین خواهد کرد؛ پدرم هم بعد از این ماجرا به صورت جدی وارد این عرصه شدند.

پدرم بعد از آشنایی با شهید نواب صفوی در جلسات فداییان اسلام شرکت می‌کرد و همراه با آنان می‌جنگید؛ در حالی که او اول فقط یک نانوای ساده بود. تعریف می‎کردند زمانی که نواب صفوی، مسافر بود و مدام از شهری به شهر دیگر در سفر بود، پدرم، یکی از اتاق‌های خانه‌اش را به ایشان، همسر و سه فرزندش می‎دهد تا حضور سادات، خانه‌اش را نورانی کند.  خانه‌ پدر‎ی‎ام مانند دلش بزرگ بود و جالب اینجا بود که رژیم هم می‌دانست نواب در خانه ماست و نیمه شب با اسلحه وارد خانه می‌شدند تا نواب را دستگیر کنند، اما خانه را که خوب زیر‌ و ‌رو ‌کردند، هیچ کسی را پیدا نمی‎کردند و می‌رفتند؛ گویا چندبار هم پدرم در این تعقیب و گریزها دستگیر شده است.

*از ویژگی‎های اخلاقی و توصیه‎های پدرتان در کار و مداحی بگویید؟

پدرم آنچنان شیفته اهل‌بیت(ع) بود، که هنگام کار نیز با اینکه نگاهش در میان تنور بود از یادآوری مصائب اهل‌بیت(ع) پر بغض می‌شد، با ذکر یا علی(ع) و یا حسین(ع)، خمیر در آتش تنور می‌گذاشت و نان بر می‌گرفت و چه برکتی داشت نانی که با چنین اذکاری در دستان مردم قرار می‌داد. نانی که بوی حسین(ع) می‌داد؛ بار‌ها و بارها شده بود که هنگام نانوایی، مداحی هم می‌کرد و با مدیحه‌سرایی‌ها و روضه‌خوانی‌ها، اشک می‌ریخت و مردم را منقلب می‎کرد. پدرم هنگام اذان، کنار تنور شروع به اذان گفتن می‌کرد و باقی اوقات، هنگام کار مداحی می‌کرد. همه او را به شاطری می‌شناختند که پای تنور روضه می‌خواند؛ روضه پسر فاطمه را می‌خواند و مردم اشک می‌ریختند. نانش برکتی داشت که هنوز از ذهن پیرمردهای دولاب پاک نشده است چراکه نان را با ذکر «یا علی» در تنور می‌گذاشت و با ذکر «یا حسین» بیرون می‌آورد.

پدرم با ورود به روضه‌ها نه تنها مسائل شرعی را برای آقایان بیان می‌کرد بلکه مسائل بانوان را هم به دلیل کم بودن روحانی در روستا‌ها مطرح می‌کرد تا اینکه من به‌ دنیا آمدم؛ خبر تولدم را به شهید نواب صفوی می‌دهند و می‌گویند خداوند به شاطرالعلما فرزندی را عطا کرده‌ است؛ شهید نواب قرار می‌گذارد که شب آن روز به منزل ما بیاید؛ شب با جمعی از فدائیان اسلام به منزل ما آمدند و ایشان اذان و اقامه را در گوش من می‌گویند و اسم من را محمد مهدی می‌گذارند.

من بعد از مدرسه با پدرم به تمام روضه‌هایی که ایشان می‌رفتند حاضر می‌شدم تا اینکه تمام این روضه‌ها و اشعارشان را حفظ شدم؛ یادم نمی‌رود که خانمی هر شنبه مراسم توسل به حضرت مسلم داشت؛ در یکی از این مراسم از پدرم درخواست کردم که بخوانم، ایشان از من سوال کرد مگر تو یاد گرفته‌ای؟ من هم گفتم بله و اشعاری که حفظ کرده بودم را خواندم و آن پیرزن یک ریال آن زمان را کنار نعلبکی پدرم گذاشت و به او گفت که این برای مهدی است و من نمک امام حسین(ع)را در شش سالگی چشیدم و اولین خواندم از این مجلس شروع شد.

توصیه‌های پدر
 پدرم به من تاکید می‌کردند که هنگامی که از منزل خارج می‌شوی به نیت روزی برو تا زمانی که برگردی؛ اما زمانی که روی منبر نشستی فقط هدفت امام حسین(ع) و اهل بیت باشد و اعتقاد داشته باشی که امام زمان(عج)، در مجلس حاضر است و تنها جلو را نگاه کن و روضه بخوان، روضه تمام شد معطل نکن و زود خارج شو و به بهانه پول منتظر نشو و سریع از هیئت خارج شو؛ برای پول نمان و در مورد کم و زیاد آن هم به هیچ وجه بحث نکن؛ تا روز‌های آخر شاید باورتان نشود اما روضه ۲ هزار ریالی داشتم و آن را ترک نمی‌کردیم و اهمیت دادن به این روضه‌های خانگی انسان را موفق به کسب درجات بالاتر در این عرصه می‌کند.

*نظر شما در مورد دستمزد و صله به مداح چیست و چه توصیه‌ای برای مداحان در این مورد دارید؟
بهتر این است که مداح هیچوقت مبلغ را مشخص نکند و قطعا خود ارباب آنچه که باید را حواله خواهند کرد؛ متاسفانه برخی هیئتی‌ها هستند که یک ریال هم به مداح نمی‌دهند و زمانی هم که توسط دیگران پیگیری کردند در جواب گفته‌اند که مگر ما خادم امام‌ حسین(ع) و نوکر ایشان نیستیم پس نباید درخواستی هم از ایشان داشته باشیم؛ اما آنها نمی‌دانند که برخی‌ها شغلشان مداحی شده است و شغل دیگری ندارد؛ اما خیلی از مداحان ما هستند که شغل دیگری هم دارند؛ البته مداح باید خوانندگی‌ شغل دومش باشد و حتما باید در کنار مداحی یک کار دیگری‌ هم داشته باشد؛ اما توصیه‌ام این است که مداحان بدانند اگر برکتشان را از امام حسین(ع)، بخواهند هیچوقت لنگ نخواهد ماند.

امروز افراد محدودی هستند که پاکت را نگاه می‌کنند و در برخی موارد اعتراض می‌کنند؛ این در شأن مداح نیست؛ و خودم هم تا به حال شده است که به مو برسم اما به برکت و لطف ائمه این مو پاره نشده است و تلاش کردم که خوب و آبرومند زندگی کنیم و هیچ وقت هم در این مورد کم یا زیادش را مطرح نکرده‌ام.

گفت‎وگو از وهاب خدابخشی

انتهای پیام

منبع: ایکنا

کلیدواژه: خبرگزاری بین المللی قرآن ایکنا جامعه مداحی مداح مهدی رضایی شهید نواب صفوی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۶۸۹۹۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بازی رایانه‌ای «۶۴۱۰ روز بی‌آینه» و روایت اسارت شهید حسین لشگری

به گزارش خبرنگار مهر، بازی رایانه‌ای ۶۴۱۰ روز بی آینه؛ روایتی از کابوس‌های ۱۸ سال اسارت قهرمانی از دوران دفاع مقدس است؛ قهرمانی که ۶۴۱۰ روز را در زندان‌های رژیم بعث عراق گذراند.

شهید «امیر سرلشگر خلبان حسین لشگری» نامی شناخته شده برای همه ماست. قهرمانی ملی از دوران دفاع مقدس که رکورد طولانی‌ترین دوره اسارت در زندان‌های بعثی را داشت و ملقب به سیدالاسرای ایران شد.

به انگیزه روز ۲۹ فروردین که در تقویم رسمی کشور ما به اسم روز ارتش جهوری اسلامی نامگذاری شده است، نگاهی کرده‌ایم به بازی «۶۴۱۰ روز بی‌آینه» که با موضوع شهید سرلشگر حسین لشگری و در مرکز تولید محتوا مجازی نیروی هوایی ارتش ساخته شده‌است.

مرکز تولید محتوا مجازی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی با هدف معرفی قهرمانان نیروی هوایی، بازنمایی وقایع دوران دفاع مقدس و نقش ارتش جهوری اسلامی در این دوران برای نسل جوان جامعه، از سال ۹۴ تولید بازی‌های موبایلی و رایانه‌ای را در فعالیت‌های فرهنگی خود قرار داد.

این مرکز که بازی‌های «شکارچی ۱و۲»، «صاعقه»، «خلبان کوچولو»، «سرباز قهرمان» را طی سال‌های گذشته تولید و منتشر کرده است در سال ۱۴۰۲ نیز از بازی کامپیوتری ۶۴۱۰ را رونمایی کرد. بازی «۶۴۱۰ روز بی‌آینه» در حقیقت براساس تعداد روزهای اسارت شهید لشکری نام‌گذاری شده است.

شهید سرلشگر حسین لشگر از شهدای بزرگ خانواده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی است که ۱۸ سال در اسارت عراق بود و ۱۰ سال در سلول انفرادی زندگی کرد. داستان این بازی از آنجا شکل گرفت که براساس خاطرات خودنوشت شهید لشگری، او تا روزهای آخر منتهی به شهادتش از کابوس اتفاقات دوران اسارت رنج می‌برد و مرتب کابوس می‌دید. این امر دستاویز خط داستانی این بازی شد تا براساس آن بخشی از کابوس‌های شهید حسین لشگری در قالب یک بازی در اختیار کاربران قرار گیرد.

داستان بازی درباره قهرمان بزرگ ایران شهید حسین لشکری است که برای بررسی حرکت‌های عجیب عراقی‌ها در مرز عراق به مأموریت فرستاده می‌شود. پس از برخورد موشک عراقی‌ها به هواپیمای او، حسین درون یک جنگل تاریک مرموز سقوط می‌کند.

در حقیقت بازی ۶۴۱۰ روز بی‌آینه، روایت داستانی کوتاه در ژانر Walking Simulator یا شبیه‌ساز راه‌رفتن اول شخص است که گیمر با المان‌های ترس روانشناختی و روایت شهودی-کلامی مواجه می‌شود.

کاربر در این بازی وارد کابوس شهید حسین لشکری می‌شود و آنجا نه خبری از سلاح است و نه دشمن. در واقع مخاطب بازی مسیر ذهنی این شهید را طبق یک توالی تاریخی طی می‌کند. کاربر در این مسیر دوران اسارت او تا لحظه آزادی را در چند مرحله جداگانه طی می‌کند.

مخاطب بازی برای گروه سنی بالای ۱۸ سال و مدت زمان بازی ۴۰ دقیقه است. این بازی در ژانر ماجرایی طراحی شده و نصب آن برای مخاطبان رایگان است.

بازی ۶۴۱۰ روز بی‌آینه، در نهمین جشنواره بازی‌های رایانه‌ای فجر نیز به‌عنوان بهترین بازی اقتباسی مورد تقدیر هیأت داوران قرار گرفت.

کد خبر 6080589 زینب رازدشت تازکند

دیگر خبرها

  • دستگیری متهم به ۴۰ فقره سرقت در مشهد
  • دستگیری معتاد متهم به ۴۰ فقره سرقت در مشهد
  • متهم به ۴۰ فقره سرقت در مشهد دستگیر شد
  • بازی «۶۴۱۰ روز بی‌آینه» روایتی از شهید «حسین لشگری»
  • روایت زندگی شهید حسین نیا از زبان خانواده شهید
  • فیلم | ماجرای هدیه صدام به همسر وزیر ایران چه بود؟
  • روایتی از توسل سردار شهید حجازی به حضرت زهرا (س)/ هرجا بود، روضه فاطمیه را می‌گرفت
  • بازی رایانه‌ای «۶۴۱۰ روز بی‌آینه» و روایت اسارت شهید حسین لشگری
  • روایتی از توسل سردار شهید حجازی به حضرت زهرا(س) / هرکجا بود، روضه فاطمیه را می‌گرفت
  • فرزند شهید طهرانی مقدم: آرزوی پدرم و شهدا محقق شد