تنگه ابوقریب درسی از قصّه فراموش شدهها
تاریخ انتشار: ۲۸ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۶۹۱۲۳۴
در میان این روزهای ناخوش، دیدن این فیلم برای مسئولین از هرچیزی واجبتر است تا یاد بگیرند همانطور که آنها در برابر هشت سال جنگ مقاومت کردند حالا هم باید پای این جنگ اقتصادی و مردم بمانند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از بلاغ، فیلم سینمایی "تنگه ابوقریب" به کارگردانی بهرام توکلی، برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم سی و ششمین جشنواره فیلم فجر شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این فیلم روایتگر تلاش رزمندگان گردان عمار برای حفظ تنگه ابوقریب در واپسین روزهای جنگ هشت ساله است که سرنوشت جنگ را تغییر داد.
داستان فیلم در یک ترکیب خلاصه شده؛ حفظ ابوقریب و فیلم پرداخت درستی از این یک ترکیب.
از شخصیتها و بازیگران تا تصویربرداری، آهنگسازی و فیلمنامه، همگی دست به دست هم داد تا این ترکیب به فعلیت برسد و حفظ ابوقریب نمایش داده شود.
فیلم از دنیای کلیشههای فیلمهای دفاع مقدسی فاصله بسیاری دارد و بهدور از شعارزدگی است و از لحاظ ساختاری، فراتر از سینمای ایران رفته، بسیار خوشساخت و خوشریتم که اگر چه بهدنبال قصهسازی نیست و تنها همگام با شخصیت پیش میرود، اما چنان نفسگیر است و مخاطب را درگیر میکند که نتواند لحظهای از آن غافل شود و از دست بدهد.
دوربین مثل یک چشم بهدنبال شخصیتها میرود، پلانهای بلند و طولانی فیلم، حس باورپذیری را به مخاطب میدهد، همچنین فیلم ظرافت دلچسبی در شخصیتها و دیالوگها دارد و از سکانسهای ناب بیبهره نیست، صحنههایی که پر از حرف بودند، از تاب سواری علی نوجوان ۱۳ ساله با ماسک شیمیایی تا دیالوگهای جواد عزتی.
یکی از سکانسهای پرمفهوم، سکانس گفتگوی حمیدرضا آذرنگ(خلیل) با جواد عزتی(مجید) است که درحال مرور روز گذشته هستند:
"حمیدرضا آذرنگ: فلکه رو بستم تا یک ساعته زانویی بگیرم و برگردم.
جواد عزتی: یه روز فلکه هارو باز میکنن. بالاخره یکی پیدا میشه"
صحنههایی هم هست که مثل یک پُل فیلم را به جامعه امروز ما وصل میکند، بهعنوان مثال سکانسی که مردم و رزمندگان جمع شدند، عدهای میروند و عدهای هم میمانند تا دفاع کنند، رزمندگانی که لحظات پیش قرار بود به مرخصی بروند، با شنیدن خبر درگیری در تنگه، قید رفتن را با وجود گرفتاریهایشان میزنند، پا روی دلبستگیهایشان میگذارند و میمانند، یا وعدههای آب و مهماتی که به رزمندگان داده شد اما هیچ وقت عملی نشد، که نمونههایش را در جامعه امروز، در مسئولین به وفور میبینیم.
قصه فیلم، حرفی از معنویت و شهادت نمیزند، قصه خودِ جنگ است با تعریف درستش، اینکه جنگ خوشی ندارد، سراسر درد و تلخی است، سخت، زجرآور و جنگ، قصه نمیخواهد.
قصه تیر، تانک و انفجار است، قصه حملههای شیمیایی، آوارگی مردم، یتیمی کودکان، قصه قصههای ناتمام، از گل سر دختر عزیز که به دستش نرسید تا آب هویجبستنی نیمهمانده حسن، از عکاسیهای علی تا پایانبندی فیلم.
در میان فیلم میبینیم که دوربین علی داستان میشکند و این مفهوم را به مخاطب میرساند که هیچ دوربینی نیست که حساسترین و سختترین موقعیتهای جنگ و رشادتهای رزمندگان را ضبط کند و به تصویر بکشد.
توکلی کارگردانی بود که فیلمهایش دارای یک نوع نگاه فلسفی است، برایش فرقی نمیکند چه ژانری باشد، از فیلمهای اجتماعیاش گرفته تا فیلم "من دیهگو مارادونا هستم" که فلسفه را با کمدی درهم آمیخت و حالا "تنگه ابوقریب" فلسفه جنگ است از نگاه بهرام توکلی.
اینبار توکلی سبک خودش را در فضای جنگی آورد، سبکی که شاید به مذاق هرکسی خوش نیاید، سبکی که نه حاتمیکیاست و نه دهنمکی.
همیشه عادت کردیم که جنگ را در بستری از قصه ببینیم، "تنگه ابوقریب" اما بیشتر از اینکه درگیر قصهسازیهای کلیشهای باشد درگیر همراه شدن مخاطب با شخصیتها و اتفاقات یک روز سرنوشتساز از جنگ است.
توکلی حرفش را با این دیالوگ در فیلم زد که "کمکم یاد میگیری از چیزهایی که دوست نداری هم عکس بگیری"، یعنی اگرچه جنگ و تلخیهایش را دوست نداریم ولی باید نشان بدهیم و مخاطب باید پای این فیلم بنشیند و ببیند.
با همه اینها کاستیهایی هم در فیلم وجود دارد اما نقاط قوتش آنقدر پررنگ است که میتوان کاستیها را ندید.
"تنگه ابوقریب" تنگه فراموششدهای است، درست مثل آدمهایش.
قصهای که میان هیاهوی پایان جنگ گم شد و توکلی آن را از صندوقچه خاطرات بیرون کشید، چه درست و بهموقع!
حال ما هنوز همانجاییم؛ درست در میان ابوقریب، تشنه و خسته، همانطور که آنان فرصت عزاداری برای همرزمانشان نداشتند، ما نیز فرصت عزاداری برای دردهایمان را نداریم، دردهایی که هرروز در جامعهمان بیشتر میشوند، تفاوتمان در این است که ما امثال خلیل، حسن و مجید فیلم را نداریم تا برایمان از جان مایه بگذارند.
در میان این روزهای ناخوش، دیدن این فیلم برای مسئولین از هرچیزی واجبتر است، پیشنهاد میکنم به جای زدن هشتگ فرزندم کجاست، پای این فیلم بنشینند تا یاد بگیرند همانطور که آنها در برابر هشت سال جنگ مقاومت کردند و پای آب، خاک و اعتقاداتشان در بدترین روزهای کشور ماندند، حالا آنها هم باید پای این جنگ اقتصادی و مردم بمانند.
شاید با دیدن فیلم برایشان یادآوری شود که چه خونها ریخته و چه سختیها کشیده شد برای حفظ یک تنگه و در بُعد وسیع تر حفظ کشور و حال امروز عدهای بهراحتی آن سختیها را فراموش کرده و خونهای شهدایمان را زیر پا لگدمال میکنند.
"تنگه ابوقریب" قصه فراموش شدههایی است که باید به یاد بیاوریمشان.
یادداشت از هانیه علینژاد
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۶۹۱۲۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
(ویدئو) فراموش نکنیم که نمیتوانیم هم اشغالگر باشیم و هم اخلاق مدار
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی