مطیع محض امام/ سرداری که امان نامه را پاره کرد
تاریخ انتشار: ۲۸ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۶۹۱۴۴۵
به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از کرمان، السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله ولرسوله و..
این مطلع زیارت نامه حضرت عباس بن علی سلام الله علیه، سقای دشت کربلا وعلمدار حسین است.
سقای حسین در روزعاشورا بزرگ مردی بود که از مادری رشید وپدری، چون علی بن ابیطالب علیه السلام متولد شد، اگر بگوییم هدف امیرمومنان از ازدواج با فاطمه کلابیه مادر حضرت عباس داشتن ذخیره برای کربلای حسین بود شاید بی جهت نباشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حضرت عباس برادر کوچکتر امام سوم شیعیان در روز عاشورا در سال ۶۱ هجری در رکاب امام خویش به شهادت رسید، اما بعد ازگذشت سالها از وی آنچنان نامی باقی مانده است که توسل به ایشان هم اندازه با ائمه بزرگوارمطرح است.
اما آنچه باعث این درجه از مرتبت وبزرگی برادر حسین بن علی (ع) در کربلا شد چه بود؟ بزرگان اعتقاد دارند اطاعت محض ایشان از وجود مبارک امام حسین علیه السلام ووفاداری وجود مبارک علمدار کربلا از وی اسطورهای این چنین از ادب واطاعت ساخته است به گونهای که امروز بعد از ۱۴۰۰ سال همچون برادرش امام سوم شیعیان زیارت میشود ومورد احترام عامه است.
یکی ازاتفاقاتی که کمتر شاید به آن پرداخته شده است شجاعت ایشان در عدم پذیرش امان نامهای بود که از سوی شمربن ذی الجوشن هم طایفهای مادرش از طایفه کلابیه آورده شد.
شاید مانند امروز بود که شمر آخرین تلاش برای نجات پسران ام البنین را بدلیل هم طایفه بودن با مادرشان انجام داد.
در روایتی درکتاب لهوف سید بن طاووس آمده است: شمر خود امان نامه را گرفته با خود به کربلا آورد. او پس از ورود به کربلا و تقدیم نامه ابن زیاد به عمر بن سعد، به اردوگاه سپاه امام حسین (ع) نزدیک شد و فریاد برآورد: «کجایند خواهرزادگان ما؟» عباس (ع) و برادرانش در نزد اباعبدالله الحسین (ع) نشسته بودند. عباس (ع) ساکت بود و جوابی به ندای شمر نمیداد. امام (ع) به حضرت عباس (ع) فرمودند: «او را اجابت کن اگر چه فاسق باشد همانا او از داییهای شما است.» عباس (ع) و عبدالله بن جعفر و عثمان فرزندان علی بن ابی طالب (ع) بیرون آمدند و گفتند: «چه میخواهی؟» شمر به آنها گفت: «ای خواهرزادگان من، شما در امان هستید من برای شما ازعبیدالله امان گرفته ام»، اما عباس (ع) و برادرانش متفقاً گفتند: "خدا تو و امان تو را لعنت کند ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر (ص) امان نداشته باشد"
پس از رد امان نامه، به سپاه عمر بن سعد فرمان داده شد تا برای جنگ آماده شوند پس همگان سوار شدند در شامگاه پنجشنبه نهم محرم آماده نبرد با حسین (ع) و یارانش شدند.
سید بن طاووس در لهوف در این باره چنین نقل میکند: ... راوى گوید: فرمان عبیداللّه بن زیاد پلید به عمربن سعد نحس، به این مضمون رسید که او را تحریص مى نموده به تعجیل در قتال و بیم داده بود از تاخیر و اهمال.
پس لشکر شیطان به امر آن بى ایمان، رو به جانب امام انس و جان آوردند و شمرذى الجوشن، آن سرور اهل فِتَن، ندا در داد که کجایند خواهرزادگان من: عبداللّه، جعفر، عباس، و عثمان؟ امام حسین علیه السّلام به برادران گرامى خویش فرمود: جواب این شقى را بدهید گرچه او فاسق و بى دین است ولى از زمره دائى هاى شماست. آن جوانان برومند حیدر کرّار به آن کافر غدّار، فرمودند: تو را با ما چه کار است؟ آن ملعون نابکار عرضه داشت: اى نوردیدگان خواهرم! شما در مهد امان به راحت باشید و خود را با برادرتان حسین، به کشتن ندهید و ملتزم قید طاعت امیرالمؤ منین (!) یزید بن معاویه باشید تا به سلامت برهید.
پس حضرت عباس (ع) به آن پلید، فریاد برآورد که دستت بریده باد وخدا لعنت کناد مر امان نامه تو؟! اى دشمن خدا؛ ما را امر مى کنى که برادر و سیّد خود حسین فرزند فاطمه (س) را وابگذاریم و بنده طاعت لعینان و اولاد لعینان باشیم؟! راوى گوید: شمر بى باک پس از استماع این کلام از فرزند امام، مانند خوک خشمناک به جانب لشکریان شتافت و بازگشت به سوى نیروهاى خود نمود.
راوى گوید:، چون آن فرزند سیّد اَنام، حسین (ع)، مشاهده نمود که لشکر شقاوت اثر حریص اند که به زودى نائره جنگ را مُشتعل سازند و به امر قتال بپردازند و کلام حق و موعظه آن صدق مطلق، اصلا بر دلهاى سخت ایشان اثر ندارد و نه مشاهده صدور افعال حمیده و اقوال جمیله آن جناب براى ایشان انتفاعى حاصل است، به برادرش ابوالفضل فرمود: اگر تو را قدرت است در این روز، شرّ این اَشْقیا را از ما بگردان و ایشان را باز گردان که شاید امشب را از براى رضاى پروردگار نماز بگذارم؛ زیرا خداى متعال مى داند که نماز از براى او و تلاوت کتاب او را بسیار دوست مى دارم. راوى گوید: حضرت عباس (ع) از آن گروه حق نشناس مهلت یک شب را درخواست کرد. عمرسعد لعین تأمل کرد و جواب نداد. عَمْرو بن حَجّاج زبیدى به سخن آمد و گفت:: به خدا سوگند که اگر به جاى ایشان، ترکان و دیلمان مى بودند و این تقاضا را از ما مى کردند، البته ایشان را اجابت مى نمودیم، حال چه شده که آل محمّد (ص) را مهلت نمى دهید؟! پس آن مردم بى حیا، یک شب را به خامس آل عبا، مهلت دادند.
انتهای پیام/ح
دلیل شان ومقام والای حضرت عباس چیست؟منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: تاسوعای حسینی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۶۹۱۴۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا مصیبت اباعبدالله بر آسمانها سنگین است؟
شهادت امام حسین علیهالسلام در کنار اینکه برای مسلمانان مصیبت بزرگی محسوب میشود، برای اهل آسمان نیز سنگین و گران است. اهل آسمانها شامل ملائک و موجودات ذیشعور و بلکه تمام مخلوقاتی میشود که جنبۀ عوالمی دارند.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در فرازی از زیارت عاشورا خطاب به امام حسین علیهالسلام میگوییم مصیبتی که بر ما و بر اهل آسمانها وارد شد بسیار بزرگ و سنگین بود «یَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَجَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصِیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَ عَلَىٰ جَمِیعِ أَهْلِ الْإِسْلامِ، وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصِیبَتُکَ فِی السَّمَاوَاتِ عَلَىٰ جَمِیعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ؛ ای اباعبدالله، هرآینه عزایت بزرگ و سنگین شد و مصیبت تو بر ما و بر همه اهل اسلام بس دشوار و طاقتفرسا شد و مصیبتت در آسمانها بر همه اهل آسمان سنگین و دشوار و طاقتفرسا شد.
در این فراز از زیارتنامه امام حسین علیهالسلام را خطاب قرار میدهیم و این، معرفت کوچکی نیست بلکه نشاندهندۀ آن است که ما با امامی حیّ و زنده سخن میگوییم به گونهای که گویی در پیش روی ما قرار دارند.
بعد در ادامه، از عظمت رزایا و عظمت مصیبت وارده بر امام سخن میگوییم و ابراز تأسف میکنیم. رزیه به معنای تعزیت، پیشامدناگوار و بزرگ و جمع آن رزایا است. اما سؤال اینجاست که چرا مصیبت امام حسین علیهالسلام باید برای ما و اهل آسمانها عظمت و جلالت دارد؟
شاید پاسخ این سؤال در عظمت جایگاه امام حسین علیهالسلام نهفته باشد؛ چرا که ویژگى این حادثه آن است که در این ماجرا، نه فقط یک انسان مؤمن وحق طلب، بلکه امامى معصوم و پنجمین فرد از اصحاب کساء و فرزند امیرالمؤمنین علیهالسلام و فاطمه زهرا علیها السلام و نوۀ رسول خدا صلى الله علیه و آله، به دست مردمى که خود را از امّت پیامبر مى دانستند، به گونه اى دردناک و بى سابقه به شهادت رسید. به یقین کشتن مردى که حجّت خدا بر روى زمین و امام عصر خویش است و براى مبارزه با ظلم و ستم به پا خاسته، آن هم به آن شیوه بسیار ناجوانمردانه، گناه سنگینى است که نمى توان از کنار آن به سادگى گذشت (عاشورا؛ ریشهها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها سعید داودی، مهدی رستم نژاد)
از این جهت است که وقتی آن عالم یهودی در مجلس یزید و پس از خطبۀ امام سجاد علیهالسلام از ماجرا مطلع میشود، در مقام توبیخ رو به یزیدیان میگوید سبحان الله؛ این پسر دختر پیامبرتان است که او را کشتهاید؛ رفتار شما پس از او با فرزندانش چه بد است! به خدا قسم اگر پیامبر ما موسی بن عمران فرزندی از خود در میان ما به یادگار میگذاشت، گمان دارم که پس از خداوند او را میپرستیدیم. پیامبر شما دیروز از میان شما رفت و شما امروز به فرزندش حمله بردید و او را کشتید؟! شما چه بد امتی هستید.
مصیبت شهادت امام حسین علیهالسلام در کنار اینکه برای مسلمانان مصیبت بزرگی محسوب میشود، برای اهل آسمان نیز سنگین و گران است. اهل آسمانها شامل ملائک و موجودات ذیشعور و بلکه تمام مخلوقاتی میشود که جنبۀ عوالمی دارند. در روایتی از امام صادق علیهالسلام میخوانیم آسمان بر هیچ احدی تا قبل از قتل یحیی بن زکریا نگریسته بود تا زمانی که امام حسین به قتل رسید و آسمان بر او هم گریست. لَمْ تَبْکِ السَّمَاءِ عَلَى أَحَدٌ قَبْلَ قَتَلَ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا حَتَّى قَتَلَ الْحُسَیْنُ ع فَبَکَتْ عَلَیْهِ. (کامل الزیارات، ص77) و یا شهاب حارثى نقل کرده که وى گفت: در رحبه محضر مبارک امیر المؤمنین علیه السلام نشسته بودیم. در این هنگام حسین آمد. پس امیر المؤمنین از خوشحالی چنان خندیدند که دندانهاىشان پیدا شد. سپس با حسرت فرمود: خداوند متعال در قرآن کریمش قومى را یاد کرده و فرموده: فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما کانُوا مُنْظَرِینَ. پس نه آسمان برآنان گریست و نه زمین و [ هنگام نزول عذاب هم ] مهلت نیافتند (دخان 9) قسم به کسى که حبّه را شکافته و بنده را آفریده البته این (حسین علیهالسلام) را خواهند کشت و آسمان و زمین بر او مىگرید.
این مسئله حاکی از زنده بودن کائنات دارد و این رفتارشان نشاندهندۀ آن است که تمام اشیای عالم وابسته به حجت الهی هستند. به این دلیل است که در روایات میخوانیم اگر زمین لحظهای از حجت خدا خالی باشد، اهلش را در خود فرو میبرد؛ لَوْ بَقِیَتِ الْأَرْضُ یَوْماً بِلَا إِمَامٍ مِنَّا، لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا... (قال الباقر (ع) ــ الأصول الستة عشر (ط - دار الحدیث)، ص140)