داستانی از شاهرخ؛ حُرِّ زمان/شهیدی که هنوز چشم به راهش هستیم
تاریخ انتشار: ۲۹ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۷۰۲۹۲۹
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ شاید، نحوه لباسها و رفتارها تغییر کرده باشد، اما حُرهای دهه شصت تکرار میشوند. کسانی بودند و هستند که مثل حر، در لشگر مقابل حق بودن یا اصلا کاری به این کارها نداشتند، اما بعد از پیدا کردن خود، با شرمگینی از گذشته شان، بندهای چکمههای گذشته خود را به گردن آویزان کردند و بطرف حسینی شدن، گام برداشتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شاهرخ ضرغام، فرزند صدرالدین متولد ۱۳۲۸ تهران از آن لاتهایی بود که با دم مسیحایی امام خمینی (ره) زنده شد و مسیری را پیمود که در هفدهم آذرماه ۱۳۵۹ در شهر آبادان برات کربلا گرفت و خود را به یاران عاشورایی امام حسین (ع) رساند.
در جوانی، سنگین وزن کشتی میگرفت. قهرمان جوانان، نایب قهرمان بزرگسالان، دعوت به اردو تیم ملی کشتی فرنگی. همراهی تیم المپیک ایران و...؛ اما اینها همه ماجرا نبود. قدرت بدنی، شجاعت، نبود راهنما، رفقای نااهل و... همه دست به دست هم داد و انسانی شد که کسی جلودارش نبود؛ هر شب کاباره، دعوا، چاقوکشی و...
بخش اول (قبل از تحول):
۱- او پدر نداشت و از کسی هم حساب نمیبرد. مادر پیرش هم نمیتوانست کاری بکند جز دعا! اشک میریخت و برای فرزندش دعا میکرد. همیشه میگفت: خدایا فرزندم را به تو سپردم. خدایا همه چیز به دست توست. هدایت به وسیله توست. پسرم را نجات بده زندگی شاهرخ در غفلت و گمراهی ادامه داشت تا اینکه دعاهای مادر پیرش اثر کرد. مسیحا نفسی آمد و از انفاس خوش او مسیر زندگی شاهرخ تغییرکرد.
۲- هیچگاه ندیدم در محرم و صفر لب به نجاستهای کاباره بزند. ماه رمضان را همیشه روزه میگرفت و نماز میخواند. به سادات بسیار احترام میگذاشت
۳- خانهای اجاره کرد برای زنی که بسبب نداشتن پول اجاره، مجبور به کار در کاباره شده بود. همین زن، بعدها بعد از تحول شاهرخ، بچه نوجوانش را به او میسپارد تا به جبهه ببرد.
بخش دوم (دوران گذار):
۱- نیمههای شب بود. دیدم وارد خانه شد. لباسهایش خونی بود. مادر باعصبانیت رفت جلو و گفت: معلوم هست کجائی، آخه تا کی میخوای با مامورها درگیر بشی، این کارها به تو چه ربطی داره. یکدفعه میگیرن و اعدامت میکنن پسر! نشست روی پله ورودی و گفت: اتفاقاً خیلی ربط داره، ما از طرف خدا مسئولیم ما با کسی درگیر شدیم که جلوی قرآن و اسلام ایستاده، بعد به ما گفت: شما ایمانتون ضعیفه، شما یا به خاطر بهشت، یا ترس از جهنم نماز میخونی، اما راه درست اینه که همه کارهات برای خدا باشه؟! مادرگفت: به به، داری ما رو نصیحت میکنی، این حرفای قشنگ و از کجا یاد گرفتی؟! خودش هم خنده اش گرفته بود. گفت: حاج آقا تو مسجد میگفت.
۲- شاهرخ گفت: من میدونم اینجا کجاست. صاحبش یه یهودی صهیونیستِ که الان ترسیده و رفته اسرائیل، اینجا اسمش رستورانه، اما خیلی از دخترای مسلمون همین جا بی آبرو شدند. پشت این سالن محل دانس و قمار و... است. بعد سنگی را برداشت. محکم پرت کرد و شیشه ورودی را شکست. از یکی از بچهها هم کوکتل مولوتوف را گرفت و به داخل پرت کرد. بعد هم سوار موتورها شدیم و سراغ کابارهها رفتیم. آن شب تا صبح بیشتر کابارهها و دانسینگهای تهران را آتش زدیم. در همان ایام پیروزی انقلاب شاهد بودم که شاهرخ خیلی تغییر کرده، نمازش را اول وقت و در مسجد میخواند، رفقایش هم تغییر کرده بود.
۳- ماشین پیکانش را فروخت و خرج بچههای مسجد و هزینههای انقلاب کرد!
۴- شب بود که آقای طالقانی (رئیس سابق فدراسیون کشتی) با شاهرخ تماس گرفت. ایشان وقتی فهمید که شاهرخ، به نیروهای انقلابی پیوسته بسیار خوشحال شد. بعد هم گفت: آقای خمینی تا چند روز دیگر بر میگردند. برای گروه انتظامات به شما و دوستانتان احتیاج داریم.
۵- لحظاتی بعد حضرت امام وارد سالن فرودگاه شد، اشک تمام چهره شاهرخ را گرفته بود. شاهرخ، آنقدر به دنبال امام رفت تا بالاخره از نزدیک ایشان را ملاقات کرد و توانست دست حضرت امام را ببوسد.
بخش سوم (بعد از تحول):
۱- شاهرخ ضرغام با حضور در بارگاه امام رضا (ع) راه صحیح را انتخاب و توبه کرد.
بعد از زیارت ۲ روزه مشهد شاهرخ به همراه مادرش به تهران برگشت و همه خلافکاریهای خود را رها کرد. او واقعاً توبه کرد، توبهای همچون حر در صحنه و کارزار کربلا؛ شروع جنگ را در آبادان و بهمنشیر تجربه کرد. بعدها خودش میگفت: حُر قبل از همه به میدان کربلا رفت و به شهادت رسید، من هم باید جزو اولینها باشم.
بخش چهارم (پرواز):
۱- شاهرخ ضرغام روزهای آخر حضورش در میان همرزمانش را به گونهای نظاره گر بود که میدانست لحظات رسیدن به معبود است. او با رشادتهایی که در آبادان انجام داد مانع از تهاجم عراقیها شد! شاهرخ در سنگر ماند تا نیروها بتوانند به عقب بروند. با شلیکهای پیاپی گلولههای آر پی جی و هدف قرار دادن تانکهای دشمن مانع پیشروی آنها میشد. شاهرخ با تیر مستقیم عراقیها به شهادت رسیده بود. در حالی که سربازان عراقی در کنار پیکرش از خوشحالی هلهله میکردند و بدن بیسر و پر از تیر و ترکش و غرق در خون او را در تلویزیون خود نشان دادند.
۲- سربازان عراقی هم در کنار پیکرش از خوشحالی هلهله میکردند. گوینده عراق هم میگفت: ما شاهرخ، جلاد حکومت ایران را کشتیم.
۳- وقتی از گذشته زندگی خودش حرف میزد داستان حُر را بازگو میکرد. خودش را حُر نهضت امام میدانست. میگفت: حُر قبل از همه به میدان کربلا رفت و به شهادت رسید، من هم باید جزء اولینها باشم. در همان روزهای اول جنگ از همه جلوتر پا به عرصه گذاشت. آنقدر دلاورانه جنگید که دشمنان برای سرش جایزه تعیین کردند. آنقدر شجاعانه رفت تا کسی به گرد پایش نرسد. رفت و رفت. آنقدر رفت تا با ملائک همراه شد.
۴- آری عراقیها پیکر او را با خود برده بودند و امروز اثری از او نیست. چرا که شاهرخ از خدا خواسته بود او را پاک کند، همه گذشتهاش را و میخواست چیزی از او نماند؛ نه اسم، نه شهرت و قبر و مزار و نه هیچ چیز دیگر. اما یاد او زنده است و مزار او به وسعت همه خاکهای سرزمین ایران است. پروازی با جسم و جان. کسی دیگر او را ندید حتی پیکرش پیدا نشد.
منبع: جام جم آنلاین
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۷۰۲۹۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تقویت و ترویج آثار شهید مطهری موجب بصیرت افزایی
به گزارش خبرگزاری صداوسیمای مازندران، آیت الله محمدباقر محمدی لائینی در دیدار با فرمانده سپاه کربلا و مسئول و کارکنان دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه کربلا مازندران بهمناسبت هفته عقیدتی سیاسی، اظهار داشت: یاد امام زمان (عج) در همه جا و همه حال خوب است در پیش سربازانش خوبتر که همه ما بدانیم پشتوانه و پشتیبان ما کیست که این قدرت و عظمت را مثل وعده صادق، و درهم کوبیدن پایگاه عینالاسد رقم زده است.
وی تصریح کرد: حجت و ولی خدا برما امام زمان (عج) است، تو یک سلام کنی تو را به آسمان میبرد و تو یک یا صاحب الزمان ادرکنی بگویی آقا کارهایت را درست میکند، یک لحظه فراموش کردن ایشان را باید برای خودمان گناه بدانیم.
آیت الله محمدی لائینی خاطرنشان کرد: آمریکا، صهیونیستها، تروریستها، داعشیان منطقه و ... هیچکدام امام زمان (عج) ندارند و ما داریم و مطمئن باشیم که ما موفق میشویم.
نماینده ولی فقیه در مازندران ضمن گرامیداشت دانشمند شهید آیت الله مطهری، تصریح کرد: ایشان هم عالم، باتقوا، مجاهد و جهادگر علمی بود و مزد خودش را از خدا گرفت، اگر شهید نمیشد واقعا حیف بود، ما هم اگر بخواهیم چنین مزدی از خدا بگیریم باید کاری کنیم، شهادت خودش مزد جهاد است، چقدر زیباست روز شهادت ایشان به نام عقیدتی سیاسی نامگذاری شده است و زیبنده سپاه و بسیج است و سپاه و بسیج باید نشان دهند که لایق چنین نامی هستند که البته نشان دادند.
عضو خبرگان رهبری یادآور شد: ما باید آثار این استاد شهید را در مجموعه خودمان تقویت و ترویج کنیم، آشنایی مجموعه سپاه و بسیج با آثار شهید مطهری برای بصیرت افزایی باید بیش از دیگران باشد، با کتبش آشنا شوند، تشویق به خواندن کنیم و تعریف و توضیح آثارشان را داشته باشیم.
امام جمعه ساری همچنین بیان کرد: بسیج و سربازان وظیفه را باید بسازید که مقدمهاش آگاهیبخشی و مشاهده تقوا و صداقت از مجموعه است، تا بعد از رفتن مبلّغ شما شوند، کاملا عوض شده باشد، خانواده خود را عوض کند.
این مسئول وفاق بین فرماندهی، عقیدتی، حفاظت و اطلاعات را مهم دانست و تاکید کرد: این هم به حوزه فرماندهی مربوط میشود تا رفتاری پدرانه داشته باشد و اعتماد بهدست بیاورد، هم انتظار ما و مردم از شما انتظاری بالاست، سپاه جوشیدهای از دل انقلاب است و خدا سپاه را بهوجود آورده است.
وی با اعلام اینکه یکی از ویژگیهای مهم سپاه قدرت و اراده اوست، گفت: اصل قضیه؛ جرأت، قدرت و اراده است، همچون عملیات وعده صادق، هیچ کسی تصور نمیکرد به این لانه زنبور سنگی بیاندازد، این قدرت، اراده و جرات برآمده از این سپاه بوده و مهم است.
آیت الله محمدی لائینی یادآور شد: امام فرمودند اگر سپاه نبود کشور نبود این شجاعت، شهامت، از خودگذشتگی، اقدام و نترسیدن و اعتماد به خدا را باید در سپاه حفظ کنیم و حفظ آن مربوط به این بخش عقیدتی، ایمان، معنویت و ... میشود، این بخش سوخت آن قدرت است، با این سوخت اسرائیل که چیزی نیست امپراطوری استکباری جهان هم از هم میپاشد و زمینه اصلی حکومت جهانی با ظهور حضرت تشکیل میشود، اینجا را باید جدی گرفت، فرماندهی باید بخش عقیدتی را هزینه واقعی خودش بداند، اینجا کمترین آسیب و ضعف را داشته باشد، اینجا سرمایه ماست.
عضو خبرگان رهبری همچنین عنوان کرد: طلاب و روحانیت بافضیلت، بابصیرت، با دین و تقوا را وارد بدنه سپاه کنید، اصلا سپاه باید از مشی شما روحیه بگیرد نه از کلام شما، امیدواریم همه سپاه و بسیج را تقویت کنیم و بچههای امام زمان (عج) را یاری کنیم تا این پرچم به دست صاحب اصلی برسد.