«هادی دلپیهرو» لقب نوجوانی یک شهید مدافع حرم
تاریخ انتشار: ۳۰ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۷۰۳۸۴۸
خبرگزاری میزان- در دوران نوجوانی فوتبالیست خوبی بود، به او میگفتند: «هادی دل پیه رو» هادی هم دوست داشت که خودش را بروز دهد. به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری میزان، شهید مدافع حرم «محمدهادی ذوالفقاری» از جمله جوانهای بیباک، بابصیرت و خوشفکر جمهوری اسلامی ایران بود که در بهمنماه سال ۱۳۹۳ در منطقه «مکیشفیه» شهر سامرا به شهادت رسید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گمگشته
سال ۱۳۸۴ بود که کادر بسیج موسی ابن جعفر (ع) تغییر کرد. من به عنوان جانشین پایگاه انتخاب شدم و قرار شد پایگاه را به سمت یک مرکز فرهنگی سوق دهیم.
دراین راه سیدعلی مصطفوی با راه اندازی کانون شهید آوینی کمک بزرگی به ما نمود.
مدتی از راه انداری کانون فرهنگی گذشت. یک روز با سید علی به سمت مسجد حرکت کردیم.
به جلوی فلافل فروشی جوادین (ع) رسیدیم. سید علی با جوانی که داخل مغازه بود سلام و علیک کرد.
این پسرک حدود شانزده سال، سریع بیرون آمد و حسابی ما را تحویل گرفت. حجب و حیای خاصی داشت. متوجه شدم با سیدعلی خیلی رفیق شده.
وقتی رسیدیم مسجد از سیدعلی پرسیدم: از کجا این پسر را میشناسی؟
گفت: چند روز بیشتر نیست، تازه با او آشنا شدم. به خاطر خرید فلافل، زیاد به مغازهاش میرفتیم.
گفتم: به نظر پسر خوبی مییاد.
چند روز بعد این پسر همراه با ما به اردوی قم وجمکران آمد.
در آن سفر بود که احساس کردم این پسر، روح بسیار پاکی دارد. اما کاملا مشخص بود که دردرون خودش به دنبال یک گمشده میگردد!
این حس را سالها بعد که حسابی با او رفیق شدم بیشتر لمس کردم. او مسیرهای مختلفی را در زندگیاش تجربه کرد.
هادی راههای بسیاری رفت تا به مقصد خودش برسد و گمشدهاش را پیدا کند.
من بعدها با هادی بسیار رفیق شدم. او خدمات بسیار زیادی در حق من انجام داد که گفتنی نیست.
اما به این حقیقت رسیدم که هادی با همهی مشکلاتی که در خانواده داشت و بسیارسختی میکشید، اما به دنبال گمشده درونی خودش میگشت.
برای این حرف هم دلیل دارم: در دوران نوجوانی فوتبالیست خوبی بود، به او میگفتند: «هادی دل پیه رو» هادی هم دوست داشت که خودش را بروز دهد.
کمی بعد درس را رها کرد و میخواست با کار کردن، گمشده خودش را پیدا کند.
بعد درجمع بچههای بسیج و مسجد مشغول فعالیت شد. هادی در هر عرصهای که وارد میشد بهتر از بقیهی کارها را انجام میداد. در مسجد هم گوی سبقت را از بقیه ربود.
بعد با بچههای هیئتی رفیق شد. از این هیئت به آن هیئت رفت. این دوران، خیلی از لحاظ معنوی رشد کرد، اما حس میکردم که هنوز گمشدهی خودش را نیافته.
بعد دراردوهای جهادی و اردوهای راهیان نور و مشهد او را میدیدیم. بیش ازهمه فعالیت میکرد، اما هنوز.
از لحاظ کار و درآمد شخصی هم وضع او خوب شد، اما باز به آنچه میخواست نرسید.
بعد با بچههای قدیمی جنگ رفیق شد. با آنها به این جلسه وآن جلسه میرفت. دنبال خاطرات شهید بود.
بعد موتور تریل خرید، برای خودش کسی شده بود. با برخی بزرگترها این طرف و آن طرف میرفت. اما باز هم ...
تا اینکه پایش به حوزه باز شد. کمتر از یک سال درحوزه بود. اما گویی هنوز.
بعد هم راهی نجف شد. روح ناآرام هادی، گمشدهاش را در کنار مولایش امیرالمومنین (ع) پیدا کرد.
او درآنجا آرام گرفت و برای همیشه مستقر شد.
انهای پیام/
منبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: شهید ذوالفقاری مدافع حرم دفاع از حرم مدافعان حرم سامرا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۷۰۳۸۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رابطه صمیمی ۲ پسر جوان رنگ خون گرفت!
پسر جوانی که دوست صمیمیاش را به قتل رسانده بود، دستگیر شد. - اخبار اجتماعی -
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، چندی قبل مرد میانسالی به شعبه نهم دادسرای امورجنایی مراجعه کرد و هنگامی که مقابل بازپرس عظیم سهرابی قرار گرفت، گفت: از پسر جوانم خبری ندارم و تلفن همراهش نیز خاموش است؛ نگرانم بلایی سرش آمده باشد، لطفاً کمک کنید.
پس از ثبت شکایت و تشکیل پرونده در دادسرای جنایی، تیمی از کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی وارد عمل شدند و در نخستین گام از بهزیستی، بیمارستانهای تهران و پزشکی قانونی استعلام گرفتند اما اثری از پسر گمشده پیدا نکردند.
تیم جنایی در گام بعدی به سراغ تحقیقات محلی رفتند و متوجه شدند که پسر گمشده اکثر اوقات در خانه یکی از دوستان صمیمیاش به نام بیژن زندگی میکرده اما ناگهان ناپدید شده و بیژن نیز حضور کمرنگی در محل داشته است که همین موضوع شک کارآگاهان را برانگیخت!
کارآگاهان در این شاخه از تحقیقات، اهالی محله را هدف تحقیق قرار دادند و متوجه شدند که این اواخر پسر گمشده و بیژن با یکدیگر اختلاف پیدا کرده بودند و آخرینبار این 2 نفر را سوار بر یک موتورسیکلت دیدند که قصد داشتند به هشتگرد بروند.
قتل مرد با 37 ضربه چاقو بهخاطر یکمیلیارد در قلهکبدین ترتیب بیژن با دستور بازپرس جنایی بازداشت شد؛ او در بازجوییهای اولیه صراحتا به قتل اعتراف پسر گمشده اعتراف کرد و ماجرا اینطور توضیح داد: با پسرگمشده خیلی دوست بودم اما این اواخر پشت سرم در محله بدگویی کرده بود و قصد داشت تا با اعضای خانوادهام ارتباط برقرار کند که عصبانی شدم.
او در ادامه گفت: ماجرا را با او درمیان گذاشتم و با یکدیگر قرار گذاشتیم تا برای حل این مشکلات به هشتگرد برویم؛ وقتی به آنجا رسیدم با هم درگیر شدیم که پسر گمشده چاقو کشید و من در دفاع از خودم او را هل دادم که به پایین دره پرتاب شد؛ پس از این حادثه ترسیدم و با موتورسیکلت به خانه بازگشتم؛ پشیمانم و قصد ارتکاب جنایت را نداشتم.
پس از پس از اعترافات متهم و رمزگشایی از سرنوشت مرگبار پسر گمشده، کارآگاهان اداره چهارم و تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی ماموریت یافتند تا به همراه متهم راهی دره مورد نظر در هشتگرد شوند و جسد را پیدا کنند.
به گزارش تسنیم، با دستور بازپرس جنایی، متهم برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
انتهای پیام/