تابستان ۲۰۱۸ دومین باکس آفیس پرفروش تاریخ سینما شد/ «جنگ ابدیت» افتتاح کننده پر قدرت تابستان امسال
تاریخ انتشار: ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۷۲۴۸۱۳
به گزارش خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ آمارفروش فیلمهای تابستان ۲۰۱۸ فیلم های سینمایی جهان اعلام شد که نشان از رشد 14 درصدی نسبت به سال گذشته دارد. فروش فیلمهای تابستان ۲۰۱۸ در باکس آفیس به ۴.۸ میلیارد دلار رسید. این رقم باعث میشود باکس آفیس تابستان ۲۰۱۸ تبدیل به دومین باکس آفیس پرفروش کل تاریخ سینما شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تابستان ۲۰۱۷ برای گیشه سینماهای جهان در طول بیش از یک دهه بدترین سال بود. تحلیلگران و صاحبان سالنهای سینما البته پیشبینی میکردند که دوباره اوضاع به حالت عادی برگردد و یک بازگشت موفق داشته باشند که تحلیلشان هم درست از کار درآمد.
در این جدول فیلمهای پرفروش تابستان به این ترتیب قرار گرفته است؛
شگفت انگیزان ۲: ۶۰۲/۵۷ میلیون دلاراز آغاز مجموعه فیلمهای شگفتانگیزان حدود ۱۴ سال میگذرد. با توجه به روند اخیر پیکسار در ساخت قسمتهای جدید برای مجموعههای موفق مثل داستان اسباببازیها، ماشینها، پیدا کردن نمو و … به نظر میرسید باید منتظر یک قسمت جدید از مجموعه شگفتانگیزان هم باشیم، اما سوال اصلی این بود که واکنش مخاطبان پس از ۱۴ سال نسبت به این انیمیشن موفق چه خواهد بود.
با اکران فیلم متوجه شدیم که شگفتانگیزان ۲ یکی از آثار موفق سال ۲۰۱۸ است و در میان برندگان گیشه جای دارد. این انیمیشن با فروش ۱۸۰ میلیون دلاری در اولین آخرهفته اکران توانست در حوزه انیمیشنها رکوردشکن باشد در حالی که جایگاه هشتمین، اولین آخر هفته پرفروش در میان تمامی فیلمهای آمریکایی را هم به خود اختصاص داد. شگفتانگیزان ۲ بیش از یک میلیارد دلار درسراسر جهان فروخت، اما نکته مهم این است که تقریبا ۵۵ درصد این یک میلیارد دلار از فروش فیلم در آمریکا به دست آمده که نشان از موفقیت عظیم فیلم در ایالات متحده است.
دنیای ژوراسیک: ۴۱۵/۲ میلیون دلاردنیای ژوراسیک: سقوط پادشاهی فیلمی بود در ادامه فیلم دنیای ژوراسیک که سال ۲۰۱۵ ساخته شد. فیلم چندان منتقدان را راضی نکرد، اما دست کم یک نکته را به همه ثابت کرد: مردم هنوز عاشق دایناسورها هستند و حاضرند برای دیدنشان روی پرده پول خرج کنند.
دنیای ژوراسیک: سقوط پادشاهی در سراسرجهان بیش از ۱.۲۷ میلیارد دلار فروخت و تقریبا ۶۸ درصد این میزان فروش در کشورهایی به جز آمریکا اتفاق افتاد؛ یکی از بزرگترین منابع درآمدی فیلم چین بود که حدود ۲۴۸ میلیون دلار از فروش فیلم از طریق تماشاگران این کشور به دست آمد. این موضوع دوباره ثابت کرد که یک بلاکباستر موفق باید بتواند در چین عملکرد خوبی داشته باشد.
جنگ ابدیت: ۳۴۰/۴ میلیون دلار«انتقام جویان:جنگ ابدیت» جدیدترین فیلم در مجموعه انتقام جویان بود که یکی از برندگان مسلم تابستانی باکسآفیس به حساب میآید. فروشی بیش از ۲ میلیارد دلار در سراسر جهان و قرارگرفتن به عنوان چهارمین فیلم پرفروش تاریخ سینما خود حکایت از موفقیت تجاری عظیم این فیلم دارد. جنگ ابدیت اغلب رکوردهایی که پیشبینی میشد بشکند را تغییر داد و دومین فیلم پرفروش تاریخ سینماهای آمریکا در روز اول اکران شد. همچنین میتوان به حضور فیلم برای ۹ هفته در میان ۱۰ فیلم برتر باکسآفیس اشاره کرد.
ددپول ۲: ۳۱۸/۴۵ میلیون دلارموفقیت «ددپول ۲ » چندان شگفتانگیز نبود. قسمت اول این مجموعه عملکرد بسیار موفقی داشت و پیشبینی میشد که فیلم دوم مجموعه ددپول هم بتواند مخاطبان را راضی نگه دارد. گرچه قسمت دوم نتوانست فروش بیشتری از قسمت اول داشته باشد (فروش ۷۳۳ میلیون دلاری در سراسرجهان در مقایسه با فروش ۷۸۳ میلیون دلاری قسمت اول)، اما این نکته را هم فراموش نکنیم که قسمت اول مجبور نبود با فیلم پرفروشی، چون انتقام جویان، جنگ ابدیت رقابت کند. در کل شکی نیست که ددپول۲ از برندگان باکسآفیس تابستان به حساب میآید؛ فیلمی که در مجموع مورد رضایت مخاطبان قرار گرفت.
مرد مورچهای و واسپ: ۲۱۳/۹ میلیون دلاربا توجه به فروش بالای قسمت دوم مرد مورچهای در مقایسه با قسمت اول، همانطور که انتظار میرفت این استودیو قسمت سوم این فیلم را نیز تولید کند و با استقبال مواجه شود این اتفاق برای قسمت سوم این فیلم هم افتاد.قسمت اول این فیلم فروشی برابر با ۵۲۰ میلیون را تجربه کرده بود. کمپانی مارول سینماتیک یونیورس برای تولید تمامی فیلمهای خود نزدیک به ۴ میلیارد دلار سرمایه گذاری کرده است. اولین فیلم این کمپانی در سال ۲۰۰۸ بر روی پرده سینما رفت. این فیلم در تابستان امسال هم از پرفروشترین فیلمهای اکران بود و توانست فروش قابل توجهی را تجربه کند.
رکورد فروش تابستانی البته هنوز مربوط به سال ۲۰۱۳ است، سالی که «آیرون من ۳»Iron Man۳" و «من نفرتانگیز ۲» "Despicabale Me ۲" فروش را به ۴.۸۷ میلیارد دلار رساندند.
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: سینمای جهان فیلم سینمایی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۷۲۴۸۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یک جنگ سرد جدید؟ جنگ جهانی سوم؟ / چگونه می توانیم در این «عصر سردرگمی» حرکت کنیم؟
فرارو- تیموتی گارتون اش، مورخ، نویسنده و مفسر بریتانیایی است. او استاد مطالعات اروپایی در دانشگاه آکسفورد است. بخش عمدهای از آثار "تیموتی گارتون اش" مربوط به اواخر تاریخ مدرن و معاصر اروپای مرکزی و شرقی بوده است. او در مورد رژیمهای کمونیستی سابق آن منطقه، تجربه آنها با پلیس مخفی، انقلابها در سال ۱۹۸۹ میلادی و تبدیل دولتهای بلوک شرق سابق به کشورهای عضو اتحادیه اروپا مطالبی را نوشته است. "تیموتی گارتون اش" نقش اروپا و چالش ترکیب آزادی و تنوع را به ویژه در رابطه با گفتار آزاد مورد بررسی قرار داده است. کتابهای متعددی از او به زبان فارسی ترجمه و چاپ شده اند از جمله کتاب "ما مردم" با ترجمه "فروغ پوریاوری" توسط "نشر ثالث" و "پرونده" با ترجمه "صبا نوروزی" توسط "نشر کتاب پارسه".
به گزارش فرارو به نقل از گاردین، در دوره کنونی چند بحرانی سیارهای ما سعی میکنیم با نگاه به گذشته به اهداف خود دست یابیم. آیا آن طور که گرابین نیبلت، رئیس سابق اندیشکده چتم هاوس در کتاب تازه اش اشاره میکند ما احتمالا در جنگ سرد تازهای قرار داریم؟ آیا این وضعیت همان گونه که "نایل فرگوسن" مورخ استدلال کرده ما را به آستانه جنگ جهانی سوم سوق خواهد داد؟ یا آن گونه که من گاهی اوقات به آن اشاره کرده ام آیا جهان در حال اغاز وضعیتی شبیه به اروپای اواخر قرن نوزدهم متشکل از امپراتوریهای رقیب و قدرتهای بزرگ است؟
راه دیگری برای تلاش به منظور قرار دادن دردسرهای مان در شکل تاریخی قابل درک آن است که آنها را به مثابه "عصر ... " نامگذاری کنیم و واژگانی که جای آن سه نقطه را میگیرند نشان دهنده موازی بودن شرایط یا تضاد شدید وضعیت فعلی با عصر پیشین باشند. از این روست که "فرید زکریا" استاد روابط خارجی و مفسر در شبکه خبری "سی ان ان" در تازهترین کتاب خود اشاره میکند ما در "عصر جدیدی از انقلاب ها" قرار داریم بدان معنا که میتوانیم چیزهایی از انقلابهای فرانسه، صنعتی و آمریکا بیاموزیم یا آن گونه که "گیدئون راچمن" مفسر حوزه روابط خارجی در "فایننشال تایمز" میگوید در عصر "مرد قوی" به سر میبریم؟ "مارک لئونارد" رئیس شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا میگوید: "نه، عصر فعلی "عصر فقدان صلح" است، زیرا ارتباط باعث بروز تعارض میشود".
با این وجود، اگر بخواهیم درباره عصر حاضر صحبت کنیم مطمئنا میتوان گفت "عصر هوش مصنوعی" است اصطلاحی که عنوان کتابی است که توسط "هنری کیسینجر" خبره عرصه روابط خارجی نوشته شده بود یا شاید بتوان گفت عصر حاضر همان گونه که "برونو ماکائس" ستون نویس حوزه روابط بین الملل در شماره اخیر نشریه "نیواستیتسمن" استدلال کرده "عصر خطر" است. اگر عنوان "عصر .. " را در کادر جستجو در وب سایت نشریه "فارن افرز" تایپ کنید دسته دیگری از عناوین رقیب عناوین پیشتر ذکر شده را مشاهده خواهید کرد از جمله "عصر بی اخلاقی"، "عصر ناامنی انرژی"، "عصر معافیت از مجازات"، "عصر نخست امریکا" "عصر فاجعه آب و هوایی" و موارد دیگر.
شاید این صرفا "عصر هیاهو" باشد که در آن ناشران کتاب و ویراستاران رسانهها و نویسندگان را بی وقفه به سمت اطلاق عناوین و پسوندهای بزرگ و ساده انگارانه سوق میدهد تا باعث افزایش فروش کتب و یا افزایش امار مخاطب و بازدید کننده یک مقاله در بازار شلوغ ایدهها شود.
با این وجود، جدای از شوخی بسیار مهم است که سعی کنیم از تاریخ درس بیاموزیم چرا که ما قطعا چیزی جز گذشته نداریم. ترفند لازم برای این کار آن است که بدانید چگونه گذشته را بخوانید. ابتدا باید ترکیبی از قدیمی و جدید و مشابه و متفاوت را شناسایی کنید. همان طور که "آنتونی بلینکن" وزیر امور خارجه ایالات متحده در سفر اخیر خود به پکن اظهار داشت رابطه بین ایالات متحده و چین تنها دو ابر قدرت فعلی جهان به وضوح یکی از "پرپیامدترین روابط جهان" است. همانند دوران جنگ سرد، آن دو ابرقدرت در یک رقابت استراتژیک جهانی، چند بعدی، متمایل به رنگ و بوی ایدئولوژیک و بلند مدت هستند.
با این وجود، همان گونه که نیبلت در ابتدای کتاب اش به درستی بیان میکند: "جنگ سرد جدید هیچ شباهتی به جنگ سرد پیشین نخواهد داشت". او دو تفاوت بزرگ را در این باره مشخص میسازد: درجه یکپارچگی اقتصادی بین دو کشور به قدری افزایش یافته که باعث شده کارشناسان درباره "شیمی روابط" صحبت کنند. همزمان یک واقعیت که شاید از شدت رقابت دوگانه بکاهد آن است که بسیاری از قدرتهای بزرگ و متوسط دیگر مانند روسیه، هند، ژاپن، ترکیه، عربستان سعودی و برزیل نیز وجود دارند.
نکته نخست به وضوح قابل توجه است، اما لزوما از داغ شدن جنگ سرد جلوگیری نخواهد کرد. "نورمن آنجل" روزنامه نگار درست چند سال پیش از آغاز جنگ جهانی اول کتابی تاثیرگذار تحت عنوان "توهم بزرگ" را نوشته بود. او استدلال کرد که درجه وابستگی متقابل اقتصادی بین قدرتهای بزرگ اروپایی بدان معناست که احتمال وقوع یک جنگ بزرگ بین دولتی بسیار بعید به نظر میرسد و در صورت وقوع نیز نمیتواند طولانی مدت باشد. با این وجود، آن چه در عمل رخ داد آن بود که فرضیه شخص آنجل به توهم بزرگ تبدیل شد!
تفاوت دوم ذکر شده توسط نیبلت به نظر من قانع کننده است. گاهی اوقات قدرتهای دیگر که از آنها تحت عنوان "غیر متعهدهای نوین" یاد میشود اصطلاح دیگری که بخش نخست آن برگرفته از دوره جنگ سرد است بسیار قدرتمندتر و ثروتمندتر از کشورهای غیر متعهد پیش از سال ۱۹۸۹ میلادی هستند. همان گونه که در مورد جنگ اوکراین مشاهده میکنیم روابط روسیه با کشورهایی مانند چین و هند به اقتصاد روسیه این امکان را میدهد تا از فشار تحمیل شده از سوی غرب جان سالم به در ببرد.
در تلاشی دیگر برای اطلاق یک برچسب کلی به "عصر سردرگمی" فعلی "ایوان کراستف" پژوهشگر علوم سیاسی، مارک لئونارد و من اشاره کرده ایم که عصر حاضر "عصر اتحادهای معامله ای" ست بدان معنا که در آن قدرتهای بزرگ و متوسط غیر غربی اتحادهای معاملهای برقرار میکنند و گاهی در همسویی همزمان با شرکای مختلف در ابعاد مختلف قدرت پیدا میکنند. برای مثال، آنان رابطه اقتصادی عمده با چین و یک رابطه امنیتی با ایالات متحده را با یکدیگر ترکیب میکنند.
تحلیل ما در تضاد با تحلیل مبتنی بر طرح ایده "محور اقتدارگرایی" متشکل از روسیه، چین و کره شمالی است. آنجا واژه "محور" به چیزی شبیه اتحاد زمان جنگ اشاره دارد به چیزی شبیه "محور شرارت" مطرح شده از سوی "جورج دابلیو بوشگ رئیس جمهور اسبق ایالات متحده و هم چنین تداعی گر "نیروهای محور" یا "متحدین" متشکل از آلمان نازی، ایتالیای فاشیست و ژاپن امپراتوری در جنگ جهانی دوم میباشد. فرگوسن در اوایل سال جاری در "دیلی میل" نوشته بود: "و اکنون مشابه دهه ۱۹۳۰ میلادی یک محور اقتدارگرای تهدیدآمیز پدید آمده است".
یادگیری از گذشته هم چنین شامل دیدن تعامل بین ساختارها و فرآیندهای عمیق از یک سو و اراده جمعی و رهبری فردی از سوی دیگر است.
عصر ما نمونههای مهمی از هر دو نوع نیروی تاریخی را ارائه میدهد. روشی که در آن انباشت اثرات ناخواسته فعالیتهای انسانی به طور خطرناکی محیط طبیعی ما را متحول میکند از طریق گرمایش جهانی، کاهش تنوع زیستی و کمبود منابع یکی از این تغییرات ساختاری عمیق است. از این روست که اصطلاح "عصر آنتروپوسن"* مطرح میشود.
توسعه شتابان فناوری از جمله هوش مصنوعی یکی دیگر از تغییرات ساختاری است. کیسینجر استدلال کرد که کاربردهای نظامی غیرقابل پیش بینی ذاتی هوش مصنوعی ممکن است در نهایت حتی حداقل ثبات استراتژیک بازدارندگی هستهای بین ایالات متحده، چین و روسیه را نیز تضعیف کند. اگر نسبت به این موضع تردید دارید که احتمالات و انتخابهای فردی انسان نیز اهمیت دارند.
اکنون به آخرین و مهمترین نکته میرسم. ناهنجاری تفسیریای که من شناسایی کردم خود نشانه این واقعیت است که ما در دوره جدیدی از تاریخ اروپا و جهان قرار داریم که همه به دنبال عوامل جدید هستند. پس از جنگ (پس از ۱۹۴۵) دوره به اصطلاح "پسا دیوار" دنبال شد، اما آن دوره صرفا از ۹ نوامبر ۱۹۸۹ (سقوط دیوار برلین) تا ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ (حمله روسیه به اوکراین) به طول انجامید.
در تاریخ همانند داستان عاشقانه "آغاز" اهمیت دارد. آن چه در پنج سال پس از ۱۹۴۵ میلادی رخ داد نظم بین المللی را برای چهار دهه پس از آن شکل داد و از برخی جنبهها نهادهایی را به وجود آورد که تا به امروز پابرچا هستند از جمله سازمان ملل متحد. بنابراین، کاری که ما اکنون انجام میدهیم برای مثال در مورد حمایت از اوکراین برای برنده شدن در جنگ و یا در مقابل سناریوی اجازه دادن به شکست خوردن اوکراین در جنگ در تعیین ویژگی و کاراکتر دوره جدید از اهمیت شایان توجهی برخوردار خواهد بود. مهمترین درس تاریخ آن است که ساختن آن برعهده ماست.
*عصر "آنتروپوسن" یک واحد غیر رسمی زمان در حوزه زمین شناسی است که برای توصیف آخرین دوره در تاریخ زمین مورد استفاده قرار میگیرد. این مفهوم به معنای زمانی است که فعالیتهای انسان تغییرات قابل توجهی بر آب، هوا و اکوسیستم سیاره وارد میسازد.