Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «پارسینه»
2024-04-25@04:40:11 GMT

شباهت‌های ضروری در ازدواج

تاریخ انتشار: ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۷۲۹۳۵۰

شباهت‌های ضروری در ازدواج

خیلی‌ها معتقدند که باید برای انتخاب همسر، به شباهت‌ها دقت کنند و همسری را بر گزینند که تا حدودی شبیه خودشان باشد. اما عده‌ای دیگر معتقد به تفاوت‌ها هستند و می‌گویند تضاد‌ها و تفاوت ها، زندگی را خیلی هیچان انگیز‌تر و جالبتر می‌کنند.


شما طرفدار کدام رویه هستید؟ فکر می‌کنید چقدر تفاوت و چقدر تشابه زندگی شما را جذاب‌تر می‌کند؟
۱) شباهت در خلق و خو: کلمه خلق و خو خیلی کلی است، اما اگر دقیق‌تر بخواهید باید بگوییم شما هر دو باید یک تیپ شخصیتی داشته باشید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

یا هر دو درون گرا باشید یا هردو برون گرا. زندگی یک آدم درون گرا با یک برون گرا واقعا سخت است. این خلق و خو موروثی است و با تمرین و تلاش تغییر نمی‌کند. شاید مهارت‌های فرد در برخی زمینه‌ها قدری بهتر شود، اما دگرگون نمی‌شود.


تصور کنید شما بخواهید تعطیلات آخر هفته را به سفر بروید و همسرتان دوست داشته باشد مطالعه کند یا به تنهایی قدم بزند. یا به یک عروسی دعوت شوید و شما از یک ماه قبل برنامه ریزی کنید برای این که یک شب به یاد ماندنی داشته باشید، اما درست روز عروسی، همسرتان بگوید که نیاز به آرامش دارد و بهتر است شما به تنهایی راهی مهمانی شوید. می‌بینید؟ سنگ روی سنگ بند نمی‌شود!

۲) شباهت در علایق: شما به حد مشخصی از شباهت‌ها نیاز دارید تا بتوانید بدون هدر دادن انرژی در زندگی تان پیش بروید. تفاوت داشتن علایق شما، باعث می‌شود برای تصمیم گیری روی هر مورد جزئی، وقتی را برای توجیه یکدیگر صرف کنید، تمایلات طرف مقابل را بشنوید، دلایل خود را توضیح دهید و خیلی وقت‌ها بدون توجیه شدن، صرفا برای مراعات حال طرف مقابل حرف او را بپذیرید. هرچه زن و مرد در زمینه‌های بیشتری علایق مشترکی داشته باشند، زندگی برایشان شیرین‌تر می‌شود و انتخاب آسان تر.

۳) شباهت در ارزش ها: این یکی از آن شباهت‌های بسیار ضروری است. تفاوت ارزشی و اعتقادی معمولا بهانه اختلاف‌های زیادی است که زندگی را از ریشه سست می‌کند. اگر برای شما شهرت پیدا کردن در شغلتان ارزش باشد و برای همسرتان مهاجرت و داشتن یک زندگی حداقلی در یک کشور دیگر، آب تان با هم در یک جوی نخواهد رفت. درباره ارزش‌ها مذهبی هم این قضیه بسیار مهم است. اگر شما اعتقاد به خدا را به معنی دینداری بدانید و همسرتان پایبند به واجبات و مستحبات باشد، آن وقت است که با هم به مشکل برمی خورید. چون برای هر مساله کوچکی باید با هم وارد بحث شوید و عقاید طرف مقابل را زیر سوال ببرید.

۴) هوش: فهمیدن سطح هوشی طرف مقابل در برخورد‌های اول کار ساده‌ای نیست، اما کم کم می‌توانید در مراوداتی که دارید، این را درک کنید. تفاوت هوش داشتن باعث می‌شود یک نفر در زندگی رئیس باشد و دیگری مرئوس. یکی آدم عاقل قصه باشد و دیگری فرد خطاکاری که همیشه گیج می‌زند؛ و در نهایت طرف باهوش قضیه احساس می‌کند همه بار زندگی روی دوش اوست و همسرش توانایی درک زندگی، اداره خود و زندگی و فهمیدن حرف‌های او را ندارد. توجه کنید که منظور از هوش، میزان تحصیلات نیست. هوش علاوه بر توانایی درک و استدلال و استنتاج، به حیطه هیجان فرد هم مربوط می‌شود. این که کسی نمی‌تواند خشم خود را کنترل کند، با کسی همدردی داشته باشد، محبتش را نشان دهد، بر استرس خود مسلط باشد و یا قبل از عمل، فکر کند، نشان دهنده کم هوشی او در حیطه هیجانات است.

منبع:تبیان

منبع: پارسینه

کلیدواژه: ازدواج انتخاب همسر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۷۲۹۳۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طلاق می‌خواهم، چون شوهرم شب‌ها دیر به خانه می‌آید

دختر جوان رنگ به چهره نداشت. مدام به همسرش که روبه‌رویش ایستاده بود نگاه می‌کرد و زیر لب کلمات نامفهومی بیان می‌کرد و رفتار پر اضطرابش توجه اطرافیان را جلب کرده بود. پسر جوان نزدیکش شد و گفت میترا جان بس کن بیا بریم خانه، باور کن اشتباه می‌کنی من با کسی رابطه ندارم، من عاشق تو و زندگی‌ام هستم. چرا من و خودت را اینقدر عذاب می‌دهی؟

میترا نگاهی به پسر جوان کرد و گفت: برای این حرف‌ها دیگر خیلی دیر شده باید خیلی وقت پیش به این موضوع فکر می‌کردی.

در همین موقع مدیر شعبه دادگاه خانواده بیرون آمد و زوج جوان را به داخل فراخواند.

قاضی پشت میز نشسته و سرگرم مطالعه پرونده آنها بود. دقایقی بعد سرش را بالا آورد و به میلاد گفت: چرا همسرت درخواست طلاق داده است؟

میلاد مِن‌مِن‌کُنان گفت: نمی‌دانم جناب قاضی؛ من همسرم را دوست دارم و برایش هیچ چیز در زندگی کم نگذاشته‌ام از خودش بپرسید که چه می‌خواهد؟

میترا گفت: آقای قاضی ما یک سال قبل ازدواج کردیم و در این مدت اتفاقات زیادی رخ داد که من با گذشت چشمم را روی همه اشتباهات این آقا بستم، اما دیگر خسته شده‌ام.

در این یک سال بار‌ها از او خواهش کردم شب‌ها زودتر به خانه بیاید وقتی ساعت کاری‌اش ۹ شب است چرا باید ۱۱ و ۱۲ شب بیاید؟ هر شب به بهانه‌ای دیر می‌آید؛ یا زنگ می‌زند و می‌گوید دارم می‌روم باشگاه ورزش کنم یا می‌گوید می‌روم برای مغازه جنس بیاورم یا می‌گوید با دوستانم شام می‌روم بیرون و... وقتی هم که می‌آید یا بوی سیگار و مشروب می‌دهد یا بوی عطر زنانه! هربار اعتراض کردم با چرب زبانی مرا فریب داده و گفته عاشق من است و به هیچ زن و دختری نگاه نمی‌کند.

 من هم باور کردم، اما دیدن عکس‌هایش در میهمانی‌های مختلط در صفحه اینستاگرام دوستانش مرا بدجوری عصبانی کرده است. همان شب‌هایی که گفته رفتم برای مغازه جنس بخرم یا باشگاه هستم در میهمانی بوده و مشغول خوش‌گذرانی. از اینکه در این یک‌سال فریب حرف‌های دروغش را خوردم از خودم بدم می‌آید.

میلاد با شنیدن این حرف‌ها گفت: من دروغ نگفته‌ام آن شب با دوستم باشگاه بودم وقتی او را به خانه‌ای که گفته بود رساندم متوجه شدم نامزدش برایش میهمانی گرفته و غافلگیرش کرده است بعد از من هم خواست در میهمانی‌اش شرکت کنم همین واقعیت ماجرا بود، اما همسرم مرا متهم به دروغگویی کرده است. البته جناب قاضی بگذارید یک واقعیت را بگویم؛ خواهر همسرم به دلیلی که نمی‌دانم چیست شاید به خاطر حسادت به زندگی ما، ایشان را مدام علیه من تحریک می‌کند او هم، چون از خواهرش کوچک‌تر است و تحت‌تأثیر حرف‌های او قرار می‌گیرد مدام با من سر ناسازگاری دارد.

میترا با عصبانیت گفت: به خواهر من چه کار داری؟! تو زندگی‌مان را خراب کردی. تو به من خیانت می‌کنی و برای توجیه رفتارت من و خواهرم را متهم می‌کنی!

میلاد هم گفت: تو و خواهرت هر دو بیمار روانی هستید و به همه شک دارید من اگر از روز اول می‌دانستم این بیماری سوء‌ظن در خانواده شما وجود دارد هرگز با تو ازدواج نمی‌کردم.

زن جوان با شنیدن توهین‌های همسرش عصبانی شد و گفت: آقای قاضی لطفاً طلاق مرا صادر کنید، چون دیگر نمی‌توانم با این مرد خیانتکار و بی‌ادب زندگی کنم.

نکته کارشناس

امیرحسین صفدری - کارشناس حقوقی
علت اصلی ایجاد تنش‌ها بین این زوج جوان این است که آنها در مدت آشنایی راجع به اولویت‌های زندگی مشترک و اهداف‌شان از ازدواج، هیچ صحبتی نکردند و بدون شناخت کافی و از روی ظواهر باهم ازدواج کردند که تأثیرات منفی این ساده‌انگاری را الان مشاهده می‌کنید.

میلاد و میترا اگر می‌خواهند این زندگی را حفظ کنند باید از ابتدا به این رابطه نگاه کنند و با صداقت و تعهد و مسئولیت‌پذیری رابطه خودشان را بسازند وگرنه این رابطه با این طرز تفکر که هیچ تعهدی در آن دیده نمی‌شود و دروغ وارد آن شده است راهی جز طلاق و جدایی را برایشان به ارمغان نخواهد آورد.

زوج‌های جوان باید بدانند زندگی متاهلی با زندگی مجردی تفاوت زیادی دارد زندگی مشترک یعنی مسئولیت‌پذیری یعنی تعهد‌داشتن و وفاداری و از خودگذشتگی و اگر این موارد را رعایت نکنند با شکست مواجه می‌شوند.

روزنامه ایران

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی

دیگر خبرها

  • تجلیل از ۲۹ زوج دهه شصتی در قزوین
  • اعلام شرایط اعطای وام ضروری به بازنشستگان
  • دهه شصتی های متاهل، تجلیل شدند
  • عاقبت فرار از خانه به‌عشق خواستگار شیشه‌ای
  • اعطای وام ضروری به بازنشستگان + شرایط پرداخت
  • اهدای ۴۷۲۷ قلم لوازم ضروری زندگی به نیازمندان خراسان‌ جنوبی
  • اهدای ۱۶۵ میلیارد ریال لوازم ضروری به نیازمندان خراسان‌جنوبی
  • فال قهوه روزانه | فال قهوه امروز سه شنبه ۴ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳
  • سخت‌نگیر! بیا وسط
  • طلاق می‌خواهم، چون شوهرم شب‌ها دیر به خانه می‌آید