همبستگی مردمی، موازنه جنگ تحمیلی را به نفع ایران تغییر داد/ ملتهای مستضعف با پیروی از استراتژی دفاعی ایران در برابر استکبار پیروز شدند
تاریخ انتشار: ۱ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۷۳۹۲۲۶
به گزارش خبرگزاری تقریب، "حسن هانی زاده" کارشناس مسائل بین الملل در سالروز آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در گفتگو با خبرنگار تقریب پیرامون نقش کشورهای دیگر در این جنگ گفت: در حالی که جمهوری اسلامی ایران بعد از پیروزی انقلاب، درصدد بازسازی خرابیهای دوران انقلاب و ترسیم یک سیاست و یک استراتژی سیاسی و دفاعی بود؛ صدام و هم پیمانانش، از جمله عربستان، کویت و امارات، به تحریک آمریکا و با هدف انتقامجویی از ایران و رژیم بعث، حمله گسترده ای علیه ایران آغاز کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: صدام از مدتها پیش یعنی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تحرکاتی در عراق صورت داد و علیه "احمد حسن البکر" رئیس جمهور اسبق عراق دست به یک کودتا زد و وی را از قدرت برکنار کرد، زیرا احمد حسن البکر با هر گونه جنگ و خونریزی و کشتار مخالف بود.
هانی زاده افزود: آمریکایی ها می خواستند از طریق صدام به اهداف خود برسند، لذا صدام به تحریک آمریکا حمله همه جانبه ای به مرزهای ایران کرد؛ اظهارات فرماندهانی عراقی که پس از سرنگونی رژیم صدام در سال 2003 منتشر شده است، نشان می دهد که نشستهای متعددی در عراق و در عربستان بین مقامات پنتا گون و سازمان سیا و مقامات عراقی و سعودی صورت گرفته و نقشه حمله گسترده به ایران توسط آمریکا در اختیار صدام قرار گرفته است.
وی اظهار داشت: در طول 8 سال جنگ، موازنه قدرت به طور تدریجی به سمت و به سود ایران تغییر کرد و ملت ایران با دست خالی و جانانه در برابر تجاوزات رژیم صدام ایستادگی کردند، بعد از فتح خرمشهر در سوم خرداد 1361 وضیعت ارتش رژیم صدام متزلزل شد و به همین دلیل کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به تحریک عربستان و با همکاری آمریکا 120 میلیارد دلار کمک مالی در اختیار صدام قرار داد و انواع کمکهای تسلیحاتی از طریق کویت در اختیار رژیم بعث عراق قرار گرفت، اما در عین حال ایران در عملیاتهای مختلف از جمله، فتح المین، بیت المقدس، کربلای 4 و 5 و ...توانست به پیروزیهای درخشانی دست یابد و در حقیقت ارتش رژیم بعث عراق را سرکوب کند.
این کارشناس مسائل بین الملل اظهار داشت: به نظر می رسد که هشت سال جنگ تحمیلی، جنگ قدرتهای استکباری علیه ملت ایران بود که ایران و رزمندگان اسلامی، توانستند دراین جنگ پیروز شوند و این در حقیقت، نشانه وجود رهبری خردمندانه امام امت(ره) و همچنین همبستگی بین مردم و مدیریت جنگ است و همین همبستگی بود که موازنه قدرت را به سود ایران رقم زد.
هانی زاده در مورد تأثیر دفاع مقدس ایران بر مقاومت منطقه گفت: در طول جنگ تحمیلی و پس از آشکار شدن آثار پیروزی به نفع ایران، بسیاری از نیروهای مقاومت در منطقه شکل گرفتند و برآیند پیروزهای جنگ به سود ایران نشان داد که ملتهای مستضعف در فلسطین، لبنان، یمن و سایر نقاط جهان با پیروی از ادبیات و استراتژی دفاعی ایران و الگو برداری از این کشور توانستند، در مقابل استکبار جهانی ایستادگی کنند که نمونه آن شکست ارتش رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه لبنان بود؛ برآیند این جنگ نشان می دهد که در واقع محور مقاومت و حزب الله، از استراتژی دفاعی ایران به خوبی استفاده کرد.
گفتگو و تنظیم:زهرا غلامی
منبع: تقریب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۷۳۹۲۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پولیتیکو: ۳ دولت اخیر آمریکا در مقابل ایران ناکام شدند
خبرنگار نشریه پولیتیکو میگوید: وقتی از یک مقام آمریکایی پرسیدم استراتژی بایدن در قبال ایران چیست، با خنده گفت: من یک پاسخ برای آنها دارم؛ دولت بایدن هیچ استراتژیای در قبال ایران ندارد.
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: پولیتیکو به قلم یک اپوزیسیون ایرانی میافزاید: اگر بایدن بخواهد به هرجومرج رو به افزایش در خاورمیانه پایان دهد، باید با یک استراتژی مشخص به میدان بیاید. بیشتر تهدیداتی که متوجه منافع آمریکا است، از جانب ایران است. ایران در آستانه دستیابی به بمب اتم قرار دارد. نیروهای نیابتی آن در حال گسترش اقدامات خود هستند. آنگونه که حمله اخیر به اسرائیل نشان داده، برنامه موشکهای بالستیک ایران در حال تقویت شدن است.
مقامات در واشنگتن بر سر نحوه تعریف کلمه استراتژی اختلافنظر دارند و بسیاری از این کلمه به صورت عمومی استفاده میکنند. من از بسیاری از سیاستگذاران شنیدهام که آنها از نامگذاری برخی اسناد به عنوان استراتژی که در واقع استراتژی نیستند گلایه دارند. این اسناد در واقع بحثهایی انتزاعی هستند که اغلب به چالشهای فوری و مهم سیاست خارجی نمیپردازند. اگر هدف نهائی تلاش شما حل مشکل نباشد، در آن صورت شما استراتژیای برای آن موضوع نخواهید داشت.
بنابراین وقتی مسئولان سیاست خارجی برای توصیف رویکرد بایدن در قبال ایران از کلماتی مانند «مهار»، «تنشزدایی»، «بازدارندگی» و «مدیریت ریسک» استفاده میکنند، برداشت من از این کلمات تنها تاکتیکهای مختلف است نه یک استراتژی مشخص. ایران یک مشکل است اما به نظر نمیرسد که برنامهای منسجم برای حل آن در سر داشته باشد.
در دوران ریاستجمهوری اوباما، دولت میخواست مشکل برنامه هستهای ایران را حل کند. دولت همچنین راهی برای رسیدن به آن هدف داشت و آن بهکارگیری تلفیقی از تحریمها و دیپلماسی بود؛ تلاشی که دولت اوباما از تیم جورج بوش پسر به ارث برده بود. آن استراتژی جواب داد و توافق هستهای ایران متولد شد. بسیاری از ناظران میگویند برجام به اندازه کافی خوب نبود و برخی میپرسند استراتژی واقعی اوباما درباره ایران چه بود؟ برخی او را به تلاش برای ازسرگیری روابط با ایران، به عنوان یک دشمن دیرین آمریکا متهم کردهاند. اوباما امیدوار بود توافق هستهای بتواند منجر به بهبود کلی روابط با ایران شود، اما به نظر من این یک امیدواری بود و نه بخشی از استراتژی.
دونالد ترامپ با به خطر انداختن توافق هستهای استراتژی و امید دولت اوباما را از بین برد. اما از این جهت ترامپ نیز حداقل استراتژی مشخصی برای خود داشت. هدف اعلامی او تغییر رفتار حکومت ایران بود نه خود حکومت. تغییر رفتاری که دولت ترامپ به دنبال آن بود بسیار بنیادین بود، اما در تئوری این درخواست منجر به دنبال کردن سیاست تغییر حکومت شد، نه حل مشکل. تاکتیک ترامپ فشار حداکثری بود، با چاشنی تحریمهای سنگین و دیگر اقدامات تنبیهی. واضح است که این استراتژی جواب نداد. بایدن با هدفگیری نهچندان قاطعانه احیای برجام و یک استراتژی غیر ایدهآل برای دستیابی به این هدف پا به کاخسفید گذاشت. او چند شرط برای این هدف گذاشت، از جمله اصرار بر اینکه ایران باید موافقت کند که در آینده بر سر یک توافق سختگیرانهتر و بلندمدتتر مذاکره نماید. دولت او چنان دیرهنگام به پای میز مذاکره برگشت که تلاش برای احیای برجام حتی قبل از روی کار آمدن یک دولت تندرو در تهران به دلیل درخواستهای طرف آمریکایی سرنوشت نامعلومی پیدا کرده بود.
از وقتی که تلاشها برای احیای برجام به در بسته خورد، تیم بایدن تصمیم گرفت به برخی پیروزیهای کوچک که میتوانست در مواجهه با ایران کسب کند بسنده نماید. آنها چند آمریکایی زندانی را به خانه برگرداندند هرچند که در قبال آن مجبور به پرداخت رقم قابلتوجهی وجه نقد شدند. آنها همچنین از طریق ابزارهای تکنولوژیک به حمایت از جنبش اعتراضی در ایران پرداختند.
دولت بایدن همچنان تحریمهای دولت ترامپ علیه ایران را حفظ کرده است. اما از آنجایی که اجرای این تحریمها را محدود کرده یا به دلایلی خارج از کنترل واشنگتن این تحریمها به اندازه کافی به ایران فشار نیاوردهاند، تغییری در رفتار حکومت ایران بروز نکرده است. در حال حاضر صادرات نفت ایران افزایش یافته است. احتمالا دولت بایدن به این نتیجه رسیده که هیچ راه واقعبینانه و مستقیم برای «حل» مشکل ایران وجود ندارد. تردیدی نیست که این یک مشکل دشوار است. دیگر این است که روسیه و چین که زمانی درخصوص ایران با آمریکا همکاری میکردند اکنون به دلیل تنشهایی که خود با واشنگتن دارند در حال کمک به تهران برای دورزدن تحریمها هستند. دولت بایدن حتی پس از حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل، همچنان به پیگیری چشمانداز بزرگتر خود یعنی «یکپارچگی منطقهای» برای خاورمیانه ادامه میدهند. مشکلی که دولت بایدن به دنبال حل آن است، شکاف و اختلاف بین اسرائیل و دولتهای عربی است. آمریکا امیدوار است شاهد برقراری روابط دیپلماتیک میان اسرائیل و عربستان باشد.