راهحل اخراج نظامی آمریکا از منطقه
تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۷۴۸۲۳۰
به گزارش جهان نيوز، «سعدالله زارعی» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
اقدام تروریستی در جریان برگزاری رژه نیروهای مسلح استان خوزستان معمایی نداشت و از این رو تفاوت عمدهای بین تحلیل کارشناسان داخلی و خارجی وجود ندارد.
یک گروه مسلح به یک مراسم نظامی در یک روز خاص یعنی آغاز هفته دفاع مقدس حمله کرد و بعضی از کشورهایی که موضع خصمانهشان نسبت به ملت ایران پوشیده نیست در یکی از دو سطح رسمی یا رسانهای از این اقدام تروریستی به طور آشکار یا نسبتا آشکار حمایت کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۱- روز سیویکم شهریور یک ظرف زمانی است که در آن دو واقعه خصمانه علیه این ملت و این مرزوبوم در سالهای ۵۹ و ۹۷ خودنمایی میکند. در ۳۱ شهریور ۵۹، صدام حسین ملعون که مورد پشتیبانی گرم کشورهایی شامل آمریکا و عربستان بود و همین نشان میدهد که حاکم وقتعراق درواقع «به نمایندگی» جنگی سنگین را علیه ایران راه انداخته است، با ۱۲ لشکر زرهی و پیاده و سه تیپ مستقل و با برخورداری از یگانهای هوایی به خاک ایران تجاوز کرد. استعداد نیروهای عملکننده صدام حسین در آن زمان حدود ۳۰ هزار افسر نیروی هوایی و حدود ۱۲۰ هزار نیروی نظامی زمینی ماهر و برخوردار از آموزشهای سطح بالا و پس از ماهها مانور روی موقعیتهای جغرافیایی مشابه ایران بود.
آنان در این روز عمدتا از ارتفاعات شمال غرب خوزستان و محورهای شلمچه، چذابه، کوشک، جفیر، فکه و طلائیه وارد خاک ایران شدند که شامل لشکرهای ۷، ۱۱ در قالب سپاه یکم و لشکرهای ۱، ۳، ۵، ۹، ۱۰ و تیپهای مستقل ۳۱، ۳۳ در قالب سپاه سوم و گارد ویژه ریاست جمهوری بودند.
ارتش عراق همزمان با استفاده از لشکرهای ۲، ۴ و ۸ پیاده و ۶ و ۱۲ زرهی در قالب سپاه دوم با عبور از ارتفاعات استانهای کرمانشاه و ایلام و با هدف تصرف سرپل ذهاب و گیلان غرب و ارتفاعات حساس این منطقه وارد ایران شدند. در آن زمان استان خوزستان در حالی مورد هجوم همزمان سپاههای اول و سوم عراق یعنی حدود ۷۹ هزار نیروی نظامی ورزیده عراق قرار گرفت که تنها لشکر مستقر در خوزستان (لشکر ۹۲ زرهی) با ۲۰ درصد استعداد درمقابل آن قرار داشت و سپاه پاسداران و بسیج هم که در حال مبارزه با ضدانقلاب در استانهای شمالی و شمال غربی کشور بودند، در آن زمان عملا برای دفاع از استان پهناور خوزستان استعدادی نداشتند. با این وصف معادله نظامی و سرنوشت نبردی که یک طرف آن دارای ۷۹ هزار نیروی ورزیده مجهز به سلاحهای لازم و طرف دیگر تنها دارای ۲۰۰۰ نفر و فاقد سلاح کافی بود، مشخص بود و باید گفت صدام حسین حق داشت براساس محاسبه مادی بگوید من تا یک هفته دیگر کار خوزستان را تمام میکنم و میوه آن را در تهران و مذاکرات سیاسی میچینم.
اما همین۲۰۰۰ نفر و نیروهایی که از استانهای دیگر به آنان پیوستند، چنان کار را براین ۷۹هزار نیرو تنگ کردند که ورود نیروهای نظامی عراق به خرمشهر ۳۴ روز به طول انجامید و البته تنها ۱۹ ماه بعد از آن نیز خرمشهر با عملیات بزرگ بیتالمقدس آزاد گردید و این درحالی بود که دشمن در جریان آزادی خرمشهر به اندازه دو لشکر (۱۹ هزار نفر) اسیر داد و آنچه در حدفاصل سوم آبان ۵۹ - روز اشغال خرمشهر - تا سوم خرداد ۶۱ روز آزادی خرمشهر بر ارتش متجاوز رفت چنان بود که فرماندهان ارشد عراقی نظیر «وفیق السامرایی» آن را «روزهای لعنتی» لقب دادند.
حالا در سالگرد همین ماجرا، همانهایی که صدام نگونبخت را به حمله به ایران تحریک کردند تعدادی تروریست به درون ایران رسوخ داده و عدهای از تبار همان مدافعان را به شهادت رساندند، جانباز، کودک، سرباز و... کاری که اینها کردند ردپایی بود تا ماجرای جنگ ۸ ساله و عوامل آن و نیز پادوهای آن و نیز نتایج آن فراموشمان نشود ولی کیست که نداند حالا دیگر از آن ۱۹ لشکر و ۳ تیپ و آن آرایش خبری که نیست بماند که در همان سرزمین که قرار بود همیشه نقش «مزاحم سخت» را مقابل ایران بازی کند، بسیجیهایی سر برآوردهاند که دفاع از ایران را بخشی از دفاع از عراق به حساب میآورند تا اینجای کار به آمریکا و عربستان و امارات حقیر میگوییم خب متوجه شدیم روز ۳۱ شهریور واقعا روز مهمی است و باید قدر آن را بیشتر دانست.
۲- آمریکاییها در بالاترین و حساسترین سطح گفته بودند ایران «تابستان گرمی» پیش رو دارد و در روز ماجرای تروریستی اهواز، «عبدالخالق عبدالله» گفت این انتقال نبرد به داخل ایران است. میان آنچه پمپئو و بولتون گفته بودند و آنچه این مشاور ولیعهد امارات گفته است نقطه مشترک و متفاوتی وجود دارد. مشترک این است که قرار بوده در تیر و مرداد و شهریور اتفاق مهمی در ایران بیفتد و تفاوت این دو موضع این است که تابستان داغ آمریکاییها حسب شواهد و قرائن آشوبهای گسترده داخلی است درحالیکه این مقام اماراتی و یا آن نشریات سعودی (عکاظ، العرب و شرقالاوسط) از «انتقال نبرد به داخل» خبر دادهاند و این به آن معناست که طرح اولیه (یعنی تابستان داغ ناشی از شورشهای متداوم داخلی) به شکست انجامیده و آنان که این تابستان را طراحی کردند، نومیدانه به اعزام چند جوخه تروریستی به داخل ایران روی آورده و در واقع از طریق ترقهبازی تلاش کردهاند، تابستان را «داغ» نشان دهند!
اینکه یک پادوی اماراتی مینویسد: «انتقال نیرو به داخل عمق ایران گزینهای است که ما اعلام کرده بودیم و برابعاد آن اضافه خواهد شد» چیزی نیست که در حد یک «امیرنشین حقیر» باشد اما به هر حال این پادو صریحاً میگوید ما «عامل اجرا» بودهایم و این یعنی آنکه ابلهانه به ایران حق دادهاند که میتواند تلافی کند اما آیا امیرنشینهای کوچکی مثل ابوظبی و دبی که ظرفیت تهدید کشور بزرگی در اندازه ایران را ندارند، آنقدر مساحت دارند که عملیات نظامی واکنشی ایران و لو خیلی هم محدود باشد را در خود هضم نمایند؟ آیا محمدبن زاید فکر اینجای کار را کرده است و یا مثل محمد بن سلمان با محاسبات بچهگانه خود را به جای معرکه به مهلکه انداخته است؟
اما همه میدانند که اسرائیل و عربستان اگر ایران را تهدید کنند، تهدید آنان خندهدار خواهد بود چه رسد به اینکه اماراتی که کمتر از یک لقمه بسیار کوچک برای ایران است بخواهد رجز بخواند پس مسئول حادثه تروریستی روز شنبه اهواز بدون شک آمریکاست و این در حالی است که حدود دو هفته پیش از این، اسناد زیادی از نقش آمریکا در به آتش کشیده شدن کنسولگری ایران در بصره حکایت کردند. در این بین ایران بطور رسمی اعلام کرد مخالفان مشترک روابط ایران و عراق مسئول این ماجرا هستند که به آمریکا و عربستان اشاره تلویحی داشت. آمریکاییها البته دخالت خود در ماجرای بصره و نیز دخالت خود در ماجرای اهواز را تکذیب کردهاند. ولی وقتی ما در هر دو ماجرا، رد تروریستها را در سلیمانیه عراق و در پایگاهی نظامی متعلق به آمریکا پیدا میکنیم، این اعلام برائتها ارزشی ندارند فقط میتوان گفت آمریکا ضمن اینکه ایجاد دلمشغولی امنیتی برای ایران را ضروری میداند، توانایی «پذیرش مسئولیت» و تبعات اقدام تروریستی را ندارد.
ما همین نحوه عملکرد را در مورد انگلیس نیز مشاهده میکنیم ما در حالی که از یک سو «لندن» را مرکز اصلی فعالیت گروهک بسیار کم تعداد «الاحوازیه» میبینیم و نیز دو روز پیش از ماجرای اهواز، شاهد صدور بیانیه وزارت خارجه جزیره انگلیس مبنی بر منع سفر اتباع انگلیسی به ایران هستیم، نمیتوانیم به ابراز تأسف مقامات انگلیسی استناد کنیم. خب این یک طرف ماجرای ما و آمریکا و انگلیس است.
ماجرای تروریستی شنبه بار دیگر خطر حضور پایگاههای ثابت و سیار نظامی بیگانگان در کشورهای منطقه را برای ما عیان ساخت. الان و با حادثه روز شنبه اهواز یک بار دیگر دریافتیم که پایگاههای نظامی آمریکا و انگلیس در منطقه اصلیترین مراکز تولید تروریسم است و تا زمانی که این پایگاهها وجود دارند هر چند ما موفق به شکست کامل تروریستهای تکفیری و غیرتکفیری در کشورهای منطقه بشویم که شدهایم، ایمن از حوادث تروریستی و خلق گروههای بیریشه جدید و تقویت آن نیستیم. اقدامات تروریستی میتواند در هر زمانی و با امکانات کم در نقطهای از منطقه و از جمله در ایران روی دهد و امنیت و آسایش این مردم و این مرز و بوم را به خطر بیاندازد و بخصوص آرامش روانی کشورهای منطقه را بهم بزند. ما الان راه حل آن را پیدا کردیم. راه حل اصلی، حذف پایگاههای ثابت و سیار نظامی آمریکا و انگلیس از منطقه و از هر کجای منطقه است. راه آن این است که ما رسماً اعلام کنیم از این لحظه هیچ پایگاه نظامی آمریکا و انگلیس در کشورها و در آبهای منطقه حق حضور ندارد. واقعیت این است که امنیت را نمیتوان دو بخش کرد به گونهای بخش اثباتی آن برای آمریکا و انگلیس و بخش سلبی آن برای مردم منطقه باشد.
۳- ایران و نظام جمهوری اسلامی از این بازیهای جنایتکارانه آسیب نمیبینند کما اینکه ماجرای ۸ سال جنگ تحمیلی که میلیاردها برابر حادثه تروریستی شنبه گذشته اهواز بود نه تنها به کشور و نظام آسیب نزد که حتی سبب بالندگی آن گردید. اما به هر حال نمیتوانیم به این دلیل، بر آسیب جانی و مالی و روانی شهروندانمان در این اقدامات نافرجام چشم بپوشیم و کاری نکنیم، در این بین باید هر نقطه ضعفی که وقوع چنین پدیدههایی در کشور تسهیل میکند را از بین ببریم بله بعضی رخدادها را نمیتوان بطور مطلق از بین برد ولی بعضی رخدادها نظیر آنچه در روز شنبه در اهواز روی داد، قابل کنترل و مهار هستند.
این مهار دو سطح دارد یک سطح اقدامات اطلاعاتی و حفاظتی است مثل اینکه رژه نظامی باید در «نقطه امن» برگزار شود و یک سطح آن هم این است که وقتی آوردههای اطلاعاتی ما از نقش قطعی چهار کشور آمریکا، انگلیس، عربستان و امارات در اقدامات تروریستی علیه ایران در اهواز، بصره، حمص، بیروت و... حکایت میکنند، این کشورها نباید بدون مکافات بمانند و به اقدامات جنایتکارانه خود ادامه دهند و حتی وقیحانه به آن افتخار هم بکنند چنانچه بعد از اقدام تروریستی اهواز مشاهده کردیم.
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۷۴۸۲۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عملیات پیچیده ایران در جهان طنین انداخته است
پاسخ نظامی ایران به اقدام تروریستی اسرائیل در دمشق، ضعف اسرائیل و قدرتمندی ایران را نشان داد. حمله ایران نه تنها در منطقه بلکه در مقیاس جهانی نیز طنینانداز شده است.
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: مراد یشیلتاش؛ استاد دانشگاه ترکیه، در تحلیلی که از سوی روزنامه صباح ترکیه منتشر شد، مینویسد: حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، تنشهای منطقهای را به اوج بیسابقهای رساند و بار دیگر ژئوپولیتیک پیچیده خاورمیانه را در کانون توجه قرار داد. واکنش تلافیجویانه ایران به این تجاوز، نه تنها در منطقه بلکه در مقیاس جهانی نیز طنینانداز شده است. پاسخ ایران با دو هدف انجام شد: نشان دادن قدرت نظامی خود و رساندن پیامی سیاسی به جامعه بینالمللی. این اولین مورد از سال ۱۹۷۳ بود که یک دولت، پاسخ نظامی به اسرائیل داد و بدین وسیله وضعیت طولانی مدت مصونیت اسرائیل را مختل کرد.
ایران به دنبال تقویت قدرت بازدارندگی خود در برابر بازیگران منطقهای و جهانی است. حمله ایران از طریق یک عملیات نظامی پیچیده شامل موشکهای کروز و بالستیک و همچنین پهپادها که به نام شاهد ۱۳۶ شناخته میشوند، انجام شد. استفاده ایران از پهپادهای شاهد ۱۳۶، موشک کروز زمین به زمین پاوه با برد ۱۶۵۰ کیلومتر، موشکهای غدیر و عماد و دزفول، تایید شده است. علاوهبر آن، استفاده از موشک خیبرشکن با برد ۱۴۵۰ کیلومتر که ظاهرا قابلیت مانور بالایی در برابر سامانههای پدافند هوائی را نیز دارد تایید شده است. عملیات ایران، محدودیتهای دفاعی اسرائیل را آشکار کرد و نشان داد که سامانههای پدافند هوائی اسرائیل دچار آسیبپذیری هستند. پنج موشک بالستیک پایگاه هوائی نواتیم، و چهار موشک پایگاه هوائی نِگِو را هدف قرار دادند.
رویارویی اخیر بین اسرائیل و ایران، سؤالاتی را در مورد استراتژی امنیتی اسرائیل ایجاد میکند، در حالی که هدف آن تقویت بازدارندگی ایران به عنوان یک قدرت منطقهای است. نقش ایالات متحده با حمایت مداوم از اسرائیل در کنار افزایش تلاش برای جلوگیری از تنش بیشتر مشخص شده است.
عملیات تلافیجویانه ایران با عنوان «وعده صادق»، چالشی مهم برای سامانههای پدافند هوائی اسرائیل بود. هزینه نسبتا پایین حمله در مقایسه با هزینه اقتصادی بالای دفاع پایداری دراز مدت جنگ را به یک نگرانی حیاتی برای اسرائیل تبدیل میکند. بنابراین، توانمندیهای تهاجمی ایران هم چنان یک تهدید دائمی برای اسرائیل قلمداد میشوند.
علاوهبر این، اظهارات «حسین سلامی» فرمانده سپاه پاسداران، حاکی از تغییر در الگوی سنتی رویارویی نظامی اسرائیل و ایران است. سلامی تاکید کرد که ایران با عملیات تلافیجویانه خود علیه اسرائیل، معادله جدیدی را ایجاد کرده و حملات بعدی اسرائیل به شهروندان، پرسنل و دفاتر و مراکز مرتبط با ایران، با پاسخ مستقیم مواجه خواهد شد.
از سوی دیگر، پاسخ اسرائیل، بر ناتوانی این رژیم در عملیات مستقل در عرصه بینالمللی تاکید دارد. حضور و حمایت آمریکا در منطقه، نقشی اساسی در شکلدهی به فرآیندهای تصمیمگیری اسرائیل دارد. علاوهبر این، درگیری اخیر باعث شعلهور شدن اختلافات سیاسی در درون خود اسرائیل شده است. سیاستهای امنیتی دولت نتانیاهو با انتقادات داخلی و بینالمللی مواجه شده و اثبات شده که ناپایدار است. افکار عمومی اسرائیل در رابطه با مدیریت بحران توسط دولت دچار اختلاف نظر شده. برخی از اسرائیلیها از رویکرد تهاجمیتر نسبت به ایران حمایت میکنند در حالی که برخی دیگر از اسرائیلیها خطرات مرتبط با تبدیل شدن به یک جنگ در مقیاس بزرگ را برجسته میسازند.
منبع: کیهان