«نگذار به بادبادکها شلیک کنند»؛ فریده چیچکاوغلو؛ ترجمه فرهاد سخا؛ نشر ماهی دادگاه کوچک معصومیت
تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۷۶۴۳۴۷
«نگذار به بادبادکها شلیک کنند»
نویسنده: فریده چیچکاوغلو
ترجمه: فرهاد سخا
ناشر: ماهی؛ چاپ اول ۱۳۹۷
۱۲۰ صفحه، ۷۰۰۰ تومان
****
فریده چیچکاوغلو، نویسندهی چپگرای اهل ترکیه در سال ۱۹۵۱ در آنکارا و در مرکز فعالیت حزب آکپارتی از احزاب افراطی ترکیه به دنیا آمد. در دانشگاه میدلایست آنکارا معماری خواند و پس از آن برای ادامهی تحصیل راهی امریکا شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کامو در یادداشتهای روزانهاش مینویسد: «ما در میانهی یک پارادوکس ایستادهایم!» میانهای که کامو از آن دم میزند هستی و تناقضاتی است که در ساز و کار آن وجود دارد. هنگامهای که ذهن کوچک باریش در «نگذار به بادبادکها شلیک کنند» با حساسیتی بیاندازه آن را درک میکند. باریش، پسربچهای که در زندان به دنیا آمده برای «اینجی» دختر جوانی که به تازگی از زندان آزاد شده نامه مینویسد. نامههای باریش که از ۲۶ ژوئن آغاز میشوند و تا ۲ می ادامه پیدا میکنند، فصلهای کوتاه کتاب فریده چیچکاوغلو نویسندهی ترک را ساختهاند. زندان برای باریش محل تناقض است. منطق کودکانهی او نمیتواند معماهای پیچیدهی زندان و چرایی میلهها و وجود «عمو کلیددارش» را درک کند. باریش از «سویم» دختر شاعری که به خاطر شعرهایش زندانی است میپرسد؛ «مگر شعر را بد نوشته بودی که آوردندت اینجا؟» سویم پاسخ میدهد: «نه چون خوب نوشته بودم آوردندم.» نوران، زندان سیاسی دیگری به او میگوید: «فکر کردن کار مهمی است. آنقدر مهم که مرا به خاطر فکر کردن آوردهاند اینجا.» از نِوین زندانی دیگری میپرسد: «نامزدت برای چی توی قفس است؟» نوین پاسخ میدهد: «برای اینکه آدمها را دوست دارد.»
«تو چرا اینجایی؟»
«به خاطر اینکه من هم آدمها را دوست دارم.»
بعد برای اینجی مینویسد: «اینجی من وقتی بزرگ بشوم آدمها را دوست نخواهم داشت چون هرکس از آدمها خوشش بیاید میاندازندش توی قفس.»
در نامهای دیگر برای اینجی مینویسد: «فیلیز را به خاطر کتابخواندن انداختهاند زندان. تو که میگفتی کتابخواندن خوب است! اگر من هم وقتی بیرون آمدم زیاد کتاب بخوانم باز برم میگردانند اینجا؟ اگر قرار است اینطور بشود، پس من هم کتاب نمیخوانم!»
ذهن معصوم باریش که نمیتواند با تناقضات جهان کوچکش کنار بیاید ظرف کوچکی است برای تلاقی مفاهیم خیر و شری. نیکی و بدی در ذهن او به هم میآمیزند و زندان با دیوارهای بلند، سیم خاردارها، میلهها و کلیدهای آویختهاش این مفاهیم را برایش وارونه میکنند. حقیقتی که در ذهن باریش جعل میشود وارونگی تمامی ارزشهای بشری است؛ زندان به او میقبولاند که پادافره نیکی زندان است و مکافات بدی، آزادی. باریش که معنای نامش به ترکی، صلح است، نماد معصومیت بر بادرفتهی انسانی است که نخستین دستاورد مدنیّتاش اتوکراسی و حکومتهای مبتنی بر استبداد است. باریش به سادگی وجدان بیدار جامعهای است که مردمانش بر سر چیزی که هرگز به دست نمیآورند گلوی یکدیگر را میبرند.
او پسر زنی است که در بخش زندانیان عادی نگهداری میشود اما اینجی زندانی سیاسی بوده است. با هر اتفاقی که در زندان میافتد، باریش با دو نوع خوانش از آن روبهرو میشود؛ زندانیان بخش مادرش از اتفاقات روز، مفاهیم اخلاقی و رویدادهای سیاسی اجتماعی تحلیلهایی عوامانه و مد روز تحویلش میدهند اما نظرات زندانیان سلول اینجی در تضاد محض با قرائت آنهاست. زندانیان عادی از سیگار کشیدن باریش کیف میکنند و دورش حلقه میزنند اما بخش روشنفکر زندان او را از این کار منع میکنند. وقتی زنی به خاطر این به زندان میآید که مردش را ترک کرده است، زندانیان عادی به او «تهمت»ها میزنند اما زندانیان سلول اینجی تمام حق را به زن میدهند و مردسالاری جامعهی بستهی ترکیه را عامل بدبختی او میدانند. زندان برای باریش محل پرسشگری است. او پیوسته در حال پرسش از دیگران است و آنهایی که حوصلهاش را دارند به او پاسخهایی میدهند که ذرهذره دنیا و کاراکترش را شکل میدهد. تضاد خوانشها و تحلیلهای زندان و فضای تفکیکشدهی زندانیان عادی و سیاسی، مرزبندیهای پارادوکسیکال ذهن باریش را پررنگتر میکند. اخلاق، وجدان، صداقت و راستگویی برای او که ناگهان به میان بزرگسالان پرتاب شده است معانی وارونه پیدا کردهاند. او بی که بخواهد محکوم است که این مفاهیم را در دادگاه کوچک ذهنش وجدان کند. چه کسی به تناقضات ذهن کوچک او پاسخ میدهد؟ اینجی؟ مگر نه این است که نامههای باریش به میلههای زندان گیر میکند و دستگاه مخوف سانسور نمیگذارد هیچکدام از آنها به مقصد برسد؟ تنها آن نامههایی به میلههای زندان گیر نمیکنند که به طنز نوشته شدهاند و وقایع زندان را از ریخت انداختهاند. سانسور از درک حقیقت پنهان در کلام طنز ناتوان است. طنز، مخ معیوب سانسور را فریب میدهد. مادرش؟ او سواد و فرهنگ پاسخگویی به معماهای باریش را ندارد. زندانیان؟ آنها هرکدام گرفتار مصائب و مشکلات خودشان هستند و حوصلهی پسربچهی وراج را ندارند. زندانبانها؟ آنان بردگان کور و کر قوانین آهنیناند و تنها به آنکس پاسخ میدهند که لقمه در دهانشان میگذارد. باریش در برهوتی از علامتهای سوال و تعجب قدم بر میدارد و در پاسخ بیشتر سوالاتش میشنود: «وقتی بزرگ شدی میفهمی.»
کتاب «نگذار به بادبادکها شلیک کنند» شعری است نازکانه و لطیف که در قالب داستانی بلند وجود پیدا کرده است. از آنجا که نامهها را کودکی خردسال نوشته است، وقایع جاری زندان زنان به رویا و تخیل کودکانه آمیخته است. ذهن کودک نمیتواند سیاست، دوگانگی، عدم آزادی، جبر، مصلحت و تمامیتخواهی را درک کند و میل به حل تناقض را با پرسشهای بیامان از زندانیان خسته و غمگین بروز میدهد. در این میان رویا تنها چیزی است که میتواند به او امکان زیستن بدهد و بیقراریهایش را آرام کند. اینکه به همراه اینجی در زندانی که سقف ندارد زیر باران به بدنشان شامپو بزنند و کفآلود از برابر سلولها و زندانبانان عنق بگذرند و پا به فرار بگذارند از جمله حقایقی است که قوهی تخیل برای او میسازد و یکی از همان چیزهاست که باعث میشود باریش با پرندهای از لانه افتاده احساس اینهمانی کند. احساس تُرد بادبادکی رها در آسمان زندان که سربازان به آن شلیک میکنند و برایشان نتیجهای جز مسخرگی ندارد، فکر ظریف و شاعرانهای است که انگار در خیال کودک زندانی اتفاق میافتد اما بروز اجتماعی بسیار خشنی دارد. عباس کیارستمی در مصاحبهای میگوید آدمها را میتوان زندانی کرد اما خیال را نه. خیال تنها چیزی است که زندان نمیپذیرد. (نقل به مضمون)
کتاب فریده چیچکاوغلو ساده اما پر از ارجاعات سیاسی اجتماعی است. او توانسته است به زبان و فرمی ساده مفاهیم سیاسی و مشکلات اجتماعی جامعهی ترکیه را در نامههای باریش منعکس کند. این کشور که امروز از آن به عنوان بزرگترین زندان روزنامهنگاران جهان یاد میشود در تاریخ کوتاهش که هنوز به یک قرن هم نمیرسد همواره دستخوش تلاطم و کشمکش بین جریانهای سیاسی درون خود بوده است. این جریانها و تاثیراتشان بر مردم و فرهنگ ترکیه در کتاب چیچکاوغلو گاه جلوهای نمادین پیدا میکند و هرکدام از شخصیتها به نمایندهی یکی از جریانهای فکری تبدیل میشوند. مردم در این داستان دچار همان تضادها و کثرتهایی هستند که در جوامع در حال توسعه میبینیم؛ بخش از آنان که زندانیان عادی نمایندهی آن هستند رفتارهای دوگانه بروز میدهند: از طرفی علاقهمند به تغییر در ساختار زندان هستند و میخواهند سر به تن زندانبانها نباشد و از طرفی حاضر به پرداخت هزینهی تغییرات نیستند. پس کارشکنی میکنند و درست آنجا که باید چیزی در ساز و کار زندان تغییر کند پا پس میکشند. آنها اسیر خرافات و موهوماتاند و برای آنکه با واقعیت خشن و بیرحم روبه رو نشوند یا دردش را کمتر احساس کنند، به وعدههای عفو عمومی دل بستهاند. بخش دیگر زندان که از آنها به «دخترها» یاد میشود باسواد و کتابخوانند و زندان زنان اگر نظم و آرامشی دارد به خاطر اصولی است که آنان در میان زندانیان رواج میدهند. آنها راه رهایی را در دموکراسی و اتحاد بین زندانیان میبینند و با اینکه خود نیز از کاستیها و محرومیتهای زندان رنج میبرند اما کم و بیش قادر به رعایت اصول اخلاقی و ارزشهای انسانیاند.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۷۶۴۳۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آزادی ۲۵۰ زندانی در آذربایجان غربی تا آخر اردیبهشت
به گزارش خبرگزاری صداوسیمای استان آذربایجان غربی، در آیینی با حضور رئیس کل دادگستری آذربایجان غربی و دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان از خیرین جشن گلریزان میاندوآب تجلیل به عمل آمد.
عتباتی در این مراسم که در میاندوآب برگزار می شد گفت: هدف از حضور در این آیین تقدیر از انسانهای بسیار بزرگوار و خیری است که به نمایندگی از مردم اصیل و با فرهنگ میاندوآب بی هیچ چشم داشتی به همنوعان خود کمک می کنند و در این جمع حضور پیدا کرده اند.
عتباتی ادامه داد: با کمک های خیرین بزرگوار که با یک نگاه دقیق و درست به یک موضوع اجتماعی به نام زندان ورود کردند طی سه سال گذشته کمک های خیرین به جشن های گلریزان رشد ۵۵ برابری داشته که نشان از اعتماد مردم به مجموعه دستگاه قضایی استان است.
رئیس کل دادگستری استان افزود: از محل کمک های مردمی جمع آوری شده در سال گذشته ۷۷۵ محکوم مالی و جرایم غیر عمد از زندان های سطح استان آزاد شدند و امید است با کمک های مردمی به ستاد دیه در جشن های گلریزان امسال در قدم اول ۲۵۰ نفر از ۶۰۰ زندانی جرایم غیر عمد و مالی استان تا پایان اردیبهشت ماه از زندان آزاد و به کانون گرم خانواده بازگردند.
رئیس شورای قضایی استان با اشاره به اینکه شهرستان میاندوآب در سازش پرونده ها خصوصاً در پرونده های قصاص نفس داری رتبه های برتر استان است گفت که این امر نشان از بزرگواری و قلب های بخشنده و مهربانی است که خدا نصیب مردم این خطه از استان نموده است لذا از خیرین انتظار است به مانند همیشه نگاه ویژه ای نیز به این فرهنگ حسنه داشته باشند.
عتباتی در پایان از انجمن حمایت از زندانیان نیز خواست تا اقدامات خود را در راستای حرکت به سمت درآمد زایی مستمر و پایدار برای خانواده های زندانیان نیازمند سوق دهند.
در ابتدای این مراسم حجتالاسلام گل حسینی رئیس دادگستری میاندوآب از کمک های خیرین میاندوآب تقدیر و پس از آن مسعودی دادستان عمومی و انقلاب این شهرستان با ارائه گزارشی از عملکرد ستاد دیه و انجمن حمایت از زندانیان میاندوآب گفت که ۳۲۰ خانواده زندانی نیازمند تحت پوشش انجمن هستند و خدماتی همچون بسته های معیشتی، خدمات پزشکی، دارویی و روانپزشکی از سوی خیرین و پزشکان خیر به خانواده های زندانیان نیازمند ارائه می گردد.
مسعودی افزود: در جشن گلریزان امسال خیرین بزرگوار میاندوآب مبلغ ۷ میلیاردی و دویست و هشتاد میلیون تومان به صورت نقد به حساب ستاد دیه واریز نموده اند، همچنین شاکیان نیک سیرت نیز به میزان ۳ میلیارد و ششصد و چهل میلیون تومان در ماه مبارک رمضان از حق خود گذشت کرده اند.
فتحی مدیر کل زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی استان به عنوان یکی دیگر از سخنرانان این مراسم با تقدیر از حضور فعال خیرین در جشن های گلریزان این امر را حاصل نگاه ویژه دکتر عتباتی به مقوله زندان و زندانی و به تأسی از ایشان ورود مجموعه دستگاه قضایی استان در این امر خداپسندانه دانست.
در پایان این آیین از خیرین نیک سیرت با اهدای لوح تقدیر از سوی دکتر عتباتی رئیس کل دادگستری استان تجلیل به عمل آمد.