ازدواج اجباری دختر دانشجوی ایرانی پس از یک ترم دانشگاه !
تاریخ انتشار: ۳ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۷۶۶۳۶۰
ساعت24-پس از یک ترم دانشگاه دختر دانشجو پزشکی که توسط پدر و برادرانش به زور به عقد پسری درآمد از خانه فرار کرد
ازدواج اجباری دختران در ایران با اینکه شاید دیگر مثل قدیم مرسوم نباشد اما هنوز در گوشه و کنار کشور عزیزمان دیده میشود.
شاید شنیدن این حرف که خانواده دختر ، وی را به زور پای سفره عقد مینشانند و به عقد پسری که به هیچوجه دوستش ندارد در می آورند کمی تعجب آور باشد اما متاسفانه انجام میشود .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ازدواج اجباری عاطفه دختر دانشجوی ایرانی که در رشته پزشکی به تحصیل مشغول بوده است یکی از این موارد است که با فرار دختر از خانه زندگی وی را به تلخی کشانده است .
باور اینکه در این دوره فرزند سالاری، ازدواج اجباری هنوز هم وجود دارد دشوار است. اما واقعیت این است که متأسفانه سطح فرهنگ در همه جای جامعه ما به طور یکنواخت رشد نمیکند و بزرگترین دلیلش هم نبود آموزش است.
تا زمانی که پدرانی هستند که برای دخترانشان خدایی میکنند و سطح فرهنگ و شعور پایین است کاری از دست قانون بر نمیآید.
عاطفه با حال خراب به دفتر آمده. به پهنای صورت اشک میریزد. آرام و قرار ندارد. زندگی برایش زهر شده. سال اول دانشگاه است. از روستایی دور دست برای درس خواندن به تهران میآید. برای خودش در زندگی برنامههای خوبی دارد. ادامه تحصیل تا مدارج عالی. کار و توانمندی در جامعه اما آنچه هنوز در برنامهاش نیست ازدواج با یک جوان ساده روستایی است؛ اتفاقی که الان برایش افتاده و روزگارش را سیاه کرده است.
من ساکن یکی از روستاهای دور از پایتخت بودم. از روزی که به عقل رسیدم و دست چپ و راستم را شناختم بهدنبال درس خواندن بودم. آن هم در خانوادهای که هیچ دیدی نسبت به تحصیل دختران نداشتند. از دید پدر من، دختر در خانه کمک کار مادر خانه بود تا زمانی که از آب و گل دربیاید و شوهرش بدهند. برادرانم هم با همین دید بزرگ شدهاند و مادرم هم طفلی که چیزی جز این ندیده است. عمری در خانه پدر خودش همین بوده و حال هم که به خانه شوهر آمده دقیقاً وضع همین است. اما من انگار با همه اینها فرق داشتم.
از همان روز نخست که به اجبار و اصرار شورای روستا به کلاس اول رفتم انگار زندگی ام تغییر کرد. همه چیزم زیرو رو شد ناگهان انگار دری روبه رویم گشوده شد؛ دری که هیچ گاه به روی برادرانم باز نشده بود. البته بگویم که پدر و برادرانم از هیچ کاری در دلسرد کردن من و محروم کردنم از اولین و مهمترین حق هر آدمی که همان تحصیل است فروگذار نکردند. اما خدا خیر بدهد به معلم ده و اعضای شورا که آنقدر پیگیری کردند و به خانه ما رفت و آمد کردند تا من دیپلم گرفتم. اما بدبختی واقعی من زمانی شروع شد که در رشته پزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شدم. آوردن چنین رتبهای در کنکور برایم غیر قابل باور بود. یک شبه شدم چشم و چراغ روستا، همه خانم دکتر صدایم میکردند. همه البته بجز پدرم که در برابر همه این اتفاقها فقط سکوت میکرد. زورش به شورای ده نمیرسید و نمیتوانست مانع تحصیل من شود اما روزی که بار و بندیلم را جمع کردم تا برای ترم پاییز به تهران بیایم گفت ان شاءالله زود بر می گردی خانه. همین حرفش بدجوری توی دلم را خالی کرد.
عاطفه یک ترم در تهران درس خواند و تعطیلات میان ترم به روستای خودش بازگشت: «فکرش را هم نمیکردم که پدرم چه خوابی برایم دیده. حالا که شش ماه از سال گذشته بود و تب و تاب دانشگاه و قبولی من فروکش کرده بود. پایم را که توی خانه گذاشتم از سکوت حاکم بر خانه وحال و روز مادرم فهمیدم که اتفاقاتی در جریان است. انگار در تدارک میهمانی هم بودند؛ میهمانی عقد من بخت برگشته. البته پدرم سپرده بود که به من چیزی نگویند من هم که بیخبر از همه جا بودم و حدس نمیزدم که پدرم چنین معاملهای با منی که دخترش بودم بکند.
خلاصه اینکه شب تازه فهمیدم چه بلایی سرم آمده. میهمان از اهالی روستای پایین و خواستگار قدیمی بود که برای پسرش چندین بار مرا خواستگاری کرده بود. پسرش سواد پنجم دبستان داشت که همان هم به کارش نمیآمد. دنیا پیش چشمم تیره و تار شد. باورم نمیشد چه اتفاقی برایم افتاده. عاقد را هم از روستای پایین با خود آورده بودند. نه اینکه فکر کنید مقاومت نکردم. مقاومت کردم. جیغ و داد کردم و کتک خوردم اما زورم به پدر و برادرهایم نرسید، به زور مرا پای سفره عقد نشاندند و مجبورم کردند ازدواج کنم در حالی که یک لحظه هم دلم راضی نبود… بعد از مراسم پدرم که خیالش راحت شده بود دست از سرم برداشت. من هم شبانه از خانه فرار کردم و به خانه رئیس شورا رفتم که همیشه حامی ام بود، بنده خدا خیلی ناراحت و عصبانی شد. هیچکس باورش نمیشد مردی این گونه زندگی دخترش را آتش بزند خلاصه اینکه رئیس شورا بزرگی کرد و مرا به تهران خانه خواهرش فرستاد و گفت همانجا بمان تا با وکیلی صحبت کنیم ببینیم چگونه میتوانیم طلاقت را بگیریم. این شد که الان اینجا پیش شما هستم. پدرم هم از جا و مکانم بیاطلاع است.
منبع:نوداد
منبع: ساعت24
کلیدواژه: ازدواج
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۷۶۶۳۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ثبت نام ۵۲ دانشجوی اتباع خارجی در دانشگاه علوم پزشکی زنجان
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای زنجان؛ محسنی از ثبت نام ۵۲ دانشجوی اتباع خارجی در دانشگاه علوم پزشکی استان خبر داد و گفت: این دانشجویان از اتباع کشورهای پاکستان، هند و لبنان هستند که به منظور ادامه تحصیل در رشته پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی زنجان ثبتنام کرده اند.
وی افزود: هم اکنون با احتساب دانشجویان جدید، ۱۲۵ دانشجوی بینالملل در این دانشگاه مشغول به تحصیل هستند.
سرپرست پردیس بینالملل دانشگاه علوم پزشکی زنجان ادامه داد: امیدواریم این دانشجویان در طول تحصیل، سفیران خوبی از سوی کشور خود در ایران باشند و در پایان دوره نیز خاطرات خوب و به یاد ماندنی از ایران به همراه خود ببرند.
محسنی گفت: دانشجویان خارجی پس از فراغت از تحصیل و بازگشت به کشورشان معمولا ارتباط خود را با دانشگاهی که در آن تحصیل کردهاند حفظ میکنند و به عنوان سفیران فرهنگی ایران، تمدن و آداب و رسوم ما را به هموطنان خود معرفی می کنند.
وی افزود: ارتباطات بینالمللی موجب تبادل دانشجو و استاد و منجر به ارتقای آموزش در دانشگاهها میشود.
سرپرست پردیس بینالملل دانشگاه علوم پزشکی زنجان ادامه داد: دانشگاه علوم پزشکی استان زنجان از ظرفیتها و زیرساختهای لازم و اساتید توانمند برای جذب دانشجویان خارجی برخوردار است و باید از این ظرفیتها برای رسیدن به اهداف کشور در بخشهای مختلف استفاده کرد.