Web Analytics Made Easy - Statcounter

نقش و نوع بازیگری ابوالحسن بنی صدر، اولین رئیس جمهور ایران در سال اول دفاع مقدس از جمله مسائل قابل تأمل و جنجال برانگیزی بود که هنوز هم در رابطه با آن سئوال و ابهام‌های فراوانی در ذهن افکار عمومی به ویژه آن‌هایی که آغاز جنگ تحمیلی را درک نکردند، وجود دارد. به راستی اگر بنی صدر بی کفایت بود، چرا دوران ریاست جمهوری و فرماندهی او بر نیرو‌های مسلح بیش از ۸ ماه از دوران جنگ را در برگرفت؟
به گزارش «تابناک»، ابوالحسن بنی صدر که پس از اولین انتخابات ریاست جمهوری ایران در بهمن ماه سال ۱۳۵۸ موفق شد با کسب بیش از ۱۰ میلیون رأی به مقام رئیس جمهوری نائل شود، به فاصله کوتاهی از سوی حضرت امام خمینی (ره) به فرماندهی کل قوا نیز منصوب شد؛ رخداد‌های مهم و تأثیر گذاری که سبب شد وی حداقل به مدت ۸ ماه به کانون فرماندهی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران تبدیل شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


اکنون که سال‌ها از دوران عزل بنی صدر از مقام ریاست جمهوری در خردادماه سال ۱۳۶۰ می‌گذرد و در بسیاری از محافل رسانه‌ای و دانشگاهی از وی به عنوان یک فرمانده نظامی و رئیس جمهور بی کفایت یاد می‌شود، پرسش‌های مهمی در ذهن نسل جوان شکل می‌گیرد که ناظر بر چرایی استمرار ریاست وی بر دو منصب مهم و حیاتی کشور به مدت چندین ماه آنهم در اوج بحران سیاسی و نظامی بعد از انقلاب است.
این پرسش‌ها و ابهام‌های دیگر از این دست که پیرامون نقش بنی صدر در جنگ تحمیلی و تحولات ناظر بر عزل وی از مقام ریاست جمهوری مطرح می‌شود، از جمله مسائلی است که بار‌ها از سوی کارشناسان و مقامات ارشد سیاسی و نظامی کشور پاسخ داده شده است، اما اشاره دوباره به این موضوعات مهم و بازخوانی آن‌ها خالی از لطف نیست.
دکتر محسن رضایی، فرمانده اسبق سپاه پاسداران و دبیر کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام در کتاب «جنگ به روایت فرمانده» که به کوشش «پژمان پور جباری» تهیه شده است، در رابطه بخشی از ابهام‌های مطرح شده پیرامون جنگ تحمیلی و نوع فرماندهی «ابوالحسن بنی صدر» موضوعاتی را مطرح کرده است که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌شود.
سردار رضایی در این کتاب و در پاسخ به سئوالی در رابطه با هدف اصلی عراق از حمله به ایران گفت: در این بحث فقط عاملیت عراق مطرح نیست، بلکه مجموعه‌ای از قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی با یکدیگر ترکیب شدند. اگر به اصطلاح ریاضی بگوییم، فضای قدرتی ایجاد کردند که یکی از آن‌ها عراق بود و سایر کشور‌هایی که جنگ را به جمهوری اسلامی تحمیل کردند، هر کدام اهدافی داشتند. مثلاً عربستان سعودی و اردن که نقش مهمی در این جنگ داشتند، هر کدام هدف مشخصی را دنبال می‌کردند و آمریکا در این میان نقش بسیار فعال بین المللی داشت.
وی در پاسخ به همین سئوال افزود: صدام در زمانی که احساس کرد موازنه قوا به هم خورده و یک فرصت نظامی به دست آورده است و سیستم امنیتی منطقه حیاتی خلیج فارس به هم خورده است و سازمان آرایش قدرت در منطقه دگرگون شده، به فکر افتاد که خلأ قدرت احتمالی را پر کند. عراق این علامت را گرفت و سایر کشور‌ها هم در چارچوب منافع خود سعی کردند از این علایم بهره ببرند.
فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران جنگ تحمیلی اضافه کرد: عراق سعی کرد که با ایفای نقش مهم در تغییر قدرت آینده سهم بسزایی داشته باشد و با همسو کردن منافع خود با آمریکا سعی در پر کردن خلأ قدرت منطقه را داشت. در ضمن بعضی منافعی را هم که به طور تاریخی در پی کسب آن بود، دنبال می‌کرد؛ مانند حاکمیت بر اروندرود، توسعه سواحل جنوبی خلیج فارس، سیادت دریایی در شمال خلیج فارس، تسلط بر منابع انرژی و افزایش نقش سیاست گذاری در منطقه و اینکه از نظر سیاسی بتواند در تعیین سرنوشت اعراب نقش بیشتری داشته باشد. همه این اهداف دقیقاً قبل از جنگ برای صدام شناخته شده بود.
رضایی در همین کتاب و در پاسخ به پرسش دیگری که ناظر بر توان نظامی ایران پیش از انقلاب اسلامی و وجود یا عدم وجود برنامه از پیش طراحی شده برای مقابله با حمله احتمالی عراق و نقش بنی صدر در مقام دفاع نیز گفت: ارتش طرح داشت، ولی طرح‌ها خیلی ذهنی بود. در شش ماه اول جنگ، ارتش و بنی صدر طرح‌هایی ارائه می‌دادند که در عمل با شکست روبرو می‌شد. چون کلیشه همان طرح‌های قبل از انقلاب بود و در عمل ثابت شد که با واقعیت صحنه نبرد منطبق نیست.
وی افزود: برخی از این طرح‌ها از واقعیت به دور بود و در صحنه عمل کارایی نداشت. علتش هم این بود که آن طرح‌ها به خارج وابستگی داشتند و همه چیز وارداتی نمی‌توانست کارساز باشد. ممکن است ارتش از جایی امکانات و دانش نظامی بگیرد، اما طرح‌های نظامی کشور باید بر توانایی‌های واقعی آن کشور متکی باشد. البته در ارتش افسران و فرماندهان قابلی وجود داشت که بنی صدر اجازه ظهور و بروز به آن‌ها نمی‌داد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در رابطه با این پرسش که چرا حضرت امام خمینی (ره) با علم بر بی کفایتی آقای بنی صدر زودتر نسبت به عزل وی اقدام نکردند، تشریح کرد: مسائل پیچیده وقتی شفاف و آشکار می‌شود، انسان را دچار ابهام می‌کند. آن زمان مسئله آقای بنی صدر جز مسائل خیلی پیچیده و حساس بود. بعضی‌ها تحمل اینکه ایشان عزل شود را نداشتند و دوران خیلی سختی بر نیرو‌های انقلاب گذشت.
رضایی در ادامه با ذکر خاطره‌ای پیرامون همین مسئله اضافه کرد: حدود اسفند ماه زمانی که به عنوان مسئول اطلاعات در شورای فرماندهی سپاه خدمت امام خمینی (ره) رسیدیم از آقای بنی صدر خیلی گله کردیم، چون فرمانده سپاه را هم ایشان تعیین می‌کردند. امام خیلی خودشان را کنترل کردند که چیزی نگویند، حتی چند نفر از دوستان گریه کردند که دیگر امام نتوانستند تحمل کنند و فرمودند: «آقا شما که اینطور هستید فکر می‌کنید من هیچ عیب و ایرادی برای اداره کشور نمی‌بینم؟ من دندان روی جگر گذاشته ام و دارم تحمل می‌کنم.» و حتی امام بحث را از شخص بنی صدر فراتر بردند و گفتند: «فکر می‌کنید من از همه مصوبات شورای انقلاب راضی هستم؟» من مطمئن هستم اگر مسئولان سیاسی کشور در آنجا بودند، امام اینگونه پرده دلش را باز نمی‌کرد. اما این را به ما گفتند که: «من به شما توصیه می‌کنم مثل من دندان روی جگر بگذارید و تحمل کنید.»
فرمانده سپاه پاسداران در دروان جنگ تحمیلی افزود: آن زمان مسائل سیاسی در داخل کشور به نحوی بود که امام (ره) مصلحت نمی‌دیدند مستقیم وارد شوند. یعنی اگر این کار را انجام می‌دادند حوادثی در کشور رخ می‌داد که قابل کنترل نبود؛ لذا عزل بنی صدر بعداً توسط مجلس صورت گرفت و این تدبیر امام (ره) بود. البته در مورد آقای بنی صدر نباید حق مطلب را کتمان کرد. ایشان از همه مسئولان کشور بیشتر در جبهه بود و حتی تا خط مقدم هم می‌رفت و ویژگی‌های خاصی هم داشت، اما اینکه ما می‌گوییم به جهت ضعف‌های اساسی، در جنگ و اداره کشور موفق نشد، بحث جداگانه‌ای است.
همانطور که اشاره شد، جدا از مسئله ریاست جمهوری آقای بنی صدر، موضوع مهم دیگر انتصاب وی به عنوان فرماندهی کل قوا بود؛ رخدادی که برای بسیاری از مردم به ویژه نسل جوان این پرسش را مطرح می‌کند که چرا با علم بر بی کفایتی ایشان و نیز مشاهده ضعف در فرماندهی این مقام مهم به او واگذار شد؟
رضایی در پاسخ به این پرسش تأکید کرد: شرایط سیاسی اجتماعی دوره آقای بنی صدر یک شرایطی بود که ما باید از آن شرایط عبور می‌کردیم. اگر ما از آن شرایط عبور نمی‌کردیم بعداً مشکلاتی به وجود می‌آمد که اوضاع ما را به هم می‌ریخت. مثلاً یک مسئله اعتقاد عمومی است؛ این اعتقاد عمومی وقتی در جامعه شکل گرفت یا باید این اعتقاد را با سخنرانی و محافل علمی حل کرد یا باید بطلان این اعتقاد را در عمل نشان داد. هر چند هزینه دارد که مردم به این بطلان برسند. آن موقع بنی صدر با یک رأی خیلی بالایی رئیس جمهور شده بود و در جبه هم باید یک نفر می‌آمد و فرماندهی می‌کرد و این نمی‌توانست کسی غیر از رئیس جمهور باشد. برای اینکه دولت در اختیار او بود و اگر یک شخص دیگری مثلاً شهید بهشتی را امام انتخاب می‌کرد، یک درگیری فوق‌العاده شدیدی رخ می‌داد و مشکلات جدی‌تری در داخل کشور به وجود می‌آمد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام اضافه کرد: نکته بعدی اقدامات حضرت امام بود. امام همیشه به گونه‌ای عمل می‌کرد که دشمن دست ایشان را نخواند. در حقیقت آن حمایتی که امام از بنی صدر می‌کرد، در تضعیف حمایت‌هایی که توسط جهان غرب و همچنین اعراب از صدام می‌شد، در افکار عمومی خیلی موثر بود. یعنی اگر امام یک روحانی را فرمانده می‌کرد، آن موقع ارتش صدام با حمایت بیشتری از افکار عمومی کشورش و دنیای استکباری مواجه می‌شد و مثلاً می‌توانست حملاتش را ادامه دهد.

وی افزود: حضرت امام در بحث‌های سیاسی داخلی و خارجی و از همه مهم‌تر افکار عمومی، جامعه را در نظر می‌گرفت و اگر غیر از این می‌کرد، در داخل کشور یا حتی در داخل خود دولت و روحانیت با مشکل مواجه می‌شدیم. یک گروه زیادی از بزرگان روحانیت از بنی صدر حمایت می‌کردند و حتی به ما می‌گفتند شما دارید کارشکنی می‌کنید و چرا این کار‌ها را انجام می‌دهید؟ مسئله آقای بنی صدر که الان به این راحتی مطرح می‌شود، آن موقع مسئله خیلی ساده‌ای نبود.
او در همین رابطه تصریح کرد: شاید به همین دلیل بود که وقتی آیت الله بهشتی شهر شهید می‌شوند، در تشییع جنازه شان افرادی که شاید می‌خواستند شرمندگی خودشان را اظهار کنند، شرکت کردند؛ بنابراین مسئله افکار عمومی خیلی مهم است. حوادثی باید اتفاق بیفتد و مردم باید در تصمیم گیری‌ها به یک بصیرتی برسند که این می‌شود مبنای تاریخی. خطر بزرگتر این است که از تجارب تاریخی استفاده نکنیم.
رضایی در کتاب جنگ به روایت فرمانده، همچنین در پاسخ به سئوال مشخص و صریحی که ناظر بر علت اصلی شکست‌ها در شش ماه نخست جنگ و میزان ارتباط آن با فرماندهی بنی صدر و یا ناتوانی نیرو‌های مسلح، پرسیده شد، نیز گفت: مسئله فرماندهی در جنگ خیلی مهم است. شما اگر با تجربه‌ترین افراد را دست یک فرمانده نالایق یا ناتوان بدهید کاری نمی‌تواند انجام بدهد. البته نیرو‌های ارتش هم تجربه‌ای برای عملیات نداشتند. اما یکی از دلایلی که بعد‌ها نیرو‌های انقلاب چه در ارتش و چه در سپاه صاحب تجربه شدند، به خاطر تغییر و تحولی بود که در فرماندهی صورت گرفت و اینکه فرماندهان سپاه نوعی از جنگ را انتخاب کردند که در حین انجام عملیات تجربه خودشان را هم افزایش می‌دادند که اسم این را ما می‌گذاریم یادگیری نه آموزش.
رضایی افزود: ما در جنگ تجربه نداشتیم، اما از طریق یادگیری در حین جنگیدن آموزش می‌دیدیم؛ یعنی هر عملیات کوچک و موفقی که انجام می‌دادیم همان را تبدیل می‌کردیم به کلاس و از همان عملیات کوچک ده‌ها نکته پیدا می‌کردیم و بلافاصله یک عملیات بزرگتر از آن را طراحی می‌کردیم.
وی در همین باره اضافه کرد: مثلاً شهید حسن باقری یک فرمانده بسیار قابل و توانمند با ویژگی‌های بزرگ است که حتی یک هفته هم آموزش‌های بزرگ نظامی را طرحی نکرده و در هیچ دانشگاه نظامی درس نخوانده است. اما وقتی در مقابل آموزش دیده‌های نظامی قرار می‌گرفت، همه به برتری فکری و نظامی او اذعان می‌کردند.
رضایی با اشاره به شخصیت بنی صدر تصریح کرد: بنی صدر اگر یک پیروزی به دست می‌آورد چنان بر کشور مسلط می‌شد که شاید هیچ کس نمی‌توانست او را از جایش تکان دهد؛ لذا بنی صدر خیلی تلاش کرد که بتواند حتی تپه کوچکی را آزاد کند تا به واسطه آن تبلیغاتی انجام دهد، اما نتوانست.
در بخش پایانی پاسخ به ابهام‌های طرح شده پیرامون ریاست جمهوری و فرماندهی کل قوا توسط بنی صدر نیز خاطر نشان کرد: بنی صدر گاهی در خط مقدم جبهه نیز وارد می‌شد و بسیار به دنبال پیروزی بود؛ بنابراین مشکل اصلی در ساختار فرماندهی و مدیریت، استراتژی و تاکتیک‌ها و روش‌های جنگ در دوره بنی صدر بود؛ که تاکتیک و روش‌های نظامی به کار گرفته شده قابلیت و ظرفیت برای تغییر موازنه قوا به نفع ایران را نداشت.

منبع: تابناک

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۷۷۳۷۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

راز ظهور قدرت ایران در نظم نوین جهانی

رهبر انقلاب در جریان دیدار اخیر جمعی از فرماندهان نظامی، تاکید کردند که عملیات «وعده صادق»، اثبات ظهور قدرت اراده ملت ایران بود، اما دلیل آن چیست؟ واقعیت این است که ایران با ظرفیت فراتر رفتن از یک قدرت منطقه‌ای به قدرت جهانی، سال‌ها تحت فشار خارجی بوده است.

دوره طولانی تنگنای استعماری در دوران قاجار و پهلوی اول از یک سو و دوره‌ای از نفوذ و کودتا در پهلوی دوم از سوی دیگر، از مصادیق این فشار به‌شمار می‌رود. پس از انقلاب اسلامی که اراده مردم بر استقلال و متجلی‌شدن قابلیت بالقوه قدرت کشور قرار گرفت، فشار‌ها ادامه یافت. تحمیل جنگ هشت‌ساله با عراق، فشار تحریم، تخریب رسانه‌ای و هراس‌افکنی سیاسی و دیپلماتیک با چاشنی اغتشاش خیابانی و ترور، از جمله این فشار‌ها بوده است. عبور ایران از همه این موانع، راه را برای تبدیل ایران به قدرت جهانی هموار کرد.

عمده قدرت‌های جهان، در دوره‌ای از این تنگنا‌ها گذر کرده و به‌دلیل عبور از این هفت‌خوان، شایسته رسیدن به موقعیت ابرقدرتی شدند. ایران نیز پس از یک دهه فشار حداکثری در دهه ۱۳۹۰ شمسی، سرانجام از عصر بازدارندگی عبور کرد. کشوری که در عصر قاجار و پهلوی کاملا منفعل بود و اجازه نفوذ و کودتا به کشور‌های خارجی می‌داد، در دهه اول پس از انقلاب اسلامی به موقعیت «دفاع از خود» رسید و سپس وارد دوره بازدارندگی شد که توانست جلوی تکرار سناریوی تحمیل جنگ را بگیرد.

مهار جنگ‌طلبان آمریکایی و اسرائیلی، به‌ویژه در دوران بوش پسر و ترامپ، دشوار بود، اما انجام شد. ایران در این دوران همزمان از توان دفاعی و دیپلماتیک بهره برد تا تلاش برای سر خم کردن کشور شکست بخورد. این روند ادامه داشت تا این‌که پس از تهدید داعش و احتمال حمله تروریست‌ها به داخل ایران، کشور وارد عصر «جنگ پیشدستانه» شد. ترور سردار سلیمانی، این استراتژی را وارد سطح بالاتری کرد و برای اولین‌بار پس از جنگ جهانی دوم، ایران پایگاه آمریکا را موشک‌باران کرد.

 این همان کاری بود که پس از حمله گستاخانه اسرائیل به سفارت کشورمان در دمشق تکرار شد و عدم‌پاسخ متقابل، نشان داد جهان استراتژی تهاجمی کشورمان را به رسمیت شناخته است. در کنار این حرکت نظامی، کشورمان پس از یک دهه تحریم حداکثری، موفق شد به رشد اقتصادی مثبت رسیده و در حوزه‌های ثبات سیاسی و پیشرفت اقتصادی، نوعی بازدارندگی داخلی ایجاد کند. به این ترتیب، حالا جهان شاهد آن است که ایران به جمع کشور‌های قدرتمند پیوسته و با وجود همه تبلیغات منفی رسانه‌های غربی، نظم نوین جهانی نمی‌تواند این قدرت را انکار کند.

منبع: روزنامه جام جم

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • نخست وزیر انگلیس: پیروزی پوتین امنیت تمام اروپا را تهدید خواهد کرد
  • سوناک: پیروزی پوتین امنیت تمام اروپا را تهدید خواهد کرد
  • سوناک: پیروزی پوتین به قیمت امنیت تمام اروپا تمام می شود
  • وزیر خارجه مصر: باید از تشکیل کشور فلسطین حمایت شود
  • رضاییان: شرکت ذوب آهن درباره ربیعی کارشکنی کرد!
  • راز ظهور قدرت ایران در نظم نوین جهانی
  • توییت محسن رضایی دباره پیام امام به فرماندهان سپاه
  • حمایت همه جانبه امام خمینی (ره) از سپاه پاسداران
  • صدرنشینی اینترمیامی با گلزنی لیونل مسی
  • پیروزی سخت ایران مقابل بحرین در رقابت‌های فوتسال جام ملت‌های آسیا ۲۰۲۴