Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «رویداد24»
2024-05-06@18:24:29 GMT

حذف «سکه» از جوایز ملی حوزه کتاب

تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۷۸۵۸۷۱

حذف «سکه» از جوایز ملی حوزه کتاب

رویداد۲۴ با فرا رسیدن پائیز و در آستانه هفته کتاب - که آبان ماه هر سال در سراسر کشور برگزار می‌شود - جوایز ملی حوزه کتاب هم آرام آرام به فصل باروری نزدیک می‌شوند و خانه کتاب به عنوان موسسه مجری این جوایز دست به کار انتشار فراخوان و تعیین دبیران علمی و اجرایی برای این جوایز می‌شود؛ اما موضوعی که امسال در حال تبدیل شدن به یک دغدغه است، مسئله تامین منابع مالی مورد نیاز برای برگزاری این جشنواره‌ها و به طور خاص اهدای جوایز به برگزیدگان آن‌ها توسط این موسسه تابعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



جایزه کتاب سال معتبرترین جایزه حوزه کتاب است که هر سال با حضور رئیس جمهوری برگزار می‌شود

مرداد ماه امسال و در روز‌هایی که قیمت سکه و ارز در بازار‌های مختلف دچار نوسانات شدیدی شده بود، خبر رسید که در آئین تجلیل از شایستگان تقدیر سی و چهارمین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، به نفرات شایسته تقدیر به جای سکه، وجه نقد اهدا شده است. این مسئله که آشکارا مغایر با آئین‌نامه این جایزه ملی است، شاید شروعی باشد برای تغییر رنگ و لعاب جوایز حوزه کتاب که البته مدیرعامل خانه کتاب هم آن را رد نمی‌کند.

مدیرعامل خانه کتاب: شخصاً مایل به پرداخه وجه نقد به جای سکه به شایستگان تقدیر کتاب سال نبودم

«نیکنام حسینی‌پور» که موسسه متبوعش مجری جشنواره‌های فرهنگی مختلف حوزه کتاب از قبیل: «کتاب سال جمهوری اسلامی ایران»، «جایزه جهانی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران»، «جایزه منطقه‌ای کتاب سال»، «نشان شیرازه؛ دوسالانه طراحی کتاب ایران»، «جشنواره کتاب و رسانه»، «جشنواره کتاب و سینما»، «جشنواره نقد کتاب» و... است، در گفتگو با خبرنگار مهر، ضمن تائید مشکلات اقتصادی که دامنگیر برگزاری این جشنواره‌های ملی شده است، گفت: شرایط اقتصادی بعضی مسائل را تحمیل می‌کند و قطعاً اصحاب فرهنگ و هنر این شرایط را بهتر از ما درک می‌کنند.

وی با تائید حذف سکه از جوایز شایستگان تقدیر سی و چهارمین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران - که مراسم آن چندی پیش برگزار شد -، تاکید کرد: در این آئین، به ناچار این اتفاق افتاد و ما به جای اینکه به هر یک از برگزیدگان ۱۰ سکه تمام بهار آزادی بدهیم، با تبدیل مبلغ آن به وجه نقد، مبلغ ۱۵ میلیون تومان را به عنوان جایزه به هر یک از شایستگان تقدیر جایزه کتاب سال، تقدیم کردیم؛ اگرچه خود من مایل به این کار نبودم و دوست داشتیم به این عزیزان، سکه اهدا کنیم و حتی از طریق وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، مکاتباتی با بانک مرکزی صورت گرفت که اگر بشود با سکه‌هایی با قیمت‌های پائین‌تر این جوایز اعطا شود که بانک مرکزی چنین امکانی را منتفی اعلام کرد.

مدیرعامل خانه کتاب افزود: با توجه به شرایط اقتصادی کشور و همچنین شرایط خود موسسه خانه کتاب، در حال مذاکره و رایزنی با معاونت امور فرهنگی وزارت ارشاد و همچنین دبیر علمی جایزه کتاب سال هستیم که نحوه برگزاری جایزه چگونه باشد و خود جایزه هم چه باشد و شاید در این جایزه و سایر جوایز پیش رو که خانه کتاب مجری آنهاست، این اتفاق بیفتد؛ با اینکه به احتمال زیاد این تغییر صورت خواهد گرفت و ما به سمت اعطای وجه نقد به برگزیدگان جوایز یادشده برویم، اما هنوز در این مورد به جمع‌بندی نهایی نرسیده‌ایم.

«به احتمال زیاد به سمت اعطای وجه نقد به برگزیدگان جوایز کتاب می‌رویم»

حسینی‌پور با بیان اینکه «اصحاب فرهنگ و هنر حق بیشتری به گردن ما دارند و باید شان آن‌ها رعایت شود و در عین حال آن‌ها هم می‌بایست شرایط اقتصادی کشور را درک کنند»، جایگزین کردن سکه را با وجه نقد و اعطای آن به عنوان جایزه به برگزیدگان جوایز حوزه کتاب در دولت‌های گذشته که نوساناتی در بازار ارز و سکه در آن دوره‌ها به وجود آمده بود، مسبوق به سابقه عنوان کرد و گفت: ما همه جوایز حوزه کتاب را در قالب یک بسته واحد می‌بینیم و قطعاً تصمیم‌گیری نهایی در مورد پرداخت سکه یا وجه نقد به برگزیدگان این جوایز، یکسان خواهد بود و بعد از اتخاذ تصمیمات مقتضی، اطلاع‌رسانی در این رابطه انجام خواهد شد.

مطابق گزارشی که «خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)» (وابسته به خانه کتاب) چند سال قبل از تعداد سکه‌های اهدایی به برگزیدگان جوایز ملی حوزه کتاب منتشر کرد، تنها در سال ۹۲، برای جایزه گام اول ۴۶ سکه، جایزه کتاب فصل (سه دوره) ۲۶۲ سکه، ۵۱ نیم‌سکه و ۱۰ ربع سکه، جایزه جلال آل‌احمد ۷۵ سکه، جایزه نقد کتاب ۱۲۰ سکه، جایزه جهانی کتاب سال جمهوری اسلامی ۶۳۰ سکه، جایزه کتاب سال ۴۸۱ سکه و ۹ نیم‌سکه، به برگزیدگان و شایستگان تقدیر این جوایز اعطا شد.

احتمال حذف کامل سکه از جوایز ملی حوزه کتاب و تبدیل آن به وجه نقد در حالی مطرح می‌شود که اواخر سال گذشته هم «مجید غلامی جلیسه» مدیرعامل وقت خانه کتاب، از کاهش ۱۰ سکه‌ای جایزه آثار ترجمه‌ای کتاب سال جمهوری اسلامی ایران خبر داده و گفته بود: «جوایز آثار ترجمه‌ای برگزیده به ۲۰ سکه و جوایز آثار ترجمه‌ای شایسته تقدیر به ۸ سکه کاهش پیدا کرده است. این تصمیم دبیرخانه جایزه کتاب سال برای عطف توجه بیشتر به مسئله تألیف در مقابل ترجمه بوده است».

سخنگوی وقت وزارت ارشاد هم، زمانی «سهولت در پرداخت» را علت کاهش سکه‌های جوایز حوزه کتاب عنوان کرده بود!

این در حالی بود که پیش از آن هم مسئولان وزارت ارشاد اظهار نظر‌های قابل تاملی در رابطه با کاهش سکه‌های جوایز ملی حوزه کتاب و همچنین تاخیر‌های طولانی‌مدت در اعطای این جوایز به نفرات برگزیده، عنوان کرده بودند؛ از جمله در آذرماه سال ۱۳۹۴، «حسین نوش‌آبادی» سخنگوی وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، علت کاهش تعداد سکه‌های جایزه جلال آل‌احمد را «سهولت در پرداخت آنها» عنوان کرده و گفته بود: «به نظر ما اعتبار جایزه‌ها به میزان هدیه نقدی و کمیت آن نیست و ما با معیار مقدار جایزه، جوایز را اعتبارسنجی نمی‌کنیم».

وی در عین حال تاکید کرده بود: البته از ابتدای شکل‌گیری این جایزه به دلیل اهمیت موضوع، سقف هدیه آن بالا در نظر گرفته شده بود، اما در ادامه مسئولین برای تامین اعتبار آن با مشکل مواجه شدند و متوجه شدیم که برای تامین آن با توجه به محدودیت منابع مالی، هر ساله با معضلاتی روبرو هستیم، به همین خاطر در شورای عالی انقلاب فرهنگی و در کمیسیون مربوطه مقرر شد میزان سکه‌های این جایزه کاهش یابد که خُب البته این نشان داد که ما گاهی تصمیم‌هایی می‌گیریم که مجبوریم بعداً در آن تجدیدنظر کنیم».

منبع: رویداد24

کلیدواژه: رویداد24 مدیرعامل خانه کتاب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۷۸۵۸۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پرفروش‌های داستانی حوزه مقاومت در نمایشگاه

چه می‌شود که کتابی، در یک نمایشگاه چند روزه خوب دیده می‌شود و خوب می‌فروشد؟ قطعاً دلایل زیادی برای موفقیت کتاب‌ها در رویدادهای این‌چنینی وجود دارد. بخشی از این دلایل به جذابیت خود کتاب برمی‌گردد.

به گزارش مشرق، کتاب «سلام بر ابراهیم» در نمایشگاه مجازی سال گذشته فروش خوبی داشت و البته همیشه یکی از پرطرفدارترین کتاب‌های ادبیات پایداری بوده است، چون تصویری واقعی و ملموس از شهید هادی را نشان‌مان می‌دهد. در این کتاب با مرد جوانی مواجه می‌شویم که سراسر فضایل اخلاقی است، اما پا روی زمین دارد و به‌ظاهر همه کنش و واکنش‌هایش زمینی‌اند. در گذر از همین زندگی عادی، همین حوادث ریز و درشتی که با آن‌ها مواجه می‌شود، فضایل اخلاقی‌اش را نیز بروز می‌دهد. کتاب «سلام بر ابراهیم» در معرفی شهید هادی به اغراق روی نمی‌آورد و فقط حقیقت را، تا حد ممکن به همان شکلی که بوده است روایت می‌کند.

می‌خوانیم: در ایام مجروحیت ابراهیم به دیدنش رفتم. بعد با موتور به منزل یکی از رفقا برای مراسم افطاری رفتیم. صاحبخانه از دوستان نزدیک ابراهیم بود. خیلی تعارف می‌کرد. ابراهیم هم که به تعارف احتیاج نداشت! خلاصه کم نگذاشت. تقریباً چیزی از سفره اتاق ما اضافه نیامد! جعفر جنگروی از دوستان ما هم آنجا بود. بعد از افطار مرتب داخل اتاق مجاور می‌رفت و دوستانش را صدا می‌کرد. یکی‌یکی آن‌ها را می‌آورد و می‌گفت: ابرام جون، ایشون خیلی دوست داشتند شما را ببینند و… ابراهیم که خیلی خورده بود و به خاطر مجروحیت، پایش درد می‌کرد، مجبور بود به احترام افراد بلند شود و روبوسی کند. جعفر هم پشت سرشان آرام و بی‌صدا می‌خندید. وقتی ابراهیم می‌نشست، جعفر می‌رفت و نفر بعدی را می‌آورد! چندین بار این کار را تکرار کرد. ابراهیم که خیلی اذیت شده بود با آرامش خاصی گفت: جعفر جون، نوبت ما هم می‌رسه!

راوی می‌افزاید: آخر شب می‌خواستیم برگردیم. ابراهیم سوار موتور من شد و گفت: سریع حرکت کن! جعفر هم سوار موتور خودش شد و دنبال ما راه افتاد. فاصله ما با جعفر زیاد شد. رسیدیم به ایست و بازرسی! من ایستادم. ابراهیم با صدای بلند گفت: برادر بیا اینجا! یکی از جوان‌های مسلح جلو آمد. ابراهیم ادامه داد: دوست عزیز، بنده جانباز هستم و این آقای راننده هم از بچه‌های سپاه هستند. یک موتور دنبال ما داره میاد که… بعد کمی مکث کرد و گفت: من چیزی نگم بهتره، فقط خیلی مواظب باشید. فکر کنم مسلحه! بعد گفت: بااجازه و حرکت کردیم. کمی جلوتر رفتم توی پیاده‌رو و ایستادم. دوتایی داشتیم می‌خندیدیم. موتور جعفر رسید. چهار نفر مسلح دور موتور را گرفتند! بعد متوجه اسلحه کمری جعفر شدند! دیگر هر چه می‌گفت کسی اهمیت نمی‌داد و… تقریباً نیم ساعت بعد مسئول گروه آمد و حاج جعفر را شناخت. کلی معذرت‌خواهی کرد و به بچه‌های گروهش گفت: ایشون، حاج جعفر جنگروی از فرماندهان لشگر سیدالشهداء هستند. بچه‌های گروه، با خجالت از ایشان معذرت‌خواهی کردند. جعفر هم که خیلی عصبانی شده بود، بدون اینکه حرفی بزند اسلحه‌اش را تحویل گرفت و سوار موتور شد و حرکت کرد. کمی جلوتر که آمد ابراهیم را دید. در پیاده‌رو ایستاده و شدید می‌خندید! تازه فهمید که چه اتفاقی افتاده. ابراهیم جلو آمد، جعفر را بغل کرد و بوسید. اخم‌های جعفر باز شد. او هم خنده‌اش گرفت. خدا را شکر با خنده همه‌چیز تمام شد.

شهادت و حقیقت، خاطراتی از جنس پاکی و مظلومیت

کتاب «من میترا نیستم» نیز در فهرست پرفروش‌های نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ جای گرفته بود. این کتاب که کاری از معصومه رامهرمزی و بازنویسی یکی از آثار قبلی اوست، داستانی از پاکی و معصومیت را روایت می‌کند. داستان دختر نوجوانی به اسم زینت کمایی که به انقلاب دل بست و به سهم خود برای تحقق آرمان‌های آن کوشید، اما به دست دشمنان همین انقلاب به شهادت رسید. زمان شهادت چهارده سال بیشتر نداشت. سرشار از زندگی بود و مسیری طولانی پیش رو داشت. اما در همان نخستین قدم‌ها، قربانی ترور منافقین شد. منافقینی که شرارت را نمایندگی می‌کردند، شرارتی که تاب تحمل پاکی و درستی این دختر نوجوان را نداشت و نه فقط با او یا با انقلاب، که با همه زیبایی‌ها و خوبی‌ها دشمن بود. آنچه جذابیت این کتاب را بیشتر می‌کند، لحن صمیمی و ساده‌ای است که رامهرمزی برای مرور زندگی شهید کمایی انتخاب کرده است. همین مظلومیت و معصومیت قهرمان داستان است که خواه‌ناخواه خواننده را متأثر می‌کند و به درون روایت می‌برد. معصومیتی که به شهادت ختم شد و مظلومیتی که حتی بعد از این شهادت، ادامه داشت.

در جایی از کتاب، از قول مادرش می‌خوانیم: بعد از اینکه خودش را شناخت و فهمید از زندگی چه می‌خواهد، اسمش را عوض کرد. می‌گفت: «من میترا نیستم. اسمم زینبه. با اسم جدید صدام کنید.» از باباش و مادربزرگش به خاطر اینکه اسمش را میترا گذاشته بودند، ناراحت بود. من نُه ماه بچه‌ها را به دل می‌کشیدم؛ اما وقتی به دنیا می‌آمدند، ساکت می‌نشستم و نگاه می‌کردم تا مادرم و جعفر روی آن‌ها اسم بگذارند… بعد از انقلاب، دیگر دخترم نمی‌خواست میترا باشد. دوست داشت همه‌جوره پوست بیندازد و چیز دیگری بشود؛ چیزی به خواست و اراده خودش، نه به خاطر من، جعفر یا مادربزرگش… زینب برای اینکه تکلیف اسمش را برای همیشه روشن کند، یک روز روزه گرفت و دوستان همفکرش را برای افطار به خانه دعوت کرد. می‌خواست با این کار به همه بگوید که دیگر میترا نیست و این اسم باید فراموش شود.

همچنین باید از «تنها گریه کن» کاری از اکرم اسلامی نام ببریم، کتابی درباره شهید محمد معماریان که زندگی‌اش از زبان مادرش اشرف سادات منتظری مرور می‌شود. «برای بقیه سه سال از شهادت محمد گذشته بود، برای من هر روزِ این سه سال، به‌اندازه سی سال کش آمده بود.» اینجا با مادر شهید روبه‌رو هستیم، مادری که از خودش، از خاطراتش، و از پسرش صحبت می‌کند. «آن اوایل که جنگ شروع شد، ما فکر می‌کردیم خیلی زود تمام می‌شود. به خیالمان هم نمی‌رسید که هی جوان‌ها بروند و برنگردند، مردها سایه‌شان از سر زن و بچه‌هایشان کم شود و زن‌ها تلاش کنند قوی روی پا بمانند و بچه‌های‌شان را دست‌تنها بزرگ کنند. ما بارها و بارها هر چیزی را که به فکرمان می‌رسید، پشت کامیون‌ها بار بزنیم و هر دفعه توی دلمان دعا کنیم دفعه آخر باشد و خیلی زود شر جنگ از زندگی‌مان کم شود، ولی نشود و دوباره سبزی خشک کنیم و لباس بدوزیم و چشم به راه، بغض‌مان را فرو بخوریم و به هم دلداری بدهیم.»

حرف‌های مادر، خواننده را نه فقط درگیر می‌کند، که تکان می‌دهد. خاطراتش را می‌خوانیم و در بخش‌هایی از آن، با حقایقی بزرگ مواجه می‌شویم. «سرش را آورد بالا و این بار با التماس و بغض خیره شد توی چشم‌هایم و گفت: مامان جان! می‌دونید شهادت داریم تا شهادت. دلم می‌خواد طوری شهید بشم که احتیاج به غسل نداشته باشم؛ مثل امام حسین بدنم بمونه روی زمین، زیر آفتاب. دعا می‌کنی برام؟ نمی‌فهمیدم این بچه کجاها را می‌دید. غافلگیر شده بودم. من فوق فوقش دعا می‌کردم پسرم با شهادت عاقبت‌به‌خیر بشود، اما پسرم، فقط آن را نمی‌خواست؛ آرزو داشت تا آنجا که می‌شود، شبیه امامش باشد.»

دیگر خبرها

  • در دومین مرحله قرعه کشی پذیرنده ملی شاید شما برنده باشید
  • معرفی شخصیت حجت‌الاسلام مطلبی مصداق امر به معروف است
  • کتاب «رضای انقلاب» در حوزه هنری رونمایی می‌شود
  • پویش نقالی شاهنامه در نمایشگاه کتاب برگزار می‌شود
  • پرفروش‌های داستانی حوزه مقاومت در نمایشگاه
  • همایش «حوزه انقلابی حوزه منتظر» به میزبانی شیراز برگزار می‌شود
  • یک جایزه دیگر برای مل بروکس/ پیبادی تجلیل می‌کند
  • این برنامه‌ها را حتما بشنوید/ ضیافت کتاب خوان‌ها در رادیو
  • مصونیت از آسیب‌های اجتماعی با ویدئو کتاب‌های مهارتی برای کودکان
  • ارگان‌زدگی؛ گریبان‌گیر نمایشگاه کتاب است