قدرت و نفوذ منطقه اي ايران غصه گلوگير ترامپ
تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۷۸۸۰۸۹
موضوع نفوذ و قدرت منطقه اي ايران يکي از موارد مهم مخالفت مقام هاي دولت ترامپ با جمهوري اسلامي است و هريک سعي دارند به زبان هاي متفاوت ديپلماتيک، تحريم و تهديد ايران ناراحتي خود را از افزايش نفوذ تهران در منطقه علي رغم فشارهاي سياسي و اقتصادي ابراز نمايند و تهران را متقاعد نمايند که در درون مرزهايش محصور بماند.
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
براي ترامپ دردآور است که اعتراف کند که امريکا در خاورميانه 7 هزار ميليارد دلار هزينه کرده اما در مقابل چيزي جز نفرت و خشم مردم منطقه و شکست عايدش نشده است و در عوض ايران بدون اينکه هزينه اي نمايد هر روز حوزه نفوذش در منطقه گسترده تر مي شود.
ترامپ به روشني بيان مي کند که بدترين اشتباه دوران رياست جمهوري در امريکا را جرج بوش هنگامي کرد که تصميم گرفت به خاورميانه لشکر کشي نمايد اما او نيز به جاي تصحيح اشتباه گذشته، با تحريک رژيم صهيونيستي و تطميع جناح کودتاگر سعودي همچنان راه گذشته را طي و به زعم خود تصور مي کند که مي تواند با اهرم هاي تهديد و فشار نفوذ جمهوري اسلامي را در منطقه به نفع صهيونيست هاو جناح کودتاگر سعودي کاهش دهد.
با اين حال تجربه گذشته نشان داده است که نه تهديد و نه تحريم براي جلوگيري از نفوذ و قدرت ايران کارساز نيست چنانچه در دوره دولت اوباما نيز شديدترين تحريم ها که از پشتوانه بين المللي برخوردار بود کارساز نشد و سرانجام دولت اوباما بر اساس توافق برجام حق هسته اي ايران را به رسميت شناخت.
دولت ترامپ به خوبي مي داند که مولفه هاي نفوذ ايران در منطقه سخت افزاري نيست چرا که در غير اين صورت اکنون امريکا بايد با هزينه 7 هزار ميليارد دلاري، به ميدان آوردن بيش از شصت کشور اروپايي وعربي به همراه رژيم صهيونيستي و انتقال هزارن مزدور تروريست از سراسر جهان به سوريه و عراق، مداخله مستقيم نظامي و کمک هاي تسليحاتي و اطلاعاتي به گروه هاي تروريستي هم دمشق و هم بغداد را به تسخير خود در مي آورد.
به راستي چگونه ممکن است که امريکا با اين همه هزينه و و آوردن دهها هزار نظامي و استقرار آنها در افغانستان، عراق، سوريه، قطر، بحرين و... هزينه 7 هزار ميليارد دلاري هيچ دستاوردي نداشته، اما ايران با کمترين هزينه طرح هاي امريکا را به شکست کشانده است؟
بر اين اساس است که ترامپ در سخنراني اش در مجمع عمومي سازمان ملل به حربه شکاف حاکميت/ ملت متوسل مي شود و مدعي مي شود مردم ایران بهای طرحهای توسعه طلبانه نظام خود را میپردازند.
اين رويکردي است که از زبان مايک پمپئو وزير امور خارجه و جان بولتون مشاور امنيت ملي امريکا نيز دنبال مي شود و سرمشقي است که از سوي دولت امريکا در اختيار بنگاههاي تبليغاتي چون بي بي سي فارسي قرار مي گيرد و اين بنگاهها ماموريت مي يابند که نفوذ و قدرت منطقه اي ايران را با تعريفي جديد و ساختگي از منافع ملي و شوراندن مردم عليه منافع ملي محدود نمايند.
ماموريتي که به موازات سخنراني ترامپ در مجمع عمومي سازمان ملل از سوي بي بي سي فارسي با تقسيم بندي منافع کشور به دو بخش منافع عمق استراتژيک و منافع ملي تقسيم، و وانمود مي شود که جمهوري اسلامي به جاي تامين منافع ملي در انديشه تامين منافع عمق استراتژيک خود است. اين سفسطه بازي بي بي سي فارسي جايي تعجب آور است که مي کوشد منافع عمق استراتژيک ايران را در تضاد با منافع ملي قلمداد نمايد در حاليکه ساده ترين تعريف منافع ملي مبتني بر تلاش براي حفظ اهداف یک دولت در سطح بینالمللی برای افزايش امنيت وجودي، امنیت رفاهی، حفظ و ازدیاد قدرت کشور در روابط با کشورهای دیگر و پرستيژ است.
جالب است که بي بي سي فارسي روشن و وقيحانه از ايران مي خواهد که به نفع منافع عمق استراتژيک امريکا عقب نشيني نمايد و به منافع ملي بپردازد و ريشه فشارهاي امريکا عليه مردم را نيز در اين مي بيند که آنها عليه منافع کشور به پا خيزند و رهبران خود را وادار نمايند به نفع امريکا از عمق استراتژيک خود عقب نشيني نمايد.
البته اينکه ترامپ از افزايش اقتدار و نفوذ ايران در منطقه عصباني و نگران است فقط به اين سبب نيست که رژيم هاي دست نشانده اي چون رژيم صهيونيستي و عربستان در منطقه به حاشيه خواهند رفت بلکه او به خوبي مي داند که نفوذ ايران نفوذ تمدني و معنوي مبتني بر حق گرايي و حمايت از مظلوم در برابر ظالم است که بر فطرت هاي پاک انسانها نهادينه شده است و اين گفتمان و نفوذ مي تواند علاوه بر خاورميانه سراسر جهان را در نوردد و با شکل گيري قطب هاي جديدي که به دنبال سلطه بر ديگر کشورها نيستند يکجانبه گرايي امريکا را به چالش کشيده و در تبديل امريکا به کشوري عادي تسريع نمايد.
در چنين شرايطي است که به نظر مي رسد علي رغم ادعاي ترامپ که لحظاتي قبل از سخنراني در مجمع عمومي سازمان ملل گفت براي ايران راهي جز تغيير رفتار وجود ندارد، براي دولت او چاره اي جز سرفرود آوردن در برابر نفوذ معنوي وقدرت ايران در منطقه وجود ندارد و اين اوست که بايد همچون اوباما که در برابر دانش هسته اي ايران سرفرود آورد در مقابل نفوذ منطقه اي ايران سرفرود آورد و قدرت منطقه اي ايران را به رسميت بشناسد.
------------------------------------------- رضا محمدمراد
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
کلیدواژه: برجام نفوذ منطقه اي حق گرايي منافع ملي عمق استراتژيک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۷۸۸۰۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قدرتنمایی مقاومت بحرین و پیامهای آن برای منطقه
مسئلهای که امروز آن را در کشوری همانند بحرین شاهد هستیم که بهعنوان شریک اقتصادی و راهبردی رژیم صهیونیستی از سال ۲۰۲۰ و پس از پیمان ابراهیم قراردادهای بسیاری با این رژیم منعقد کرده است.
بحرین یکی از چهار کشور عربی پس از امارات متحده عربی، سودان و مراکش است که در سالهای اخیر روابط خود را با رژیم صهیونیستی در سطح عادیسازی گسترش داده است.
این کشور حتی در ماههای گذشته همسو با سیاستهای تلآویو و واشنگتن، در حمایت از جنایات اسرائیل در غزه سیاست سکوت و پشتیبانی از تلآویو را در پیش گرفته بود اما امروز جریانی در بحرین ایجاد شده که پایه آن از سال ۲۰۱۲ میلادی (پس از سرکوب اعتراضات بحرین در سال ۲۰۱۱) شکل گرفته و برای مقابله با اقدامات ظالمانه و استبدادی حکومت آلخلیفه علیه شیعیان، فعالیتهای سیاسی و مسلحانه زیادی را انجام داده است.
امروز محور مقاومت در منطقه غرب آسیا شامل گروههای مقاومتی است که در کشورهایی که دارای شاکلههای اجتماعی و مذهبی ویژهای هستند شکل میگیرد؛ مواردی که در بیش از هفت ماه گذشته در کشورهای لبنان، عراق، سوریه و یمن شاهد آن بودیم، اما شکلگیری گروه مقاومت در کشوری همانند بحرین که دارای فضای سیاسی بسته و استبدادی است نشان میدهد جایگاه محور مقاومت در سطح جهان در حال گسترش است.
هرچند مردم بحرین به دلیل حاکمیت استبدادی سالها از مسئله فلسطین و اسرائیل دور ماندند و در مقاطعی دچار گسست و شکاف شدند، اما اقدامات اخیر مقاومت اسلامی بحرین نشان میدهد مردم در این کشور وارد فضای مقاومتی شدهاند و با توجه به ساختار جمعیتی که در جزیره وجود دارد به نظر میرسد این کشور میتواند یکی از کشورهایی باشد که معادلات منطقهای را به نفع مقاومت تغییر میدهد.
شکلگیری مقاومت اسلامی در بحرین میتواند چندین پیام برای حاکمان آلخلیفه و حتی دیگر کشورهای حامی رژیم صهیونیستی در حاشیه خلیجفارس داشته باشد.
نخستین نکتهای که باید به آن اشاره کرد، موقعیت مهم جغرافیایی بحرین است. بحرین به عنوان یکی از چهار کشور عربی و نیز جزو متحدان نزدیک عربستان سعودی در منطقه خلیج فارس محسوب میشود که از طریق پیمان ابراهیم در سال ۲۰۲۰ میلادی توسط ایالات متحده آمریکا، رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت و از طرفی دیگر، این کشور برای آمریکا بهعنوان یک پایگاه نظامی کلیدی به حساب میآید.
منامه، پایتخت بحرین، میزبان مقر ناوگان پنجم نیروی دریایی ایالات متحده است، پس شکلگیری هر نیروی مردمی در بستر مقاومت نه تنها میتواند برای حاکمان استبدادی بحرین آسیبزا باشد بلکه در آینده حضور نظامی آمریکا در منامه را با مشکل مواجه خواهد ساخت.
دوم اینکه بحرین تنها کشور عربی بود که به ائتلاف آمریکایی - انگلیسی ملحق شد که در ماه دسامبر (در ابتدای عملیات طوفانالاقصی) برای مقابله با اقدامات نیروهای مسلح یمن در دریای سرخ شکل گرفت، اما حالا به نظر میرسد با شروع فاز جدید اقدامات گروه مقاومت اسلامی بحرین به عنوان یکی از جدیدترین شاخههای محور مقاومت در منطقه باید منتظر تحولات تازهای در این کشور، به عنوان یکی از متحدان راهبردی رژیم صهیونیستی باشیم.
این درحالی است که گردانهای الاشتر بحرین با انجام یک عملیات علیه رژیم صهیونیستی از خاک عراق، اعلام گشایش جبهه جدیدی در نبرد محور مقاومت علیه اسرائیل کرد که این نشاندهنده پنجمین جبهه گشوده شده توسط نیروهای ائتلاف محور مقاومت همسو با مقاومت فلسطین از زمان آغاز جنگ غزه تا امروز بوده است.
امروز مردم بحرین بهخوبی متوجه نفوذ رژیم صهیونیستی در میان کشورهای اسلامی خلیجفارس بهخصوص بحرین شدهاند و اعلام موجودیت گردانهای الاشتر(بسیج مردمی بحرین) ضربه سهمگین دیگر بر پیکره رژیم صهیونیستی در میان کشورهای همسو و همراه آن در منطقه خواهد بود.