«یدالله صمدی» سکانس پایانی را کلید زد
تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۷۸۸۸۹۳
تبریز - ایرنا - «یدالله صمدی»، کارگردان برجسته سینمای ایران که پرداختن به مولفه «سینمای ملی و بومی» مهم ترین شاخص کارنامه آثار وی است، سکانس پایانی را با مرگش رقم زد.
به گزارش ایرنا، «مردی که زیاد می دانست»، نام اولین فیلم یدالله صمدی می باشد که تیتر آن مصداق شخصیت این کارگردان فقید است، زیرا او برنده جایزه سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی سومین جشنواره فیلم فجر، در عین حال که کارگردانی ملی است، طلایه دار ساخت فیلم بومی هم محسوب می شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سینمای ایران بعد از انقلاب بیشتر حول محور جنگ و پس از آن مسایل اجتماعی و عاطفی می چرخید و اکثر فیلم هایی که ساخته می شد، بیشتر ملی بود تا محلی؛ تا اینکه «دومرول»، پهلوان افسانه ای آذربایجانی، در سال 1372 در قامت فیلمی از یدالله صمدی پای به عرصه پرده نقره ای گذاشت.
بی شک یدالله صمدی را می توان از پیشروان احیای سینمای بومی در ایران دانست، زیرا وی اندک مدتی پس از ساخت «دومرول» ، اقدام به ساخت فیلم «سارای» کرد که در زمان خودش یک پدیده بود.
نمایش 'سارای' در پرده سینما، غوغا آفرید؛ مردم، به ویژه در مناطق آذری زبان، بارها برای دیدن این فیلم که داستان آن سینه به سینه در طول چندین نسل منتقل شده بود، جلوی سینماها به صف ایستادند.
افسانه «سارای» از جمله افسانههای قدیمی و مردمی آذربایجان است؛ وفاداری سارای به عهد و پیمانی که با نامزدش خان چوپان بسته بود محور اصلی این روایت از داستان است.
«سارای»، دختر مردی به نام «سلطان کیشی» در دشت مغان بود که هنگام تولد مادرش را از دست داده بود و سلطان کیشی زن دیگری نگرفته و زندگیاش را وقف تربیت دخترش کرده بود.
سارای نامزد پسری به نام «خان چوپان» بود، وی نامزدش را راهی ییلاق کرده و در بین خانوادهاش منتظر بازگشت وی بود تا اینکه در یکی از روزها، خان یکی از مناطق اطراف در حین گردش و شکار به منطقه زندگی خانواده سارای نزدیک میشود و با دیدن سارای، عاشق او میشود.
خان بعد از بازگشت، گروهی را برای خواستگاری میفرستد که سارای و خانوادهاش به دلیل پایبندی به عهد و پیمانی که با «خان چوپان» بسته بودند، به آنها جواب رد میدهند و خان از این جواب ناراحت میشود و با سوارانش به روستای محل سکونت سارای که اکثر مردان و پسران آنها به ییلاق رفته بودند و جز زنان، پیرمردها و کودکان کسی نبود، حمله میکند و در صدد برمیآید «سارای» را به زور ببرد.
پدر سارای به رغم کهولت سن با سواران خان درگیر میشود؛ سارای که میبیند سواران به قصد کشتن پدرش را کتک میزنند، رضایت خود را برای عروسی با خان اعلام میکند و اصرارهای پدرش که وی را از این کار منع میکرد، فایدهای ندارد.
در بین راه سارای که با خان و سوارانش به سوی قصر خان میرفت، پیوسته چشم به راه بود که خبر به نامزدش «خان چوپان» برسد و او برای نجاتش بیاید، ولی چون از آمدن وی ناامید میشود، در نزدیکی قصر خان در حاشیه رودخانه و در جایی عمیق با استفاده از فرصت از روی اسب خود را به رودخانه میاندازد و غرق میشود.
بعد از این واقعه، سلطان کیشی که از ماجرا خبردار میشود، به ساحل رودخانه «آرپا چایی» میآید و تصنیفهای حزنانگیزی را میخواند که تا به امروز به عنوان ترانه توسط خوانندگان، خوانده میشود.
آرپا چایــــی آشدی داشدی (رودخانه آرپا جوشید و خروشید)
سئل سارانی آلدی قاشدی (سئل سارا را گرفت و برد)
هر گؤرهنین گؤزو یاشدی (همه شاهدان اشک بر چشم اند)
آپاردی سئللر سارانـــی (سیل سارا را گرفت و برد)
بیـــــــر آلا گؤزلی بالانی (فرزند چشم سیاه و دبلندی را برد)
یدالله صمدی در این فیلم نشان داد که وفای به عشق را خون بهایی است به گرانی گوهر وجود و این چنین بود که عشق «سارای» ماند، اما سیل «سارای» را با خود تا بی نهایت برد.
وی با ساخت این فیلم موج نویی در آشتی تماشاگران با سینما بوجود آورد، تمام سانس های سینماهای آذربایجان مملو از جمعیتی از هر قشری و با هر گروه سنی بود؛ حتی خیلی از تماشاگران چند سانس پشت سر هم و یا چند بار در روزهای مختلف این فیلم را تماشا کردند.
یدالله صمدی در قامت کارگردان مولف که دو شاخص ملی و بومی را بر دوش می کشید، پس از ساخت چندین فیلم، به تنها آرزویش، ساخت فیلم «مشدی عباد»، دست نیافت و اجل گوی مهلت از او ربود.
اما صمدی تنها به خاطر ساخت نخستین فیلم طنز پس از انقلاب، طلایه دار فیلم سازان کمدی شهری نیست، بلکه توانایی های وی در این عرصه به اذعان بسیاری از بازیگران و صاحب نظران سینما مثال زدنی است.
**صمدی تبحر خاصی در ژانر کمدی دارد
علیرضا خمسه، بازیگر معروف سینما در ارتباط با توانایی های «صمدی» معتقد است: استاد صمدی یکی از بهترین کارگردان های سینمای کشور است و در ژانر کمدی تبحر خاصی دارد.
خمسه که در فیلم «آپارتمان شماره 13» به کارگردانی یدالله صمدی، جایزه بهترین بازیگر را از جشنواره کشورهای غیرمتعهد کسب کرده است، می گوید: با هدایت های درست وی این فیلم هنوز تاریخ مصرف دارد و برای کسانی که می خواهند زندگی آپارتمان نشینی را آغاز کنند، الگوست.
خمسه ادامه می دهد: صمدی از کارگردان های موفق و از بدنه سینمای ایران است و سفارش شده یا تحمیل نشده نیست؛ وی گیاهی است که از خود سینما روئیده و عاشق سینماست.
**چیزهای زیادی از یدالله صمدی یاد گرفتم
ثریا قاسمی، بازیگر محبوب سینما و تلویزیون نیز یدالله صمدی را «عالیجناب سینمای ایران» خطاب کرده و می گوید: چیزهای زیادی از وی یاد گرفته ام.
وی می افزاید: در آکادمی داوری سینما با وی و تحلیل های به دور از حب و بغض اش آشنا شدم و در یکی از فیلم های ایشان هم کار کرده ام؛ یدالله صمدی یک عمر نجیبانه، سالم و با صداقت کار کرد.
یدالله صمدی در سال 1331 در شهرستان مراغه در 140 کیلومتری جنوب تبریز دیده به جهان گشود و فعالیت سینمایی خود را با فیلم «تختخواب سه نفره» با دستیاری کارگردانی نصرت کریمی در سال 1351 آغاز کرد.
صمدی در سال 1363 با «مردی که زیاد می دانست»، ساخت اولین فیلم طنز پس از انقلاب را به نام خود سند زد و با همین فیلم برنده جایزه سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی از سومین جشنواره فیلم فجر شد.
یکی از مهم ترین مولفه های آثار یدالله صمدی، توجه به فرهنگ بومی آذری و استفاده از داستان های اصیل این سرزمین است که حاصل آن را می توان در فیلم های اتوبوس (1364)، ساوالان (1368)، دومرول (1372) و سارای (1376) مشاهده کرد.
وی در طی سال های 1386 تا 1390، سریال «شوق پرواز» را درباره زندگی شهید عباس بابایی، به سفارش بنیاد شهید و امور ایثارگران برای شبکه اوّل سیما کارگردانی کرد و این نخستین تجربه تلویزیونی او به شمار می رفت که با موفّقیت و استقبال چشم گیری مواجه شد.
صمدی همچنین به مدت سه سال (1380-1377) مدیرعامل خانه سینما بود و علاوه بر آن ریاست کانون کارگردانان سینمای ایران را نیز بر عهده داشت.
گزارش: نعمت مرادپور
6132/518
منبع: ایرنا
کلیدواژه: فرهنگي درگذشت يدالله صمدي كارگردان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۷۸۸۸۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کلیدهای حال خوش به روایت حافظ
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، رضا اسماعیلی از شاعران نام آشنای کشورمان به انگیزه تقارن نوروز با ماه مبارک رمضان و بهار قرآن یادداشتی نوشته است. این یادداشت که برای انتشار در اختیار خبرگزاری آنا قرار گرفته است، در ادامه میآید:
«یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ، یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ، یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ، حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ»ای تغییر دهنده دلها و دیدهها،ای تدبیر کننده شب و روز،ای گرداننده سال و حالتها، بگردان حال ما را به بهترین حالها.
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
چنگ در پرده همین میدهدت پند ولی
وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی
در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
حیف باشد که ز کار همه غافل باشی
نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف
گر شب و روز در این قصه مشکل باشی
گر چه راهی ست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود آر واقف منزل باشی
حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد
صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی
در این نوشتار، با عنایت به تقارن نوروز با ماه مبارک رمضان و بهار قرآن، میخواهیم کلید «حال خوش» را از حافظ بگیریم. اینکه «حال خوش» چیست و چگونه میتوان به آن رسید؟ از نگاه حافظ رسیدن به «حال خوش» سه شاه کلید دارد که با به دست آوردن آنها میتوان در بهشت سعادت و رستگاری دنیا و آخرت به گلگشت و تفرج پرداخت. کلیدهایی که در اکثر آیات و روایات قرآنی به آنها اشاره شده است:
۱ - عبودیت و بندگی
۲ - کناره گیری از گناه
۳ - عمل صالح
کلید اول: عبودیت و بندگی
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود
بندگی خدا و پیروی آگاهانه از بزرگان دینی؛ قابلیتهای انسانی ما را به فعلیت در میآورد و از ما انسانی صالح میسازد.
از نظر حافظ نیز اولین کلید برای دستیابی به آرامش و «حال خوش» سر نهادن بر آستان حضرت جانان و تکیه زدن بر مسند «عبودیت و بندگی» و «ذکرالله» است. چرا که خوب میداند کلید وارستگی چیزی جز «بندگی» خدا نیست. این دقیقهای است که در آثار منظوم و منثور اکثر شاعران و عارفان مسلمان بر آن تاکید شده است. بندگی حضرت حق انسان را از دلبستگی و وابستگی به غیر آزاد میکند و به «وارستگی» میرساند، و رسیدگی به مقام وارستگی «حال خوش» را به انسان مؤمن ارزانی میکند. از همین روست که خواجه عبدالله انصاری در مناجات نامه خود میگوید:
«الهی! اگر یک بار گویی: بنده من، از عرش بگذرد خنده من.» عین القضات همدانی نیز با تاکید بر این دقیقه میگوید: «.. تا از خودپرستی فارغ نشوی، خداپرست نتوان بودن. تا بنده نشوی، آزادی نیابی».
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست
آیه ۲۸ سوره «رعد» نیز موید همین معناست: «الذین آمنوا وتطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب: همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد، آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش مییابد».
از نگاه حافظ حضرت پروردگار بهترین تکیه گاه انسان و همنشینی و هم صحبتی با او، سرچشمه آرامش و حال خوش است:ای دل آر سیل فنا بنیاد هستی برکند.
چون تو را نوح است کشتیبان ز توفان غم مخور
حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار
تا بُود وردت دعا و درس قرآن غم مخور
از همین رو حافظ بندگی واقعی و اصیل را بندگی آزادگان میداند که نه از ترس دوزخ و نه به طمع بهشت، بلکه چنانکه حضرت علی (ع) میفرماید بندگی آگاهانه و مبتنی بر «معرفت دینی» است:
امام علی (ع) میفرماید: «گروهی خدا را برای چشم داشت (بهشت) میپرستند و این پرستش بازرگانان است. گروهی او را از روی ترس عبادت میکنند و این عبادت بردگان است، و گروهی او را سپاسمندانه میپرستند و این پرستش آزادگان است.» (نهج البلاغه)
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود روش بنده پروری داند
کلید دوم: کناره گیری از گناه
در آموزههای دینی و اسلامی بسیار بر این موضوع تاکید شده است که هر کس از معصیت و گناه کناره گیری کند، هر روزش عید و سرشار از امید است. چنانکه در حدیثی از امام علی (ع) میخوانیم: «کل یوم لا یعصی الله فیه فهو عید: هر روزی که در آن معصیت و گناه و خلاف نشود، عید است.
آری، نوروز واقعی روزی است که خانه قلب و روحمان را از گرد و غبار زشتی و پلشتی، و سیاهی «معصیت» و رذایل شیطانی بتکانیم و در مسیر «انسان بودن» و «انسان شدن» گام برداریم. رذایلی مانند: خودخواهی، تفرعن و تکبر، نفاق، دروغ، نفرت، حرص، کینه، خیانت، حسادت، غیبت، تهمت، شهوت، هوسبازی، قدرت طلبی، ستم، جهل، خرافه پروری، زهدفروشی، مردم فریبی، مردم آزاری و... «حال خوش» فرزند «بندگی» و پرهیز از «گناه» است که فطرت انسان را خط خطی و قلب انسان را سیاه میکند. «حال خوش» فرزند انسان بودن و زیبا زندگی کردن است؛ و زیبایی چیزی جز «عمل صالح» نیست. یعنی حرکت در مسیر ارزشهای اصیل فطری و فضایل و کرامتهای انسانی. فضایلی مانند: یکتاپرستی، جهاد در راه خدا (مبارزه با کفر و نفاق و شرک)، پارسایی، عزت نفس، مناعت طبع، وارستگی، آزادگی، صلح و دوستی، حق جویی، عدالت خواهی، ظالم ستیزی، مظلوم نوازی، مهرورزی، نوع دوستی، خدمت به خلق، خیرخواهی، خوش بینی، عقلانیت، روشن اندیشی، روشنگری، مردم داری، امانت داری، تواضع، نجابت، ادب، همدردی، حق شناسی، راستگویی، خویشتن داری، شکیبایی، شجاعت، وفاداری، صداقت، ایثار، مُروت، مُدارا... و انجام هر کاری که به انسان روشنی، نورانیت و معنویت میبخشد.
از نظر حافظ نیز دومین کلید آرامش و «حال خوش»، کناره گیری از گناه و حرکت در صراط مستقیم «عمل صالح» است. اما از نظر او که مسلمانی بصیر و دین آگاه است، گناه تنها ترک نماز و خوردن روزه نیست، سرآمد گناهان در چشم و دل حافظ «ریاکاری، زهد فروشی، و مقدس مآبی» است که همچون طاعون به جان انسانها میافتد و باعث مسخ، انحطاط و فروپاشی اخلاقی و معنوی جامعه میشود:
آلودگی خرقه خرابی جهان است
کو راهروی اهل دلی، پاک سرشتی
آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو
کلید سوم: عمل صالح
در سوره «والعصر» میخوانیم: «سوگند به عصر، که آدمی زیانکار است. مگر آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند و یکدیگر را به حق و به صبر سفارش کردند.»
در آیه (۲) سوره مبارکه محمد (ص) نیز میخوانیم: «و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و به آنچه بر محمد (ص) نازل شده نیز ایمان آوردند، خداوند گناهانشان را میبخشد و کارشان را اصلاح میکند».
انسان صالح در گام اول خودش را اصلاح میکند و در گام دوم در قامت یک مُصلح اجتماعی به اصلاح جامعه میپردازد. لازمه اصلاح، حرکت از وضع موجود به سمت وضع مطلوب و موعود است، و این امکان پذیر نیست مگر اینکه ما کاستیهای وضع موجود و برجستگیهای وضع مطلوب را دریابیم و بشناسیم؛ بنابراین لازمه تغییر و اصلاح، داشتن معرفت و شناخت است. بدون شناخت امکان هیچ گونه تغییر و اصلاحی وجود ندارد، و این یعنی اینکه انجام «عمل صالح» بدون شناخت و معرفت اصیل دینی ممکن نیست.
متاسفانه امروز بعضی از شاعران و ذاکران آیینی به خاطر توقف در منزل محبت و راه نبردن به ملکوت معرفت اشعاری را میسرایند و میخوانند که به خاطر تقابل با اصول و محکمات دینی، نه تنها مصداق عمل صالح نیستند، بلکه گاهی در نقطه مقابل عمل صالح قرار میگیرند.
حضرت لسان الغیب حافظ شیرازی سومین کلید سعادت مندی و رستگاری و رسیدن به سرمنزل «حال خوش» را «عمل صالح» میداند که بارزترین مصداق آن «خوشدلی» و خوش بینی» و خدمت به خلق خداست. خواجه شیراز در غزلی میگوید:
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم
جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم
عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم
سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم
شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشد
التفاتش به میصاف مروق نکنیم
خوش برانیم جهان در نظر راهروان
فکر اسب سیه و زین مغرق نکنیم
آسمان کشتی ارباب هنر میشکند
تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم
گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم
حافظ آر خصم خطا گفت نگیریم بر او
ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم
در آیه (۲۲۷) سوره مبارکه بقره نیز خداوند صریحاً تاکید میکند که «حال خوش» میراث «صالحان» است که به برکت عمل صالح به قلبی مطمئن و آرامشی معنوی دست پیدا کردهاند. انسانهای مؤمنی که وجودشان از هر گونه غم و اندوه و ترسی خالی است و اجرشان با پروردگار:
«إن الذین آمنوا وعملوا الصالحات واقاموا الصلاه وآتوا الزکاه لهم اجرهم عند ربهم ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون: کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زکات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است؛ و نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین میشوند»
این نشاط و آرامش فقط مخصوص دنیا نیست، از دیگر برکات عمل صالح این است که صالحان در روز قیامت با چهرههایی مسرور و با نشاط محشور میشوند.
«تعرف فی وجوههم نضره النعیم»: در چهرههای آنان طراوت و نشاط نعمت را میبینی مطففین، آیه ۲۴
عمل صالح میوه ایمان و «تقوای الهی» است و میوه تقوا نیز بصیرت (قدرت تمیز حق از باطل) است. چنانکه خداوند میفرماید: «.. إن تتقوا الله یجعل لکم فرقانا... همانا اگر تقوای خدا را پیشه کنید، خداوند وسیله تمیز حق از باطل را برای شما قرار میدهد. (انفال/ ۲۹)
عمل صالح با اخلاص کامل و بدون هیچ گونه چشمداشت دنیوی و اخروی برای تقرب به خدا و آرامش درونی انجام میشود. عملی که ما را از ظلمات به سوی نور هدایت میکند:
«یخرجهم من الظلمات إلی النور». محصول عمل صالح نیز «رضایت و خشنودی و آرامش» انسان مؤمن است. مؤمن واقعی عمل صالح را تنها به قصد راه بردن به بهشت رضایت حضرت دوست انجام میدهد و حتا به دنبال پاداش اخروی نیست.
به راستی نیز تنها راه نجات از برزخ اندوه و افسردگی و دلمردگی و رسیدن به سرمنزل آرامش در جهان پر آشوب کنونی «عمل صالح» است. حافظ نیز بر این اعتقاد و باور پای میفشارد که در سایه سار «عمل صالح» میتوان بر سختیها و ناملایمات روزگار غلبه کرد و به حال خوش دست یافت: «غبار غم برود، حال خوش شود حافظ». عملی که از چهار رکن تشکیل شده است:
نیت الهی وانسانی مبتنی بر معرفت اصیل دینی؛ صرف داشتن نیت خوب و الهی برای انجام عمل صالح کافی نیست. عمود عمل صالح «شناخت» است و زمانی نیت پاک الهی به عمل صالح منجر میشود که آبشخور آن «عقل» باشد. روایات زیر موید این معناست:
امام کاظم (ع) میفرماید؛ «همان گونه که قوام جسم، تنها به جان زنده است، قوام دینداری هم تنها به نیت پاک است و نیت پاک، جز با عقل حاصل نمیشود. (تحف العقول، ص ۶۹۳) و پیامبر اکرم (ص) میفرماید؛ «کسی که بدون شناخت عمل کند، خراب کردنش بیشتر از درست کردن اوست.
مصداق بارز احادیث فوق در تاریخ اسلام «خوارج» هستند. گروهی که برخیشان با نیت پاک و به قصد «قربه الی الله» قرآنها را بر نیزه کردند و با شعار «لا حکم الا الله» قرآن ناطق علی (ع) را وادار به پذیرش حکمیت کردند. در روز و روزگار ما نیز گروههای تکفیری مصداق بارز به اصطلاح مسلمانانی هستند که تحت لوای اسلام و با شعار «الله اکبر» و «لااله الا الله» به جنگ با اسلام ناب محمدی برخاستهاند و به خاطر عمل بدون بصیرت و شناخت، به جای خدمت، جنایت و خیانت میکنند.
اخلاص: پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «هر کس چهل روز ایمانش را برای خدا خالص گرداند، خداوند چشمههای حکمت را از قلب او بر زبانش جاری میکند»
ایمان: «إن الذین آمنوا وعملوا الصالحات یهدیهم ربهم بإیمانهم: کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، پروردگارشان آنها را در پرتو ایمانشان هدایت میکند. (سوره مبارکه یونس آیه ۹)
صبر و شکیبایی: تحمل ناملایمات و دشواریها در راه ایفای رسالت انسانی و اجتماعی یکی از مؤلفههای عمل صالح است. چنانکه خداوند در قرآن میفرماید: مگر آنان که شکیبایی کردند و اعمال صالح به جای آوردند، آمرزش و پاداش بزرگ از آن ایشان است. (هود، ۱۱)
علامه طباطبایی (رضوان الله علیه) عمل صالح را از دیدگاه قرآن چنین تعریف میکند: هرچند صلاحیت عمل در قرآن کریم بیان نشده است، لکن از آثاری که برای آن ذکر شده میتوان مفهوم آن را فهمید. عمل صالح عملی است که برای کسب رضایت پروردگار با تحمل دشواریها انجام میشود؛ چنانکه فرمود:... و کسانی که برای طلب خشنودی پروردگارشان شکیبایی کردند؛ و نیز فرمود: برای کسانی که ایمان آوردهاند و کار شایسته کردهاند، پاداش خدا بهتر است. (قصص ۸۰)
اثر دیگرش آن است که عمل صالح کلمه طیب را بالا میبرد. چنان که علامه طباطبایی میفرماید: "مراد از کلمه طیب عقاید حق از قبیل توحید است و مراد ازصعود آن تقربش به خدای تعالی است و مراد از عمل صالح هر عملی است که طبق عقاید حق صادر شود و با آن سازگار باشد. "
جان کلام آنکه میوه «عمل صالح»، حال خوش، آرامش، آمرزش، رستگاری و عاقبت به خیری است. حافظ نیز با الهام از آیات و روایات قرآنی، در جای جای دیوان غزلیاتش ما را به «عمل صالح» دعوت کرده است:
دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات
مکن به فسق مباهات و زهد هم مفروش
*
درخت دوستی بنشان، که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن، که رنج بی شمار آرد
*
توانگرا دل درویش خود به دست آور
که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند
بدین رواق زبرجد نوشتهاند به زر
که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند
*
دائم گل این بستان شاداب نمیماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
*ای نور چشم من سخنی هست گوش کن.
چون ساغرت پر است بنوشان و نوش کن
*
چو غنچه گر چه فروبستگی ست کار جهان
تو همچو باد بهاری گره گشا میباش
طرحی نو دراندازیم
بیا تا گل برافشانیم و میدر ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
امید آنکه همچون حضرت لسان الغیب حافظ شیراز، با فهم درست و عمیق آموزههای انسان ساز و اصیل دینی و راه بردن به «سیرت و حقیقت» دین، در مسیر بندگی پروردگار و پیروی از سنت و سیره نبوی و علوی گام برداریم، و با ارائه رهیافتهای روشنگرانه از دین و آیین، در سال جدید از بیراهه «جهل و جمود و تحجر» برگردیم و با خرافه و گزافه و تحریف باورهای دینی مقابله کنیم. آرزوی دیگر اینکه در سال جدید پیش و بیش از آنکه در «صورت قرآن» متوقف بمانیم، سعی کنیم با تدبر و تعقل قرآن را بخوانیم و «سیرت» آن را دریابیم، تا در سایه سار قرآن، ایمان و عمل صالح انسانی دیگرگونه شویم. چنانکه خداوند در قرآن میفرماید:
و نیز در آمد و شد شب و روز، و رزق (و بارانی) که خداوند از آسمان نازل کرده و به وسیله آن زمین را بعد از مردنش حیات بخشیده و همچنین در وزش بادها، نشانههای روشنی است برای گروهی که اهل تفکرند. (آیه ۵ سوره جاثیه)
در مورد فهم درست دقایق و ظرایف وحیانی و قرآنی غزلهای حافظ شیراز نیز به عنوان نماد آزاداندیشی، حقیقت جویی و سالوس ستیزی، و همچنین انسانی آرمان خواه و مصلحی جسور و تیزبین که در تمام طول زندگیاش به دنبال روشنگری و هموار کردن راه «اجتهاد» در دین بود، آرزو میکنم که «طرحی نو دراندازیم» و به جای دل بستن به «فال حافظ» که تفننی بیش نیست، به دنبال پیوستن به «حال حافظ» باشیم..
انتهای پیام/
انتهای پیام/