اینجا از تعلقات دنیایی خبری نیست
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۸۹۳۳۹۰
به گزارش ایکنا از خراسانجنوبی، یکی از اصول فرهنگ زندگی دنبال حلال رفتن، کسب روزی حلال بوده که در فرهنگ اسلام از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است.
طلب حلال یعنی کسب روزی حلال که از برترین عبادتها است بهطوریکه پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «عبادت ۱۰ جز دارد که ۹ جز عبادت، طلب حلال است و یک جز دیگر شامل نماز، روزه، حج و .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بهدنبال کسب حلال بودن امری واجب است و همچنین کسب حلال ثواب جهاد در راه خدا را دارد و در روایات آمده است، اگر کسی برای کسب حلال تلاش کند ثوابش بیشتر از مجاهدت در راه خدا است.
کسب روزی حلال یکی از عواملی است که باعث میشود انسان با شوق و رغبت کارهای پسندیدهای که به ظاهر دشوارند را انجام دهد و لذت آن را زمانی بیشتر احساس میکند که لقمه حلال بر سرسفره خانوادهاش بگذارد.
کار اگر با انگیزه به دست آوردن مال حلال برای تأمین معاش و ارتقاء سطح زندگی فردی و اجتماعی باشد، مقدس و ستودنی است، پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد: «عبادت هفتاد پاره است و برترين آن، طلب روزي حلال است».
افرادی هستند که به واسطه شغل و حرفهشان یاد مرگ همیشه همیشه همراهشان است. به نظر میرسد این یادآوری مرگ روح این افراد را صیقل داده و از غل و غشهای دنیایی پاک کرده است، یکی از افرادی که شاید کارشان زیاد دیده نمیشود، سنگ تراشان هستند که با وجود کار سخت اما دست از رزق حلال برنمیدارند.
با سنگ تراش جوانی آشنا شدم که کارش حک آخرین فصل زندگی افراد است، او در حال تراشیدن سنگهای قبر بود و با همان جدیت، از تاثیری که رزق حلال در زندگیاش داشته سخن میگفت.
در حالی که خستگی ناشی از کار زیاد، در چهرهاش نمایان است، اما با همان جدیت کار میکند، کاری که او را لحظهای از یاد مرگ دور نمیسازد.
او از سختی کارش در این سالها میگوید و ادامه میدهد: سخت ترین لحظه برایم نوشتن سنگ قبر کودکان و مادران
است.
تجمل گرایی در خانه آخرت
اما این روزها در این آخرین کار زندگی هر فرد نیز تجمل وارد شده است، تجملی که تو را به یاد مرگ نمیاندازد بلکه بیشتر تو را از آن دور میکند.
در کارگاه این سنگ تراش که قرار گرفتم بعضی از سنگها بدون تاریخ گذاشته شده بود و میگفت بعضی از افراد قبل از مرگ خود سنگ قبر خود را سفارش میدهند.
بعضی سنگ قبر را نیز مانند خانه خود، مملو از تجملات میکنند، انگار قرار نیست این سنگ قبر، درب خانه آخرت آنان باشد و قرار است در آن زندگی کنند.
از او خداحافظی میکنم و او همچنان در حال کار است. به این فکر میکنم که اینجا پایان زندگی است، اما نه این پایانی بر زندگی افرادی است که ثروتها را اندوخته و در دنیا تنها به فکر خود بودهاند اما حک این سنگ قبرها برای افرادی که به فکر آخرت بودهاند، تازه شروع زندگی است.
او و جوانانی همچون او با کسب رزق حلال، دنیایی از خیر و سعادت را برای دنیا و آخرت برای خود میخرند. دنیایی که در آخرت را به روی آنان میگشاید.
گزارش تصویری را اینجا ببینید.
انتهای پیام
منبع: ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۸۹۳۳۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اینجا میوه های لاکچری تولید می کنند | از بلوبری تا پاپایا در فیلستان پیدا می شود
همشهری آنلاین، رابعه تیموری:آنها در گلخانهها میوههایی را پرورش میدهند که باید خوش برو روتر و دلبرانهتر از میوههای کشت طبیعی روی پیشخوان میوه فروشیها عرض اندام کنند. این میوههای طناز و حساس به سادگی پرورش پیدا نمیکنند و تولید آنها دم و دستگاه و ماجرایی دارد. روستای فیلستان قطب و مرکز تولید محصولات گلخانهای کشور است و بسیاری از اهالی آن پرستار و پرورشدهنده میوههای گلخانهای هستند:
از همان ابتدای روستا سازههای پلاستیکی-پلیمری گلخانهها ردیف شدهاند و سقفهای فایبرگلاس و پلی اتیلنی آنها زیر نور ملایم خورشید برق میزند. وسط روستا دیگر از خانه و بافت مسکونی خبری نیست و گلخانهها راسته جنوبی روستا را قبضه کردهاند، اما تعداد گلخانه دارانی مانند ابوالفضل طالبی که در کنار پرورش گل و گیاه به کاشت میوه پرداختهاند انگشتشمار است. سالن تولید بلوبری در انتهای گلخانه چند منظوره او قرارگرفته است. بلوبریهای دوساله از چهارسالهها جدا شدهاند و هر یک گلخانهای مخصوص دارند. دستگاه اصلی کنترل گرمایش و سرمایش گلخانهها در راهروی بین آنها قرارگرفته و درختچهها و گل و گیاهانی که بیعشوهتر و مقاومتر از بلوبری رشد میکنند در این راهرو قرارگرفتهاند. درختچههای بلوبری کنار هم قرارگرفتهاند و هماندازه بودن قد و قامتشان گلخانه را به باغی سرسبز و کرتبندی شده شبیه کرده است، اما ریشه هر یک در کیسههای گلدان مانند جداگانهای فرو رفتهاند و خاک و خورد و خوراک آنها از هم سوا است.
باغبانی مادرانه
نم و رطوبتی که فضای وسیع گلخانهها را پر کرده، نفس کشیدن را دشوار میکند، اما حسین بهکارکردن در این فضا عادت دارد و هر روز ساعتها در این هوا و لابه لای درختچههای بلوبری میچرخد. البته بسیاری از اوقات کارش به ناز و نوازش و سرکشی بلوبریهای تازه رس بنفش رنگ ختم میشود و تا وقتی دستگاههای کنترل کیفیت گلخانه هشداری ندهند، درختچهها بهتر و خشک شدن و زیر و رو کردن خاک و کودشان نیازی ندارند. اما حسین همیشه باید مراقب باشد که رفتوآمد آدمها به گلخانه طبع حساس بلوبریها را که بدون سموم صنعتی پرورش پیدا میکنند، آزار ندهد و دچار آفت نشوند. زهکشی و کوددهی درختچهها را در اوایل رشد درختچهها انجام دادهاند و او حالا بیش از آن که با ابزار باغبانی و کشاورزی دمخور باشد، با دستگاههایی سروکار دارد که اگر عقربههای بیحس و احساس آنها یک لحظه بیحساب و کتاب بچرخند و در تخمین رطوبت و گرمایش و سرمایش گلخانهها خطا کنند، همه بار گلخانه با هم و یکباره از بین میروند.
میوه چینی تابستانه
طالبی و حسین سادات پیشازاین به پرورش فرآوردههای گوشتی و شغل مرغداری مشغول بودند، اما طعم خوش و قیمت بالای میوههای گلخانهای هوس راه اندازی گلخانه تولید میوه را به سرشان انداخته است. در میان میوهها هم بلوبری را که جزء لاکچریترینها است انتخاب کردهاند تا شاید بتوانند با پایین آوردن هزینه تولید این میوه غریبه با خاک قاره کهن، طعم خوش آن را به مردم گوشه کنار کشور بچشانند. وقتی فصل میوه چینی بلوبریها میرسد، دیگر رفتوآمد آدمها در کنارشان تهدید و خطر محسوب نمیشود و میوه چینان فصلی که در تابستان فیلستان را قرق میکنند، به کمک طالبی و همکاران انگشتشمارش میآیند. برای آنها میوه چینی از این درختچههای نازپرورده با چیدن میوههای درختان باد و بوران دیده تفاوت چندانی ندارد و به همان سرعت و شتابی که شاخههای پرمیوه درختان باغ را سبک میکنند، بار این درختچهها را هم میتکانند.
کلکسیون میوههای گلخانهای
سلیقه مشکل پسند اهالی فیلستان سبب شده در گلخانههای اینروستا فقط میوههای باب طبع و لب و دندان لاکچری خوران پرورش پیدا کند و در گلخانههای مرکز روستا فقط میوههایی مانند پاپایا، انواع گونههای موز و قهوه کاشت میشود. باغبانان درختهای تنومند و بلندبالای موز و درختچههای زیبا و خوش آب و رنگ قهوه، کارگران باتجربه و مهندسان درسخواندهای هستند که با هر کف دست خاک و کودی که به پایشان میریزند، به ادا و اطوار آنها چشم میدوزند تا هیچ یک از راز و رمزهای افزایش کیفیت و پر برگوبارشدن این میوههای پرناز و کرشمه از چشم آنها دور نماند. حتی در مرحله برداشت هم میوه چینان زیادی اقبال پا گذاشتن به این گلخانههای پرراز و رمز را پیدا نمیکنند، ولی تعدادی از این درختچهها در بازارچه مجاور گلخانهها کاشته شدهاند تا پیش از آن که این میوههای گرانقیمت راهی میوه فروشیهای خاص بالای شهر شوند، اهالی و بازدیدکنندگان روستا بهاندازه وسع جیبشان طعم آنها را بچشند. در این بازارچه که آسمان مهآلود و درختان فراوانش حس و حال قدم زدن در جنگلهای پردار و درخت آمریکای جنوبی را به مشتریان منتقل میکند، علی و چند باغبان جوان دیگر مسئول نگهداری و آبیاری درختان و گل و گیاهان بازارچه هستند. علی میگوید: «کار در گلخانهها آسانتر از زمین کشاورزی است، ولی محصولات گلخانهای زود آسیب میبینند و تا مرحله برداشت باید تمام هوش و حواس باغبان جمع باشد تا کیفیت میوهها و گیاهان حفظ شود.»
اینجا فیلستان است
قدمتش به دوران هخامنشیان میرسد و تپه تریاق قلعه که در میدانگاهی اش قرارگرفته، یادگار آن دوران است. آن زمان در خاک حاصلخیزش انواع و اقسام میوه و صیفیجات پرورش پیدا میکرد، اما تعداد مزارع پنبه کاری اش به باغهای گل و میوه اش میچربید و رونق پرورش کرم ابریشم سبب شده بود به «پیله ستان» شهرت پیدا کند. هنوز درختهای تنومند توت که خوراک کرمهای ابریشم بودند، در گوشه کنار روستا پرسایه و پابرجا هستند، اما دیگر از پرورش پیله کرم ابریشم خبری نیست و وجود ۵٠ گلخانه انفرادی و ۳ شهرک گلخانهای در وسعت هفتصد و ۵٠ هکتاری فیلستان، سبب شده اینروستا به «قطب گلخانهای کشور» شهرت پیدا کند. از تغییر شغل و پیشه مردم فیلستان زمان زیادی نمیگذرد و قدمت قدیمیترین گلخانه روستا به یک سده نمیرسد. برکت محصول این گلخانه که ٨٠ سال پیش، توسط یکی از ملاکان و اربابان روستا ساخته شده، سایر پنبهکاران و پرورشدهندگان کرم ابریشم را نیز به راه اندازی گلخانههای وسیع چند هکتاری تشویق کرده تا پس از چند دهه عنوان پرطمطراق «قطب گلخانههای کشور» نصیب اینروستای زنده و پرجنب و جوش شود و نام آن از پیله ستان به فیلستان تغییر کند.
محمود کرمانشاهی، دهیار فیلستان، که چند نسل آبا و اجدادش در اینروستا زندگی کردهاند، درباره زادگاهش میگوید: ««رونق کشت و کار گلخانهای در فیلستان باعث شده نرخ بیکاری به صفر برسد و بسیاری از جوانان و بانوان تحصیلکرده روستا به این کار و کسب مشغول شوند.» پایین بودن نرخ مهاجرت از دیگر پیامدهای میمون رونق گلخانه داری برای روستای فیلستان بوده و پربرکت بودن این کار و کسب باصفا سبب شده هیاهوی همسایه پرآوازه این قطعه زمین زرخیز چسبیده به پایتخت، برای جوانان فیلستانی جذابیتی نداشته باشد.