دونا استریکلند؛ سومین زن تاریخ که نوبل فیزیک گرفت
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۸۹۹۲۰۸
تاکنون تنها ۳ دانشمند زن در تاریخچه اعطای جوایز نوبل توانستهاند جایزه نوبل "فیزیک" را از آن خود کنند.
به گزارش ایسنا، جایزه نوبل معتبرترین جایزهای است که در حوزههای علمی به یک دانشمند تعلق میگیرد.
جایزه نوبل در سال ۱۸۹۵، به وصیت کارخانهدار و شیمیدان سوئدی،" آلفرد نوبل" که بیشتر وی را به دلیل ابداع" دینامیت" میشناسند پایهگذاری شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از سال ۱۹۰۱ میلادی تا امروز ۲۱۰ دانشمند موفق به کسب جایزه نوبل فیزیک شدهاند. تاکنون این جایزه در فیزیک ۱۱۲ مرتبه اعطا شده است.
برندگان نوبل فیزیک 2018 روز گذشته معرفی شدند که از میان این ۳ نفر، یکی از آنها دونا استریکلند فیزیکدان زن کانادایی بود.
به این ترتیب و با احتساب استریکلند تاکنون ۳ زن در تاریخ موفق به کسب نوبل فیزیک شدهاند که در این مطلب به معرفی آنها خواهیم پرداخت.
"ماری کوری"
"ماریا اسکلودوسکا کوری"(Marie Skłodowska Curie) اولین زن تاریخ علم است که موفق به کسب جایزه نوبل شد. کوری همچنین تنها زنی است که توانسته دو نوبل را از آن خود کند.
"ماری کوری" در تاریخ ۷ نوامبر ۱۸۶۷ میلادی در ورشو لهستان متولد شد.
والدین کوری هر دو معلم بودند. وی در سال ۱۸۹۳ لیسانس خود را در رشته فیزیک دریافت کرد و تنها یک سال بعد در رشته ریاضیات نیز موفق به اخذ لیسانس گردید. پس از آن با "پیر کوری" آشنا شد و با وی ازدواج کرد.
زمانی که ماری کوری در ۱۸۹۵ در انباری چوبی کوچکی که آزمایشگاه وی بود شروع به کار کرد، نه او و نه هیچکس دیگری چیزی درباره عنصر شیمیایی رادیوم نمیدانست و این عنصر هنوز کشف نشده بود.
البته یکی از همکاران وی، پژوهشگر و فیزیکدان فرانسوی،"هانری بکرل"، در آن زمان تشخیص داده بود که عنصر شیمیایی" اورانیوم"، پرتوهایی اسرار آمیز نامرئی از خود میافشاند.
در ۱۲ آوریل ۱۸۹۸ میلادی، کوریها نظریه "رادیو اکتیویته" را ارائه دادند. این نظریه، روشهایی برای جداسازی ایزوتوپها و کشف دو عنصر "پولونیم" و "رادیوم" است.
پیدایش رادیوم در میان عناصر رادیواکتیو طبیعی تقریباً به فوریت ثابت کرد که این عنصر مناسبترین عنصر رادیو اکتیو برای بسیاری کارها است.
کوری دو مرکز یکی در پاریس و دیگری در ورشو را راهاندازی کرد که امروز از مراکز بزرگ پزشکی هستند. همچنین در جنگ جهانی اول اولین مرکز درمانی نظامی رادیو پزشکی را ایجاد کرد.
خانواده کوری به همراه بکرل بخاطر کشفشان در ۱۹۰۳ جایزه نوبل در فیزیک را از آن خود کردند و به این ترتیب توانستند وامهایی را که برای کارهای پژوهشی طولانی خود گرفته بودند، پرداخت کنند.
پیر کوری در ۱۹ آوریل ۱۹۰۶ در ۴۷ سالگی به علت تصادف درگذشت. مادام کوری پس از مرگ شوهرش به مطالعات خود ادامه داد و در ۱۹۱۰ موفق به تهیه رادیوم خالص گردید. وی در سال ۱۹۱۱ موفق به کسب دومین جایزه نوبل خود اینبار در شیمی شد.
ماری کوری نقش اصلی را در تأسیس انستیتو رادیوم پاریس در ۱۹۱۲ داشت و تا زمان مرگ مسئول اداره بخش فیزیک-شیمی آن بود.
این زن محقق در نهایت در سال ۱۹۳۴ میلادی در سن ۶۶ سالگی به دلیل ابتلا به سرطان خون درگذشت.
مرگ وی به دلیل تحقیق بر روی "رادیوم" اعلام شد. زیرا رادیوم پرتوزا است و برخورد با آن موجب ایجاد سرطان میشود.
گفتنی است " ایرن ژولیو-کوری"(Irène Joliot-Curie) دختر "ماری کوری" نیز به خاطر کشف رادیواکتیویته مصنوعی در سال ۱۹۳۵ جایزه نوبل شیمی را دریافت کرد.
" ماریا گوپرت مایر"
" ماریا گوپرت مایر"(Maria Goeppert Mayer ) دومین زن تاریخ است که توانسته جایزه نوبل فیزیک را از آن خود کند.
" ماریا گوپرت مایر" در تاریخ ۲۸ ژوئن ۱۹۰۶ میلادی در آلمان متولد شد.
وی فارغالتحصیل دانشگاه "گوتینگن" آلمان است. پایاننامه مایر با موضوع نظریه جذب دو فوتون توسط اتمها ارائه گردید.
پس از جنگ جهانی دوم، مایر داوطلبانه استاد دانشگاه "شیکاگو" شد.
در سال ۱۹۶۰، استاد و پروفوسور فیزیک در دانشگاه "کالیفرنیا در سن دیهگو" شد و دورهای کوتاه پس از آن دچار یک سکته مغزی خفیف شد. مایر به تحقیقات خود ادامه داد و پس از آن مدل ریاضی "پوستهای هسته" را ارائه داد.
این مدل نحوه قرارگیری ذرات در ترازهای انرژی در هسته اتم را تشریح میکند.
این دستاورد وی سبب شد که مایر در سال ۱۹۶۳ میلادی جایزه نوبل فیزیک را کسب کند. گفتنی است "دانیل یوهانس هانس ینسن"(Johannes Hans Daniel Jensen) و "یوجین ویگنر"(Eugene Wigner) نیز با مایر در دریافت این جایزه شریک بودند.
مایر در سال ۱۹۶۵ به عضویت "فرهنگستان هنر و دانش آمریکا" برگزیده شد.
وی در نهایت در سال ۱۹۷۲ میلادی دچار سکته مغزی شد و در "سندیهگو" درگذشت.
پس از مرگ این بانوی دانشمند جامعه علمی آمریکا به پاس تلاشهای وی، تصمیم به ایجاد جایزه علمی " ماریا گوپرت مایر" در فیزیک گرفت.
"دونا استریکلند"
"دونا استریکلند"(Donna Strickland) در سال ۱۹۵۹ میلادی در کانادا متولد شد و تحقیقات خود را در حوزه لیزر انجام داد. وی سومین زنی است که موفق به دریافت جایزه "نوبل" فیزیک شده است.
وی به همراه "جرارد مورو (Gérard Mouro) دیگر برنده نوبل فیزیک ۲۰۱۸، در حوزه اختراع تکنیکی به نام "CPA" کار کرد. این دو دانشمند به همین دلیل نیز "نوبل" را از آن خود کردند.
" CPA" تکنیکی برای ایجاد" لیزرهای پالسی فوق کوتاه" است.
گفتنی است تکنیکی که استریکلند و مورو توسعه دادند، برای تولید پالسهای فوقکوتاه و قوی در جراحی، پزشکی و مطالعات بنیادی علمی مورد استفاده قرار میگیرد.
"دونا استریکلند" مدرک مهندسی فیزیک خود را از دانشگاه "مکمستر"(McMaster University) کانادا دریافت کرد و در سال ۱۹۸۹ دکتری خود را در رشته "نورشناسی" از دانشگاه "راچستر" آمریکا کسب کرد.
وی هماکنون استاد دانشگاه "واترلو"(Waterloo) کانادا است. "استریکلند" نیز تاکنون توانسته جوایز معتبر علمی را از آن خود کند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استخدام جایزه نوبل شيمي فیزیک نوبل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۸۹۹۲۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فیزیکدانان ، تعداد جهان های موازی را مشخص کردند
نظریه جهانهای فراوان که برخی از آن به جهانهای موازی، بسگیتی یا چندجهانی یاد میکنند، شاید همه ویژگیهای یک نظریه علمی معتبر را نداشته باشد، اما ویژگیها و پیامدهای آن حتی توجه مردم عادی را جلب میکند. فیزیکدانان در تازهترین پژوهشها گفتهاند که ابعاد جهانهای موازی بینهایت نیست، بیاندازه بینهایت است! به گزارش خبرآنلاین، «آلبرت اینشتین» با تمام نبوغ و دانش خود، تفسیر آماری مکانیک کوانتومی را قبول نداشت و این مفهوم را در جمله معروف «خدا تاس نمیاندازد» عنوان کرد. «نیلز بوهر» هم که از پایهگذاران مکانیک کوانتومی بود، در پاسخ اینشتین گفت: «به خدا نگو چهکار کند!». تحقیقات فیزیکدانان طی نیمه دوم قرن بیستم نشان داد که نهتنها تعبیر اینشتین در تاسبازی اشتباه بود که کازینوی عظیم فیزیک کوانتومی بهاحتمال زیاد دارای اتاقهایی بسیار بیشتر از هر آن چیزی است که تاکنون تصور میکردیم. حال «ارسلان عادل» و همکارانش در دانشگاه کالیفرنیا در دیویس (UCD)، آزمایشگاه ملی لسآلاموس در ایالات متحده و انستیتو فدرال فناوری سوئیس در لوزان میگویند که به نظر میرسد تعداد این اتاقهای اضافی، نهایتی ندارد! این پژوهشگران در مقالهای در آرکایو، نقشه واقعیت بنیادین را دوباره ترسیم کردهاند تا نشان دهند که نحوه ارتباط ما با اشیاء در فیزیک، ممکن است مانع از مشاهده چشمانداز عظیم عالم شود. تفسیر آماری عالم نزدیک به یک قرن است که درک ما از واقعیت، تحت تأثیر نظریهها و مشاهداتی که زیر پرچم مکانیک کوانتومی مطرح شدهاند، پیچیده شده است. روزگاری که میشد اندازهگیریهای دقیقی از اجسام انجام داد و سرنوشت محتوم آنها را با معادلات مکانیک، ترمودینامیک، الکترومغناطیس و نسبیت تعیین کرد، گذشته است. برای درک تاروپود بنیادینی که عالم را تشکیل داده است، به ریاضیاتی نیاز داریم که بازی احتمالات را به اندازهگیریهای حدودی و غیرقطعی مرتبط کند؛ و این، به دور از دیدگاه شهودی عالم است. بر اساس تعبیر کپنهاگی مکانیک کوانتومی، به نظر میرسد که امواج هر احتمالی همیشه وجود دارند، تا زمانی که آن اتفاق قطعی میشود و دیگر احتمالات به ناگاه ناپدید میشوند. حتی در حال حاضر هم کاملاً مشخص نیست که درنهایت، چه چیزی سرنوشت گربه شرودینگر را تعیین میکند. نظریه جهانهای موازی اما اینهمه ابهام، مانع از آن نشده است که دانشمندان از دیدگاهها و ایدههای مختلف دست بکشند. «هیو اِوِرِت» (Hugh Everett)، فیزیکدان آمریکایی در دهه 1950 (۱۳۳۰) نظریه جهانهای موازی را پیشنهاد کرد که بر اساس آن، همه اندازهگیریهای محتمل، واقعیت خود را پایهگذاری میکنند. به بیان سادهتر میتوان این نظریه را چنین توضیح داد که انبوهی از جهانهای موازی داریم که هر اتفاق امکانپذیری در یکی از آنها به شکل تصادفی رخ میدهد. آنچه جهان ما را در مقایسه با دیگر جهانها پراهمیت میکند، صرفاً آن است که ما در حال مشاهده آن پدیده هستیم. مدل «جهانهای متعدد» اِوِرِت را از نظر علمی نمیتوان «نظریه» دانست (مانند نسبیت یا مکانیک کوانتومی) و نمیتوان آن را با مکانیک کوانتومی مقایسه کرد که شگفتیهای مطلق را در پدیدهای محسوس به نمایش میگذارد؛ بااینحال محاسبات فیزیکدانان نظریه ریسمان، تعداد حدود ۱۰ به توان ۱۰۰ جهان موازی را محتمل میداند؛ یعنی چند ده میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد عالم! در مدل چندجهانی (برخی آن را «بسگیتی» ترجمه کردهاند)، با برداشتی از بینهایت عالم از احتمالها شروع میکنیم که به زبان فیزیکدانان، همان مجموع همه انرژیها و موقعیتهای شناختهشده تحت عنوان «هملیتونین سراسری» است و سپس، روی هر چیزی که توجهمان را جلب کند، تمرکز میکنیم. بدین ترتیب احتمالهای نامتناهی را درون زیرسیستمهای همیلتونی مشخصتر و بهمراتب مدیریتپذیرتر، محدود میکنیم. ذرهبین فریبنده حال این سؤال مطرح میشود که این تمرکز یا بزرگنمایی، درعینحالی که میتواند ادراکی از نامتناهی در اختیارمان قرار دهد، آیا میتواند مانع مشاهده چشمانداز کلی شود؟ آیا این کار، رویکرد کوتهفکرانهای نیست که از آشنایی ما با برخی از اشیاء ریزمقیاس (میکروسکوپی) برآمده باشد؟ بهبیاندیگر، میتوان اینطور توضیح داد که در آزمایش گربه شرودینگر، ما بهراحتی میپرسیم که آیا گربه در داخل جعبه، زنده است یا مرده؛ اما هرگز در نظر نمیگیریم که آیا بوی نامطبوعی از جعبه منتشر میشود یا اینکه میز زیر جعبه، گرم است یا سرد. پژوهشگران در تلاش برای تعیین اینکه آیا تمایل ما به حفظ تمرکز بر آنچه در داخل جعبه است، اهمیتی دارد یا نه؛ الگوریتمی را توسعه دادند تا بررسی کنند که آیا ممکن است برخی از احتمالات کوانتومی موسوم به «حالتهای اشارهگر»، کمی سرسختانهتر از دیگر احتمالها تنظیم شوند و درنتیجه سبب شوند که برخی از ویژگیهای حیاتی با احتمال پایینتری درهم تنیده شوند. اگر چنین باشد، جعبه توصیفکننده گربه شرودینگر تا حدی ناقص است مگر آنکه ما فهرست طولانی عواملی را در نظر بگیریم که بالقوه در سراسر کیهان پراکندهاند. ارسلان عادل، فیزیکدان UCD در توضیح این ایده میگوید: «برای مثال شما میتوانید بخشی از زمین و کهکشان آندرومدا را در یک زیرسیستم داشته باشید و این زیرسیستم، کاملاً درست است». در تئوری، هیچ محدودیتی برای تعریف زیرسیستمها وجود ندارد و فهرست طولانی از حالتهای دور و نزدیک را میتوان در نظر گرفت که هرکدام، واقعیت را با اندکی تغییر پدید میآورند. پژوهشگران با اتخاذ رویکرد جدید در نظریه چندجهانی (جهانهای متعدد) اِوِرِت، به پاسخی رسیدهاند که آن را تفسیر «جهانهای بسیار فراوانتر» نامیدهاند. تفسیر جدید، مجموعهای بیشمار از احتمالها را در نظر میگیرد و آن را در بازه بینهایتی از واقعیتها ضرب میکند که در شرایط معمولی آنها را در نظر نمیگیریم. روش نوین هم با شباهت زیادی به تفسیر اصلی، بیش از آنکه درباره رفتار عالم توضیحی ارائه دهد، به تلاش ما برای مطالعه گامبهگام آن در هر لحظه اشاره دارد. پژوهشگران امیدوارند که این الگوریتم بتواند در توسعه راههای بهتر برای کاوش سیستمهای کوانتومی مانند الگوریتمهای داخل کامپیوتر، کاربرد داشته باشد. منبع: ScienceAlert کانال عصر ایران در تلگرام