هنگامی که صدام اعلام کرد قصد تصرف سه روزه استان خوزستان را دارد، توجه کارشناسان نظامی که با مختصات جغرافیایی منطقه آشنا بودند روی پل نادری، معروف به جسر نادری، که دو سوی رودخانه کرخه کور را به هم پیوند میدهد، متمرکز شد. اسماعیل علوی دبیر گروه پایداری
زیرا فتح کامل استان خوزستان ظرف سه روز، تنها با عبور از پل نادری در 20کیلومتری اندیمشک امکان پذیربود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از اینرو بخشی از نیروهای ایرانی حاضر در منطقه با هدف سد کردن مسیررسیدن قوای متجاوزدشمن به این هدف استراتژیک، در چند نقطه مناسب آرایش گرفتند. رودخانه کرخه کور که از کوههای زاگرس سرچشمه میگیرد از شمال خوزستان وارد این استان پهناورشده و پس از طی مسیری نزدیک به ۷۵۵ کیلومتر در جهت جنوب غربی به تالاب هورالعظیم در مرز ایران و
عراق میریزد ودرمواقع خطرمانعی طبیعی دربرابر پیشروی دشمن محسوب میشود.
پل نادری روی
رودخانه کرخه راه ارتباطی
استان خوزستان به ایلام نیز هست و جبهههای موسیان، عین خوش و دشت عباس را به یکدیگر متصل میکند.تصرف پل نادری و عبور از آن برای دشمن از اهمیت زیادی برخوردار بود وفتح آن نقطه عطفی در جنگ به شمار میرفت؛ چرا که این امکان را برای دشمن فراهم میساخت تا ارتباط خوزستان با استانهای شمالی را قطع و شهرهای اندیمشک و دزفول را در خطر سقوط قرار دهد و در نهایت از جبهههای جنوب و میانی و شمالی خوزستان مرکز استان را محاصره و در معرض تهدید قرار دهد. رژیم بعث عراق به منظورتحقق این خواسته صدام دو لشکر 10 زرهی و لشکر 1 مکانیزه
ارتش عراق را به این امراختصاص داد و مأموریت آنها را عبور از پل نادری وحرکت به سوی اهواز پس از اشغال اندیمشک و دزفول تعیین کرد. لشکر 10 زرهی ارتش عراق عملیات خود را از محور علی غربی در داخل خاک عراق - حمرین - روبوط -عین خوش آغاز کرد. این لشکر قصد داشت با رسیدن به پل نادری از رودخانه کرخه عبور کرده و با قطع راه ارتباطی اهواز- تهران پایگاه هوایی دزفول را تصرف و سپس شهرهای اندیمشک و دزفول را اشغال کند. تیپ 2زرهی دزفول بهمنظور ممانعت از دستیابی قوای دشمن به این هدف استراتژیک در محور عین خوش آرایش گرفت، ولی حضور واحدهای این تیپ مانع از پیشروی ارتش عراق نشد و لشکر 10 زرهی عراق موفق به اشغال پادگان عین خوش شده و تا نزدیکی پل نادری پیشروی کرد. کارشناسان نظامی در تحلیل وضعیت گفتهاند؛ اگرتیپ 2دزفول که 80 تانک در اختیار داشت در موقعیت مناسب تری موضع میگرفت مجبور به ترک مواضع خود و عقب نشینی نمیشد. ارتش عراق در ادامه تهاجم از این محور، ظرف 5 روز خود را به نزدیکی پل نادری و ساحل رودخانه کرخه رساند. محور بعدی تهاجم ارتش عراق بر عهده لشکر یک مکانیزه بود. این لشکر حرکت خود را از مسیر
مرز فکه - برقازه- چنانه -ارتفاعات ابوصلیبی خات شروع کرد، سپس با تصرف دشت عباس و عین خوش در شمال غربی استان خوزستان خود را به رودخانه کرخه در غرب شوش رساند. در 3 روز اول تهاجم عراق، گروه رزمی زرهی شیراز به فرماندهی سرگرد رامین که درمحور فکه آرایش گرفته بود بخوبی مقاومت کرد. این گروه رزمی با استعدادی در حدود 2گردان در شیخ قندی واقع در غرب تپههای برقازه به اتفاق گروههای رزمی 138 و 141 پیاده اعزامی از
لشکر 21 حمزه تا 5 مهر ماه 1359 مقاومت کردند. اما پس از عقبنشینی تیپ 2 لشکر 92 زرهی اهواز که موجب بسته شدن مسیر تدارکاتی و عقبه سه راهی قهوه خانه شد، به ناچار تانکها، نفربرها، سلاحها وتجهیزاتشان را جا گذاشتند و عقب نشینی کردند. باقی مانده این گروه رزمی در روز 6مهر ماه در شرق رودخانه کرخه مستقر شدند. در همین روز پایگاه چهارم شکاری دزفول 378 پرواز عملیاتی در حمایت از تیپ 2زرهی و گروه رزمی 37 انجام داد. طی بمبارانهای انجام شده علیه واحدهای لشکر 10 زرهی
ارتش عراق به میزان 698هزار و800 پوند مهمات هوایی مصرف شد و تعداد 5 فروند هواپیمای اف-5 خودی نیزمنهدم و 5 خلبان آن به شهادت رسیدند. صاحبنظران نظامی معتقدند؛ اگر در ارتفاعات عین خوش از یک سو و در
تنگه رقابیه و دوسلک از سوی دیگر آرایش جنگی مناسبی ایجاد شده بود و در هنگام حمله ارتش عراق فرماندهی میدانی خوبی وجود داشت و هماهنگی لازم بین تیپ 2 دزفول و گروه 37 زرهی صورت میگرفت ارتش عراق بهسادگی نمیتوانست از این مناطق عبور کند. این منطقه کاملاً قابل دفاع بود و اگر از مدتها قبل نیروهای ارتش با طرح مناسبی در این مناطق گسترش مییافت ازآنجا پدافند کرده و ارتش عراق نمیتوانست حتی سوسنگرد را بهسادگی اشغال کند. درهرحال
لشکر یک مکانیزه عراق در ادامه پیشروی خود روز 5 مهر ماه پایگاه راداری نیروی هوایی ارتش را در ابوصلیبی خات تصرف کرد و اکثر افراد آن را که حدود 200 نفر بودند به اسارت گرفت. از این پایگاه تنها 40 نفر موفق شدند خود را به عقب برسانند. این پایگاه اهمیت زیادی برای کنترل هوایی منطقه داشت. نیروی هوایی دو
سایت موشکی هاگ (سایتهای 4و5)در دو طرف پایگاه احداث کرده بود که آنها نیز به دست دشمن افتاد. 6 روز پس از پیشروی ارتش عراق بعضی از ساکنان عرب روستای صالح مشطط به سپاه اطلاع دادند که در محدوده روستای آنها و در کنار رودخانه کرخه فضایی بهطول 8 کیلومتر و به عمق 3 کیلومتر خالی از نیروهای عراقی است.این منطقه حدفاصل لشکر یک مکانیزه و
لشکر 10 زرهی ارتش عراق بود. روستاییان توپهای ضد هوایی 35میلیمتری اورلیکن و23 میلیمتری نیروی هوایی را به خانههای خود برده و استتار کرده بودند. این توپها هنگام تهاجم ارتش عراق به سایتهای 4و5جامانده بود. سپاه پاسداران دزفول در این منطقه 70 رزمنده را به فرماندهی حمید سلیمی مستقر کرد. سپس شروع به احداث خاکریز دفاعی کرد و کم کم آن را توسعه داد که در عملیات فتحالمبین از این محور برای حمله به ارتش عراق استفاده شد. لشکر 10 زرهی عراق که با یگانهای نیروی مخصوص تقویت شده بود درهمان روزهای نخست حمله مأموریت یافت با عبوراز رودخانه کرخه شهر دزفول را تصرف کند. این لشکرابتدا 105 دقیقه روی منطقه اجرای آتش تهیه کرد. سپس در پای پل نادری از ساعت 5 و 30 دقیقه بامداد تا 18 و 30 دقیقه غروب، 13 ساعت مداوم در شش مرحله و هر بار با یک یگان تازه نفس حمله کرد. اما مقاومت یگانهای زرهی ارتش مانع از دستیابی آنان به پل و عبور از آن شد. شرایط بهگونهای بود که در خط مقدم نبردهای تن به تن درگرفت و درنهایت لشکر 10 عراق با تحمل حدود 800 کشته و 1000 مجروح مجبور به توقف عملیات و در مناطقی نامناسب زمینگیر شد. در همین روز حمله لشکر یک مکانیزه هم دفع شد. این لشکر در منطقه شوش دست به حمله زد اما نیروهای سپاه دزفول که از قبل از آغاز جنگ در کنار پل نادری مستقر بودند از مواضع خود دفاع کردند. در این حمله با وجود فشار بسیار زیاد و اجرای حجم گسترده آتش هیچ یک از لشکرهای یک مکانیزه و 10زرهی نتوانستند از رودخانه کرخه عبور کنند و اهداف خود را کاملاً تأمین نمایند. مقاومت یگانهای زرهی ارتش وسایر نیروهای مسلح موجب شد تا ارتش بعث عراق برای پیشروی هماهنگ در همه جبههها در کنار پل کرخه منتظر بماند و زمینگیر شود. نیروهای ارتش بعثی عراق در ابتدا فکر میکردند میتوانند با یک گام دیگر جاده اهواز - اندیمشک را تصرف کنند، ولی مقاومت جانانه خاکی پوشان ارتش بویژه گردان 283 و سبزپوشان سپاه مانع عملی شدن رؤیای عبور دشمن از پل نادری شدند.
سرلشکر عراقی وفیق السامرایی علت شکست ارتش عراق در این ناحیه را ناکافی بودن نیروهای مهاجم، استقرار یک نیروی قدرتمند ایرانی در برابر نیروهای عراقی و مساعد بودن زمین برای دفاع دانست و به شکست مفتضحانه قوای عراقی در روزهای اول جنگ اعتراف کرد.
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۹۲۷۸۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علاقه عجیب شهید زینالدین به یک شهید
محمود احمدلو از نیروهای لشکر ۱۷ میگوید: شهید امیرحسین ندیری فرمانده اطلاعات عملیات لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) بود و شهید زینالدین علاقه زیادی به او داشت.
یک شب امیرحسین ندیری به سنگر ما آمد و ما از سعادت دیدارش خوشحال بودیم. ساعتی بعد مهدی زینالدین فرمانده لشکر ۱۷ و محمدجواد دل آذر فرمانده عملیات لشکر ۱۷ هم رسیدند، اما هر چه کردیم داخل سنگر نیامدند. زینالدین میگفت که ما کار داریم و لازم است که برویم.
من از میزان علاقه او به شهید ندیری خبر داشتم. به آقا مهدی گفتم: «بیایید داخل سنگر در خدمت باشیم؛ آقای ندیری هم هستند.» آقای مهدی در جوابم گفت: «محمود! چرا زودتر نگفتی؟!»
به هر حال شهید زین الدین به شوق دیدار شهید ندیری به سنگر ما آمد. وقتی قرار شد شهید ندیری شب را در سنگر ما بماند تصمیم آقا مهدی به کلی عوض شد و به شهید دل آذر گفت: «شما بروید، من امشب را اینجا میمانم!»
من به شوخی به شهید زینالدین گفتم: «شما که کار داشتی و میخواستی بروی! چطور شد که ماندنی شدی؟!» پاسخ آقا مهدی را از قبل میدانستم! او به شوق دیدار شهید ندیری به سنگرمان آمد و ماندگار شد.
مرداد سال ۶۲ شهید ندیری و شهید شالی برای شناسایی به منطقه عملیاتی مهران رفته بودند که بر اثر برخورد با مین به شهادت رسیدند. شهید زینالدین بلافاصله بعد از شنیدن این خبر به معراج شهدا رفت و خیلی گریه کرد. این دوری زیاد طول نکشید و یک سال و سه ماه بعد مهدی زین الدین هم شهید شد.
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی