غارت واکینگها از فلات ایران
تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۹۵۱۷۹۸
میلاد جلیلزاده در فرهیختگان نوشت: موزه لوور فرانسه، موزه متروپولیتن نیویورک و موزه بریتانیا؛ کسی ضرب و تقسیم نکرده اما با یک نگاه ساده به هرکدام از این موزهها میشود فهمید که تعداد اشیای عتیقه ایرانی در آنها بیشتر از قطعاتی است که در خود ایران نگهداری میشوند. به عبارتی باید گفت آنها تاریخ باستانی ایران را غارت کردهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سادهدلانی هستند که میگویند این اشیا جایشان در آنجا امنتر است و غربیها از آنها بهتر و پیشرفتهتر مراقبت میکنند؛ اما چطور میشود شیئی را که ۱۴ هزار سال در یک قبر سالم مانده بود برای ادامه بقا، محتاج به قابهای شیشهای موزه لوور دانست؟
هیچ توجیهی در اینباره پذیرفتنی نیست و اتفاقا بحث بر سر اشیای عتیقه ایرانی که توسط آمریکا، فرانسه و انگلستان سرقت شدهاند، دقیقا همان نقطهای است که تناقض غربگرایی از یکسو و داعیه باستانگرایی ایرانی از سوی دیگر را مشخص میکند.
سرقت اشیای عتیقه ایرانی توسط غربیها در سه کانال صورت گرفته است. بخش اول از این مسروقات از زمان ناصرالدین شاه قاجار آغاز شد و تا زمان کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ به طول انجامید. در این دوره فرانسویها دست برتر را در میدان داشتند و کسر قابلتوجهی از آنچه اکنون در موزه لوور نگهداری میشود مربوط به مسروقات همین دوره است.
بخش دوم مربوط به آمریکاییهاست. آمریکاییها بعد از کودتای ۲۸ مرداد نفوذ خود را در ایران افزایش دادند و با وجود کوتاهتر بودن زمان حضورشان نسبت به فرانسویها، به دلیل بیرقیب بودنشان در ایران به لحاظ سیاسی، طی همان مدت کوتاه اشیای بسیار زیادی را از کشور خارج کردند.
بخش سوم مربوط به انگلیسیهاست. انگلیسیها قبل از سارقان فرانسوی در کار اکتشاف و خارج کردن اشیای تاریخی از ایران بودند و بعد از روی کار آمدن آمریکاییها هم همچنان بدون سروصدا کارشان را ادامه دادند.
ایران در آن دوره با آمریکا و فرانسه قراردادهای ذلیلانهای در مورد حق جستوجو و اکتشاف و واگذاری این اشیا منعقد کرده بود اما انگلیسیها همان دستخط ساده را هم به ایران نداده بودند. متاسفانه اکثر قوانین بینالمللی بعد از غارت کشورهای باستانی توسط غربیها تنظیم شدند و به علاوه، در تنظیم این کنوانسیونها هم نفوذ کشورهای غربی بهشدت موثر بود.
در بند سوم از ماده ۴ «کنوانسیون مربوط به اتخاذ تدابیر برای ممنوع کردن و جلوگیری از ورود و صدور و انتقال مالکیت غیرقانونی اموال فرهنگی» مصوب ۱۴ نوامبر ۱۹۷۰ کنفرانس عمومی یونسکو آمده است: «اموال فرهنگی که بهوسیله هیاتهای باستانشناسی، مردمشناسی یا علوم طبیعی با موافقت مقامات صلاحیتدار کشور مبدا این اموال به دست آمدهاند، جزئی از میراث فرهنگی کشور مقصد را تشکیل میدهند.»
این بند که ظاهرا با کوشش دولتهای غربی در کنوانسیون ۱۹۷۰ گنجانده شده است، خیال این دولتها را از بابت دعاوی مربوط به رسمیت نداشتن قراردادها و استناد به جنبه استعماری آنها آسوده میکند.
برخی ایرادات و ابهامات موجود در کنوانسیون ۱۹۷۰ موجب شد که یونسکو در سال ۱۹۹۵میلادی معاهده دیگری موسوم به «کنوانسیون یونیدروآ» (UNITROIT) را بهمنظور یکسانسازی سیستم حقوقی و قوانین داخلی کشورهای عضو کنوانسیون۱۹۷۰ به تصویب برساند تا از آن طریق روند استرداد اموال فرهنگی- تاریخی را تسهیل کند و شتاب ببخشد.
هنگام تصویب این کنوانسیون، کشورهایی مانند ایران، یونان، ترکیه، مصر، مکزیک و… که آثار تاریخیشان طی یکی دو قرن اخیر به یغما رفته، خواهان عطف بماسبق شدن کنوانسیون شدند اما این تلاش با مخالفت شدید گروه کشورهای غربی روبهرو و مقرر شد که کنوانسیون صرفا شامل مواردی شود که بعد از لازمالاجرا شدن آن واقع شده است.(فصل چهارم، ماده۱۰، بند یک)
اینکه مصر و ایران به ترتیب در سالهای ۱۹۷۳ و ۱۹۷۴ به کنوانسیون استرداد اموال فرهنگی پیوستند اما فرانسه در سال ۱۹۹۷ به آن پیوست، نشان میدهد که کشورهای غربی تا حصول اطمینان نسبت به اینکه اموال موجود در موزههایشان با خطر استرداد مواجه نخواهد شد، حاضر به پذیرش تعهدات بینالمللی نشدند.
فرانسه
موزه لوور بزرگترین محل نگهداری اشیای باستانی ایران در جهان است. لوور که به بزرگترین و پربازدیدترین موزه دنیا تبدیل شده، ۲۰ سالن بزرگ را به نمایش آثار ایرانی اختصاص داده و به عبارتی وسیعترین بخش از این موزه مربوط به تاریخ ایران است.
یک نگرش خودفروخته که در زمان پهلوی دوم تصمیم داشت از چنین موضوعی حساسیتزدایی کند، سعی در جا انداختن این نکته داشت که وجود این اشیا در آن موزه بزرگ و پیشرفته لااقل باعث میشود که مردم از سراسر دنیا نمودهای تاریخی ایران را ببینند و با آن آشنا شوند؛ اما هیچ پاسخی در برابر این سوال قرار داده نشد که چرا مردم سراسر دنیا نباید در خود ایران این اشیا را تماشا کنند؟
آیا توریستی که هزینه بازدید از موزه لوور را میپردازد، در صورتی که این اشیا داخل ایران نگهداری میشدند حاضر نبود برای تماشای آنها به موزهای در اینجا بیاید؟ آن هم در حالی که اصل بناها(مثل تختجمشید، تپههای سیلک، مقبره شوش دانیال و...) در ایران هستند و این اشیا از چنین بناهایی سرقت شدهاند.
خروج آثار تاریخی ایران به مقصد فرانسه یکی به موجب اجازهنامه ناصرالدینشاه به ماسل دیولافوا در سال ۱۲۶۳خورشیدی است و دیگری به موجب امتیازی که در دو مرحله طی سالهای ۱۲۷۴ و ۱۲۷۷(دوره مظفرالدین شاه قاجار) به «هیات انجمن علمی فرانسه» واگذار شد.
حتی وقتی مجلس شورای ملی در سال ۱۳۰۶(دوره پهلوی اول) امتیاز اخیر را ملغی اعلام کرد، کماکان به فرانسویان اجازه داد که به حفاری در شوش ادامه دهند و برخی آثار را با خود ببرند. همچنین در مواد ۱۲ تا ۱۴ قانون حفظ آثار ملی، مصوب 12/8/1309حفاری تجاری در محوطههای باستانی به رسمیت شناخته و مقرر شد که نیمی از اشیای مکشوفه متعلق به کاشف باشد.
خروج پارهای اشیای تاریخی از کشور توسط هیاتهای خارجی بین دهه ۱۳۱۰ تا ۱۳۵۰ بر پایه همین قانون بوده است. جالب اینکه قانون مزبور هنوز رسمیت دارد و در دعاوی حقوقی مربوط به میراث فرهنگی مورد استناد قرار میگیرد.
منتها دولت ایران از دهه ۱۳۵۰ موارد مربوط به حفاری تجاری را مسکوت گذارده است. اوج غارتگری فرانسویها از میراث فرهنگی ایران در دوره رضاشاه پهلوی و با موافقت مجلسی صورت گرفت که او را روی کار آورده بود.
در ۹ اردیبهشت ۱۳۰۷ مجلس شورای ملی پیشنهاد دولت برای استخدام «آندره گدار» فرانسوی بهعنوان مدیرکل آثار باستانی، کتابخانه، موزه و اشیای عتیقه ایران را به تصویب رساند. این مصوبه پنج سال بعد در ۱۲ آذر ۱۳۱۲ و پنج سال پس از آن در ۱۲ اسفند ۱۳۱۷ برای یک دوره پنج ساله جدید تمدید شد.
به عبارتی یک فرانسوی در زمره مسئولان ایرانی در آمد و مسئولیتهایی را که معادل امروزیشان شامل معاونت میراث فرهنگی و گردشگری ریاستجمهوری و ریاست کتابخانه ملی است، یکجا به دست آورد.
آمریکا
دکتر مجد نویسنده کتاب «تاراج بزرگ»، بعد از دیدار از چند موزه آمریکایی مینویسد: «من از موزههایی مانند موزه هنر در نیویورک و موزههای متعدد اسمیتسونیان در واشنگتن دیدن کردهام. امری که در همه آنها مرا بینهایت به حیرت انداخت این بود که موزههای مذکور تقریبا تمام آثار باستانی و مصنوعات هنری ایران را در فاصله زمانی 1925 تا 1941 تصاحب کرده بودند. بهویژه متوجه شدم موجودی عظیم اشیای دوران ساسانی و اسلامی ازجمله سفالینههای به غایت منحصربهفرد و ارزشمند نیشابور در موزه متروپولیتن همگی در دهه 1930 به تملک این موزه درآمدهاند. یک محراب بزرگ 1400 ساله از جنس کاشی لعابی متعلق به اصفهان بیش از سایر اشیا توجهم را به خود جلب کرد. این محراب نیز در همان دهه 1930 به این موزه منتقل شده بود اما اثر هنرمندانهای به این بزرگی که حدود 1300 سال در یکی از مساجد اصفهان آرام گرفته بود چگونه از نیویورک سردرآورده است؟»
نفوذ آمریکا در ایران و خیز برداشتن آنها برای غارت اشیای باستانی ایران با نزدیک شدن به دهه 30 شمسی هر روز قوت بیشتری میگرفت. فشارهای دیپلماتیک آمریکا بر فرانسه در نهایت منجر به عقد قراردادی بین ایران و فرانسه در 18 اکتبر 1927 شد.
طبق این قرارداد فرانسویان متعهد شدند که از حقوق خود در معاهده 1900 دست بکشند. یکی از افرادی که نقش بسزایی در لغو انحصار فرانسه در آثار باستانی ایران داشت آرتور پوپِ آمریکایی بود. او که اطلاعات فراوانی از فرهنگ و هنر اسلامی داشت در سال 1304 وارد ایران شد و در پی رفتوآمدها و تلاشهای فراوانش برای معرفی هنر ایران، به رضا شاه نزدیک شد و مورد حمایت او قرار گرفت.
پوپ در مدت اقامت و حضور خود در ایران اقدام به خارج کردن آثار ارزشمندی از ایران کرد که خروج این آثار با کمک سفارت آمریکا در ایران و از طریق ارسال بستههای دیپلماتیک انجام میشد.
دزدیهای باند پوپ در ایران به قدری واضح بود که یکی از مهندسان معماری آمریکایی به نام مایرون اسمیت به دزدیده شدن محرابی 1300 ساله در مدرسهای مذهبی در اصفهان و فروختن آن به موزه هنر متروپولیتن نیویورک توسط پوپ و باندش اشاره میکند:
«در طول چند سال گذشته پوپ و دستیارانش با آنچه به نظر میآمد تحقیقات علمی در مورد منشا محرابی مهم است – که به تازگی به تملک موزه متروپولیتن در آمده – به گدار فضای گستردهای برای جولان دادهاند. مقامات ایرانی و بازاریان هم میدانند که این محراب را دلال عتیقهای بدنام به نام رابنو به دستور پوپ از مدرسه امامیه اصفهان دزدیده است.»
با وجود دزدیهای فراوان پوپ در ایران و در کمال تعجب، رضاشاه در سال1931 از او و در سال 1935 از همسرش با اعطای مدال ویژهای به خاطر خدماتشان در زمینه حفظ بقایای آثار تاریخی ایران، تقدیر کرد. پوپ علاوهبر حمایت مستقیم رضاشاه از حمایتهای محمدعلی فروغی و پسرش محسن فروغی نیز بهرهمند بود و بسیاری از دزدیهای خود را با پشتیبانی این دو نفر انجام میداد.
انگلستان
اگر آمریکاییها و فرانسویها برای غارت اشیای عتیقه ایران، حکومتهای وقت این کشور را مجبور به امضای قراردادهای ننگین کردند، انگلیسیها حتی یک قرارداد ساده هم در اینباره امضا نکردند و آثار باستانی ما را رسما دزدیدند و با خودشان بردند.
کوه نور و دریای نور که جزء غنایم جنگی نادرشاه از هند بودند و با ارزشترین جواهرات جهان در طول تاریخ هستند، تنها یکی دو مورد از سرقتهایی هستند که انگلیسیها از ایران انجام دادند و نگاهی به موزههای بزرگ انگلستان نشان میدهد طی حدود ۱۵۰ سال اخیر چه اتفاق هولناکی در این زمینه برای ایران توسط انگلیسیها رقم خورده است.
دزدیهای انگلیسیها از آثار باستانی ایران، چون براساس تفاهمنامهای با کشور ما نبود، بعد از انقلاب هم همچنان ادامه پیدا کرد. این وضعیت آنچنان ادامه یافت که سرانجام دولت ایران در سال ۱۳۷۹ خرید و فروش انواع فلزیاب را در ایران ممنوع کرد.
فلزیاب عمدهترین وسیلهای بود که توسط آن به محل دفن اشیای عتیقه میشد دسترسی پیدا کرد. اما ممنوعیت خرید و فروش فلزیاب هم باعث نشد که انگلیسیها پا پس بکشند و در سال ۱۳۸۳ سرقت بزرگی از آثار تاریخی ایران صورت گرفت که مربوط به یکی از کهنترین تمدنهای تاریخ بشری بود.
تمدن تاریخی جیرفت یا همان شهر دقیانوس مربوط به هزاره سوم قبل از میلاد مسیح مملو از رازهای سر به مهری است که به دلیل متوقف شدن طرحهای باستانشناسی و کاوشهای تاریخی و همچنین کندی در رمزگشایی الواح به دست آمده در این محوطه، همچنان در پردهای از ابهام به سر میبرند.
نام تمدن ارت که مردم محلی از آن بهعنوان تمدن دقیانوس یاد میکنند، از زمانی بر سر زبانها افتاد که غارتگران میراث تاریخی به جان این محوطه تاریخی افتادند. از این محوطه بهعنوان قبرستان تاریخی مطوطآباد یاد میشود.
پس از اینکه دشتهای جیرفت سوراخ سوراخ شد و تعداد قابل توجهی از اشیای منحصربهفرد تمدن چند هزار ساله ارت به دست غارتگران افتاد، در نهایت مسئولان در آن زمان از حفاریهای غیرمجاز جلوگیری کردند و با اقدامات انجام شده بخشی از این اشیا را از غارتگران بازپس گرفتند اما بخش قابل توجهی از این آثار نیز به تاراج رفت و در این میان 18 شئ منحصربهفرد از کشور انگلستان و شهر لندن سر درآورد و در معرض حراج در یکی از گالریهای حراج آثار تاریخی بریتانیا قرار گرفت.
با پیگیریهای میراث فرهنگی و سفارت ایران و شکایت از گالری، از حراج این آثار جلوگیری شد و بالاخره پس از گذشت هفت سال از شکایت ایران، سرانجام در دوازدهم آبان ماه سال 90 این 18 شئ تمدن ارت دراختیار سفارت ایران در لندن قرار گرفتند.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۹۵۱۷۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قدردانی از هنرمندان در یک پایگاه مهم موسیقی/ خاطراتی که زنده شد
به گزارش خبرگزاری مهر، خانهموزه معین و امیرجاهد روز یکشنبه شانزدهم اردیبهشت به مناسبت چهل و هفتمین سالروز درگذشت محمدعلی امیرجاهد هنرمند برجسته موسیقی ایران، میزبان مهدخت معین (فرزند دکتر معین و نوه استاد امیرجاهد) و همچنین جمعی از هنرمندان موسیقی بود.
در ابتدای این مراسم، مهآبادی مجری برنامه ضمن خوشامدگویی، از حمیدرضا نوربخش مدیرعامل خانه موسیقی ایران برای ایراد سخنرانی دعوت بهعمل آورد.
حمیدرضا نوربخش در ابتدا ضمن خوشامدگویی به حضار گفت: ما امروز دور هم جمع شدیم تا یاد و خاطره هنرمندی بزرگ را گرامی بداریم که حق بسیار بزرگی بر گردن فرهنگ و هنر این سرزمین و هم در شعر و ادب و در موسیقی دارد. به هر حال این منزل و بنا بزرگانی را در خودش دیده است. یادگار ارجمند این هنرمند خانم مهدخت معین فرمودند که هر وقت که در این منزل حضور پیدا میکنم، از نو شکفته میشوم و خاطرات حضور هنرمندان برایم زنده میشود و انرژی و نیروی تازهای دریافت میکنم.
موزهای در جنوب شهر که پایگاه مهم موسیقی تهران است
وی ادامه داد: در این منزل بزرگانی رفت و آمد داشته و آثار ارزشمندی در این مکان تولید و یا اجرا شده و فکر میکنم به نوعی با تمام این عزیزان همنفس هستیم. خوشحالم که این مکان یکی از پایگاههای مهم فرهنگی و هنری شهر است با اینکه در منطقهای واقع شده که شاید گذر عده زیادی از ما به این منطقه نیافتاده است، اما زمانی که بهانههای این چنینی برای دورهم جمعشدن با اهالی فرهنگ و هنر پیش میآید، با عشق و علاقه در این منزل حضور پیدا میکنیم. هر زمانی هم که اخباری مبنی بر رخداد اتفاق ناگواری برای این مجموعه میشنویم، از اعماق وجود ناراحت میشویم اما به هر حال در حال حاضر یکی از پایگاههای مهم موسیقی شهر تهران، خانه موزه دکتر معین و استاد امیرجاهد است که این موضوع، مایه مباهات و امید برای اهالی فرهنگ و هنر کشور است. در این مرکز، نسلی تربیت میشوند که پرچمداران آینده موسیقی کشور هستند.
نوربخش افزود: بهانه امروز و امشب، چهل و هفتمین سالروز درگذشت بزرگمرد موسیقی ایران استاد محمدعلی امیرجاهد ما است. استاد امیرجاهد نیازی به توصیف ندارد و ما از دوره قاجار به بعد، بعد از عارف و شیدا، تعداد انگشتشماری تصنیفساز برجسته داریم. یکی از نامهای درخشانی که همواره بر تارک موسیقی ایران میدرخشد، استاد محمدعلی امیرجاهد هستند که تصانیف پرشمار و ماندگاری که نسلهای مختلف آنها را زمزمه میکنند و بارها با تنظیمهای مختلف بازتولید و بازاجرا میشود و نسلهای آینده نیز آنها را بازتولید خواهند کرد. اینها تماما از ذهن و ضمیر بزرگمردی مانند امیرجاهد تراوش شده و بسیار ارجمند و عزیز است. به دلیل اینکه آهنگسازان و تصنیف سازان ما عمدتا موسیقیدانانی بودند که شاعر نبودند و تعدادی کم بودند که شعر و موسیقی را تولید کردند. عارف قزوینی، علیاکبر شیدا و استاد امیرجاهد موسیقیدانانی بود که هم ترانهسرا و هم آهنگساز بودند به همین علت نیز آثاری که تولید کردند، شنیدنی هستند. در حال حاضر شنیدهایم که شهردار محترم منطقه ۱۴ تغییر کرده و جناب شهرابی فراهانی سکان این منطقه را عهدهدار شدهاند که در مراسم حضور ندارند و امیدوارم نگاه ایشان بسیار ویژه باشد و کمبودهای قبل جبران شود.
قدردانی از هنرمندی که بر موسیقی و ادبیات اشراف کامل داشت
پس از صحبتهای حمیدرضا نوربخش، هاتف شرار هنرمند روشندل و شاگرد مرحوم اکبر گلپایگانی روی صحنه آمد و زندگینامه محمدعلی امیرجاهد را شرح داد و افزود: ما قبل از زمان قاجار، ضربیخوانیها و تصانیفی را داشتیم و داریم که مشخص نیست چه کسانی آنها را سروده و یا ساختهاند اما از زمان مرحوم شیدا و عارف این مسایل آغاز شد و مرحوم شیدا اغلب آثارشان عاشقانه است و مرحوم عارف نیز آثار اجتماعی، سیاسی و حتی عاشقانه دارد اما عاشقانههای مرحوم عارف به سیاست و اجتماع روزگار خودش پهلو میگذارد.
وی افزود: ملودیهایی که مرحوم شیدا و عارف ساختند، در عین حال که بسیار پر مغز و پر معنا و بر اساس ردیفها و دستگاههای خودمان است، بسیار دلانگیز و در عین حال بسیار ساده نیز هستند و به ندرت پیش میآمد که این ۲ عزیز قطعات بسیار پیچیدهای را ساخته باشند. اما بعد از این ۲ بزرگوار، به محمدعلی امیرجاهد میرسیم که آثار وی، تلفیقی از آثار مرحوم شیدا و عارف است که هم آثار عاشقانه و هم آثار اجتماعی، سیاسی دارد. امیرجاهد جدای از اینکه تلفیق شعر و موسیقی را رعایت میکرد، به فکر تقطیع نیز بود و شما زمانی که آثار امیرجاهد را با شعر دیگری نیز میگذارید، قابل اجرا و مشخص است که بر ادبیات و ردیف و دستگاههای موسیقی اشراف کامل دارد.
پس از صحبتهای هاتف شرار، این هنرمند به همراه صابر الهدادیان (نوازنده تار) و امیر کریمی (نوازنده تمبک) ساز و آواز و یک قطعه از آثار امیرجاهد را اجرا کردند.
خاطره دختر استاد فقید از حضور فرامرز پایور در حیات یک خانه قدیمی
پس از اجرای هاتف شرار، مهدخت معین نوه محمدعلی امیرجاهد گفت: در ابتدا از حمیدرضا نوربخش و مهدی مساح بیدگلی تشکر میکنم که در سالهای اخیر در مسایل مربوط به این خانهموزه فعال هستند و در رونق و توسعه آن کوشا هستند و خانهموزه به صورت تخصصی خصوصا در اجرای برنامههای موسیقی درآمده است. همانطور که آقای نوربخش گفت، هنرمندان و استادان موسیقی بزرگی در این خانهموزه رفت و آمد داشتند. استاد صبا بارها از صبح روزهای جمعه تا غروب آن روز با استاد امیرجاهد کار میکردند و نتهای تصانیف استاد امیرجاهد را استاد صبا مینوشتند. نتهایی که ۲ جلد دیوان امیرجاهد وجود دارد، تمام آنها توسط استاد ابوالحسن صبا نوشته شدهاند.
وی ادامه داد: خاطرم هست که استاد پایور به همراه برخی از هنرمندان و همینطور استاد امیرجاهد در روزهای تابستان در حیاط این خانه به نواختن سنتور میپرداخت. بعدها استاد امیرجاهد مدت زیادی گرفتار سالنامه پارس بود و پس از آن نیز مشغول تالیف ۲ جلد دیوان شد. البته آقای هاتف شرار در زمینه زندگینامه استاد امیرجاهد خصوصا تصنیفسازی ایشان مطالب تخصصی و جدیدی را ارایه کرد که برای بنده نیز جالب بود.
مهدخت معین در پایان یادآور شد: کمپانی فرانسوی پولیفون اثر «نرگس مست» را اجرا کردند که یکی از شاهکارهای استاد امیرجاهد است که این اثر، یک اثر بسیار زیبایی است و با یک صدای بسیار قوی و دلپذیر اجرا شده است.
اجرای نقالی به سرپرستی الهه تاجیک و هنرنمایی الهه تاجیک، سارینا سیفی، حلما یارمحمدی و پرسام علیزاده از دیگر بخشهای این مراسم بود.
پس از اجرای نقالی، گروه موسیقی «استاد امیرجاهد» به خوانندگی سیدرضا طیبی و نوازندگی حسین روزبهانی (تار)، سعید میرزاحسینی (نی) و امیر کریمی (تمبک) روی صحنه آمدند و قطعاتی از این هنرمند برجسته را اجرا کردند.
در بخش پایانی این مراسم، مجری برنامه از حمیدرضا نوربخش (مدیر عامل خانه موسیقی و عضو هیاتمدیره خانه موزه دکتر معین و استاد امیرجاهد)، مهدخت معین (فرزند معین و عضو هیاتمدیره خانه موزه)، حمیدرضا عاطفی (رییس کانون پژوهشگران خانه موسیقی و عضو هیاتمدیره خانهموزه)، کارمین صراف (نوه امیرجاهد و عضو هیاتمدیره خانهموزه)، بیدگلی (عضو هیاتمدیره کانون مدرسان خانه موسیقی ایران و رییس هیاتمدیره خانهموزه) دعوت کرد تا روی صحنه آمده و با حضور آنها از پوستر ششمین دوره جشنواره ملی موسیقی امیرجاهد رونمایی شود.
در بخش بعدی برنامه از سوسن اصلانی، محمد میرزاخانی، اسماعیل خلج، بهرام گودرزی، ژیوار شیخ الاسلامی و همچنین سیدرضا اسماعیلی (معاون اسبق اجتماعی و فرهنگی شهرداری منطقه ۱۴) دعوت شد تا در کنار سایر هنرمندان از مدرسان نمونه سال ۱۴۰۲ خانهموزه دکتر معین و استاد امیرجاهدبه جهت دریافت رتبه برتر هنرجویان خود در جشنواره موسیقی امیرجاهد، جشنواره خوشنویسی امام علی (ع) و جشنواره ملی استاد معین و همچنین رعایت آیتمهای مدنظر طبق آییننامه داخلی خانهموزه قدردانی شود.
علی تحریری (نوازنده سنتور)، سیدرضا طیبی (آواز)، حسین باباخانی تیموری (خوشنویسی)، محسن میرحسینی (خوشنویسی)، مهدیه رضازاده (ویولن)، امیرحسین طریقت (تمبک)، زهره حدادی (پیانو)، مرتضی میر (دف)، نعیمه باقری (خوشنویسی)، الهه تاجیک (نقالی)، آمنه خدادادی (گیتار)، مهدی مساح بیدگلی (تئوری موسیقی)، مرجان راغب (سنتور) و آرمین رهبر (تذهیب) از هنرمندان و مدرسان منتخب سال ۱۴۰۲ خانهموزه بودند که قدردانی ویژهای از این هنرمندان به عمل آمد.
کد خبر 6098037 علیرضا سعیدی