بزرگداشت روز جهانی حافظ در بوسنی وهرزگوین+عکس
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۰۳۵۰۵۶
به گزارش ایکنا؛ محمود حیدری، سفیر جمهوری اسلامی ایران در بوسنی در این نشست که دیروز(20 مهرماه) همزمان با روز جهانی حافظ در سارایوو برگزار شد، گفت: امروز همزمان با روز بزرگداشت لسان الغیب حافظ شیرازی شایسته است یادی از استاد فقید زبان و ادبیات فارسی مرحوم دکتر بشیر جاکا داشته باشیم و از اقدام برجسته ایشان در ترجمه بوسنیایی دیوان حافظ قدردانی کنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حیدری افزود: اندیشمندان و شعرای بزرگی چون حافظ ترویج دهندگان والاترین مفاهیم عرفانی و ارزشهای الهی و انسانی بودهاند و جوامعی که از عرفان و اشعار زیبای حافظ بهره گیرند هرگز تحت تأثیر جریانات تکفیری و تروریستی قرار نخواهند گرفت.
سفیر کشورمان اضافه کرد: ترجمه دیوان حافظ به عنوان یک اثر فاخر در سابقه روابط فرهنگی دو کشور جایگاه ماندگاری دارد و مناسب است در معرفی هرچه بیشتر این اثر ارزشمند کوشا باشیم و همواره این بیت از اقبال لاهوری را به یاد داشته باشیم که گفته است: «شعر را مقصود اگر آدمگری است ... شاعری هم وارث پیغمبری است».
بنا به گزارش سفارت ایران در سارایوو، در ادامه ریحانه جاکا همسر مرحوم دکتر بشیر جاکا ضمن قدردانی از این ابتکار سفارت گفت: مرحوم جاکا دهه پایانی عمر خود را صرف ترجمه دیوان حافظ کرد و بزرگترین آرزوی وی آن بود که این اثر مهم در جامعه بوسنیایی منتشر شود.
همسر دکتر جاکا افزود: مرحوم جاکا ایران را وطن دوم خود میدانست و ترجمه دیوان حافظ را یک وظیفه فوق العاده برای معرفی معارف و اندیشههای اسلامی ایرانی در منطقه بالکان قلمداد میکرد
وی تصریح کرد: ترجمه بوسنیایی دیوان حافظ یک سال بعد از وفات همسرم به چاپ رسید و چون او بیش از هر چیزی در زندگیاش در انتظار دیدن این اثر فاخر بود، سنگ مزار وی را با طرح روی جلد ترجمه بوسنیایی دیوان حافظ منقوش کردهایم.
کاظم ذوقی بارانی مدیر موسسه ابن سینا نیز گفت: در سفر مقام معظم رهبري در دوران رياست جمهوريشان به سارایوو در سال 1368 ، مرحوم بشير جاكا به عنوان مترجم معظم له را همراهي ميكردند و در پايان مقام معظم رهبري با اهداء يك جلد ديوان حافظ به دکتر جاكا به وي توصيه فرمودند كه با ترجمه اين اثر ارزشمند، نام خود را در تاريخ ادبيات ايران و بوسني جاودانه كنند.
وی افزود : بر همين اساس ديوان حافظ ابتدا به وسيله دکتر جاكا به صورت نثر ترجمه و سپس به وسيله دو تن از شعراي نامدار و مسلمان بوسنيايي به نظم درآمد و سپس توسط يكي از ويراستاران مشهور بوسنی ويرايش شد و با بهرهگيري از نقاشيهاي استاد فرشچيان و كتب خطي موجود در كتابخانه «غازي خسرو بيگ» سارایوو صفحهآرایی و به زينت طبع آراسته شد.
آسمیر کویوویچ از شاعران برجسته بوسنیایی نیز گفت: زمانیکه در پروژه بزرگ دیوان حافظ از من دعوت به همکاری شد؛ حالتی از افتخار و نگرانی توامان بر من غلبه کرد؛ افتخار از مشارکت در پروژهای که نام حافظ بزرگ بر آن نقش بسته و حضور در آن موجب سربلندی هر فردی است و نگرانی از اینکه مبادا در انتقال مفاهیم پیچیده و چندلایه این دیوان آن طور که باید موفق نباشم.
خانم موبینا موکر از دیگر حاضران در جلسه نیز گفت: الگوبرداری شعرای بوسنیایی از شعرای ایرانی در سرودن شعرهای معنوی و یا سرودن شعر به زبان فارسی، از نشانههای جایگاه بالای معنویت در اشعار فارسی است که در واقع زبان مشترک میان ملتهاست و سنت حافظ خوانی و تفسیر اشعار این شاعر بزرگ در هشتاد سال گذشته در بوسنی رواج داشته است.
در پایان این دیدار لوح تقدیر و هدایایی از سوی سفیر جمهوری اسلامی ایران به همسر و فرزند استاد فقید بشیرجاکا و یکایک دست اندرکاران ترجمه و انتشار این اثر فاخر اهدا شد.
گفتنی است که ترجمه دیوان حافظ به زبان بوسنیایی که توسط موسسه علمی پژوهشی ابن سینا در سارایوو انتشار یافته است و در سال 1389 به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد.
انتهای پیام
منبع: ایکنا
کلیدواژه: ایکنا بوسنی روز حافظ قرآن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۰۳۵۰۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انتشارات علمی و فرهنگی چگونه از عرش به فرش رسید؟
مهمترین عامل فاصله گرفتن انتشارات علمی و فرهنگی از روزگار درخشان خود، نامش بود؛ نامی که سبب شد مدیرانش از خاطر ببرند که شأن نزول این مرکز برای چه بوده است. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، انتشار تصویری از بسته بودن کتابفروشی علمی و فرهنگی در خیابان انقلاب، بار دیگر حواشی پیرامون این نشر با سابقه را پررنگ کرد. هرچند قاسم صفایینژاد، مدیر این انتشارات، در گفتوگو با تسنیم، خبر تعطیلی آن را تکذیب و اعلام کرد که تعطیلی کتابفروشی فقط چند ساعت بوده است، اما حرف و حدیثها درباره این نشر به اتمام نرسیده است.
انتشارات علمی و فرهنگی چگونه متولد شد؟
در سایت این انتشارات درباره تاریخچه آن آمده است: انتشارات دیرپای علمی و فرهنگی از ادغام دو مؤسسۀ انتشاراتی پیشگام و سرآمد نشر در ایران به نامهای «بنگاه ترجمه و نشر کتاب» و «مؤسسه انتشارات فرانکلین» پدید آمده است. مؤسسه خصوصی «بنگاه ترجمه و نشر کتاب» در سال 1332 تأسیس شد و با مدیرعاملی بزرگانی همچون احسان یارشاطر و معاونت شخصیتهایی مثل عبدالحسین زرینکوب و ایرج افشار ادامۀ حیات داد. از گونۀ آثار ماندگار بنگاه ترجمه و نشر کتاب مجموعهای با نام «میراث ایران» بود که آثار معروف ادب فارسی را به زبانهای دیگر ترجمه میکرد. دیگر اثر شناخته شدۀ بنگاه ترجمه و نشر، انتشار دایرهالمعارفی با نام دانشنامۀ ایران و اسلام بود که تا سال 1360 تعداد 10 جلد از آن منتشر شد. ترجمۀ تاریخ طبری و نیز شروع انتشار دانشنامۀ ایرانیکا به پیشنهاد احسان یارشاطر از دیگر آثار ماندگار بنگاه چاپ و نشر است.
مؤسسه فرانکلین ایران نیز در سال 1333 به مدیریت همایون صنعتیزاده بنیان نهاده شد. فرانکلین ایران که شعبهای از مؤسسه فرانکلین بینالمللی بود، پس از مدتی با توسعۀ کارهای خود از شعبۀ مرکزی در نیویورک استقلال مالی و کاری پیدا کرد. شیوهٔ کار این نهاد فرهنگی به ابتکار صنعتیزاده این بود که پس از قرارداد با ناشر، کلیۀ امور مربوط به چاپ از ترجمه و ویرایش گرفته تا تصحیح و غلطگیری و هزینۀ تبلیغات و حتی پرداختِ اجرت نقاشی پشت جلد را برای ناشر انجام میداد. کار تا آنجا پیش رفت که مؤسسه فرانکلین علاوه بر مسئولیت چاپ کتابهای درسی کشور، در سال 1337 کتابهای درسی کشور افغانستان را هم منتشر میکرد.
پایهگذاری ویرایش، ارزیابی و نظارت بر ترجمهها، احداث کارخانۀ کاغذ پارس برای رفع مشکل تأمین کاغذ، بنیانگذاری سازمان کتابهای جیبی، تهیۀ 500 کتابخانه برای مدارس دولتی، بنیانگذاری مؤسسۀ دفتر لغت فارسی به سرپرستی دکتر مینوی و زرینکوب، کمک به ایجاد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تهیۀ طرح مبارزه با بیسوادی برای بزرگسالان، ساخت مرکز تکنولوژی آموزشی برای تهیۀ فیلم و کمک به پاگرفتن کتابخانۀ دانشگاه صنعتی شریف از گونه شواهد این توسعه، پیشگامی و خیرگستری فرانکلین بود.
انتصاب عجیب در قدیمیترین مؤسسه انتشاراتی کشورمؤسسه فرانکلین در این مدت از سال 1332 تا 1356 نزدیک به 2000 عنوان کتاب چاپ کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی بنگاه ترجمه و نشر کتاب در اواخر سال 1360 به شرکت انتشارت علمی و فرهنگی تبدیل شد. مؤسسه فرانکلین نیز که در سال 1356 «سازمان آموزشی نومرز» نام گرفته بود، ابتدا به «شرکت انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی» تغییر نام داد و سپس در سال 1372 در شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ادغام شد. انتشارات علمی و فرهنگی که در آن زمان دیگر به نهاد نشری پُخته و آزموده تبدیل شده بود، از سال 1380 تصمیم گرفت با هدف توسعه و گسترش فعالیتهای اجرایی سه شرکت مجزا و وابسته را به نامهای «شرکت چاپ و نشر کتبیه»، «شرکت بازرگانی کتاب گستر» و «شرکت فرهنگفیلم تهران» در زیرمجموعه خود تعریف کند. اما چرا یک مرکز نشر با این پیشینه امروز با انتشار یک خبر، تا مرز تعطیلی پیش میرود؟
علمی وفرهنگی از کجا به کجا رسید؟!
حاشیههای انتشارات علمی و فرهنگی در سالهای اخیر کم نبوده است؛ از انتخاب مدیران سیاسی و حلقههای نزدیک به ستادهای انتخاباتی چپ و راست گرفته تا تجمع اعتراضی کارمندان و ... .
به نظر میرسد میتوان روند افت کیفی و کمی انتشارات را در چند مورد، خلاصه کرد. نخست مشکلات مالی این نشر دیرپاست. وابستگی مالی انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ دفترچههای بیمه و کسب درآمد از این طریق، از جمله این عوامل است. احتمالاً انتشار خبر قطع چاپ این دفترچهها برای صاحبان این نشر بیش از هر کس دیگری گران آمد. این وابستگی که منجر به تزریق میلیاردها تومان در هر سال به انتشارات شده بود، این مرکز را از فکر برنامهریزی برای تأمین اعتبارات مالی از طرق دیگر بازداشت.
قطع این شاهراه حیاتی در زمانی صورت گرفت که کاغذ برای هر ناشری به یک معضل لاینحل تبدیل شده و انتشارات قراردادهای متعددی داشت که نسبت به انجام آنها متعهد شده بود. کار تا جایی پیش رفت که به ناگزیر با برخی از نویسندگان برای انتخاب تأخیر در چاپ یا فسخ قرارداد مذاکره صورت گرفت. بدهیهای بیمهای متعدد که به گفته صفایینژاد، بعضاً از سال 69 باقی مانده بود و بدهی به پدیدآورندگان و افرادی که از این مجموعه جدا شده بودند، کار را بیش از پیش برای علمی وفرهنگی سخت و کلاف این نشر را سردرگمتر از هر زمان دیگری کرد.
گذشته از این، عامل دوم را میتوان در انتخاب مدیران اشتباهی جستوجو کرد؛ مدیرانی که با بده بستانهای سیاسی قدم در این مرکز فرهنگی گذاشتند و هرچند انتشارات علمی و فرهنگی را یک بنگاه اقتصادی توصیف کردند_که از وجهی میتواند درست باشد_ اما هیچ راهکار اقتصادی برای خروج از این بحران ارائه نکردند.
اما در کنار همه این موارد، شاید مهمترین عاملی که سبب شد علمی و فرهنگی از روزگار درخشان خود فرسنگها فاصله بگیرد، نامش بود. نام انتشارات علمی و فرهنگی آنقدر بزرگ بود که مدیرانش زیر سایه آن آرام بگیرند و این نشر در یک انفعال فرهنگی و اقتصادی به کار خود ادامه دهد. نگاهی به فهرست آثار منتشر شده حداقل در یک دهه گذشته شاید مؤید این امر باشد و ما را به این نتیجه برساند که علمی و فرهنگی همچنان از چاپ مجموعه ادبیات کلاسیک خود ارتزاق میکند. آثار جریانسازی که در این سالها منتشر شده باشد، به شمار انگشتان دست هم نمیرسد.
از سوی دیگر حضور کمرنگ در بسترهای جدید کتاب و نداشتن برنامهای مشخص در این زمینه در دورههای گذشته، علمی و فرهنگی را از یک ناشر بهروز و کارآمد به یک نشر منفعل گوشهنشین تبدیل کرد؛ آن هم در شرایطی که طی پنج سال گذشته اقبال مخاطبان ایرانی به استفاده از این فضا بیش از کتابهای کاغذی برآورد شده است.
با در نظر گرفتن این شرایط است که میتوان مدعی شد مدیران این مجموعه در سالهای اخیر در زیر سایه همین نام بزرگ از خاطر بردند که شأن نزول آن برای چه بوده است. در نهایت از انتشارات علمی و فرهنگی فقط یک نام و برند باقی ماند؛ مانند کانون پرورش فکری، حوزه هنری و دهها مرکز و نهاد دیگری که میتوان به این فهرست افزود.
انتهای پیام/