به آقای روحانی پیشنهاد میکنم در اصلاح کابینه «سازمان محیط زیست» را هم در نظر بگیرند
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۰۴۷۸۰۸
به رغم آنکه نخستین دولت روحانی تلاش داشت خود را دولت زیست محیطی نشان دهد، در ادامه راه و با آغاز به کار دولت دوم روحانی، اتفاقاتی در سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان رقم خورد که بسیاری از فعالان و دوست داران این ععرصه را ناامید کرد؛ اتفاقاتی که البته متوقف نشدهاند و کماکان ادامه دارند.
رویدادهایی که موجب شده بسیاری از فعالان عرصه محیط زیست در کشورمان به صف منتقدان دولت بپیوندند و حتی خواستار تغییر ترکیب دولت در عرصه حفاظت از محیط زیست شوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گفتوگوی «تابناک» با وی در این خصوص را در ادامه میخوانید:
* در ابتدا میخواهم از شما درباره تغییرات اخیر در ترکیب سازمان حفاظت محیط زیست بپرسم که به زعم برخی، نومید کننده است. نظر شما در این باره چیست؟
- جامعۀ علمی از انتخاب آقای کاوه مدنی خیلی خوشحال بود؛ ایشان فرد تحصیل کردهای هستند و اغلب، از انتخاب ایشان استقبال کردند. حاشیههایی که برای ایشان به وجود آمد و موجب شد ایشان به خارج از کشور برگردند، موجب باعث شد که اکنون این معاونت حدود ۶ ماه باشد که خالی مانده است. برای من باعث تعجب است که میبینم سازمانی مثل سازمان محیط زیست که ارتباط تنگاتنگی با بخش آموزش و بخش مردمی و پژوهش دارد، معاونتش خالی بماند.
انتظار ما این بود که آقای کلانتری فردی در سطح آقای مدنی و یا بهتر را در این جایگاه بگذارد که بتواند از عهدۀ وظایفش بربیاید، اما در کمال تعجب دیدیم کسی آمد که تخصصش «بیوتکنولوژی پزشکی» است، هیچ ربطی به محیط زیست ندارد و دیدگاهش در تقابل با رویکرد امروزی محیط زیست در دنیاست. این نشان میدهد که آقای کلانتری به مسائل آموزش، پژوهش و مشارکتهای مردمی توجهی ندارند و تنها برای اینکه جایگاه معاونت خالی نماند، کسی را که تخصص بیوتکنولوژی دارد وارد سازمان کردهاند.
* فکر میکنید این انتخاب روی ماجرای تراریختهها تأثیری بگذارد؟
- مسئله مهم این است که آقای کلانتری حمایت خودش را از محصولات تراریخته اعلام کرده و حلقۀ مشاوران و دوستان ایشان همه از حامیان تراریختهها هستند. برای من خیلی عجیب است میبینم این جایگاه را، یعنی معاونتی که خیلی ارتباطی به ماجرای تراریختهها ندارد را هم به یکی از این حلقهها داده است. به نظر، ایشان نگاهشان تنها به حلقۀ دوستانشان است و تمایلی ندارند که نگاه درستی به محیط زیست کشور داشته باشند. این را میشود از کارنامه عملکرد ایشان در همین یک سال و نیم خدمتش نیز دریافت که نشان میدهد نه به متخصصان محیط زیست توجهی دارند و نه به صحبتها و اخطارهایی که میشود.
* منظورتان کدام هشدارها و اخطارهایی است که ایشان به آنها توجهی نکردهاند؟
- تعدادش خیلی زیاد است، از جمله صدور فله¬ای ارزیابیهای زیست محیطی است؛ وقتی ایشان به سازمان محیط زیست آمدند، تقریبا بالای نود درصد درخواستهایی را که سازمانها و وزارتخانههایی داده بودند که طرحهایشان مشکل داشت، تأیید کردند؛ از معدن کاوی در زیستگاه یوز گرفته تا احداث کارخانههای پتروشیمی در استانهای شمالی و مجوز احداث سدهای متعدد، مجوزهای انتقال آب و حتی توافقی که با شهرداری تهران کردند و بوستان پردیسان را به ایشان دادند. اینها نمونههایی است که ما میبینیم و نشان میدهد که ایشان تعصبی به محیط زیست ندارند.
ایشان گاهی وقتها حرفهای جالب و جنجالی هم مطرح میکنند که مورد توجه رسانهها هم قرار میگیرد و اثباتی بر مدعای وفق است. مثلا اخیرا اعلام کرده اند که «هشتاد درصد صنایع ما از نظر محیط زیستی استاندارد نیستند و عملا باید تعطیل شود»، اما در جملۀ بعدی نقض این را گفتهاند و تاکید کردهاند «ما باید با دولت همکاری کنیم که اشتغال ایجاد کند» و بر همین اساس، به هر طرحی که میآید، مجوز میدهد. ایشان به جای اینکه رئیس سازمان محیط زیست باشند که وظیفۀ نظارتی دارد، جای وزیر کار، وزیر صنایع، وزیر کشاورزی و یا حتی جای وزیر نیرو را گرفتهاند. اینها نشان میدهد که ایشان بیش از آنکه به سازمان محیط زیست آمده باشد تا کاری برای محیط زیست انجام دهد، آمده اند مشکلاتی را حل کنند که دولت تا به حال در زمینۀ طرحهایش با آنها مواجه بوده و بدنۀ سازمان محیط زیست و بخشی از مدیران در دورههای گذشته، در مقابل آن پروژهها مقاومت میکردند.
آقای کلانتری آمده و عملا این مقاومت را برداشته و گفته است هر کسی هر کاری میخواهد بکند، بکند! بر همین اساس از اول هم که آمدند، به استانها بخشنامه کردند و اختیارات کامل را به مدیرکل استانها دادند. این در حالی است که معمولا مدیر کل محیط زیست در استانها در مقابل استانداری، خیلی از وزارتخانهها و یا سازمانهای محلی قوتی ندارند و آنها خیلی راحت میتوانند مدیر کلهای محیط زیست را برای پروژههایی که در دست اجرا دارند، مجاب کنند.
* البته آقای کلانتری در خصوص انتقادهای مطرح درباره صدور مجوزها میگویند که برای جواب دادن به ارباب رجوع وقت مشخصی دارند و میبایست هر طوری شده طی مراحلی موافقت کنند و مدعی هستند که در دوره خانم ابتکار تعلل زیادی صورت گرفته بود که ایشان موظف به جبران بود.
- هنگامی که طرح گردشگری آشوراده در زمان خانم ابتکار مطرح شده بود، ما خیلی مخالفتهای جدی کردیم، نامه نگاری کردیم و حتی من شخصا خدمت خانم ابتکار رفتم و اعتراض کردم. حتی وقتی جایزۀ ملی محیط زیست را از آقای رئیس جمهور گرفتم، همان جا بالای سن گفتم «شما باید جلوی این پروژه را بگیرید و ما خواهیم ایستاد». وقتی این مسئله را با خانم ابتکار مطرح کردم، ایشان گفتند فشاری که دارد به سازمان محیط زیست وارد میشود خیلی سنگین است، ایشان نمیتواند بیش از این در مقابل این فشار مقاومت کنند و اگر بیشتر مقاومت کنند، این دیوار فرو میریزد. من به ایشان گفتم وظیفۀ شماست که مقاومت کنید.
کسانی که آقای کلانتری را آوردند، کسانی بودند که میخواستند این دیوار را فروبریزند و دیوار را هم فروریختند. ما به عنوان متخصصان محیط زیست، خانم ابتکار را هم فرد مناسبی برای این جایگاه نمیدانستیم، زیرا میگفتیم ایشان هم مقاومت لازم را در مقابل عوامل مخرب محیط زیست انجام نمیدهد، ولی نمیدانستیم که برای دولت، حتی تحمل خانم ابتکار هم غیرممکن بود؛ آنهم برای دولتی که مدعی است که دولت محیط زیستی است و در کشوری که به دلایل محیط زیستی، در پرتگاه سقوط قرار گرفته است.
از این رو میگویم پرتگاه که میبینیم در مسالۀ آب و ریزگردها به بحران برخورد کردهایم و آلودگی در شهرهایمان بیداد میکند. روزانه صد میلیون لیتر بنزین مصرف میکینم و دودش را به حلقوم کودکان و پدر و مادرهایمان فرو میبریم. بر این اساس است که میگوییم کسی که میآید و رئیس سازمان محیط زیست میشود باید با نگاه کاملا محیط زیستی به مسئله نگاه کند نه اینکه خودش بشود حامی صنایع آلوده کننده. آقای کلانتری شعارهای خوبی میدهد، ولی اینها در واقع حرف است و در عمل در راستای اهداف کسانی عمل میکند که مسئول این وضعیت نا به سامان محیط زیست کشور هستند.
* درباره قرقهای اختصاصی نظر شما چیست؟ برخی منتقدان بر این باورند که این قرق ها، مقدمۀ زمین خواری هستند چراکه دولت عرصههایی را به بهانۀ اینکه تکثیر و پرورش گونهها به اشخاص حقیقی واگذار میکند و عملا آنچه رخ میدهد، جذب گونهها از زیستگاههای مجاور است و در نهایت نابودی گونهها و پدید آوردن حق مالکیت برای دایر کنندگان قرق.
- تمام آمارها و اطلاعاتی که وجود دارد، نشان میدهد که جمعیت حیات وحش کشورمان در سه چهار دهۀ اخیر بیش از نود درصد و حتی به اعتقاد بعضی دیگر، بیش از نود و نه درصد کاهش داشته است. یعنی وضعیت حیات وحش کشورمان به گونهای نیست که بخواهیم به راحتی مجوز شکار صادر کرده و یا اینکه این عرصهها را به بخش خصوصی واگذار کنیم.
برخلاف اینکه مسئولان سازمان میگویند واگذاری مجوز قرقهای اختصاصی و شکارفروشی میتواند منجر به مشارکت جوامع بومی در عرصه حفاظت از گونههای حیات وحش شود، در دنیا به این نتیجه رسیدهاند که هم برای حمایت از جوامع بومی -که میتوانند پاسدار حیات وحش باشند- و هم برای اینکه بتوانیم درآمد ارزی را افزایش بدهیم، باید گونههای حیات وحش را «زنده» نگه داشت. آنها پی بردهاند که یک قوچ زنده میتواند با جذب توریست صدها برابر نسبت به قوچ شکار شده درآمد داشته باشد.
مشاوران آقای کلانتری تخصصی در این زمینه ندارند؛ مثلا میبینیم کسی که تخصصش بیوتکنولوژی پزشکی است و دستی هم در شکار دارد، مشاور آقای کلانتری شده است. یا میبینیم ایشان تمامی کسانی را در زمینۀ حیات وحش این کشور زحمت کشیدهاند یا در محیطهای دانشگاهی تلاش کردهاند را کنار میگذارد و به جای آنها کسی را منصوب میکند که هم گذشته شکارچیگری دارد و هم علاقمند به شکار است و میگوید ایشان بهترین متخصص محیط طبیعی کشور است!
نگاه حاکم بر محیط زیست کشورمان، نگاه بازاری به مسائل این حوزه است و این نگاه بازاری عاقبت خوشی ندارد، آنهم در کشوری که میدانیم فساد در ابعاد مختلف آن رشد کرده است. در چنین شرایطی اگر اجازه شکار و قرق بدهیم، ممکن است کار به مسائلی دیگری هم برسد و مثلا شاهد زمین خواری یا مسائل دیگر باشیم چراکه برخی با دریافت این مجوزها برای خود حقوقی غیرقابل بازگشت را متصور خواهند شد.
این را به خود آقای کلانتری هم گفتهام که میبایست با تقویت نیروی کارشناسی و تخصصی در سازمان محیط زیست، اول و قبل از هر امری، پروژه تعیین درجه تهدید گونههای جانوری و گیاهی در سطح بین المللی، ملی و استانی را تعریف کنند. این پروژه اگر همۀ متخصصان درگیر آن شوند، پنج سال وقت نیاز دارد تا به سرانجام برسد و پس از آن تازه خواهیم توانست بگوییم قوچ، میش و یا هر جانور دیگری در کشورمان در معرض تهدید نسل هست یا نه. اگر هست که هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم و اگر نبود، آن زمان میبایست ظرفیتی معین را مشخص کرده و بگوییم این امکان وجود دارد که مثلا ده قوچ را شکار کنیم.
اگر همه این کارها را کردیم، تازه مساله قیمت مطرح میشود که نباید ارزان باشد و بعد از آن، این مساله اهمیت دارد که بدانیم درآمد ناشی از آن قرار است کجا برود و صرف چه شود؟ آیا قرار است پول ناشی از فروش شکار به جیب گشاد دولت برود و معلوم نشود که قرار است چگونه خرج شود، یا میخواهد در جیب شرکتهای فعال در عرصه شکار فروشی برود یا به صندوقی سرازیر شود که مشخص نیست چه نظارتی بر آن وجود دارد؟ اینها باید به طور مشخص و قانونی حل شود.
* آیا همان گونه که برخی منتقدان میگویند، این قرقهای اختصاصی به تغییر اکوسیستم منجر میشود و زیستگاهها را جزیرهای میکند؟ آیا این جزیرهای کردن موجب نخواهد شد تا مثلا راحتتر مجوز معدن کاوی در مناطق حفاظت شده صادر شود؟
- کسی که قرق اختصاصی دایر میکند، در اصل به دامپروری مشغول است و دامپروری به این نحو هم رفتار طبیعی حیات وحش را مختل میکند. این کار علمی نیست و در دانش جدید محیط زیست پذیرفته نیست. بر اساس دانش امروزی ما حتی اجازۀ علوفه دادن به حیات وحش را هم نداریم و باید عواملی که باعث تهدید حیات وحش در زیستگاه طبیعی میشود را کاهش دهیم. علوفه دادن تنها در موارد بسیار خاص در مورد حیواناتی که بقایشان در خطر است انجام میشود و جدای آن در باغ وحشها این کار را میکنند؛ ضرورتی ندارد که این کار را با دایر کردن قرق اختصاصی گسترش دهیم. علم اکولوژی چنین تصمیمی را تأیید نمیکند.
چیدمان کابین دوم آقای روحانی از همان ابتدا هم دل کسانی را که به ایشان رأی دادند، آزرد. از جمله در انتخاب رئیس سازمان محیط زیست؛ حلقۀ اقتصاددانانی که اطراف آقای رئیس جمهور بودند و فاجعه حال حاضر را برای اقتصاد ملی ما ایجاد کردند، کسانی بودند که آقای کلانتری را به کابینه وارد کردند. آقای روحانی باید بداند که این اشتباهات به قیمت آسیبهای جدی به اقتصاد این کشور، اعتماد عمومی و محیط زیست منجر شده است. به این دلیل و از آنجایی که اخبار حکایت از آن دارند که ایشان تصمیم گرفتهاند که کابینه را اصلاح کنند، پیشنهاد من به ایشان این است که در اصلاح کابینه، سازمان حفاظت محیط زیست را در نظر داشته باشند.
منبع: تابناک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۰۴۷۸۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ببینید | یک باتری میتواند جنگل را به آتش بکشد
به گزارش همشهری آنلاین، در ویدئوی زیر، آتش گرفتن یک باتری را میتوانید مشاهده فرمایید. آتشی که میتواند یک جنگل سرسبز را به ویرانهای سوخته تبدیل کند.
بیشتر بخوانید:
در چه حالتی دایناسورها بار دیگر به چرخه حیات برمیگردند؟ کد خبر 849391 برچسبها باتری آتشفشان محیط زیست جنگل محیط زیست جهان محیط زیست ایران