چگونه حافظ قرآن شدم/ گفتوگو با آرزو سلامی به مناسبت روز عصای سفید
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۰۶۱۶۶۶
پدر و مادرم، همانطور که برای خواهرم دفتر و ماژیک میخریدند، برای من هم میخریدند. وقتی من و خواهرم نقاشی میکشیدیم و به پدرمان نشان میدادیم، ایشان به من میگفت که «بهبه، تو یک خروس کاکلزری با خودکار آبی کشیدهای». قرآن را با تشویقهای آلبوم محمد اصفهانی حفظ میکردم.
روز جهانی عصای سفید، به منظور پاسداشت و گرامیداشت دستاوردهای نابینایان که چه به گونهی مادرزادی نابینا زاده شدهاند و چه با بروز رخدادهای ناگوار و بر سر حوادث نابینا شدهاند، همه ساله در روز 15 اکتبر (23 مهر) جشن گرفته میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
استفاده از لفظ روشندل برای نابینایان مناسب نیست/ تفاوت نابینایان با یکدیگر در چیست؟
در ابتدا بهتر است بگویم که به نظرم باید این فرهنگسازی صورت بگیرد که هیچ وقت به نابینایان، روشندل نگوییم چرا که من فکر میکنم همه افراد، چه بینا و چه نابینا، وقتی که کار خوبی انجام بدهند، این کار خوب در باطن و ضمیرشان اثر خواهد گذاشت و بنابراین هر کسی میتواند روشندل باشد. به نظرم استفاده از این عبارت خیلی خوب نیست و شاید ترحمآمیز نیز باشد. به نظرم بهتر است که به جای این عبارت از لفظ نابینا استفاده کنیم. همچنین خیلی هم لازم نیست که یک چیزی را بزرگ کنیم و بگوییم که کسی که نابینا است، هوش بالایی دارد. نابینایان با همدیگر فرق دارند. کسانی را داریم که در گوشه خانه نشستهاند و هیچ کاری انجام نمیدهند و در مقابل، نابینایانی را داریم که خانواده از آنان حمایت میکند، پای در جامعه میگذارند، تحصیل میکنند و مانند بقیه افراد کارهای روزانهشان را انجام میدهند. در میان افراد بینا نیز چنین تفاوتی وجود دارد. برای مثال یک نفر با حمایت خانوادهاش تحصیلات میکند و شان و شخصیتی مییابد و در مقابل کسی هم هست که چین اتفاقی برایش رخ نمیدهد و تحصیلات انجام نمیدهد.
یک فرد نابینا، فقط بینایی ندارد و همه حسهای او مانند دیگران است/ تا زمانی که ما یک صدا و یک دل نباشیم، نمیتوانیم صدایمان را به گوش هیچ مسئولی برسانیم
به نظرم رسانههای ما باید فرهنگسازی کنند که یک فرد نابینا، فقط بینایی ندارد. او چشم، دست، عقل و ... دارد و نمیتوانیم نابینایی را به همه چیز ربط بدهیم. برای مثال، این که بگوییم چون طرف نابینا است، پس نمیتواند بفهمد و کارهایی خاص را انجام دهد، بسیار غلط است. گرامیداشت روز عصای سفید نیز بسیار خوب است. این که یک روز از 365 روز سال اختصاص به آسیبمندان بینایی دارد، بسیار خوب است اما باید اشاره کنم خود من هیچ انتظاری از مسئولین ندارم بلکه از نابینایان انتظار دارم که همگی یک صدا و یک دل بشویم تا بتوانیم مشکلات و حرفهایمان را به گوش همه مسئولین برسانیم. تا زمانی که ما یک صدا و یک دل نباشیم، نمیتوانیم صدایمان را به گوش هیچ مسئولی برسانیم چرا که آنان میگویند که حالا که نابینایان متحد نیستند، پس ما هم کار خودمان را انجام بدهیم. به نظرم، نابینایان اول از هر چیز باید برای رسیدن به اهداف اجتماعیشان تلاش کنند و بعدا به اهداف شخصیمان برسیم. باید تلاش کنیم تا خود را با محیط بینایان وفق بدهیم تا بیشتر موفق باشیم.
رفتار خانوادهام با من به گونهای بود که اصلا احساس نابینایی نکردم/ ماجرای نقاشی یک خروس کاکلزری
من به صورت مادرزاد نابینا بودم و از همان ابتدای تولد، بینایی نداشتم. در آن اوایل، مادر من از این موضوع ناراحت بود و بسیار غصه میخورد. این موضوع در حالی بود که خانواده مادری من یعنی پدربزرگ و مادر بزرگم از مادرم حمایت کردند. میخواهم این موضوع را به عنوان یک درس برای همه خانوادهها بگویم که وقتی یک مادری با چنین اتفاقی روبهرو میشود، خانواده او باید او را حمایت کنند و راهکارهای عملی برای بزرگ کردن آن فرزند ارائه بدهند. جالب است بدانید که خانواده من شامل پدر، مادر، دایی، عمو و ... به گونهای با من رفتار کردند که من اصلا احساس نکردم که نابینا هستم. من هیچگونه رفتار غیرعادی از آنان ندیدم. برای مثال، وقتی پدر و مادر من، برای خواهرم دفتر و ماژیک و ... میخریدند، برای من هم میخریدند. یا مثلا وقتی من و خواهرم نقاشی میکشیدیم و هر دو نقاشیهایمان را به پدرمان نشان میدادیم، ایشان به من میگفت که «بهبه، تو یک خروس کاکلزری با خودکار آبی کشیدهای». اما بعد از سالها بود که فهمیدم آن نقاشی تنها یک خطخطی بوده است و هیچ خبری از خروس کاکلزری نیست. من تمام امکاناتی که یک کودک بینا داشت نظیر دوچرخه، سهچرخه، توپ و ... را داشتم. جالب است بدانید که وقتی در 5 سالگی از مادرم میپرسیدم که چرا نمیتوانم توپ را بگیرم، به من جواب میداد که چون تو خوشگلی! خب این دلیل نیست ولی فقط برای این که من حس نابینایی را نداشته باشم، چنین جوابی را به من میداد در حالی که خودش در تنهایی خود، ناراحتیها و غصههایی را داشت. وقتی اول دبیرستان بودم تازه فهمیدم که نابینا هستم.
تمام قرآنهای صبحگاهی و مجالس مدرسه را میخواندم/ دیوان ناصرخسرو، کتابهای آشپزی و آثار امام خمینی (ره) را خواندهام
پدر و مادرم تلاش بسیاری کردند تا من را به دنیای بینایان بیاورند و اقدامات بسیار زیادی را برای من انجام دادند. برای مثال، وقتی که آقای حیاتی خبر میخواند، من کنار تلویزیون مینشستم و تمام اخبار را بعد از ایشان تکرار میکردم. چنین چیزهایی در من تاثیر گذاشت و باعث شد که گوینده خوبی شوم. کمکم زیارت عاشورا را از مادرم یاد گرفتم و نمازخواندن را از پدربزرگم یاد گرفتم و وارد عرصه قرآن شدم. وقتی در سال 72 از تبریز به تهران آمدیم و در مجتمع نابینایان نرجس ثبتنام شدم، تمام قرآنهای صبحگاهی و مجلسی مدرسه را من میخواندم. هر برنامهای که بود، من قرآن میخواندم. خاطرم هست که وقتی مهمانانی نظیر عمو پورنگ، آقای لهراسبی و ... به مدرسه ما میآمدند من قرآن میخواندم. در کنار آن، اذان مدرسه را نیز همیشه من میگفتم. در سال 79 بود که به صورت حرفهای یادگیری قرآن کریم را آغاز کردم. پدر من از خیابان ایران، قرآنهای 6 جلدی بریل و نوار کاستهای 3 بار تکرار استاد پرهیزگار را تهیه میکرد و در اختیار من میگذاشت. در آن زمان عاشق کتاب خواندن بودم و این روند مطالعاتی از قرآن شروع شد و تا به امروز هم ادامه داشته است. خاطرم هست که دیوان ناصرخسرو، کتاب آشپزی خانم پروین معینی و ... را خواندم و این روزها نیز از روی علاقه به امام خمینی، آثار ایشان را مطالعه میکنم.
چگونه حافظ قرآن شدم؛ از تشویقهای پدر و مادرم با آلبوم محمد اصفهانی تا 11 سال پیاپی رتبه اول مسابقات قرآن کشور
وقتی که یادگیری قرآن را آغاز کردم، خانواده من با تشویقهای مکررشان به سراغ من میآمدند. مثلا میگفتند که هر آیهای از قرآن را که بتوانی حفظ کنی 10 تومان به تو میدهیم یا مثلا اگر یک جز از قرآن را حفظ میکردم، نوار کاست آلبوم فاصله محمد اصفهانی را برای من خریداری میکردند. جالب است بدانید که پدرم مرا به محمد اصفهانی علاقهمند کرد و در کنار قرآن، این آهنگها را نیز گوش میکردم. پدر و مادرم به من میگفتند که اگر یک جز را حفظ بکنی، برایت آلبوم محمد اصفهانی را میخریم و چون میدانستند که من به محمد اصفهانی علاقهمند هستم، حتما آن کار را انجام میدهم. آرام آرام وارد بحث ورزش شدم. در ابتدا از شنا آغاز کردم. با این که از آب بسیار میترسیدم، کمکم با حمایتهای مادرم توانستم شنا یاد بگیرم. این روند ادامه داشت تا این که به صورت حرفهای شنا میکردم و موفق به کسب مدال طلای مسابقات شنا استان تهران نیز شدم. در کنار آن مسابقات قرآنی نیز شروع شده بود و من 11 سال پیایی رتبه اول مسابقات قرآنی دانشآموزان استثنایی سراسر کشور را کسب کردم. وقتی مسابقات برگزار میشد و موفق به کسب جایزه و مدال میشدم، انگیزه من برای ادامه این مسیر بیشتر میشد و تلاشم را بیشتر میکردم. باید به نقش پدر و مادرم در موفقیتهایمان اشاره کنم. آنان با من به مانند یک دختر بینا رفتار میکردند؛ کارتون میدیدم و ... جالب است بدانید که تلفن همراه من تلویزیون دارد و بسیاری از فیلمهای سینمایی خارجی را تماشا میکنم.
همیشه به دانشجویانم در دانشگاه میگویم که از داشتههایتان استفاده کنید و به نداشتههایتان فکر نکنید/ هیچ انتظاری از هیچ مسئولی ندارم
باید بگویم که من در تمام مسابقات این مراکز شرکت کردم و موفق به کسب جایزه شدم. 12 سال پیایی در مسابقات قرآنی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران شرکت کردم و هر سال اول، دوم و یا سوم شدم. همچنین در مسابقات خاطرهنویسی، اذان و ... این مرکز نیز شرکت میکردم. البته به صورت کلی باید بگویم که من تلاش کردم هیچ وقت از هیچ کسی انتظاری نداشته باشم. همیشه به دانشجویانم در دانشگاه میگویم که از داشتههایتان استفاده کنید و به نداشتههایتان فکر نکنید. برای مثال، فرض کنید که یک نفر پا ندارد. خب چه کاری باید انجام بدهد؟ باید یک گوشه بنشیند و تمام؟ خیر. من اعتقاد دارم که باید از تمام داشتههایم نهایت استفاده را ببرم تا خودم را به کسانی که پا دارند، نزدیک کنم. ای کاش به درد نمیخورد بلکه باید از داشتههایمان استفاده کنیم. به نظرم باید دست از سر مسئولین برداریم. جالب است که هفته گذشته، سر کلاس، دانشجویان به من گفتند که مسئولین فلان و بهمان هستند و هیچ توجهی به ما ندارند. در پاسخ به آنان گفتم که ما 230 هزار شهید دادیم و نسبت به خون آنان مسئول هستیم. بله درست است، مسئولان هم نسبت به خون شهدا دین دارند اما اگر آنان وظیفهشان را به خوبی انجام ندهند، خداوند رفتارشان را میبیند. حال به جای این موضوع به این فکر کنید که من به عنوان یک دانشجو یا استاد، چه وظیفهای در برابر مملکت خود دارم؟ من به عنوان حافظ قرآن چه وظیفهای دارم؟ ما در برابر کشور خود مسئول هستیم. حال اگر فلان مسئول کشور، کارش را درست انجام داد که بسیار عالی است و اگر جایی قصور کرد، حتما تاوانش را میبیند.
از خادمی نماز جمعه تا تدریس در دانشگاه؛ از مردم خوب کشورم تشکر میکنم
من خادم نماز جمعه هستم و اتفاقا به مناسبت هفته نابینایان در نماز جمعه از من تقدیر کردند. همین که به یاد من بودند، ازشان تشکر میکنم. علاوه بر این، به عنوان مدرس دانشگاه به عنوان مدعو فعالیت دارم. علاقه من به ورزش باعث شد تا به سمت بدنسازی نیز بروم. جالب است بدانید که من اکنون در باشگاهی تمرین میکنم که همهشان بینا هستند. دقت کنید که یک انسان زمانی زنده میماند که بتواند خود را با شرایط محیطش وفق بدهد. دوست دارم از تعدادی از مردم هم تشکر کنم. از رانندگان اتوبوس نزدیک منزل ما که همیشه به من توجه دارند، تشکر میکنم. از ماموران مترو به ویژه مترو بهارستان و صادقیه که همیشه من را یاری میکنند، تشکر میکنم. همچنین باید از مردم خوب کشورم که همیشه به من و بقیه نابینایان لطف دارند و کمک میکنند، تشکر میکنم. باید بگویم که لطف مردم به حدی است که خانواده ام خیالشان راحت است زمانی که تنها از خانه بیرون میروم. البته باید بگویم که درست است خودم را با شرایط وفق دادهام اما منظورم از این عبارت، این نیست که بگویم شرایط زندگی را تحمل میکنم. اعتقادم این است که خداوند من را نابینا خلق کرده است، از او سپاسگزارم و خودش نقشه راه ما را میکشد.
وَفِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَمَا تُوعَدُونَ.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استخدام روز عصای سفید قرآن کريم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۰۶۱۶۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عصای جادویی جود: توپ طلا برای آقای شماره 5
به گزارش "ورزش سه"، از یک جایزه به جایزهای دیگر، جود بلینگام، 20 ساله، جایزه پدیده سال لاروس را دیروز دریافت کرد و اولین فوتبالیستی شد که به این افتخار رسیده است. او جایزه خود را از دستان برنده این عنوان در سال 2023، کارلوس آلکاراس، دریافت کرد، تنیسور اسپانیایی اما زمانی که این جایزه را دریافت کرد، تنها 19 سال داشت.
برنده دو گرند اسلم، همراه با راننده مارک مارکز، وظیفه تاجگذاری شماره 5 رئال مادرید را داشتند، که پس از گلزنی مجدد در الکلاسیکو به این رویداد رسیده بود. یک گل در وقت اضافه، مانند گلی که در بازی رفت در مونتجوئیک به ثمر رساند، تا رئال مادرید را به قهرمانی لالیگا بسیار نزدیک کند. قهرمانیای که بلینگام را در یک قدمی اولین دستاورد بزرگ خود در سطح تیمی، بالاتر از قهرمانی جام حذفی آلمان با بروسیا دورتموند در سال 2021 قرار دهد.
در هر صورت این اولین قهرمانی بلینگام با رئال نخواهد بود، زیرا او پیش از این در ژانویه گذشته سوپرجام اسپانیا را به دست آورد. پس از شروع بیرحمانه فصل با رئال مادرید، باشگاهی که تابستان گذشته به آن پیوست، بلینگام نشان داده که حد و مرزی ندارد. عملکرد عالی رئال در بازار تابستانی با درحشش جود نمایان شد. اعجوبه انگلیسی با ایده کسب افتخارات متعدد و رسیدن به قله فوتبال جهان به رئال مادرید ملحق شد و به نظر میرسد که این رشد پایانی ندارد.
جوایز کوپا و پسر طلایی
پس از شروع عالی و گلزنیهای متوالی با پیراهن سفید، جوایز فردی مانند کوپا و پسر طلایی نیز به دست آمد که به ترتیب توسط نشریات فرانس فوتبال و توتو اسپورت اعطا شد تا جود را بهعنوان بهترین فوتبالیست زیر 21 سال دنیا متمایز کند.
بلینگام تاکنون در لالیگا در 25 بازی شرکت کرده و 17 گل به ثمر رسانده و 4 پاس گل به ثمر رسانده؛ در مجموع همه بازیها، 21 گل و 10 پاس گل. اما جدای از آمار گلزنی، او فوتبالیستی متفاوت و یکی از آنهایی است که توانایی رهبری تیمش را دارد. ستارهای که برابر بارسلونا گل قهرمانی لالیگا را زد تا نه تنها بهترین گلزن تیمش باشد، که رئال را به سمت قهرمانی 36 سوق دهد.
ورود بلینگام به یک بُعد جدید
ستاره انگلیسی پس از غلبه بر مصدومیتهای مختلف، از شانه گرفته تا مچ پا حالا به بهترین سطح خودش رسیده است. اخراج جنجالی برابر والنسیا و دو جلسه محرومیت، او را کمی از مسیر دور کرد اما کمی طولی نکشید که او به ریتم گذشته برگردد. برای او حالا موفقیتهای جمعی و فردی نزدیکتر از همیشه است.
با جایزه لاروس، بلینگام در فصلی که هنوز برای او یا باشگاهش به پایان نرسیده، بهطور کامل وارد بعد جدیدی شد. در حالیکه قهرمانی رئال در لالیگا تقریبا قطعی شده، هدف بزرگ اکنون فتح لیگ قهرمانان است و رئال در نیمه نهایی در دیداری کلاسیک باید به مصاف بایرن مونیخ برود.
جامی که آرزوهای فردی و جمعی جود بلینگام را برآورده میکند، کسی که بیش از هر چیز به دلیل پتانسیل ورزشی بالای رئال در اروپا، این تیم را انتخاب کرد و یک یوروی خوب با تیم ملی انگلیس، میتواند درها را به روی یک الدورادوی دیگر برای جود باز کند: توپ طلا. و اینجا او فقط یک رقیب دارد؛ کیلیان امباپه.