سفر بولتون به مسکو حرکت در استراتژی تحدید پکن
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۰۶۸۹۵۹
نیویورک - ایرنا - 'جان بولتون' مشاور امنیت ملی ترامپ در حالی به مسکو و قفقاز جنوبی سفر می کند که به نظر می رسد کاخ سفید بر اساس استراتژی جدید خود به دنبال کاهش تنش با کرملین برای تمرکز در مقابله با پکن و همچنین نجات خود از بحران سوریه است.
به گزارش ایرنا، نوزدهم مهرماه بولتون در یادداشت توئیتری خود از برنامه سفرش به روسیه، آذربایجان، ارمنستان و گرجستان خبر داد که قرار است از 28 مهرماه آغاز شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بولتون، هدف از این دیدار را طیفی از موضوعات مورد علاقه در زمینه های امنیتی برشمرد که در دیدار با همتایان و مقامات عالی این کشورها مطرح خواهد شد.
خبرگزاری ریانویستی روسیه هم اعلام کرد که نیکلای پاتروشف دبیر شورای امنیت ملی روسیه با همتای آمریکایی خود در تاریخ های 30 مهرماه تا یکم آبان ماه دیدار خواهد کرد.
مشاور امنیت ملی ترامپ در شرایطی به مسکو سفر می کند که دو کشور در موضوع اوکراین، سوریه و دخالت در انتخابات آمریکا، بیشترین تنش را در روابط خود شاهد هستند.
بولتون در مصاحبه ای هدف سفر به روسیه را اینگونه توضیح داد « ادامه گفتوگوهایی که رئیس جمهور ترامپ با ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه تابستان امسال در هلسینکی آغاز کرده و لازم است تا روابط دو جانبه و مشکلات و اختلاف نظرات موجود در روابط دو کشور مورد بررسی قرار گیرد.»
وی ادامه داد: ما مشکلات و اختلاف هایی در منطقه قفقاز داریم. کشورهای حوزه قفقاز نقش جغرافیایی مهمی در تعامل با ایران ، روسیه و ترکیه دارند.
مشاور رئیس جمهوری آمریکا یادآور شد که به طور قطع در تمامی مذاکرات با مقامات روس ، مساله تلاش مسکو برای دخالت در انتخابات آمریکا نیز مطرح میشود.
اوایل شهریورماه امسال نیز دبیر شورای امنیت روسیه و مشاور امنیت ملی رئیس جمهوری آمریکا در ژنو با یکدیگر دیدار کردند که اختلاف نظرهای فراوان میان دو کشور باعث شد این نشست بی نتیجه پایان یابد.
ظاهرا در آن دیدار طرف آمریکایی از روسیه خواسته بود تا بپذیرد که دیگر در انتخابات آمریکا دخالت نمی کند و طرف روس هم خواسته بود تا آمریکا بپذیرد مداخله در امور داخلی دیگر کشورها پذیرفتنی است.
گفتنی است، در آن دیدار دو طرف در خصوص نقش ایران در سوریه و همچنین برنامه های ضد ایرانی آمریکا نیز بحث کردند.
بولتون پیش از این هم به روسیه سفر و با مقامات این کشور دیدار و تبادل نظر کرده بود. دو هفته پس از آن، روسای جمهور دو کشور در هلسینکی فنلاند دیدار کردند که در واقع نشان دهنده نقش بولتون در هماهنگی این دیدار بود.
اما آنچه که این سفر را با اهمیت تر کرده، استراتژی جدید آمریکا در قبال چین است. کسانی که با تفکر بولتون آشنایی دارند می دانند که او در ضدیت با روسیه هیچ تردیدی ندارد اما همراهی او با سیاست نرمش ترامپ در قبال پوتین تنها برای آن است که کاخ سفید در این دوره، تمام تلاش خود را برای مقابله با چین متمرکز کرده است.
آنها دیگر روسیه را خطر درجه یک خود نمی دانند و با توجه به سخنرانی اخیر مایک پنس معاون اول ترامپ در موسسه هادسن، چین را تهدیدی برای اقتصاد، امنیت و حاکمیت ملی خود می دانند و حتی این کشور را به دخالت در انتخابات به خصوص ایالت هایی که ترامپ در آنجا نفوذ داشته ست، متهم می کنند.
به گفته پنس، چین به دنبال آن است تا ترامپ دیگر رئیس جمهوری آمریکا نباشد و در این بین با استفاده از کارت های بازی تجاری و اقتصادی می کوشد سرمایه داران آمریکایی را علیه دونالد ترامپ بشوراند.
در سایه این استراتژی، بولتون رضایت داده است تا جایی که می تواند تنش بین کاخ سفید و کرملین را کاهش دهد و حتی در صورت موفقیت رقیب روسی خود را در جنگ تجاری و سیاسی با چین همراه خود سازد که در این صورت، راه آنها برای پیمودن سیاست های خود در قبال کره شمالی و جمهوری اسلامی ایران آسانتر خواهد شد.
**گرجستان
مشاور امنیت ملی ترامپ در سفر خود به سه کشور حوزه قفقاز هم سفر خواهد کرد. ماموکا بختادزه نخست وزیر گرجستان در یادداشت توئیتری خود نوشت: در سفر پیش روی بولتون به گرجستان، مشارکت استراتژیک و روابط دوستانه عمیق آمریکا و گرجستان بیش از پیش تقویت می شود.
بولتون در هفدهم سپتامبر زمانی که بختادزه برای شرکت در هفتاد و سومین مجمع عمومی سازمان ملل متحد به آمریکا سفر کرده بود هم با نخست وزیر گرجستان دیدار کرد و گفت امروز با نخست وزیر گرجستان دیدار کردم تا همبستگی ایالات متحده با این کشور را نشان دهم. گرجستان نمونه ای از یک کشور دمکراتیک و قدرتمند در منطقه است.
مایکل پمپئو وزیر خارجه آمریکا هم در سی شهریور با بختادزه دیدار کرد و آن را بررسی ابعاد توسعه روابط دوجانبه در حوزه های امنیتی و اقتصادی دانست.
وی اضافه کرد: همچنین درباره جوانب مختلف شرایط سیاسی منطقه و نقش گرجستان در سیاست های منطقه ای بحث کردیم .
اما نقشی که آمریکا برای گرجستان طراحی کرده است را شاید در این اظهارات ماموکا بختادزه بتوان یافت که در یازدهم سپتامبر در کنفرانس بین المللی “جهان در سال 2018” که توسط موسسه مک کین برگزار شده بود، گفت: با وجود چالش ها، گرجستان همه چیز را برای تبدیل شدن به عضو دائم ناتو تقبل می کند.
نخست وزیر این کشور با ابراز امیدواری از اینکه شرکای غربی تلاش های گرجستان را ببینند، افزود: ما به ناتو خواهیم پیوست با اینکه چالش های زیادی در این مسیر وجود دارد، اما می خواهم بگویم که ما کاملا موفق در این مسیر قدم بر می داریم.
بختادزه ادامه داد: هرکسی می داند که این جاده پر از چالش است، اما ناتو اعلام کرده است سیاست بازی در این زمینه دارد و گرجستان نیز ابزار لازم برای عضویت دائم ناتو را دارد البته ما متوجه هستیم که تصمیم ما برای پیوستن به ناتو تحت فشار ژئوپلیتیک نیز است، با این حال ما خوش بین هستیم و همه چیز را برای تحقق این امر انجام خواهیم داد.
وی اضافه کرد: شما می دانید که گرجستان در میان کشورهایی است که بیش از دو درصد از درآمد ناخالص خود را در این راه صرف می کند. این سهم بزرگی با توجه به اقتصاد کوچک کشور ما است. می خواهیم اعضای ناتو متوجه شوند که گرجستان شایستگی عضویت کامل ناتو را دارد.
**آذربایجان-ارمنستان
باکو و ایروان مقصدهای بعدی سفر مشاور امنیت ملی ترامپ به قفقاز جنوبی است. جایی که این دو کشور بر مساله «قره باغ» مناقشه ای طولانی دارند.
هنوز مشخص نیست سفر جان بولتون به باکو را می توان تلاشی از طرف آمریکا برای در دست گرفتن نبض مساله قره باغ دانست یا خیر اما در 21 سپتامبر، دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا در پیام تبریک به نخست وزیر ارمنستان، نوشته بود ماه های آینده برای حل مساله قره باغ، ثمربخش خواهد بود.
اگرچه مقامات ارشد وزارت خارجه آمریکا تاکید کرده اند مساله قره باغ باید در چارچوب چهار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل حل شود اما ممکن است با توجه به شرایط خاص منطقه ای و اختلافات ارمنستان با ترکیه که یکی از بازیگران فرایند آستانه درباره سوریه است، فشار آمریکا به کشورها علیه ایران و اختلاف نظرهای واشنگتن با مسکو که پیشتر اشاره شد، دست بولتون را برای ارائه پیشنهادهای جدید به باکو و ایروان باز کرده باشد.
به گفته مشاور امنیت ملی ترامپ، در جریان این سفر به نقش ژئوپلیتیکی آذربایجان، ارمنستان و گرجستان در روابط با روسیه، ایران و ترکیه به عنوان کشورهای ضامن صلح در روند حل و فصل اوضاع در سوریه تاکید خواهد شد.
اروپام**1429 ** 1546
منبع: ایرنا
کلیدواژه: سياسي بولتون روسيه و قفقاز پكن و سوريه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۰۶۸۹۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پایان پوتین؟!/ او گورباچف نیست/ بعید است صاعقه دوبار به یکجا اصابت کند!
به گزارش خبرآنلاین، پیتر روتلند در تحلیلی برای ریسپانسیبل استیت کرفت وابسته به «اندیشکده کوئینسی» نوشت:ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیرا مقالهای را باعنوان" رژیم شکننده پوتین" در فارن افرز منتشر کرده است. او نوشته مانند آنچه در گذشته برای شوروی اتفاق افتاد، سیستم پوتین هم همیشه درحال فروپاشی است.
این استدلال بر اساس یک قیاس تاریخی شکل گرفته است. طبق این قیاس نظام شوروی، قوی و تغییرناپذیر به نظر میرسید و عملاً هیچکس فروپاشی آن را پیشبینی نمیکرد. اما در نهایت شوروی فروپاشید. به همینترتیب، سیستم پوتین در حالحاضر قدرتمند و مقاوم به نظر میرسد و کمتر کسی میتواند فروپاشی آن را تصور کند. اما در نهایت این سیستم هم مانند شوروی، دچار فروپاشی خواهد شد.
مشخص است که چرا این استدلال برای فارنافرز دارای جذابیت است. پندار آرزومندانه همیشه مخاطب را جذب میکند. مردم دوست دارند آنچه را که میخواهند بشنوند را به آنها بگویند. بدون هیچ چشماندازی برای یک ضدحمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریویی که باعث میشود کییف در جنگ پیروز شود، فروپاشی رژیم پوتین در روسیه است.
قیاسهای تاریخی میتوانند جذاب؛ اما گمراه کننده باشند. چرا که ممکن است توجه ما را بر شباهتهای سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوتهای ساختاری را نادیده میگیرند. چندین دلیل مهم وجود دارد که مشخص میکند نظام پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره پرسترویکا قرار دارد.
اول اینکه میخائیل گورباچف تنها شش سال در روسیه قدرت را به دست داشت و هرگز نتوانست کنترل موثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی داشته یا تغییری در بروکراسی ایجاد کند. در نتیجه او نتوانست ابتکارات سیاسی خود را اجرایی کند و ناچار شد تصمیمات رادیکالتری را اتخاذ کند که کل سیستم را بیثبات میکرد.
در مقابل پوتین پس از به قدرت رسیدن در سال دو هزار خیلی سریع بر نخبگان رقیب کنترل پیدا کرده و مکانیسم قدرت عمودی را احیا کرد. او ۲۴ سال است که در قدرت بوده و اکثر تحلیلگران موافقند که پایههای اصلی رژیم او آنقدر قوی است که احتمالا حتی از مرگ بنیانگذار خود هم جان سالم بهدر میبرد.
مسائل دوم این است: یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحادجماهیرشوروی این واقعیت بود که این کشور در یک جنگ در افغانستان بود و قابلیت پیروز بیرون آمدن از آن را نداشت. بنابراین اتحادجماهیر شوروی مجبور شد که با غرب وارد مذاکره شود. روسیه در حال جنگ در اوکراین است که هنوز اطمینان دارد که میتواند در آن پیروز شود.
مورد سوم اینکه اتحادجماهیر شوروی ورشکسته شده بود، کسری تجاری داشت و از خارج پول قرض میگرفت. در مقابل با وجود تحریمهای غرب، روسیه در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار مازاد تجاری داشته است. اقتصاد برنامهریزی شده شوروی سفت و سخت و ویرانکننده بود و دولت در گودالی از یارانههای دولتی فرو رفته بود. روسیه کنونی دارای یک اقتصاد سرمایهداری پویا است که بهخوبی در اقتصاد جهانی در اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان مهارت خوبی در دور زدن تحریمهای غرب دارند.
نکته چهارم این است که اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که تنها ۵۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. اما روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که ۸۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند. مسلما برای روسیه احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف رهبر چچن را تبدیل به یک رعیت وفادار برای مسکو کرده، در موارد دیگر هم صدق میکند. بر اساس این منطق بهتر است از جریان یارانهای که از مسکو میرسد لذت ببرید و لامبورگینی سوار شوید تا اینکه گروزنی یکبار دیگر به تلی از آوار تبدیل شود. چچنیها از جنگهای اول و دوم درس گرفتهاند که استقلالطلبی ارزش تلاش را ندارد. هیچیک از جمهوریهای دیگر در فدراسیون روسیه هم علاقهای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله ۲۲ مارس ۲۰۲۴ به تالار شهر کراوکس، نه تنها یادآور این موضوع بود که اسلامگرایی افراطی همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است بلکه نشاندهنده شکست اطلاعاتی گسترده سرویسهای اطلاعاتی این کشور بود. ایالاتمتحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حملهای در راه است. آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالنهای کنسرت در مسکو مستقر میکردند. بااینحال، حملاتی مانند کراوکس باعث تغییر رژیم در روسیه نمیشود. تروریستها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده بودند. این نشان میدهد که هشت میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه برای روسیه است. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه که با مشکل نیروی کار کم مواجه است، حداقل در حالحاضر از چالشهای امنیتی که ایجاد میکنند بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن ۲۰۲۳ یک تحول خارقالعاده بود و جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال دو هزار به حساب میآمد. ما هرگز نمیدانیم اگر یوگنی پریگوژین به عقب نرفته بود، چه رخ میداد. او به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند. اما آنچه میدانیم این است که قیام یا شورش واگنر در نهایت شکست خورد. پریگوژین مرده و به خاک سپرده شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شده است.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه و قدرت پیدا کردن تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین، پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما این یک اتفاق دور از ذهن باقی میماند و نمیتواند به عنوان پایهای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقعبینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری میکند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم. اما پوتین و رئیس جمهور چین شی جین پینگ از اشتباهات گورباچف درس خود را گرفتهاند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض بسازد که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد میکند.
*ترجمه: مهسا مژدهی
۳۱۱۳۱۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901563