Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا-سعودي‌ها در پي تفسير جديدي هستند تا مسؤوليت قتل جمال خاشقچي را از دوش محمد بن سلمان خارج کنند.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري آريا، شبکه ان بي سي آمريکا به نقل از دو منبع آگاه گزارش داد که تفسير جديد سعوديها به دنبال اين است که محمد بن سلمان وليعهد سعودي را از مساله قتل جمال خاشقچي مبرا کند و مسئوليت قتل وي را از دوش او بردارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


اين دو منبع آگاه همچنين گفته‌اند که سعوديها قصد دارند با اين تفسير توضيح دهند که محمد بن سلمان دستور قتل خاشچقي را صار نکرده و اصلا در جريان اين قتل نبوده است.
پيش از اين شبکه خبري سي‌ان‌ان به نقل از منابع خود گفته بود که عربستان سعودي در حال ايجاد زمينه‌هاي لازم براي قبول مسئوليت قتل «جمال خاشقچي» روزنامه‌نگار منتقد سعودي است؛ سعودي‌ها مي‌خواهند مرگ وي را نتيجه «اشتباهات صورت‌گرفته در حين بازجويي» اعلام کنند.
پذيرش قتل جمال خاشقچي درحاليست که پيش از اين عربستان سعودي قويا اعلام کرده بود که او پس از انجام کارهاي اداري از ساختمان کنسولگري خارج شده بود.
عربستان سعودي پس از حدود دو هفته روز دوشنبه تحت فشارهاي بين المللي قبول کرد که يک تيم بازرسي از طرف ترکيه براي انجام تحقيقات وارد کنسولگري شود.

بن سلمان به طرز فاجعه باري سقوط خواهد کرد
مجتهد گفت: هر چند ترامپ تمايل دارد بن سلمان را نجات دهد، اما نجات او از اين وضعيت برايش ممکن نيست و به طرز فاجعه باري سقوط خواهد کرد.
مجتهد، کاربر سرشناس سعودي در صفحه خود در توئيتر نوشت... دونالد ترامپ (رئيس جمهور آمريکا) پمپئو را براي يافتن حقيقت نفرستاد، بلکه او را فرستاد تا با بن سلمان درخصوص نحوه ساختن داستان "گروه خودسر" هماهنگ شود تا سخنان ترامپ با وي مغاير نباشد.
اما به نظر مي‌رسد بن سلمان به گونه‌اي گرفتار شده است که هر چند ترامپ تمايل دارد او را نجات دهد، اما نجات از اين وضعيت برايش ممکن نيست. مشکل بن سلمان به سرعت تشديد خواهد شد و به طرز فاجعه بار سقوط خواهد کرد.

عربستان با عقل و منطق يک دانش آموز مدرسه اي اداره مي شود
مشاور منتسب به بن نايف وليعهد پيشين عربستان سخنان اخير دونالد ترامپ رئيس جمهوري آمريکا درباره کشته شدن جمال خاشقجي روزنامه نگار سعودي را همچون صاعقه بر سر محمد بن سلمان وليعهد عربستان سعودي دانست.
مشاور منتسب به بن نايف وليعهد پيشين عربستان در صفحه شخصي خود در توئيتر نوشت: از علل ناداني و کم تجربگي محمد بن سلمان وليعهد عربستان اين است که با توجه به آرام شدن نسبي امور پس از کودتا و همچنين عبور از طوفان بازداشت شاهزادگان سعودي، گمان کرد مي تواند بالاجبار يا از سر رضايت چيزي به ترامپ بدهد و از حمايت مطلق وي برخوردار شود که سخنان ترامپ همچون صاعقه بر سر وي فرود آمد. ترامپ اعلام کرده است: «در صورتي که عربستان عامل کشته شدن خاشقچي باشد، به شدت مجازات خواهد شد».
مشاور منتسب به بن نايف همچنين نوشت: بحران اخير، ضعف همه پايه هاي کشور عربستان را نشان داد، اين بحران نشان داد راس قدرت عربستان ضعيف تر از آن است که بتواند رهبري کشوري نظير عربستان را به عهده بگيرد. رسانه هاي ضعيف و سست عربستان تير خود را به سوي يک دختر نشانه رفته اند. اين بحران ثابت کرد عربستان وزارت امور خارجه ندارد، ثابت کرد محمد بن سلمان رهبري گروهي از نوجوانان را بر عهده دارد و اين کشور با عقل و منطق يک دانش آموز مدرسه اي اداره مي شود.
مشاور منتسب بن نايف همچنين نوشت: بن سلمان مي خواست ضربه اي به حاکميت ترکيه وارد کند و قدرت برتر باشد، مي خواست به مخالفان ساکن در ترکيه بگويد امنيت ندارند اما در واقع، ترکيه ثابت کرد کشور قدرتمندي در بحران هاست. (با اين بحران) قدرت مخالفان و روزنامه نگاران و ضعف بن سلمان بيشتر شد و بن سلمان (درحال حاضر) سکوت درباره اين موضوع را از ديگران گدايي مي کند.
ترکيه به عربستان هشدار داده و گفته است اگر عربستان طي دو روز آينده کنسولگري و خانه سرکنسول خود را به روي نيروهاي امنيتي ترکيه باز نکند، مجبور به اتخاذ تصميماتي خواهد شد و تمايلي به حضور سفير عربستان و کادر وي در خاک ترکيه ندارد ، اين يک اقدام است و در صورتي که روابط ديپلماتيک دو کشور پايان يابد، مصونيت اين ساختمان ها لغو خواهدشد.
مشاور منتسب به بن نايف در ادامه گفت: محور عربستان-امارات-مصري ثابت کرده است ضعيف و غير قابل اعتماد است و بحراني نظير آنچه براي عربستان روي داد، نبايد از طريق صفحه هاي شخصي و خيالي در پايگاه هاي اجتماعي يا از طريق رسانه هاي ضعيف اداره شود اين بحران نياز به ديپلمات ها و حقوقدانان شايسته و باکفايت دارد که متاسفانه چنين کساني نداريم.

يا کل آل سعود سقوط مي کند يا محمد بن سلمان سقوط خواهد کرد
خالد بن فرحان آل سعود گفت : به باور من حتي اگر خاندان سعود همچنان سکوت در پيش بگيرند اما نتيجه از دو حال خارج نيست يا کل آل سعود سقوط مي کند يا محمد بن سلمان سقوط خواهد کرد.
به گزارش شبکه تلويزيوني مُکَمِّلين، شاهزاده منتقد سعودي معتقد است عامل اصلي پرونده ناپديد شدن و حتي قتل جمال خاشقجي، روزنامه نگار منتقد نظام سياسي در رياض، محمد بن سلمان وليعهد عربستان است.
خالد بن فرحان آل سعود درباره عوامل اختفا و قتل جمال خاشقجي گفت، اين موضوع براي هر عاقلي بديهي است، وقتي انساني وارد فضايي مي شود و اتفاقي براي او مي افتد مالک و صاحب آن مکان متهم اول است.
به نظر من بسياري از تصميم گيري هاي سياسي در ديوان سلطنتي عربستان با وليعهد اين کشور است، موضوع قتل هم با توجه به بازتاب گسترده اي که دارد تصميم گيري درباره آن بايد به صورت مستقيم از راس هرم قدرت باشد. اما واقعيت اين است که ملک سلمان شرايطي دارد که قادر به اداره کشور نيست در نتيجه اختيارات به دست محمد بن سلمان است، شکست ها و ناکامي هاي امروز عربستان در تمامي پرونده ها ناشي از تصميمات وليعهد است. اينکه ملک سلمان نمي تواند کشور را اداره کند به دليل شرايط جسماني اوست، وقتي فردي سن هشتاد را مي گذراند بيماريهاي مختلفي او را درگير مي کند. البته از قديم در عربستان پادشاهان با وجود کهنسالي بر کشور حکمراني مي کردند اما آنان مجموعه اي از برادران بودند که سمت هايي داشتند. به طور کلي تصميم گيري در عربستان متمرکز بر فرد و شخص است و هر کسي که با اين فرد مخالفت کند بازداشت و با او برخورد مي شود.
از همان روزهاي اولي که ملک سلمان امور کشور را به دست گرفت و محمد بن سلمان قدرت گرفت، يکي از مشکلات کشور جواني بن سلمان بود. البته اگر سن حاکم پايين باشد اما در حوزه سياست فرد حکيمي باشد مشکل پيش نمي آيد اما وليعهد جديد عربستان اين گونه نبوده است در نتيجه هر جا که مداخله کرد کار را خراب کرد و عربستان را در آستانه سقوط قرار داد. در قضيه خاشقجي و امکان قتل او نيز اولين متهم و اصلي ترين متهم شخص محمد بن سلمان است.
شاهزاده خالد بن فرحان در پاسخ به سئوالي درباره سکوت عربستان در برابر اتهامات گفت، عربستان در نگاه کلي، مملکت سکوت است، اين کشور بايد به سمت نظام مشروطه حرکت کند ، بايد به سمت نمونه اي چون نظام انگليس حرکت کند. جوانان حدود هشتاد درصد جمعيت اين کشور را تشکيل مي دهند، در واقع اين طبقه از جمعيت کشور، انديشه هاي متفاوتي دارند به ويژه اينکه بسياري از آنها از تحصيل کردگان خارج از کشور هستند اما نظام سياسي کشور اينگونه است که مي بينيد و تحولي هم در سيستم مملکت داري آن ديده نمي شود. در چنين شرايطي، تنها راهکار تغيير کامل نظام است.
وي افزود، ممکن است در ادامه تحقيق در پرونده خاشقجي، نظام سياسي عربستان همچنان با ورود کارشناسان و محققان ترکيه به کنسولگري مخالفت کند اما پيامدهاي اين مخالفت دامنگير رياض خواهد شد. اين نظام سياست سکوت را در پيش گرفته و اين سياست تنها متعلق به پرونده خاشقجي نيست زيرا روزانه صدها نفر در يمن کشته مي شوند اما به خواست خدا پرونده اخير که متعلق به يک شخص است به سقوط نظام کنوني سعودي منجر مي شود. با سقوط عربستان هيچ يک از افراد خاندان حاکم حتي در خانه خود در امان نخواهند بود.
مجري پرسيد محمد بن سلمان در عربستان تصميماتي خشن و قوي اتخاذ کرده است، در اين مدت چه عاملي موجب شد تا او اينگونه جسورانه عمل کند؟
شاهزاده خالد بن فرحان در پاسخ گفت، اين موضوع به ويژه براي کساني که دستي در علوم سياسي دارند مشخص است، او به دليل روابط شخصيش با دونالد ترامپ رئيس جمهور آمريکا چنين جسارتي نشان مي دهد. اما بايد بداند دنيا در ترامپ خلاصه نمي شود، حتي در آمريکا نيز همه چيز ترامپ نيست.
وي درباره اظهارات اخير ترامپ در هشدار به عربستان گفت، کشورهاي ابرقدرت و حتي کشورهاي اروپايي منافعي دارند اما مورد مهم تر از منافع، آبروي کشورشان است، اين آبرو به ويژه در حوزه حقوق بشر بيشتر خود را نشان مي دهد، وقتي ابعاد يک جنايت فاش و همگاني مي شود آنان نمي توانند در برابر چنين جنايتي سکوت کنند.
مجري پرسيد شما از ربوده شدن پنج شاهزاده در چند روز اخير در عربستان و پس از اختفاي خاشقجي خبر داديد، در اين زمينه چه اطلاعاتي داريد؟
اين شاهزاده منتقد تصريح کرد، اطلاعات من در اين زمينه خيلي جامع نيست، برخي از اعضاي خاندان حاکم بر عربستان در موضوع خاشقجي با پادشاه ديدار و درباره پيامدهاي آن بر کل کشور اظهار نگراني کرده اند اما پادشاه به سخنانشان گوش نداد و بر عکس واکنش وي همچون هميشه زندان و بازداشت بود، تعداد اين افراد پنج يا شش نفر است اما به اسامي آنان اشاره اي نشده است.
وي درباره سرنوشت وليعهد عربستان گفت، به باور من حتي اگر خاندان سعود همچنان سکوت در پيش بگيرند اما نتيجه از دو حال خارج نيست يا کل آل سعود سقوط مي کند يا محمد بن سلمان سقوط خواهد کرد.

منبع: خبرگزاری آریا

کلیدواژه: بن سلمان خاشقجي

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۰۸۸۵۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان

سلطان العمر پژوهشگر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه هاروارد در نشریه «نیو لاینز» نوشت: ۲۲ فوریه مصادف بود با پنجمین سالگرد یک مناسبت جدید در عربستان سعودی تحت عنوان روز تاسیس که طی سال‌های اخیر در تقویم این کشور گنجانده شده است. این مناسبت که بر اساس حکم پادشاه عربستان در سال ۲۰۱۹ ایجاد شد، گرامیداشت «آغاز سلطنت امام محمد بن سعود و تاسیس اولین دولت سعودی» در سال ۱۷۲۷ است.

به گزارش انتخاب، بر خلاف روز ملی عربستان، که در آن ایده سیاسی اتحاد و تشکیل دولت معاصر عربستان در سال ۱۹۳۲ جشن گرفته می‌شود، روز تاسیس ۲ کارکرد اصلی دارد: گرامیداشت یک افسانه سیاسی و پاک کردن یک افسانه دیگر. این روز بزرگداشت این روایت تاریخی است که دولت معاصر سعودی سومین دولت در طی ۳ قرن متوالی در شبه جزیره عربستان است. این مناسبت همچنین این روایت سیاسی را که اولین دولت سعودی پس از انعقاد پیمانی بین محمدبن عبدالوهاب، موسس جنبش وهابی و محمد بن سعود در ۱۷۴۴ تشکیل شد رد می‌کند. با انتخاب سال ۱۷۲۷ به عنوان سال آغازین اولین دولت سعودی به جای سال ۱۷۴۴، روز تاسیس به دنبال جایگزین ساختن وهابیت در روایت سیاسی سعودی است.

برای بسیاری از متخصصان و تحلیلگران عربستان، زدودن روایت وهابی یک اقدام عمیق و رادیکال تلقی می‌شود. نگاه پذیرفته شده قبلی این بود که از ۱۷۴۴، دولت سعودی همواره به عنوان تنها محافظ و گسترش دهنده وهابیت برای خود مشروعیت قائل بوده و اینکه اقتدار سیاسی در عربستان سعودی بین خانواده سلطنتی آل سعودی و نخبگان مذهبی وهابی تقسیم شده است. بر اساس این نگاه، با کنار گذاشتن وهابیت، دولت سعودی یک منبع اصلی مشروعیت را از دست می‌دهد و به شرکت تاریخی خود با نظام مذهبی پایان می‌دهد.

اما نگاهی دقیق‌تر به نحوه تاسیس دولت معاصر سعودی نشان می‌دهد که این داستان که دولت سعودی با اتکا به وهابیت به خود مشروعیت بخشیده، گزاره‌ای نادرست است. پادشاهی سعودی نه از طریق وهابیت بلکه با تکیه بر یک سنت هنجاری ترکیبی که شامل دو عنصر عربیت و سلفی گری بود مشروعیت یافته است.

اولین گام در فهم نحوه مشروعیت یافتن دولت معاصر سعودی در طی دوره تشکیل این است که به این نکته واقف باشیم که نخبگان حاکم آن دولت در آن دوران مردانی از آخرین نسل عرب‌های عثمانی بوده اند. این نسل به گفته ویلیام کلیولند، بین سال‌های ۱۸۷۰ تا ۱۸۹۰ متولد شده بود و اعضای آن در دوران اواخر امپراطوری عثمانی آموزش دیده و صاحب مشاغل گوناگون شده و برای آینده برنامه ریزی کرده بودند.

با پایان جنگ جهانی اول، امپراطوری عثمانی از هم پاشید و بسیاری از اعضای این نسل نقشی محوری در تاسیس خاورمیانه پساعثمانی ایفا کردند. در مورد عربستان، این نسل نه تنها شامل بسیاری از مشاوران، بروکرات‌ها و روشنفکران مصری، سوری و سایر ملل عرب بود که در تاسیس دولت سعودی ایفای نقش کردند، بلکه خود موسس رژیم یعنی عبدالعزیز آل سعود نیز از این نسل بود. عبدالعزیز در اولین مصاحبه خود با روزنامه الدستور چاپ بصره در سال ۱۹۱۳، خود را یک "عرب عثمانی" توصیف می‌کند که خود را متعهد به انجام هر کاری برای «صیانت از وطن عثمانی در شبه جزیره عربستان» می‌داند. وی این مصاحبه را برای توجیه بیرون راندن پادگان‌های عثمانی از دو واحه استراتژیک در شرق عربستان یعنی الاحصی و القطیف و متقاعد کردن نخبگان حاکم عثمانی در بغداد و استانبول به اینکه اقدامات وی نباید به عنوان اقداماتی جدایی طلبانه قلمداد شود، انجام داد.

این تلقی از عبدالعزیز به عنوان عضوی از آخرین نسل عرب‌های عثمانی به نحو قابل توجهی با نگاه‌های آلترناتیو دیگر که در سال‌های اخیر مورد استناد قرار گرفته و وی را رهبری وهابی یا یک عنصر امپراطوری بریتانیا توصیف می‌کند متفاوت است. آلترناتیو اول (رهبر وهابی) وی را از نسل و زمان خود جدا می‌سازد و عبدالعزیز را به یک گذشته افسانه‌ای وهابی پیوند می‌زند که اغلب بدون در نظر گرفتن بستر زمانی خود مورد تفسیر و استناد قرار گرفته است. آلترناتیو دوم (عامل بریتانیا) عاملیت شخص عبدالعزیز را رد می‌کند و سه دهه پویایی سیاسی و رویداد‌های تاریخی در شبه جزیره عربستان را که با ایجاد حکومت معاصر سعودی به اوج خود رسید، به یک طرح انگلیسی صرف تقلیل می‌دهد.

در اوایل قرن بیستم میلادی، واژه "سلفی گری" همچون امروز معادل واژه وهابی گری نبود. در آن دوران، این کلمه به یک جنبش اصلاحگری اسلامی اشاره داشت که به گفته هنری لائوزیر، «به دنبال آشتی دادن اسلام با ایده آل‌های اجتماعی، سیاسی و روشنفکری عصر روشنگری بود.» این جنبش در اواخر قرن نوزدهم ظهور و بروز یافت و روشنفکران اصلی آن افرادی، چون جمال الدین افغانی، محمد عبدو و رشید رضا بودند. این جنبش انتقاداتی را بر آن دسته از رفتار‌ها و اعتقادات مسلمانان که تناسبی با جهان مدرن نداشتند، مطرح می‌کرد.

بعد از جنگ جهانی اول، بسیاری از اعضای جنبش سلفی گری شروع به حمایت از پروژه سعودی کردند، زیرا آن را تنها امید باقی مانده برای یک ایجاد یک دولت مستقل عربی پس از تحمیل نظام قیمومیت بر بسیاری از سرزمین‌های عرب پسا عثمانی می‌دانستند. به عنوان مثال، رشید رضا، اصلاحگرای شناخته شده اسلامی، مجله خود المنار را که در جهان اسلام به شدت صاحب نفوذ بود، به جبهه‌ای برای ترویج و مشروعیت بخشی به دولت جدید سعودی بر اساس اصول سلفی گری تبدیل کرد.

سایر سلفی‌ها نیز تصمیم به مهاجرت برای ساخت دولت جدید سعودی گرفتند. یکی از آن‌ها محمد بهجت البیتر، اصلاح طلب سوری بود که نقش برجسته‌ای در امر آموزش در عربستان سعودی ایفا کرد. آنگونه که دیوید کومینز، مورخ غربی می‌نویسد، سلفی‌ها همچنین نقش مهمی در تفسیر ایدئولوژی وهابی به عنوان بخشی از سلفی گری و جنبش ناسیونالیستی متعهد به پیشرفت در شبه جزیره عربستان ایفا کردند.

آنچه از همه این روایت‌های تاریخی برداشت می‌شود این است که دولت سعودی به عنوان دولتی وهابی که ادامه و دنباله قرارداد خیالی بین خاندان آل سعود و یک خانواده مذهبی باشد، تاسیس نشد. این رژیم به عنوان یک پادشاهی عرب با تاکید جدی بر سلفیت مدرن تاسیس شد. فهم این مسئله از اهمیت روز تاسیس و گسست آن با روایت سیاسی وهابی نمی‌کاهد، اما توجه ما را به دو نکته جلب می‌کند: اول اینکه روایت وهابی از از ساخت قدرت توسط موسس عربستان سعودی معاصر مورد استناد قرار نگرفته است. دوم اینکه استفاده از روایت وهابی به عنوان ابزار مشروعیت بخشی یک پدیده جدید است که با به قدرت رسیدن ملک فیصل رواج یافت. تاسیس دولت سعودی نتیجه مستقیم تلاقی نیرو‌های تاریخی بود که رویکرد سعودی به سیاست و دولت سازی را تغییر داد.

دیگر خبرها

  • الهلال و النصر دست نیافتنی می‌شوند
  • ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان
  • سفرهای سریالی مقامات سعودی به پاکستان برای تجارت و سرمایه‌گذاری
  • فروش نسخه‌های جدید اف-۱۵ آمریکایی به عربستان؟!
  • تلاش جمعی ایران، عربستان، ترکیه، اندونزی و مصر برای پایان جنگ در غزه
  • نگاهی به توافق امنیتی جدید عربستان و آمریکا/ واشنگتن و ریاض در انتظار چراغ سبز اسرائیل
  • دیدار امیرعبداللهیان با وزرای خارجه مصر و عربستان
  • وزرای خارجه ایران و عربستان دیدار کردند
  • معامله ریاض – واشنگتن به مویی بند است/ عربستان نمی تواند از شرط تشکیل کشور مستقل فلسطین بگذرد/ غنی سازی بومی اورانیوم در عربستان؛ خط قرمز قانونگذاران آمریکایی
  • توافق امنیتی جدید عربستان و آمریکا در انتظار چراغ سبز اسرائیل!