Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری مهر، به نقل از روابط عمومی بنیاد ایرانشناسی در آستانه اربعین سالار شهیدان حضرت اباعبدا... الحسین(ع) و با همکاری هیئت اندیشه‌ورز معاونت بانوان ستاد اربعین، همایش بین‌المللی «اربعین میراث معنوی مشترک ملل جهان اسلام»، روز گذشته بیست و سوم مهرماه ۱۳۹۷، با حضور جمعی از پژوهشگران حوزه میراث ناملموس فرهنگی و فرهنگ و هویت اسلامی، در بنیاد ایرانشناسی برگزار شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در آیین گشایش این همایش که با حضور آیت‌ا... سیدمحمد خامنه‌ای، رئیس بنیاد ایرانشناسی همراه بود، علیزاده، معاون اطلاع‌رسانی و امور بین‌الملل بنیاد ایرانشناسی ضمن عرض خیر مقدم و تسلیت ایام اربعین سالار شهیدان و نیز شهادت حضرت رقیه(س)، به بیانیه‌ای که سال گذشته بمناسبت مراسم اربعین و پیاده‌روی میلمیونی آن از سوی بنیاد ایرانشناسی صادر شد، اشاره کرد. بنابر گفته وی  این بیانیه به زبانهای مختلف ترجمه و به ایرانشناسان سراسر جهان ارسال شد، تا ابعاد بیشتری از این میراث معنوی مشترک ملل جهان اسلام بر آنان آشکار شده و مراسم اربعین از زوایای مختلف مورد مداقة پژوهشگران حوزة میراث معنوی ناملموس قرار گیرد.

به همین منظور در آستانه اربعین حسینی در سال جاری به دستور ریاست محترم بنیاد همایشی بین‌المللی ترتیب یافت تا استادان این حوزه به ارائة بیانات و مقالات خود بپردازند تا، با بررسی و مطالعه در این حوزه ابعاد بیشتری از راهپیمایی اربعین بر همگان آشکار شود.

در ادامه این همایش لاله افتخاری، مسئول شورای راهبردی بانوان و معاون بانوان کمیته فرهنگی آموزش اربعین با موضوع «اربعین و نقش آن در انتقال فرامرزی بین نسلی فرهنگ و هویت اسلامی» به ارائه مقاله پرداخت.

وی گفت: اربعین بزرگترین میراث معنوی بشریت است که از سایر میراثهای مادی و ملموس بشری مهمتر است. شاید این میراث قابل تکثیر و انتقال نباشد، اما عقبه فرهنگی آن قابل گسترش به تمام دنیا و بشریت در تمام دورانهای تاریخی است. در چند سال اخیر پیاده‌روی اربعین بعنوان یک نماد فرهنگ فراملی و اسلامی درآمده است. حضور ملیتهای مختلف از کشورهای گوناگون فرصت بی‌نظیری برای رسیدن به یک هویت جمعی است. جهان تشیع به مثابه یک امت واحده است. بنابراین باید همبستگی و وابستگی داشته باشد، زیرا قوام هر جامعه‌ای به همبستگی اعضای آن است.

افتخاری افزود: امروزه بزرگترین مشکل جهان اسلام عدم همبستگی و غلبه بی‌خبری میان جوامع است. سران استکبار با سیاست تفرقه‌ بینداز و حکومت کن، بر این امر دامن میزنند. با وجود فراگیری رسانه‌های مجازی و درنوردیدن مرزها، بیم آن میرود که این غفلت و بی‌خبری گسترش یابد؛ چرا که انتقال بین نسلی فرهنگ قبلاً از سوی نهادهای جامعه همچون خانواده صورت میگرفت، اما اکنون بیشتر از سوی رسانه‌های گوناگون و گروه دوستان و همسالان صورت میپذیرد، و این امر خطرناک است؛ چرا که مراسم گوناگون آیینی و مذهبی جای خود را به وسایل ارتباطی داده، که بر جامعه اسلامی نیز تأثیرگذار بوده است. بنابراین در برهة حساس تاریخی به سر میبریم. بیم آن میرود که اعضای جامعه یک به یک هویت خود را فراموش کنند و ارزشها روز به روز کمرنگ‌ شود یا گسست و شکاف میان نسلها باعث از خودبیگانگی افراد جامعه شود. زیرا آسیب‌پذیرترین افراد یک جامعه جوانان آن هستند.

وی با بیان اینکه پیاده‌روی اربعین فرصتی مغتنم برای بازیابی فرهنگ اصیل اسلامی توسط شرکت‌کنندگان آن است، خاطرنشان کرد: فرهنگ حاکم در پیاده‌روی اربعین، فرهنگ ایثار، اخوت، انسان دوستی، شرافت، کرامت، همبستگی و همزبانی در عین چند زبانی است، که رنگ آن نیز صبغةا... است که جایگزین منفعت طلبی، خودخواهی، فردگرایی، بی‌بند و باری، بی‌تفاوتی و ... میشود.

معاون بانوان کمیته فرهنگی آموزش اربعین با اشاره به اینکه در پیاده‌روی اربعین باید راههای فرامرزی بین نسلی و نقش خانواده مورد توجه قرار گیرد، افزود: علیرغم تنوع نگرشی و زیستی در جوامع گوناگون خانواده نقش اساسی در انتقال فرهنگ دارد. این مهم، زمینه انتقال فرهنگ به سطح جامعه است. خداوند در قرآن کریم از مودت ذی‌القربی نام میبرد. «مودت» یعنی محبت همراه با اقدام و عمل که در پیاده‌روی اربعین مشهود است.

افتخاری با بیان اینکه پیاده‌روی اربعین کارگاه انسان‌سازی حسینی است، که منبعث از آن مودتی است که آثار آن را حتی در یک کودک عراقی که با اصرار دستمالی را به زائران حسینی هدیه میدهد یا کفش آنان را تمیز میکند، متوان مشاهده کرد، چنین ادامه داد: اربعین تجلیگاه صراط مستقیم است و فرهنگ آن از سه حوزه قابل انتقال است؛

۱. حوزه مغز افزاری: تنها از سوی دانشمندان در حوزه های علمیه اعم از مراجع عظام تقلید، علما، صلحا و عرفا و در دانشگاه توسط استادان، پژوهشگران و تحلیلگران میسر است.

۲.  بدیهی است که اقدامات لازم در حوزه و دانشگاه فراهم میشود تا محتوا و آموزهها را به نسلهای مختلف در فراسوی مرزها منتقل کند که این اقدامات نرم‌افزاری است.

۳. حوزة سخت‌افزاری اشاره به ابزار و وسایل انتقال فرهنگ مانند کتاب،‌ اینترنت، مسجد و غیره دارد.

وی اظهار کرد: خاستگاه اربعین، عاشورا است. حضور امام حسین (ع) با خانواده در جریان کربلا نشان‌دهندة نقش خانواده است و این اهمیت اسلام به خانواده را نشان میدهد. این استاد دانشگاه در پایان چنین بیان کرد: امروز خانواده اربعینی باید برداشت درستی از اربعین داشته باشد. یکی از اعضای این خانواده حضرت زینب(س) است که با رشادتهای خود در واقعة عاشورا و بیان جملة «ما رأیت إلی جمیلا» راهبری درست فرهنگ عاشورا را آفرید و در همین راستا خانوادهها باید تلاش کنند این میراث معنوی را به فرزندان خود منتقل کنند.امروز با توجه به گسست خانوادهها، اربعین فرصتی نجات‌بخش است تا خانوادهها روابط بین خود را اصلاح کرده و در راه بازگشت از آیین و پیاده‌روی اربعین، فرهنگ نهفته در آن را که برخوردار شدن از روحیة فرهنگ کار جمعی، ایثار و از خودگذشتگی، نوعدوستی، وحدت میان ادیان، اقوام و ملل گوناگون و تشکیل امت واحده، دفاع از مظلوم و مقابله با ظلم و ظالم، بصیرت افزایی و دشمن‌شناسی است را در محیط زندگی خود تسری دهند.

در ادامه این همایش شیدا مهنام، مدیر گروه علوم اجتماعی و انسانی کمیسیون ملی یونسکوی ایران با موضوع «اربعین متضمن وفاق اجتماعی و ارمغان‌آور صلح میان اقوام و ملت‌ها» به ایراد سخنرانی پرداخت.

وی این نشست علمی ارزشمند را امری مهم و تأثیرگذار در پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی ایران در برجسته سازی و ثبت این واقعه ارزشمند ارزشی و معنوی (اربعین) در فهرست میراث معنوی جهان برشمرد.

مهنام در ادامه یکی از نشانه‌های خطیر و پر اهمیت در علوم فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و بین‌المللی را وجود اشتراکاتی بین‌الاذهانی فیمابین مردمان جامعه هدف دانست. اشتراکاتی که گاهاً با درون مایه‌ای اعتقادی و مذهبی نمود یافته و به مراتب اثرات فزونتری از خویش بر جای خواهد گذارد.

مدیر گروه علوم اجتماعی و انسانی کمیسیون ملی یونسکوی ایران واقعه اربعین را یکی از شعائر بزرگ جهان تشیع دانست که دارای پیامدها و آثار فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مثبت فراوانی است که به سبب یکپارچگی با جلال و شکوه هرچه تمامتر در بیستم ماه صفر هر سال قمری رخ نشان میدهد.

وی این رزمایش ارزشی و اعتقادی را همگام و همسو با حفظ امنیت، بعنوان یکی از مؤلفه‌های حیاتی حکومتهای ملزم و معتقد به این ارزش مذهبی، قابل بررسی و تدقیق دانست و افزود: این حرکت عظیم فرهنگی، اجتماعی، عقیدتی و سیاسی برای دولتهای شیعی مشروعیت مضاعف و نوعی اقتدار روزافزون و توأم با امنیت بهمراه خواهد آورد.

مهنام با اشاره به آخرین آمارهای برگرفته از مرکز تحقیقات و پژوهشهای آمارگیری استراتژیک انگلستان ویژه ادیان و مذاهب دینی موسوم به «لیوفرم» در لندن به نام «وینستمستر (Winstemster)» که دارای بیش از ۲۲۲ دفتر در سرار جهان است، مبنی بر آمار جمعیتی بیش از چهارصد میلیونی شیعیان جهان، آیین اربعین را بزرگترین رویداد مذهبی جهان خواند که منحصربه‌فرد است. البته با توجه به ممنوعیت بیان و اظهار مذهب در برخی کشورها، این آمار قطعاً بیش از این تعداد از سراسر هند، پاکستان، افغانستان، ایران، سوریه، لبنان، ترکیه، آذربایجان، عراق، عربستان، کویت، مصر و شمال و غرب آفریقا میباشد.

در ادامه وی با تأکید بر مؤلفه‌های صلح در دنیای نوین افزود، امروز دیگر صلح میان ملتها و دولتها لزوماً با تسلیحات نظامی و ابزار سخت‌افزاری ممکن نمیباشد؛ چرا که اگر ممکن بود کشوری همچون ایالات متحدة آمریکا در رأس هرم ابر قدرتهای جهان با یک پویش تک قطبی عاجز و ناتوان در این زمینه نبود، بلکه امروز یک اثر هنری، گاهی ابیاتی از مشاهیر و مفاخر، یک رویداد فرهنگی، یک تابلوی نقاشی چه بسا مؤثرتر و شایسته‌تر گفتمان صلح و همگرایی را میان دو کشور برقرار سازد. سازمان جهانی یونسکو که در مقایسه با سایر سازمانهای بین‌المللی درگیر ملاحظات سیاسی نمیشود بر این اصل تأکید دارد که امروز دگرپذیری، تاب‌آوری، کرامت انسانی، احترام متقابل، صبر و مدارا و سایر ارزشهای صلح‌محور تنها با تکیه بر مواریث ارزشی، تاریخی و فرهنگی دولتها و ملتها در جوامع امکانپذیر است و میراث اربعین با این غنای ارزشی شایسته‌ترین نمونه از این الگو می باشد.حفظ و حراست از این رزمایش ارزشمند و انتقال آن به نسلهای آینده مهمترین دارایی ارزشی و فرهنگی کشور ما در این روزهای سخت جهانی است، که علی‌رغم فشارهای همه جانبة اقتصادی و سیاسی با تکیه بر فرهنگ و ظرفیتهای ارزشی و اعتقادی با سری بالا و همتی بلند رو به جلو و در حرکت خواهیم بود.

مهنام در خصوص اهمیت موضوع کاربرد صلح‌مداری و صلح‌محوری برای جوانان با تکیه بر این مواریث به نکتة مهم نیاز به تغییرات در سبک زندگیهای فردی و اجتماعی جوانان اشاره کرد: جوانان ما نیاز به الگوهای کاریزما و معتمد برای قدرت‌بخشی اعتماد، باور و تفکرات خود دارند که این امر یک همگرایی در رفتار و خودباوری ارزشی توسط مسئولین و پژوهشگران را میطلبد.

کد خبر 4432028 سارا فرجی

منبع: مهر

کلیدواژه: اربعین حسینی لاله افتخاری اربعین ۹۷ معرفی کتاب اربعین 97 اربعین حسینی فعالیت های قرآنی علوم انسانی مسابقات قرآنی قرآن کریم قرآن نشست علمی فلسفه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نقد کتاب عرفان اسلامی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۰۹۲۰۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تداوم فرهنگی ایران از دیدگاه اسلامی ندوشن

علی اکبر جعفری ، عضو هیات علمی دانشگاه یزد به مناسبت ۵ اردیبهشت سالروز درگذشت دکتر اسلامی ندوشن ، در مطلبی نوشت:    اسلامی ندوشن کتاب رباعیاتش- بهار در پاییز-که فشرده دریافت‌های عمر خود می‌داند با این رباعی آغاز می‌کند:   «آن دخت پری‌وار که ایران من است پیدا و نهان بر سر پیمان من است هم نیست ولی نهفته در جان من است هم هست ولی دور ز دامان من است»    او عشق پیدا و پنهان خود به ایران را که جان در گرو آن دارد در این رباعی بیان می‌کند و البته که بیش از ده‌ها جلد از آثار ش نیز اعم از کتاب و مقاله، عنوان «ایران» بر تارک خود دارد. حتی نابجا نیست اگر بگوییم کمتر نوشته‌ای از او می‌توان یافت که در آن سخنی از ایران نرفته باشد .   اما با وجود این عشق پرشور به ایران، هرگز از تلخی‌ها و ناکامیابی های این سرزمین نیز دور نمانده و همواره اعتقاد و ارادت به ایران را با نقد و نقب معایبش باز‌خوانده است.   در مقدمه همین کتاب بهار در پاییز می‌نویسد: «این را موهبتی می‌دانم که در کشوری به دنیا آمده‌ام که پر از حکمت و عبرت و رمز و راز است، کشوری چون ایران که مانند معشوق‌های غزل فارسی هم دل‌فروز است و هم رنج‌دهنده.»     و شبیه به همین مضمون را در پایان جلد چهارم کتاب روزها و در بخش حسابرسی از خود نیز می‌آورد: «کشوری را نمی‌شناسم که آنچه ایران به من داد، توانسته باشد بدهد. با همه آن‌که افتاد مشکل‌ها... ، از این که در این خاک به دنیا آمده‌ام، از بخت خود شکرگزارم. ایران مانند معشوق غزل فارسی است که هم همۀ عوامل ستمگری را با خود دارد و هم نمی‌توان از او دل برگرفت.»     اسلامی ندوشن در اولین مقالۀ کتاب «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟» سیمای ایران باستان را در چهار محور ترسیم می‌کند؛ کشور آفتاب رخشان و آسمان پاک؛ واقع در ناف کره زمین، کم باران... از اینکه آفتاب رخشان داشته، خورشید فرمانروا و مهر در نظر مردمش پایگاه خاص یافتند و آسمان صاف‌ضمیر مردمش را به عمق لایتناهی متوجه کرد و کم‌بارانی سر مردمش را در انتظار دهش آسمان به بالا نگاه داشت و واقع بودن در مرکز جهان او را کشوری حادثه‌خیز کرد و سپس دین اشراقی‌اندیش زرتشتی را در خور توجه می‌یافت که در آن، اندیشۀ اشراقی ملهم از احساس و قلب مانع آن نیست که اهورامزدا خدای خرد نیز باشد در مقالۀ «ایران لوک پیر» از کتاب ایران و یونان در بستر باستان که در سال 1378 منتشر شد نیز به سیادت بی‌همتای سیاسی ایران در جهان باستان می‌پردازد و در تمدن امپراتوری هخامنشی، این اقتدار سیاسی را متکی بر برتری ایرانیان در کشاورزی و جنگاوری می‌شناسد.   «ایران و یونان» مقالۀ دیگری از این کتاب است که در کمال بی‌طرفی به مقایسه این دو کشور باستانی پرداخته شده است؛ هر یک زائیده اوضاع‌واحوال خاص سرزمین خود؛ ایران گرایش به فرهنگ عملی داشته است و یونان گرایش به فکر و چون‌ وچرا... ایران ادارۀ دنیای شرقی را بر عهده داشت، اما شهر-کشورهای یونان بیشتر از این باری بر دوش نداشتند که خود را بپایند. ازاین‌رو می‌توانستند در دو خط فلسفه و سوداگری کار کنند.   و سرانجام بر این نکته تأکید دارد که؛ هیچ‌کس نمی‌گوید که مردم ایران در دوران امپراتوری عیب‌هایی نمی‌داشته‌اند، ولی در میان عیب‌ها و حسن‌ها این نیز مهم است که یک حکومت ملت خود را سربلند و کارساز و ایمن نگاه دارد.   اما او در باره تاریخ ایران بعد از اسلام در کتاب «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟»   سقوط ساسانیان و گرویدن ایرانیان به دین اسلام را مهم‌ترین رویداد در تاریخ سه‌هزارسالۀ ایران می‌داند که موجب می‌شود تا با فروپاشی نظام طبقاتی ساسانی بسیاری از استعدادها مجال رشد بیابند و مرزهای کشوری که بر سر چهارراه شرق و غرب و شمال و جنوب بود به‌تدریج به روی اقوام و ملل گوناگون گشوده شود و آمیزشی در نژادها و فرهنگ‌های آن به وجود آید؛ و سپس بنا به شواهد تاریخی می‌گوید؛ بنی‌امیه که خلافت را به فساد آلوده‌اند سرزمین‌های فتح‌شده‌ای چون ایران را به دیده تحقیر می‌نگریستند.    همین رفتارها تبعیض‌آمیز به‌تدریج واکنش قوم ایرانی را برمی‌انگیخت و در غیاب قدرت فائقه سیاسی پیشین، برای مهار این اجحاف‌ها و برتری‌طلبی‌ها، نوعی سیادت فرهنگی را جانشین سیادت سیاسی سابق خود کرد.    اسلامی ندوشن، نخستین پیشگامان این جریان را ابن مقفع، طبری و حلاج می‌داند که در پیوند ذخایر فرهنگی ایران پیش و پس از اسلام جان‌فشانی کردند؛ اما او قرن سوم هجری را به‌واسطه احیاء زبان فارسی دری و سرایش شاهنامه فردوسی مهم‌ترین قرن تاریخ ایران پس از اسلام می‌شناسد و معتقد است اگر کشور اسیر دست تورانی‌نژادانی نظیر غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان نشده بود به‌ویژه با ظهور تفکر علم‌گرای کسانی چون رازی، فارابی، ابن‌سینا و بیرونی، ایران سرنوشت گشاینده و روشن‌تری می‌یافت ولی در برابر همدستی این کارگزاران تورانی با خلفای بغداد ناگزیر به اتخاذ روش‌های دفاعی نرم گردید و از نظر او ادبیات عرفانی، پناهگاه قوم ایرانی گشت: «ورود عرفان به ادب فارسی با این آب‌وتاب و عرض و طول بسیار معنی‌دار است. ایرانیان از نبرد متعارف چه با بازو و چه با قلم خسته شدند. دیدند که کار پیش نمی‌رود؛ بنابراین در عالم معنا پناه جستند.»    در نظر اسلامی ندوشن، هرچند گرایش ایرانیان به عرفان و تصوف از سر ناگزیری و در واکنش به قشری‌گری و ایران‌ستیزی بود که با سقوط سلسله‌های ایرانی‌گرای چون سامانی و صفاری و آل‌بویه، و ورود ترک‌های غزنوی و سلجوقیِ تحت‌الحمایۀ خلافت بغداد پدید آمده بود اما از جهتی هم اسباب ظهور سخنگویان ممتازی چون مولانا، حافظ، سعدی، خیام و عطار و... شاهکارهای بزرگی در ادب فارسی فراهم کرد که جز با رشد و نضج در مکتب عرفانی ایران قابل ظهور نبودند.   بنابراین به اعتقاد اسلامی ندوشن ایران در دوره میانه تاریخ خود که به دوران پس از اسلام شناخته می‌شود از امپراتوری سیاسی دوره باستان به‌نوعی امپراتوری فرهنگی کوچ کرده و با بهره‌گیری از آموزه‌های اسلام راستین و میراث اشراقی ایران باستان، سنت فکری ژرف‌نگر و گشاینده‌ای به نام عرفان بنیان نهاد که توازن بخش ایرانیت و اسلامیت بود و عیارهای انسانی و اسلامی را در هم می‌آمیخت تا خود را از کوران تعصب و تزاید، برهاند و راه تعقل و توازن را به مردم بنماید، حاصل چنین رویکردی بزرگ‌ترین شاهکارهای فرهنگ و ادب فارسی است که در این دوران به وجود آمد.   بنابراین از دیدگاه وی، ورود اسلام به ایران مهم‌ترین حادثه در تاریخ دراز آهنگ ایران است. چون در کتاب ایران و تنهائی‌اش نیز  آورده است؛ در میان افتادن‌های تاریخ، افتادن ساسانی‌ها از همه عجیب‌تر است براثر آن سرنوشت ایران دگرگون گشت و ورق تازه‌ای در تاریخش باز شد. چه می‌بایست کرد؟ اسلام، با پیام توحید، عدالت، و... به ایران آمده و ایرانی آن را با آغوش باز پذیرا گشت؛ اما دیری نپایید که بنی‌امیه، سیاست تبعیض نژادی در پیش گرفت و مردمی را که بیش از هزار سال، پیشینه مدنیت و جهان‌داری داشت، «عجم» و «موالی» خواند.   او دراین‌باره می گوید؛ هر چند پیام اسلام، شیرین و گوارا بود وحتی پاره‌ای قیدهای زندگی اجتماعی ایرانیان همچون نظام طبقاتی را از میان برداشت و سبب شکفتگی استعدادها گشت؛ ولی عملکرد بنی امیه وبنی عباس که به نام اسلام حکم می‌راندند، ایرانی را بار دیگر در تاریخ خویش، بر سر دوراهی قرار داد. این جنب‌وجوش تازه و درعین‌حال تنگناهایی که ایرانی احساس می‌کرد، او را چند گاهی در ابهام و گیجی فروبرد، ولی سرانجام تصمیمی تاریخی گرفت. تصمیم نهایی آن شد که دین جدید پذیرفته شود، بی‌آنکه ایران از دست برود. ایران به صورتی که در گذشته بود دیگر نمی‌بود اما جوهره آن را می‌شد در شکل دیگری نگاه داشت.    او در ادامه می گوید؛ من گمان می‌کنم که تاریخ این هزار و چهارصد ساله ایران بر روی این تصمیم حرکت کرده است. این امر، از یک سو به آفرینشِ گونه‌ای پویش و پویایی انجامید که سرچشمه آثار مهمی شده است؛ و لذا ازاین‌پس وزنه زندگی بر فرهنگ افتاد. در پی این تحول دوران‌ساز، فرهنگ ایران اسلامی با فرهنگ کهن ایرانی پیوند یافت.   سپس با تأکید فراوان ادامه می دهد؛ در این میان جایگاه شاهنامه، ممتاز است. زبان فارسی و شاهنامه سرنوشت ایران را تغییر دادند؛ و به تولای آنان، باز ایرانی شد قومی متفاوت با دیگران، این کتاب، ایران گذشته را به ایران بعد پیوند داد. ایران، تغییر مذهب داده بود، ولی زبان فرهنگ، زبان جاویدان و عام است ازاین‌رو، فرهنگ ایران باستان، همچون آب قنات که از ژرفای خاک و پنهان حرکت می‌کند، به دوران اسلامی نفوذ کرد؛ و رد پای خود را بر همه چیزاز آداب و آیین‌ها، آتش‌افروزی نوروز، موسیقی، نقش‌های قلمکار، قالی، کاشی، اندرزها، نام‌ها، یادها، داستان‌ها و...گذاشت.   اسلامی ندوشن در کتاب مرزهای ناپیدا از این انباشت فرهنگی که ته‌نشین وجدان آگاه و ناآگاه قوم ایرانی است به‌عنوان مرزهای ناپیدا یاد می کند و آن را بایگانی ذهنی و حافظه تاریخی حبس شدۀ گذشتگان می‌داند که بقول خیام؛ گفتند فسانه‌ای و در خواب شدند، او معتقد است؛ همین افسانۀ بزرگ، در اتصال رودوار خود، زندگی انسان را پهناور کرده است تا انسان از مرحله خور و خواب درگذرد و پشت دیوار سربی‌رنگ پوچی و ملالت متوقف نماند و امروز خود را بر پایه آموخته‌های دیروز، سامان آگاهانه‌تری دهد.

 

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • گردشگری و صنایع دستی،‌ مردمی‌ترین نوع اقتصاد است
  • سرمایه معنوی جمهوری اسلامی در این منطقه بی‌بدیل از جهان، رو به فزونی است
  • برنامه پیشرفت فرهنگی استان یزد به‌زودی رونمایی می‌شود
  • هفته‌ فرهنگی اصفهان فرصتی برای معرفی هنرمندان و اندیشمندان است
  • ۶ خانه فرهنگی ایران در پاکستان فعال می‌شود
  • تداوم فرهنگی ایران از دیدگاه اسلامی ندوشن
  • اجری موفق طرح نور در کرمانشاه
  • برخورد قانونی پلیس کرمانشاه با اندک افراد هنجارشکن حوزه حجاب
  • اجرای موفق طرح نور در کرمانشاه
  • فراجا مرزبان حجاب است متولیان فرهنگی حجاب و عفاف بیدار باشند