به نقل از «جماران»

چه کسانی می خواهند پرونده قتل جمال خاشقجی باز بماند و چرا؟/ احتمال برکناری بن سلمان از قدرت به امید حل بحران های منطقه از جمله جنگ یمن

تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۱۲۲۴۴۶

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، عبدالباری عطوان نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب در تحلیلی در روزنامه فرامنطقه ای رأی الیوم نوشت: سه طرف اصلی هستند که اکنون در برابر طرح ها و برنامه های «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا برای«جمع کردن» جنایت قتل« جمال خاشقجی» روزنامه نگار عربستانی داخل کنسولگری کشورش در استانبول و تلاش برای تبرئه شاهزاده«محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان و حاکم کنونی عربستان سعودی از هر گونه سرزنشی، ایستاده اند و به این باور تمایل داریم که این سه طرف حرف آخر را می زنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اولی: تحرک عناصر برجسته در موسسه قانونگذاری آمریکا یعنی «کنگره» به شکل گسترده برای سرنگونی شاهزاده بن سلمان و انداختن مسئولیت این جنایت به گردن وی است و بارزترین این عناصر دو سناتور جمهوری خواه یعنی« مارکو روبیو» کاندیدای سابق ریاست جمهوری و «لیندسی گراهام»  علاوه بر 22 قانونگذار دیگر هستند که خواستار عملی کردن ماده  اعمال تحریم ها در قانون اساسی آمریکا علیه کشورهای خارجی است که حقوق بشر را نقض می کنند.

دوم: دولت ترکیه است که می خواهد موج رسانه ای کنونی درباره مساله خاشجقی را با ادامه اطلاعاتی که به شکل قسط های راحت به بیرون درز می دهد و بر قتل و تکه تکه کردن جسد تأکید می کند و دقیق ترین جزئیات را به شکل سریال های درام ترکی ذکر می کند، به قوت خود باقی بگذارد.

سوم:رسانه های آمریکایی که یک جبهه متحد برای مخالفت با رویکرد دولت ترامپ شکل داده اند و بر پیدا کردن افرادی که در جنایت دست دارند و محاکمه آنها و در رأس شان شاهزاده محمد بن سلمان اصرار دارند.

حمله سخت و بی محابای سناتور گراهام به شاهزاده بن سلمان قابل توجه و تأمل بود. وی در گفت و گویی با «فاکس نیوز» هوادار ترامپ و مورد علاقه رئیس جمهور آمریکا، بن سلمان را مرد ویرانگر توصیف کرد و رک و پوست کنده وی را متهم کرد که دستور قتل خاشقجی را  خودش صادر کرده است. سناتور گراهام تأکید کرد که حکومت عربستان سعودی با «ارزش های» آمریکایی با تحقیر تعامل می کند و این مرد  یعنی « بن سلمان» باید از قدرت کنار برود زیرا شخصیتی آزار دهنده است و نمی تواند رهبری جهانی در عرصه بین المللی شود.

اما حمله سناتور مارکو روبیو همکار  گراهام که نزدیک بود ترامپ رئیس جمهور آمریکا را در انتخابات حزب جمهوری خواهد برای انتخاب کاندیدا شکست دهد سرسخت تر بود. وی با شدت بیشتری به هر دو یعنی بن سلمان و دوستش ترامپ حمله کرد زمانی که ارجحیت و تقدم قراردادهای سلاح را بر اصول حقوق بشر رد کرد و گفت:« هیچ مبلغی در جهان وجود ندارد که بتواند جایگاه و حمایت ما از حقوق بشر را و نیز شیوه تعامل کشورها با ما را بخرد.»

این دو سناتور نماینده دولت عمیق آمریکا یا شاخه مخالف با مدیریت بحران توسط دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا از طریق گروکشی از حکومت عربستان و سوء استفاده از حالت ضعف آن برای دستیابی به پول بیشتر چه به شکل سرمایه گذاری و چه به شکل قراردادهای سلاح هستند و حمایت روزافزونی از آنها توسط همکاران شان در دو مجلس سنا و نمایندگان می شود.

گزارش های شنیع درباره چگونگی اعدام خاشقجی قربانی که بخش امنیتی ترکیه به شکل مرحله به مرحله به بیرون درز می دهد مانند گفتن اینکه طی بازجویی از وی داخل کنسولگری انگشتانش قطع شد سپس سرش از تن اش جدا شد به منظور بسیج افکار عمومی جهان علیه حکومت عربستان سعودی و به طور مشخص شاهزاده محمد بن سلمان و تحریک برای سرنگونی اش از قدرت و نیز به منظور زندن ماندن پرونده در رسانه های جمعی سنتی یا دیجیتالی صورت می گیرد و نیز به این منظور صورت می گیرد که نشان دهد «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور ترکیه به دنبال زد و بند مالی در مقابل« جمع کردن» پرونده و دور کردن آن از طرف واقعی نیست که پشت آن قرار دارد و دستور اجرای آن را داده است و اکنون به دنبال «گوشت قربانی» است.

چه بسا بد نیست یاد آوری کرد که روزنامه «واشنگتن پست» که خاشقجی را به صفوف نویسندگان و سرمقاله نویسانش ملحق کرد پرونده را به دست گرفته و میزبان خانواده اش است، روزنامه ای بود که رسوایی واترگیت را فاش کرد و «ریچارد نیکسون» رئیس جمهور اسبق آمریکا را سرنگون کرد. ما بر این باور نیستیم که این روزنامه آمریکایی کار را نیمه تمام بگذارد به ویژه آن که با دولت ترکیه هماهنگی می کند و جلوتر از همه اطلاعاتی خاص درباره جنایت منتشر می کند و بعید نیست که در نهایت به سر شاهزاده محمد بن سلمان چشم دارد.

تلاش ها برای سرپوش گذاشتن روی پرونده چه با تشکیل کمیته عربستانی برای تحقیق درباره جنایت و مشخص کردن کسانی که در آن دست دارند و محاکمه شان به بهانه آن که این جنایت را بدون علم و آگاهی رهبران عربستان انجام دادند و چه از طریق خریدن ترامپ و سیر کردن حرص و طمع وی از طریق پول و قرارداد به نظر فرصت بسیار کمی برای موفقیت داشته باشد آن هم در سایه گسترش حملات طرف های پر نفوذ مخالف عربستان؛ حالا چگونه متهم اصلی جنایت ترور می تواند درباره آن تحقیق کند؟ از آن خطرناک تر اینکه چگونه تحقیقاتش جدی گرفته شود!

این جنایت به دور از توجه بین المللی و مجمع عمومی سازمان ملل نیست که بر اساس میثاق سازمان ملل در تشکیل تیم تحقیقاتی و دادگاه ویژه برای رسیدگی به این جنایت ترور از مشروعیت برخوردار است. می گوییم مجمع عمومی سازمان ملل زیرا می تواند از احتمال های استفاده «وتو» در شورای امنیت توسط دولت ترامپ یا دولت های دیگر نیز می تواند عبور می کند.

عملیات جستجو برای ولیعهد جدید در میان خاندان آل سعود در عمل آغاز شده است و برخی از دولت های غربی از جمله انگلیس، آلمان و فرانسه برای یک تیر و چند نشان و ایجاد برون رفت هایی از بحران های پیچیده منطقه که بارزترین آنها جنگ یمن  این عملیات را تشویق می کنند و چه بسا اگر این عملیات تغییر رخ دهد این جنگ به پایان می رسد؛ همانطور که ترور «انور السادات» رئیس جمهور اسبق مصر دروازه ای شد که مصر از طریق آن به عضویت اتحادیه عرب برگشت و تحریم این کشور توسط عرب ها به پایان رسید.

روزنامه  انگلیسی «تایمز» شروع به کاندیداتوری نام ها در «بورس جانشینی» کرد و دم از شاهزاده « خالد بن سلمان» سفیر عربستان در آمریکا به عنوان جایگزین برادرش زد و برخی از مسئولان آمریکایی هم پیشنهاد بازگشت شاهزاده «محمد بن نایف» را مطرح کرده اند. برخی طرف ها نیز همچنان شاهزاده «احمد بن عبدالعزیز» دومین پسر کوچک پادشاه موسس و مقیم در لندن را برای این پست کاندید می دانند.

روزهای آینده پر از اتفاقات غیرمنتظره و اطلاعاتی است که به بیرون درز می کند و مرگ مساله ترور خاشقجی بسیار دشوار است و همه «اره ها» برای به حاشیه راندن و «جمع کردنش» به هر اندازه تیز و جدید باشند، ناکام می مانند.

 

انتهای پیام

منبع: جماران

کلیدواژه: راه پیمایی اربعین منع به کارگیری بازنشستگان جمال خاشقجی عربستان سعودی محمد بن سلمان جمال خاشقجی ناپدید شدن جمال خاشقجی راه پیمایی اربعین منع به کارگیری بازنشستگان جمال خاشقجی امام خمینی س سید مصطفی خمینی سید احمد خمینی سید حسن خمینی انقلاب اسلامی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۱۲۲۴۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حکایت قالی‌ایرانی و موکت‌آمریکایی/ یادداشت تحلیلی سردبیر روزنامه البناء لبنان درباره شرایط جدید منطقه

به گزارش قدس آنلاین، ایران که در اوج ظهور قدرت آمریکا موفق شد از رویارویی اجتناب کند و در سایه تحریم‌ها و محاصره، بر زخم‌هایش مرحم بگذارد؛ سه محور ثابت را حفظ و پیرامون آن دستاوردهایی کسب کرد: نخست؛ استقلال، ساختن کشور و اندوختن عناصر قدرت؛ دوم، انسجام اتحاد منطقه‌ای‌اش با سوریه و  سوم، موضع ایران در قبال فلسطین و جنبش‌های مقاومت و پافشاری در حمایت از آن‌ها. 

۲. نتانیاهو محاسبات خود را روی  دوگانه بنا کرد؛ اینکه آمریکا همچنان قادر به رویارویی و ایران هنوز در مرحله اجتناب از رویارویی است. او دچار غافل‌گیری مضاعف شد. همه‌چیز گویا بود که آمریکا – همان‌طور که جنگ در عراق و افغانستان نشان داد - دیگر نشاط اجتماعی و برتری نظامی لازم برای جنگیدن را ندارد. در جنگ علیه سوریه، آمریکا به گروه‌های تروریستی متوسل شد؛ با این حال، جنگ آن‌طور که آمریکا می‌خواست به پایان نرسید. اگر غافل‌گیری از آماده نبودن آمریکا برای رویارویی - فقط برای نتانیاهو بود، غافل‌گیری دوم هم برای او و هم برای دیگران بود؛ اینکه ایران برای رویارویی آماده است.

۳. پاسخ اسرائیل - که متکی به آمادگی آمریکا بود - شاهدی بر غافل‌گیری نخست بود؛ در حالی که پاسخ ایران - پیش از آن - بر اساس آمادگی ایران تعیین شده بود و مانور توان بازدارندگی، ایرانی - اسرائیلی نبود، بلکه ایرانی - آمریکایی بود. در جریان واکنش ایران، آمریکا تمام عناصر لازم برای شناخت توانایی ایران در به‌کارگیری قدرت را آزمایش و نیروها و متحدان خود را بسیج کرد، اما نتایج آن، او را ناکام گذاشت و نشان داد ایران دست بالا را دارد. دلیل نخست اینکه جمهوری اسلامی قادر است تمام نقاط حرکت نیروهای آمریکایی، حرکت هواپیماهای جنگی از مدیترانه به سمت خلیج فارس و کشورهای عربی و پراکندگی شبکه‌های موشکی را زیر نظر بگیرد و پهپادها و موشک‌های ایران، آماده‌باش را به تمام نیروهای آمریکا، اسرائیل و متحدانشان تحمیل کرد؛ در حالی که ایران فقط بخشی از آنچه در اختیار داشت را استفاده کرد و بخشی از آنچه که تصمیم به افشای آن داشت را در معرض رصد قرار داد. دوم، ناتوانی در تسلط الکترونیکی بر پهپادها و موشک‌هاست. دو ناوشکن ویژه پارازیت الکترونیکی برای انجام این مأموریت آماده شدند و نتیجه آن شکستی ناگوار بود؛ با وجود آنکه هواپیماهای ایرانی به مدت ۹ساعت، اهدافی در دسترس بودند. سوم اینکه موشک‌های معدود و مشخص ایران، بدون آنکه پدافندهای آمریکا و اسرائیل قادر به مقابله با آن‌ها باشند، به اهداف خود رسیدند.

۴. نبرد تمام شد؛ آزمون اذهان، اراده‌ها و توان فنی به پایان رسید و نتیجه «یک - صفر» به‌نفع ایران شد. این نتیجه نهایی است؛ زیرا دور بعدی پس از آن وجود نخواهد داشت و با توجه به نتایج این دور، در منطقه بسیار نوشته خواهد شد، به‌ویژه در مورد پرونده‌های جاری که در انتظار تعیین مرزهای قدرت میان آمریکا و ایران بود که ترسیم شد. پرونده اول، جنگ غزه است که تلاش نتانیاهو برای فرار از آن به سمت رویارویی ایران و آمریکا ناکام ماند. او اکنون باید به چالش‌های خود بازگردد، یا دنبال کردن جنگی که منجر به شکست بیشتر می‌شود یا تسلیم شدن در برابر شرایط مقاومت و تحمل ذلت. چشم‌انداز منطقه، سرنوشت عادی‌سازی روابط عربستان و اسرائیل و سرنوشت موضع‌گیری ترکیه هم از مسیر این جنگ و مسائل پیرامون آن عبور می‌کند.

این منطقه، از جو پرفشار اسرائیلی خارج شده و وارد جو کم‌فشار ایرانی می‌شود؛ در حالی که جوهره این گذار، بر برتری «بافنده فرش» بر «پوکرباز» در صبر، مهارت و پشتکار و برتری «قالی ایرانی» بر «موکت آمریکایی» استوار است.

مصطفی لشکری