رضا امیر یاراحمدی درگذشت
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۱۲۵۱۵۹
رضا امیر یار احمدی پیشکسوت مجسمهساز شب گذشته ۲۵ مهرماه بر اثر ایست قلبی از دنیا رفت. آفتابنیوز : عباس مجیدی- رییس انجمن هنرمندان مجسمهساز ایران- با تایید این خبر به ایسنا، گفت: خانواده مرحوم امیریاراحمدی مشتاق هستند که مراسم تشییع او از جلوی در خانه هنرمندان برگزار شود به همین دلیل در حال هماهنگی هستیم که این اتفاق بیفتد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او ادامه داد: درخواست کردیم که این هنرمند در قطعه هنرمندان دفن شود اما اعلام کردهاند که قطعه هنرمندان جا ندارد و ممکن است پیکر مرحوم امیر یار احمدی در قطعه نام آوران به خاک سپرده شود.
رییس انجمن هنرمندان مجسمهساز ایران اعلام کرد: رضا امیر یار احمدی عضو موسسین و هیئت مدیره انجمن مجسمه سازان هنرمندان بود و در حوزه شهری و نمایشگاهها آثار و فعالیتهایی خوبی داشته است.
سید جلالالدین شهابی- مدیر کارگاه هنر - نیز در این باره به ایسنا، گفت: این هنرمند شب گذشته در منزل ایست قلبی کرده است و در تماسی که با پسر آن مرحوم آرین امیر یار احمدی داشتم، وقتی پسرش صبح زود به منزل پدر مراجعه کرده متوجه فوتش شده است.
او با بیان اینکه در حال برنامهریزی برای مراسم تشییع هستیم، اعلام کرد: هنوز هیچ چیز قطعی نشده است زیرا خانواده آن مرحوم در شوک هستند اما به احتمال زیاد مراسم تشییع از جلوی خانه هنرمندان برگزار شود و رییس انجمن مجسمهسازان پیگیر این موضوع است. به نظر میرسد قطعه هنرمندان جا ندارد و باید دید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چه برنامهای برای این موضوع دارد.
شهابی گفت: با توجه به اینکه آقای امیر یاراحمدی سالها گوشهگیری کرده بود، به نظر میرسد خانواده آن مرحوم تمایل دارند مراسم تشییع به صورت عمومی برگزار شود.
به گزارش ایسنا، رضا امیر یار احمدی در بروجرد به دنیا آمد و بعد از گذراندن تحصیلات مقدماتی در هنرستان هنرهای زیبا (تهران) ادامه تحصیلاتش را در دانشکدۀ هنرهای تزئینی گذراند. این هنرمند جایزه بینالمللی ارتباطات از یونسکو را در سال ۱۹۷۶دریافت کرد. او همچنین مشاور وزارت مسکن و شهرسازی به مدت ۱۵ سال بوده است.
این هنرمند ساخت ساختمان اجلاس کنفرانس سران، بازسازی ساختمان مجلس شورای ملی در بهارستان و غیره را در کارنامه هنری خود دارد. همچنین نمایشگاه و گالریهای متعددی در تهران، زوریخ، ژنو، دهلی، پکن، دبی، آنکارا، تویومورایی ژاپن، مکزیکوسیتی، کالاف اسپانیا، مونت کارلو و غیره برگزار کرده و جوایزی چون؛ کسب مقام اول مسابقه بینالمللی یادبود فاجعه حلبچه،مقام اول بنیان اول مجسمه سازان، تشویق شده از طرف کالاف اسپانیا به عنوان منتخب هیئت داوران و غیره را از آن خود کرده است. همچنین محسن رستمبخش، فیلم مستندی براساس زندگی و آثار رضا امیر یاراحمدی ساخت.
رضا امیر یار احمدی در کارنامه کاری خود ساخت پیکره برنزی ابوالقاسم فردوسی، مولانا جلال الدین محمد بلخی،ابونصر فارابی، ابن سینا،سردار مجید بقایی، درخت بسمالله مرکز همایشهای بینالمللی صدا و سیمای جمهوری اسلامی، کتیبه و نقش برجسته میدان فرمانیه،مجسمه گوزن نشان کارخانجات رنگسازی ایران، مرمت و بازسازی نمای مجلس شورای ملی و بازسازی کلیه مجسمه های مجموعه مجلس را در کارنامه کاری خود دارد.
کد خبر: ۵۵۱۵۶۴ تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۳۹۷ - ۱۵:۲۸
منبع: آفتاب
کلیدواژه: مجسمه ساز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۱۲۵۱۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جزئیات جدید از پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسرش
شامگاه بیستودومین روز مهرماه وقتی مونا مهرجویی، از گالری به خانه برگشت، نمیدانست چه سرنوشت تلخی برای پدرومادرش رقم خورده است.
۲۲ مهرماه امسال جنجالیترین جنایت سال در شهرک زیبادشت فردیس در استان البرز رقم خورد؛ جنایتی هولناک که در جریان آن داریوش مهرجویی، کارگردان سینما و همسرش قربانی سرقت از خانهشان شدند. شامگاه بیستودومین روز مهر ماه وقتی مونا مهرجویی، دختر این زوج از گالری به خانه برگشت، نمیدانست چه سرنوشت تلخی برای پدرومادرش رقم خورده است.
او با ورود به خانه ویلایی با جسد غرق در خون پدرش در آشپزخانه و جسد دست بسته مادرش در اتاق خواب روبهرو شد. عاملان جنایت در قتل این زوج نهایت قساوت را به کاربرده بودند.
بعدازگزارش این جنایت تحقیقات گستردهای زیر نظر دادستان شهرستان فردیس آغاز و در کمتر از یک هفته با دستگیری چهار مرد افغان راز این جنایت فاش شد. اسکندر، میرویس، کریم و داوود چهار تبعه افغانی بودند که شبانه با ورود به خانه ویلایی در شهرک ناز، جنجالیترین جنایت سال را رقم زدند.
در این گزارش جزئیات کامل این پرونده را از زبان چهار متهم روایت کردهایم؛ روایتی که آنها در مراحل تحقیقات و دادگاه آن را تشریح کردند. چهار متهم که پس از محاکمه در شعبه اول دادگاه کیفری یک البرز با مجازات سنگینی روبهرو شدند.
برای مرور این پرونده باید به ۱۰روز قبل از جنایت برگردیم. روزی که کریم، متهم ردیف اول پرونده تصمیم به اجرای این نقشه شوم گرفت و سه هموطنش را با خود همراه کرد. در میان متهمان داوود کمتر از ۱۸سال سن دارد. او پس از دستگیری با معرفی چهارمین متهم پرونده تمام ابهامات پرونده را از بین برد.
او درباره شروع ماجرا میگوید: من درشهرک کار میکردم و به آنجا تردد داشتم. یک روز کریم سراغم آمد و نقشه سرقت از خانه مهرجویی را برایم توضیح داد. میگفت مهرجویی و همسرش تازه از خارج آمدهاند و کلی پول و دلار در خانهشان دارند که با برداشتن آنها میتوانیم پولدار شویم. من نمیدانستم او و میرویس نقشه قتل آقا و خانم ــ مرحوم مهرجویی و همسرش ــ را کشیدهاند. فکر میکردم یک سرقت است. قرار شد وقتی شرایط خوب بود، خبر دهد. ۱۶ مهر ماه تماس گرفت و گفت امروز نقشه را اجرا میکنیم.
هوا در حال تاریک شدن بود که به محل قرار در کنار دیوار شهرک رسیدم. کریم و میرویس بودند و اسکندر بعد از من آمد. از بالای دیوار وارد شهرک شدیم و خودمان را به مقابل خانه مرحوم مهرجویی رساندیم. وارد خانه شدیم و کریم پشت پنجره آشپزخانه رفت. خانم سایهاش را دید و تهدید کرد به پلیس زنگ میزند. کریم هم تهدیدش کرد. بعد به ما گفت امشب شرایط جور نیست، بهتر است برگردیم. ما هم از همان مسیری که آمدیم برگشتیم.
*همسر مرحوم مهرجویی شما را شناخت؟
داوود: فکر کنم فقط کریم را شناخته بود. یک روز سراغ نگهبان آمد و گفت کریم برای سرقت به خانهاش آمده و میخواهد با نقشهای او را گیر بیندازد.
*چه شد برای دومین بار به آن خانه رفتید؟
داوود: کریم و میرویس نقشه قتل داشتند و به ما نگفته بودند. من سر کار میرفتم تا اینکه یک هفته بعد کریم دوباره تماس گرفت و گفت امشب نقشه را اجرا میکنیم. ما هم همانجای قبلی جمع شدیم و صبر کردیم هوا تاریک شود.
اسکندر که میتوان به او لقب جعبه سیاه این پرونده را داد، متهمی است که اموال سرقتی و چاقوهای خونی را مخفی کرده بود. با دستگیری و اعترافات او پازلهای این جنایت کنار هم چیده شد تا راز آن فاش شود.
*چطور وارد خانه شدی؟
اسکندر: ظهر شنبه من درمحل کارم بودم. مقنی هستم وچاه حفر میکنم. کریم زنگ زد وگفت امشب کار را تمام میکنیم. وقتی به مقابل خانه آقا و خانم رسیدیم، کریم دو چاقو با خود آورده بود. چاقوها را هفته قبل هم آورده بود. مقابل خانه نردههایی بود که با برگهای آویزان پوشیده بود. کریم به من گفت پشت برگها مخفی شوم تا اوضاع را بررسی کند. خودش و میرویس وارد شدند و بعد به من و داوود گفتند برویم. یکی از چاقوها را به من داد. به ما دستکش هم داد و گفت دستتان کنید تا اثر انگشت از شما بهجا نماند. میرویس قبول نکرد، اما ما دست کردیم.
*قبل از ورود، مرحوم مهرجویی و همسرش را دیدی؟
آقای مهرجویی لباس مرتبی به تن داشت و پشت میزناهارخوری بود، اما غذا نمیخورد. اگر اشتباه نکنم خانم روی مبل جلوی تلویزیون نشسته بود. در ورودی باز بود و وارد شدیم. خانم با دیدن ما ترسید و داد زد. بعد هم به سمت اتاق رفت. من و داوود به دنبالش رفتیم که چاقو از دستم افتاد. او پشت در اتاق بود و سعی میکرد مانع ورودمان شود که در را هل داده و وارد شدیم. پرسیدیم طلاها کجاست که خانم جواب داد تازه از سفر آمدیم و خانه مادرم است. خود خانم النگوها و دستبند را از دستش بیرون آورد و به ما داد. من دستانش را بستم و داوود دهانش را بست. یک پابند هم داشت که گم کردم. یکدفعه کریم وارد اتاق شد. دو تا چاقو دستش بود که یکی خونی بود. آن را به من داد و گفت خانم را بکش. ترسیده بودم، اما تهدیدم کرد اگر اینکار را نکنم، مرا میکشد.
میدانستم اینکار را میکند. چاقو را گرفتم و داوود سر خانم را از پشت گرفت. دو ضربه به گردنش زدم که کمی خون آمد و روی لباس ریخت. عقبعقب آمدم و چاقو از دستم افتاد. کریم عصبانی بود و چاقو را برداشت و به سمت خانم رفت. انگار خانم قصد داشت چیزی به ما بگوید، اما دهانش بسته بود. کریم سمتش رفت و با چاقو به گردنش زد و خون روی دیوار ریخت. حتی دست داوود هم برید که آن را شست.
*چه کسی مرحوم مهرجویی را کشت؟
اسکندر: آن زمان ما آنجا نبودیم و کریم و میرویس بودند.
*بعد چه کردید؟
اسکندر: خانه را بهدنبال پول و طلا گشتیم، اما چیزی غیر از دو گوشی و طلاهای خانم دستمان را نگرفت و از آنجا بیرون آمدیم. به خاطر این که من بیرون شهرک زندگی و کار میکردم چاقوها و وسایل سرقتی را به من دادند. آن را جایی زیر خاک مخفی کردم. لباسم که خونی بود را در جوی آبی شستم و تا صبح منتظر ماندم تا خشک شود.
*عذاب وجدان نداشتی؟
اسکندر: شب بعد خواب خانم را دیدم و از خواب پریدم. به سرویس بهداشتی رفتم و گریه کردم تا کسی شک نکند.
برای افشای جزئیات قتل مرحوم مهرجویی باید حرفهای میرویس را گوش کرد. متهمی که به گفته خودش از کارگردان سینما کینه به دل داشت و برخلاف بقیه متهمان فقط برای انتقام وارد خانه ویلایی شده بود و به فکر سرقت نبود. متهمی که خیلی راحت از انگیزهاش برای قتل میگوید.
*مرحوم مهرجویی را چطور کشتید؟
میرویس: وقتی وارد حیاط شدیم من تکه چوبی پیدا کردم و برداشتم. وارد خانه که شدیم، مرحوم مهرجویی از جایش بلند شد و من با چوب شروع به ضربه زدن به سرش کردم. حتی خواست مانع من شود که ضربهای به دستش خورد. بعد کریم با چاقویی که در دستش بود به سمت او آمد و ضربهای به گردن آقا زد و او با صورت روی زمین افتاد. من همانجا ماندم و کریم وارد اتاق شد و بعد فهمیدم خانم را هم کشته است.
*بعد چه شد؟
بقیه شروع به گشتن خانه کردند. من، چون دنبال سرقت نبودم نگشتم و همگی از خانه بیرون رفتیم.
*چرا از مرحوم مهرجویی کینه داشتی؟
من از خانه همسایه آقا سرقت کرده بودم و همین بهدلیل آقا مرا از شهرک بیرون کرد. در سه ماهی که در خانه مرحوم مهرجویی کار میکردم، خانم خیلی به من کمک کرد. وقتی ازدواج کردم یک جارو برقی به من داد. حتی یکبار که درخت خرمالو بار داد تعدادی خرمالو داد تا به همسرم و خانوادهاش بدهم، اما من در کشتن آنها همکاری کردم.
*پس چرا همکاری کردی؟
کریم میگفت اگر همکاری نکنم، چون قبلا سرقت کرده بودم مرا بهعنوان قاتل دستگیر میکنند.
کریم طراح این جنایت هولناک است. متهمی که د رردیف اول فهرست متهمان قراردارد و با حکم دادگاه به قصاص محکوم شده است. او در جریان بازجوییها به ارتکاب هر دو قتل اقرار کرده و همه مدارک و اعترافات علیه اوست. حالا منکر همهچیز شده و حتی حضورش در محل قتل را هم انکار میکند.
براساس آنچه بعد از دستگیری متهمان اعلام شده بود، کریم مدعی بود برای مرحوم مهرجویی کار کرده و به خاطر اینکه پولش را نداده بودند این قتل را انجام داده است. حالا همه اعترافاتش را انکار میکند و میگوید: اعترافاتم تحت فشار بازجویی بود و آن شب به آن خانه نرفتم و حرفهای دیگر متهمان را قبول ندارم. من باغبان پنج باغ بودم و صاحبان باغها به من اعتماد داشتند. اگر قصد سرقت داشتم میدانستم صاحبان باغها کلید گاوصندوق را کجا میگذارند و سرقت میکردم. ماهی ۴۰ میلیون تومان درآمد داشتم نیازی نبود مرتکب قتل شوم!
منبع: جام جم
tags # قتل داریوش مهرجویی سایر اخبار توصیه عجیب دانشمندان؛ به این دلیل مهم گوشت مار پیتون بخورید! از حمام در خون دختران باکره تا خوردن خون کودک؛ آیا انسان راه غلبه بر مرگ را پیدا میکند؟ (عکس) جانور عجیبی که آنقدر رابطه جنسی برقرار میکند تا بمیرد! تجربه نزدیک به مرگ چیست و چه حسی دارد؟