بدعت در قانونگذاری یا تفسیر به رأی قانون اساسی؟
تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۱۴۹۸۳۲
آخوندی به نقل از سخنگوی شورای نگهبان اعلام کردند که هیات عالی نظارت بر اجرای سیاست های کلی نظام جانشین رهبری است اختیارات ایشان را دارد.
به گزارش مشرق، فاطمه سادات نقوی دانشجوی دکتری حقوق عمومی طی یادداشتی نوشت: چند روز پیش وزیر راه و ترابری آقای دکتر آخوندی طی نامه ای به رئیس مجلس نسبت به تشکیل رکن جدیدی در ارکان حاکمیت کشور اظهار خطر نمود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ایشان به نقل از سخنگوی شورای نگهبان اعلام کردند که هیات عالی نظارت بر اجرای سیاست های کلی نظام جانشین رهبری است اختیارات ایشان را دارد و اختیارات لازم برای توقف لوایح مصوب را علی رغم نظر دولت و مجلس و پس از اعلام عدم مغایرت آن ها با شرع و قانون اساسی از شورای نگهبان را دارد. و در ادامه هشدار دادند که چنین اختیاری مسبوق به سابقه نیست و باید آن را امری فراتر از قانون اساسی دانست.
در ادامه لازم است بار دیگر به قانون اساسی برگردیم و برخی اصول آن را مرور کنیم.
اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی اعلام میدارد:« قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران عبارتند از قوه مقننه، قوه مجریه، قوه قضائیه که زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت بر طبق اصول آینده این قانون اعمال می گردند...» مقنن اساسی در راستای این اصل و به منظور تحقق ولایت و نظارت مقام رهبری بر سه قوه تعیین سیاست های کلی نظام پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام را در بند یک اصل صد و دهم از وظایف و اختیارات رهبری اعلام نمود و البته در بند دوم نظارت بر حسن اجرای این سیاست ها را نیز بر عهده خود این مقام قرار داد. به نظر می رسد جناب آخوندی تا اینجای کلام موافق هستند و تنها مشکل ایشان تفویض این اختیار به هیات عالی نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام است.
بیشتر بخوانید:
استعفا چرا؟ این وزیر باید محاکمه شود! آخوندی استعفای خود را رسما اعلام کرد +عکسقانون اساسی به صراحت در پایان اصل یک صد و دهم اعلام می کند که «رهبری می تواند بعضی از وظایف و اختیارات خود را به شخص دیگری تفویض کند.» ظاهراً در نظر وزیر راه رهبری حق تفویض این اختیار را ندارد. البته بعید است که ایشان به عنوان وزیری در دولت جمهوری اسلامی چنین دیگاهی داشته باشد.
بلکه قاعدتاً معتقدند که چنین تفویض اختیاری صورت نگرفته است. این در حالی است که تفویض اختیار نظارت بر حسن اجرای سیاست های کلی نظام به مجمع امر تازه ای نیست. رهبری در طی حکمی در تاریخ 13/11/1379 مرقوم فرمودند« این جانب با توجه به اصول صد و ده قانون اساسی نظارت بر حسن اجرای سیاست های ابلاغی را بر عهده مجمع تشخیص مصلحت نظام نهاده ام و آن مجمع موظف است با ساز و کار مصوب گزارش نظارت خود را به اینجانب ارائه دهد.» متعاقب این حکم مجمع تشیص مصلحت مقررات حسن اجرای سیاست های کلی نظام را تصویب نمود که با اصلاحاتی در تاریخ 20/6/1384به تایید مقام رهبری رسید.
در ماده یکم این قانون نظارت بر حسن اجرای سیاست های کلی به موجب تفویض اختیار از جانب رهبری بر عهده مجمع می باشد. مطابق تبصره دوم ماده یک این قانون«نظارت بر حسن اجرای سیاست های کلی شامل نظارت بر اعمال سیاست های کلی در قوانین، مقررات و مراحل اجرایی است.» بنابراین تفویض اختیار نظارت بر حسن اجرای سیاست های کلی نظام به مجمع مبتنی بر حکم رهبری است و این امر در مصوبه مجمع که به تایید رهبری نیز رسیده است منعکس شده است.
بنابراین چنین امری نه خلاف قانون اساسی است و نه موضوع جدیدی است. تبصره ماده 7 قانون مذکور که در اصلاح مورخ 22/12/92 به این قانون افزوده شده آمده است:« در صورت لزوم، مجمع میتواند تصمیمگیری دربارهی مغایرت یا عدم مغایرت مصوبات مجلس با سیاستهای کلی را به کمیسیون نظارت واگذار کند.» ت
مامی پانزده نفر عضو هیات عالی نظارت خود اعضای مجمع هستند که توسط خود اعضا برگزیده شده اند. البته طبق اعلام دبیر مجمع تشخیص تشکیل این هیات به دستور رهبری انجام گرفته است. بنابراین تشکیل هیات عالی نظارت از سوی مجمع در چارچوب قانون اساسی تفویض رهبری و مصوبه مجمع میباشد. جالب است بدانید که اولین اظهار نظر شورای نگهبان در خصوص مغایرت مصوبه مجلس با سیاست های کلی نظام مبتنی بر اظهار نظر مجمع در بررسی لایحه بودجه سال 87 صورت پذیرفت.
در آن زمان شورا ضمن اظهار نظر در مورد لایحه بودجه اعلام داشت:«نظر به اینکه مجمع محترم تشخیص مصلحت نظام پیرو ابلاغیه مورخ 15/6/84 مقام معظم رهبری بر حسب نظارت تفویض شده از طرف معظم له طی نامه شماره 0101/53764 مورخ 29/11/1386 اعلام داشته به لایحه مذکور رسیدگی کرده و مواردی خلاف اصول سیاست های کلی نظام تشخیص داده که قهرا مغایر بند یک اصل 110 قانون اساسی است. علیهذا نظریه مذکور جهت اقدام لازم به پیوست ارسال می گردد.»
با توجه به توضیحات ارائه شده برخلاف تصور وزیر راه شورای نگهبان مصوبه را مطابق قانون اساسی اعلام نکرده است بلکه این مصوبه به علت مغایرت با سیاست های کلی نظام مغایر اصل 110 قانون اساسی است. بنابراین لزوم عدم مغایرت مصوبات مجلس با سیاست های کلی نظام امری بدیع نیست بلکه حفاظت از اصول صریح قانون اساسی است. آن چه بدیع است تحریف قانون اساسی و تفسیر به رأی اصول آن است.
منبع: مشرق
کلیدواژه: حمایت از کالای ایرانی بازار سکه و ارز اربعین عباس آخوندی قانون اساسی قانون گذاری وزیر راه و شهرسازی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۱۴۹۸۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله شدیدالحن سایت اصولگرا به ذوالنوری | به چه حقی "شورایعالی سران قوا" که دستور رهبری است را خلاف میدانی!
سایت اصولگرای مشرق در گزارشی در مورد عملکرد مجتبی ذوالنوری در مجلس نوشت: نماینده ای که فکر می کند نمایندگان اختیار کافی نداشته اند نباید اساسا نامزد انتخابات می شد و اکنون نیز حق ندارد به سیاق امثال میرحسین موسوی؛ زیر میز بازی بزند.
درحالی که مجلس یازدهم به روزهای انتهایی خود نزدیک می شود، سایت اصولگرای مشرق در گزارشی به عملکرد مجتبی ذوالنوری از چهره های نزدیک به جبهه پایداری و نایب رئیس مجلس پرداخته است. در بخشی از این گزارش آمده است؛
مجتبی ذوالنوری، نماینده منتخب قم برای مجلس دوازدهم که در رقابت های انتخاباتی اخیر دست به رفتار عجیب و غریبی هم زد و با یک سخنران محفلی مدعی ارتباط با غیب، جبهه انتخاباتی تشکیل داد، به تازگی طی سخنانی گفته است: اگر بنده رئیس مجلس شورای اسلامی شوم و از بیرون به صورت اتوبوسی و قطاری افرادی را بدون داشتن هیچ آشنایی وارد مجلس کرده و به آنها مسئولیت دهم، آن وقت تکلیف کارمندی که ۲۰، ۳۰ سال در انتظار رسیدن به قله بوده چه میشود؟ او دیگر چهطور میتواند هزینه چند ۱۰ سالهاش در خدمتگذاری بیشترش را مطلوب کند؟ باید ارزش افزودهای باشد برای این وضعیت. آیا این کارمند انگیزه کاری و همیت در تحول مجلس شورای اسلامی را دارد؟
او می افزاید: بر اثر تغییرات سالیان اخیر و تحولات آییننامه شرایط به گونهای پیش رفته که مجلس شورای اسلامی نمایندهمحور و هیات رئیسهمحور نیست و رئیس محور است. حال اینکه مجلسی میتواند کارآمد باشد که همه نمایندگان در آن تاثیر و سهم داشته باشند. از طرف دیگر گاهی به بهانه گرایشهای سیاسی، بخشی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی کنار گذاشته میشود و در حاشیه قرار میگیرند. گاهی نمایندگان در تصمیمات تاثیری ندارند.
ذوالنوری با بیان اینکه اختیار مجلس شورای اسلامی به دستگاههای بیرونی واگذار میشود تصریح کرد: وجود مراجع فرامجلسی خلاف نص صریح قانون است...این مراجع به جای مجلس و نمایندگان تصمیم میگیرند حال اینکه در نهایت باید نمایندگان پاسخگو باشند. مراد من از این صحبتها مربوط به افراد نیست؛ بلکه شرایط ساختاری چنین وضعیتی را رقم زده است؛ اگر رئیس مجلس شورای اسلامی در جلسه سران قوا و شوراهای متعدد تصمیمی میگیرند که از جنس قانونگذاری است، باید این تصمیم از قبل به اطلاع نمایندگان رسیده و حتی از آنها استمزاج شود.
فرد مذکور همچنین گفته است: چهار سال عمر یک مجلس است ما در هر سال میتوانیم یک مشکل اساسی اعم از خودرو، مسکن، حسابهای مالی و اداری و بانکی را در دستور قرار داده و حل کنیم. این اقدامات باعث افزایش مشارکت مردم و سرمایه اجتماعی میشود. باید به شکرانه رای مردم مجلس آینده مجلسی کارآمد با اصلاح آییننامه و برگرداندن اختیار به نمایندگان منتخب باشد.
شاید برای مخاطبان جالب باشد که مقام معظم رهبری چند سال قبل در خطابی مستقیم به شخص آقای ذوالنوری تأکید کردند که آتش توپخانه وی در انتقاداتش شدید است!
تذکری که اگرچه انتظار بود ذوالنوری به آن ملتزم شود اما گویا او پس از نزدیک شدن به آن سخنران محفلی مدعی ارتباط با غیب؛ طریقی دیگر برگزیده است...
سخنان ذوالنوری از حیث منطق و سیاست ورزی هم صحیح نیستند.
مثلا او به چه حقی نهادهای کلانی مثل "شورایعالی هماهنگی سران قوا" که با دستور مقام معظم رهبری تشکیل شده است را خلاف قانون عنوان می کند؟
نهادی که اگر نبود؛ بسیاری از تصمیمات ضروری برای مردم و کشور در گیرودار بروکراسی مجلس، نطقهای چند نماینده بی هنر و شوآف های فلان سخنران و بهمان مهره سیاسی سوخته گیر می کرد و بسیاری از مشکلات در جای خود باقی میماند.
از طرفی اگر قرار است که هر تصمیمی در شورای هماهنگی سران قوا گرفته می شود به استمزاج نمایندگان گذاشته شود پس چه حاجت به دستور رهبری و تشکیل یک نهاد فراقوه ای؟
انتظار عقلانیت این بود که آقای ذوالنوری با عنایت به سابقه زیادی که در مجلس و اجرائیات کشور دارد؛ متوجه "مقوله فوریت" و برخی ضرورت ها در تصمیم گیری های کشور باشد و هنگامی که این فوریت بر وظایف مجلس رجحان می یابد؛ امثال ذوالنوری نیز در مقابل مصالح عقلانی تمکین کنند نه اینکه مصلحت های کشور و دستور رهبری را خلاف قانون معرفی کنند.
ماجرای وارد ساختن افراد غیر کارمند به سیستم مجلس و یا انتقاد از رئیس محور بودن مجلس نیز به لحاظ سیاسی واجد ارزش نیستند. چه اینکه اولا همه می دانند که هر مسئولی وظیفه دارد نخبگان را وارد سیستم مدیریتی خود کند. (البته اگر آن افراد ثمرات نخبگی را آشکار نکنند حتما بایستی کنار گذاشته شوند!) و ثانیا قوای یک کشور در تمام ممالک دنیا رئیس محور هستند و نمی توان به خاطر تقلای چند عنصر بی هنر در مخالفت با کارنامه جهادی یک رئیس قوه؛ حرف شاذی مثل انتقاد از رئیس محور بودن یک قوه را پذیرفت.
عجیب ترین بخش اظهارات ذوالنوری اما جایی است که شاهدیم او بر خلاف تمام سابقه اش تقلا می کند جای دولت و مجلس را عوض کند و مجلس را مسئول اجرائیات کشور جلوه دهد.
ذوالنوری مگر به چشمان خودش ندید که مجلس یازدهم برای مسکن و اجاره و اخذ مالیات از خانه های خالی و واردات خودرو؛ ۴ قانون مهم و راهبردی را گذراند اما این قوانین آنطور که باید هرگز اجرا نشدند.
باید دانست که نمی توان حرف غلط را در زرورق هایی مثل "اختیار نمایندگان" پیچید!