بازگشت بازیگر مشهور برای همیشه به تهران
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۱۵۸۹۳۰
رضا فیاضی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون درخصوص فعالیت های خود در عرصه بازیگری طی سال جاری گفت: واقعیت امر پیشنهاداتی بوده و در برخی آثار نیز حضور کوتاهی داشتهام اما هیچکدام از کارها به نحوی نبوده که مرا راضی کند.
وی در همین راستا ادامه داد: هیچکدام از کارهایی که طی سالهای گذشته پیشنهاد شده مرا وسوسه نکرده و در کل اصلاً نقشهایی که پیشنهاد میشود را نمیتوانم نقش بنامم که بشود در مورد آنها جدی حرف زد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بازیگر فیلم "نرگس مست" درباره مجموعه فعالیتهای خود پس از عزیمت به کیش اضافه کرد: من به قصد و هدفی و در جهت آموزش و تربیت جوانان آمده بودم و میخواستم یک تماشاخانه خصوصی در این شهر افتتاح کنم اما متاسفانه شرایط مالی اجازه نداد و نتوانستم به هدفم برسم.
وی درباره احتمال بازگشت خود به تهران و بازیگری اضافه کرد: به احتمال فراوان تا آذر ماه امثال به شهر تهران باز می گردم و میخواهم بار دیگر به صورت کاملاً جدی به حرفه خودم یعنی بازیگری بپردازم.
بازیگر سریال زی زی گولو درباره وضعیت فعلی تئاتر تاکید کرد: متاسفانه اوضاع تئاتر امروز فاجعهآمیز و ناامید کننده است. اکثریت کارها برای گیشه ساخته میشوند و دیگر خبری از تئاتری که بتواند مردم را روی صندلی نشانده و به فکر وادار کند نیست.
وی دلیل گیشه زدگی تئاتر را اینگونه شرح داد: از نظر من تئاتر به طور کامل گیشه زده شده است و این تنها به دلیل عدم حمایت دولتی از این هنر است. مسئولین فرهنگی تئاتر را رها کردهاند در صورتی که اگر آنها از هنرمندان و آثارشان حمایت میکردند هیچگاه جایگاه تئاتر تا این حد نزول نمیکرد.
فیاضی حمایت فرهنگی، مالی و معنوی را تنها راهکار خروج از وضعیت فعلی تئاتر دانست و خاطرنشان کرد: متاسفانه سالنهای خصوصی این روزها به دلیل هزینههای بالای اداری و گرداندن سالن مجبور به کرایه سالن با قیمت بالا هستند. این اتفاق در اولین گام باعث شده تا گروه های تئاتری جوان به آرامی رو به حذف بروند.
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: تئاتر تلویزیون شهر تهران سینمای ایران رضا فیاضی بازیگر تئاتر سینما و تلویزیون
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۱۵۸۹۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای ورورد فیلمساز مشهور آمریکایی به تهران
تا پیش از شیوع کرونا و تغییرات مدیریتی در سینما، چند سالی بود که جشنواره فیلم فجر نه فقط در بهمنماه بلکه در اردیبهشت با ساختار و شمایلی متفاوت برگزار میشد و میزبان سینماگران و فیلمهایی از کشورهای دیگر بود.
به گزارش ایسنا، جشنواره جهانی فجر با وجود برخی انتقادهایی که در داخل کشور نسبت به آن مطرح میشد، جایگاهی پیدا کرده بود که در همان چند دورهی برگزاری چهرههای بنامی از سینمای دنیا را به ایران کشاند از جمله پل ژوزف شریدر که درست در همین روز چهارم اردیبهشتماه در نشستی خبری در پردیس سینمایی چارسو مقابل خبرنگاران ایرانی نشست.
نقش متفاوت لیلا حاتمی در یک فیلم آمریکاییشریدر -فیلمنامهنویس و کارگردان مشهور امریکایی - که فیلمنامههای «راننده تاکسی» و «گاو خشمگین» ساخته مارتین اسکورسیزی را نوشته و در روزهای گذشته فیلم جدیدش با نام «اوه، کانادا» به بخش مسابقه اصلی جشنواره کن راه یافته است، اردیبهشت سال ۱۳۹۸ به جشنواره جهانی فجر در تهران آمد و پس از برگزاری یک کارگاه فیلمنامه نویسی، در یک نشست خبری پاسخگوی سوال اهالی رسانه شد.
او در آن نشست با اشاره به اینکه «در دنیا چند فستیوال هستند که میتوان جشنواره جهانی فجر را با آنها مقایسه کرد مثل جشنواره تورنتو ولی از ابعاد این جشنواره و تعداد فیلمهای حاضر در آن شگفتزده شدم» درباره آشنایی خود با سینمای ایران گفته بود: «درباره جایگاه سینمای ایران که تردیدی نیست چون جایگاه ویژهای دارد. در ۱۵ سال گذشته (تا سال ۱۳۹۸) سه نهضت ملی سینمای ایران، رومانی و آرژانتین شکل گرفته و همیشه این انتظار میرود که در هر جشنوارهای از سینمای ایران فیلمی حضور داشته باشد. برای بیشتر ما در غرب، سینمای ایران با کیارستمی شروع شد ولی بعد به فرهادی رسیدیم و حالا هم فیلمهای دیگری هستند. یکی از دوستان من گادفری چیشایر (منتقد آمریکایی) است که فیلمهای ایرانی زیادی دیده و کتابی درباره سینمای ایران مینویسد و به من فیلمهای ایرانی پیشنهاد میدهد.»
شریدر که سال گذشته در جشنواره فیلم ونیز با دریافت جایزه یک عمر دستاورد هنری تقدر شد، درباره آینده سینما با وجود شبکههای مختلف و کمپانیهایی مثل نتفلیکس بیان کرده بود: «من فکر میکنم در این صد سال هرچه آموختیم خیلی به کارمان نیاید چون همه چیز تغییر کرده، مدت زمان فیلمها عوض شده و اینکه کجا فیلم ببینیم و چگونگی پخش و عرضه، همگی تغییر کرده است. قبلاً فکر میکردم در یک مقطع گذار هستیم ولی الان فکر میکنم در یک مقطع گذار دائم هستیم. الان دیگر بازار هدف، آمریکاییها نیستند بلکه برای چینیها میسازیم.»
وی همچنین با اشاره به رشد روزافزون تکنولوژی گفته بود: «در حالیکه فیلمها منحصر به کلاس خاصی از فیلمسازان بودند، تکنولوژی این مرزها را شکسته و هر کسی میتواند فیلم بسازد. پس خبر خوب برای آینده سینما این است که هر کسی میتواند فیلم بسازد ولی خبر بد این است که دیگر نمیشود امرار معاش کرد.»
شریدر در بخشی دیگر از آن نشست درباره اینکه به نظر میرسد شناختش از سینمای ایران بیشتر با فیلمسازانی باشد که به نوعی سیاسی شناخته شدهاند، بیان کرده بود: «تا جایی که من میدانم دو نوع سینما در ایران وجود دارد؛ یکی برای مجامع عمومی است و یکی هم داخلی و من بیشتر فیلمهایی را دیدهام که بیرون نمایش داشتهاند، اما فیلمهایی را که درباره جنگ بوده چون خارج از کشور چندان نمایشی نداشته مسلماً ندیدهام. شما مثل فیلیپین دو سینمای داخلی و خارجی دارید و به همین دلیل دو جشنواره فجر هم دارید. با این حال من هیچکدام از کارگردانها مثل کیارستمی، فرهادی و پناهی را سیاسی نمیدانم ولی میدانم فیلمهای سیاسی جذابی میشود اینجا ساخت.
این فیلمساز امریکایی در آن مقطع در واکنش به تحریمهای رییس جمهور وقت ایالات متحده (دونالد ترامپ) علیه ایران و آسیبهای آن به هنرمندان و سینما با ابراز تأسف از تحریمها اظهار کرده بود: «الان دورانی است که نمیشود به امریکایی بودن افتخار کرد، در حالی که من همیشه و حتی زمان جنگ ویتنام به آمریکایی بودنم افتخار میکردم. در حال حاضر آنچه پیش آمده به بهانه تغییر رژیم ایران و در واقع برای دستیابی به نفت و منابع طبیعی شما است و این چیزی است که در ۱۰۰ سال گذشته وجود داشته و تأثیر یک هنرمند در مقایسه با ماشین پروپاگاندا خیلی اندک است. به همین دلیل به نظرم این وضعیت بسیار عذابآور است.»